نبرد گوگمل واپسین حرکت داریوش

و اما در این سوری میدان داریوش سوم که قبلا راه سخت نبرد با اسکندر را آزموده بود، اکنون کینه توزی و دشمنی را در پس سخنان پروای و متکبرانه اسکندر در نامه ای که به داریوش سوم نوشته بود، حس می کرد. در این زمان داریوش سوم مشغول جمع آوری سپاه بسیار بزرگی بود و در اول اکتبر سال ۳۳۱ پیش از میلاد در گوگمل واقع در چند کیلومتری جنوب شرقی ویرانه های پایتخت آشوریان یعنی شهر نینوا، داریوش در راس نیرویی مرکب از هزاران نفر٫ از جمله واحد های سواران سکایی و بلخی٫ و حدود ۲۰۰ ارابه جنگی و پانزده فیل خود را برای نبرد نهایی با اسکندر مقدونی آماده کرده بود. یکی از تغییراتی که داریوش سوم در جنگ افزار ارتش ایران داده بود این بود که به جای شمشیر کوتاه معمول مادی – هخامنشی، شمشیرهای بلند و عریضی تدارک دیده بودند که پاسخ گوی شمشیرهای بلند یونانیان باشند. همچنین نیزه های سپاهیان ایران قدری بلندتر شده بود.

داریوش سوم دشتی را که او برای جنگ با اسکندر در نظر گرفته بود کاملا هموار کرده بودند تا ارابه های جنگی سپاه ایران بتوانند به آسانی به هر سویی بتازند. داریوش سوم در این جنگ به کار آمدی این ارابه های جنگی که از زمان کوروش بزرگ وارد سپاه ایران شد، امیدی فراوان بسته بود.
سرانجام در روز مقرر دو سپاه به نزدیکی هم رسیدند. شب پیش از روز جنگ داریوش سوم سپاهیان خود را به دلیل نداشتن حفاظ در حال آماده باش نگه داشت و صبح روز جنگ طبق پیش بینی سپاه را به دو جناح چپ و راست تقسیم کرد و خود در قلب سپاه جای گرفت. ( در این نبرد اسکندر دارای ۴۰ هزار پیاده نظام سنگین اسلحه و ۷ هزار سوار بود. این در حالی که به گفتۀ کورتیوس تعداد نفرات ارتش ایران حدود ۲۰۰ هزار پیاده و ۴۵ هزار سوار پارسی و ۱۵ فیل و ارابه های جنگی نوشته است.)

پیش از شروع جنگ اسکندر با دیدن شکوه و عظمت سپاه ایران بدون توجه به درخواست سرداران سپاهش با سواران قدیمی خود که از یونان آورده بود، ناگهان به قلب سپاه ایران جایی که داریوش سوم مستقر بود تاخت به موضع داریوش رسید. بنا به نوشته ی پلوتارک :

« سواران محافظ شخصی داریوش که همگی غرق در آهن و پولاد بودند از حمله ی هولناک سواران اسکندر دچار وحشت شدند… درباره خود داریوش نیز، تمام دشت نبرد اکنون در برابر دیدگانش بود. نیروهایی که در قلب سپاه برای حفاظت از او متمرکز شده بودند، به پشت شاه رانده شدند… شاه با دیدن این فاجعه از ارابه پایین پرید، زره خود را در آورد، به مادیانی سوار شد… و میدان نبرد را ترک کرد. »

نبرد گوگمل هم با فرار داریوش سوم از میدان باعث شکست دوباره امپراتوری ایران شد. وقتی خبر گریز داریوش سوم به سپاهیان ایران رسید،(همانند بیشتر ارتش های دنیا که با شنیدن فرار یا کشته شدن فرمانده خود، فکر می کنند جنگ را باخته اند) آنان نیز از پادشاه خود پیروی کردند و سپاهیان یونانی و مقدونی که وحشت فراوان از سپاه بزرگ ایران داشتند با مشاهده فرار سپاهیان ایران، به آنان تاخته و بسیاری از آنان را که در حال فرار بودند به قتل رساندند و بدین ترتیب بود که سپاه عظیم داریوش سوم در مقابل سپاه کوچک ولی زبده اسکندر با دگر به زانو در آمد. شکست سپاه ایران در جنگ گوگمل چنان سریع بود که بتوان از چند صفحه گزارش ملال آور پرهیز کرد.

داریوش سوم پس از فرار خویش بعد از گذشتن گویا از زاب کوچک، نخست تصمیم گرفت که پل پشت سر خویش را ویران کند تا اسکندر و سپاهیانش را از پیشرفت بازدارد، اما اندیشید که سپاهیان ایران که هنوز در آن سوی پُل در حال جنگ هستند و قطعا قصد دارند از پل عبور کنند پس باز گذاشتن راه برای دشمن سنجیده تر است از بستن آن بر روی پارسی ها.
اسکندر چون به داریوش سوم نرسید، که حداقل فراری موفقیت آمیز داشت، در کنار زاب کوچک دستور بر افراشتن خرگاه ها و استراحت داد، اما نیمه شب به تعقیب خویش ادامه داد و چون به اربیل امروزی رسید، داریوش سوم را رفته یافت و ناگزیر نزد سپاه پیروز خود بازگشت.

شما خوانندگان گرامی می توانید نظرات خود را درباره این واقعه در زیر صفحه در بخش نظرات بنویسید.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ