«بهرام گور» و عاقبتی که عبرت دیگران شد
جلب توجه موبدان
او درست یک سال پس از به قدرت رسیدن، به جنگ با روم پرداخت. بهرام که چندان از پشتیبانی موبدان برخوردار نبود، برای جلب نظر آنها به دشمنی بیحد و مرز با مسیحیان رو آورد. دوران سلطنت او، یکی از سختترین ایام برای مسیحیان بود؛ نقل است که حتی مردگان مسیحی نیز از دست وی آسایش نداشتند. این اقدامات، به قدری گسترش یافت که حتی تعدادی از موبدان و سرداران ساسانی به تنگ آمدند و مخفیانه به مسیحیان، برای فرار از چنگ بهرام، امداد رساندند. او حدود ۱۸ سال فرمانروایی کرد.
چرا بهرام گور؟
درباره لقب «گور» که بهرام به آن شهرت یافتهاست، افسانهای غریب وجود دارد؛ میگویند وی به شکار گورخر علاقهای فراوان داشت و، چون روزی در دشتهای مرکزی ایران در پی گورخری میتاخت، گرازی از نیزار بیرون زد و اسب بهرام را ترساند؛ رمیدن راهوار، بهرام را بر زمین کوفت و زمینهساز مرگ او شد. هرچند که فردوسی بزرگ در شاهنامه، روایت مرگ بهرام گور را به گونهای دیگر نقل میکند، اما شهرت داستان مرگ وی در شکار، دستمایه پند و اندرزهای بسیاری در باب بیوفایی دنیاست. خیام نیشابوری در یکی از رباعیاتش میسراید: «آن قصر که جمشید در او جام گرفت/ آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت/ بهرام که گور میگرفتی همه عمر/ دیدی که چطور گور بهرام گرفت؟»