حرمسرای هخامنشی: از تصور تا سند
بر خلاف برخی منابع که زنان هخامنشی را پنهان در حرمسرا معرفی میکنند کتیبه های شاهنشاهی آزادی های آنان را نشان میدهند
منابع مورخ برای ترسیم سیمای حرمسرای هخامنشی به دو دستۀ منابع بیرونی، شامل منابع یونانی و عبریزبان و منابع درونی شامل اسناد به دست آمده از بایگانیهای قلب امپراتوری پارسی تقسیم میشوند. منابع بیرونی، تصویری منسجم و یکپارچه و به ظاهر بیعیب و نقص ارائه میدهند اما باید دید این تصویر تا چه حد میتوانند در برابر اسناد درونی، مقاومت کنند؟
کتاب استر و منابع یونانی، فضای دربار هخامنشی را این گونه بازسازی میکنند که زنان به دور از مردان و در ساختمان یا ساختمانهایی جداگانه زندگی میکردهاند. (بریان ۱۹۹۶: ۲۹۵) هرودوت هنگامیکه دربارۀ چگونگی آشکار شدن راز هویتسازی گئومات مغ (نک صفایی ۱۳۹۰: ۵) توضیح میدهد؛ از زندگی جداگانۀ همسران کمبوجیه که اینک در اختیار گئومات هستند؛ یاد میکند. در این میان، دختر یکی از همدستان داریوش، با پدرش به وسیلۀ پیک مکاتبه میکند و گویا پدر او که از اشراف بوده، حق ورود به ساختمان ویژۀ زنانِ شاه را نداشته است (هرودوت، کتاب سوم، بند ۶۸-۶۹) همین مورخ، در جاهایی دیگر نیز به زندگی جداگانۀ زنان اشاره کرده است (هرودوت، کتاب سوم، بند ۱۳۰ و کتاب یکم، بند ۱۳۶) پلوتارک نیز مشخصاً بیان میکند که زنان دربار در انزوا و به دور از چشم مردان زندگی میکردهاند. (تمیستوکلس، ۲۶، ۵) البته افراد مورد اطمینان میتوانستهاند به حرمسرا رفت و آمد کنند. برای نمونه میدانیم که مردخای برای اطمینان از سلامتی استر، همواره به حرمسرا رفت و آمد میکرده است. (کتاب استر، باب ۲، آیۀ ۱۱) پییر بریان، معتمدان شاه را که امور مربوط به حرمسرا را رتق و فتق میکردند، خواجه نامیده و پژوهش مفصلی در مورد آنها انجام داده است. (بریان ۱۹۹۶: ۲۷۹-۲۸۸)
آنچه به اختصار گفته شد، تصویری بود که منابع بیرونی و دور از مرکز، در مورد چگونگی زیستن زنان هخامنشی و مسئلۀ حرمسرا بازتاب دادهاند. اما لازم است که این تصویر با منابع و اسنادِ مرکز سنجیده شوند. این اسناد چیستند و چه ماهیتی دارند؟
در کاوشهای باستانشناختی در تخت جمشید به سرپرستی ارنست هرتسفلد در سالهای ۱۹۳۳-۱۹۳۴، مجموعهای نزدیک به سی هزار لوح گلی از بخش شمال شرقی سکوی تخت جمشید به دست آمد. (رزمجو ۲۰۰۴: ۱۰۳) متن این الواح به عیلامی است و متعلق به سالهای ۵۰۹ تا ۴۹۴ پیش از میلاد یعنی از سال سیزدهم تا بیست و هشتم سلطنت داریوش هستند. (هلوک ۱۹۶۹: ۱) این الواح از آن جهت که مربوط به امور رومزه هستند؛ میتوانند حقیقتهای جاری در دربار را به مورخ نشان دهند.
این گلنوشتهها نشان میدهد که که زنان رده بالای دربار، مسافرت میکردهاند و جیرۀ خاص این مسافرتها را دریافت میکردهاند؛ بنابراین محدود به حرمسرا نبودهاند. (بریان ۱۹۹۶: ۲۹۶) برای نمونه میتوان به متن PFa ۵ اشاره کرد (هلوک ۱۹۷۸: ۱۱۸):
«۳۶ بار [بار=واحد اندازهگیری] آرد، همسر مردونیه، دختر شاه جیره دریافت کرد. روزانه ۹ بار (یک جیره) در کوردوشوم، (یک جیره) در بسیتمه، ۲ جیره در لیدومه دریافت کرد. او سندی مهر شده از سوی شاه را حمل کرد. سال بیست و سوم، ماه دوازدهم» این سند نشان میدهد که یک شاهزادۀ خانم مشغول سفر بوده و در طول راه، در ایستگاههایی، جیره دریافت کرده است.»
علاوه بر این، میدانیم که نشان دادن زنان بر روی مهرها رایج بوده است. بر یک مهر استوانهای که مربوط به سدۀ پنجم پ. م است، زنی بر روی تخت سلطنتی، نقش شده است که لباس پارسی به تن دارد. همچنین میتوان به مهر ۷۷ از الواح باروی تخت جمشید و یک دیوار آویز تزئینی که ۴ زن را در دو طرف عودسوزی نشان میدهد و متعلق به سدۀ چهارم پیش از میلاد است؛ اشاره کرد. این مدارک نشان میدهد که به تصویر کشیده شدن زنان چه اشراف و چه معمولی بر خلاف روایات یونانی، ممنوعیتی نداشته است (بروسیوس ۱۹۹۶: ۸۶-۸۷)
به نظر میرسد که آداب و رسوم پارسی و همینطور سنّتهای بومیِ منابع بیرونی به نحوی در کنار یکدیگر باعث تصویر شدنِ زنان هخامنشی به صورت محبوسانی در حرمسرا شده است. این تصویر چنان قوی بود که کاخی هخامنشی را کاوشگران، حرمسرا خواندند (اشمیت ۱۹۵۱: ۲۵۵) صرف نظر از دلیلهایی که برای این نامگذاری میآورند (شهبازی ۱۳۸۹: ۱۶۸) به نظر میرسد، این نامی که باستانشناسان بر کاخ گذاشتهاند کاملاً تحت تأثیر سنّتهای تاریخنگاری یونانی بوده است.
با کشف گلنوشتههای باروی تخت جمشید که اسنادی روزانه هستند و حقایق را از چشماندازی درونی نشان میدهند؛ میتوان تصویرهای بیرونی را به زیر سؤال برد. (بروسیوس ۱۹۹۶) زنان نه تنها در ساختمانی بسته به نام «حرمسرا» محدود نبودهاند بلکه اسنادی مانند PF ۱۸۳۵ نشان میدهند که دارای املاک مستقلی بودهاند که ادارۀ آن نیز برعهدۀ خود ایشان بوده است. (هلوک ۱۹۶۹: ۵۰۴)
کتاب نامه:
– صفایی ، یزدان (۲۵ تیر ۱۳۹۷). «حرمسرای هخامنشی: از تصور تا سند». پایگاه خردگان.
نشانی رایاتاری: kheradgan.ir/?p=18199
– شهبازی، علیرضا شاپور. (۱۳۸۹). راهنمای مستند تخت جمشید. تهران: سفیران.
– صفایی، یزدان. ۱۳۹۰. «گئومات مغ یا بردیا، جعل کیستی برای به دست آوردن مشروعیت»، دوهفتهنامۀ امرداد، شماره پیاپی ۲۵۴، صفحۀ ۵.
– کتاب مقدس. ۲۰۰۲. ترجمۀ فاضل خان همدانی- ویلیام گلن- هنری مارتی. انگلستان: ایلام.
Briant, P. (1996), Histoire de l’Empire Perse de Cyruse à Alexandre,volume I, Paris: Fayary-
Brosius, M, . (1996), Women in Ancient Persia (559- 331), Oxford: Clarendon Press-
Hallock , R.T., (1969). Persepolis Fortification Tablets, Chicago, The University of Chicago Press-
Hallok, R.T., (1978), “Selected Fortificiation Texts”, CDAFI ۸: ۱۰۹-۱۳۶٫-
Herodotus. (1890). The History of Herodotus. parallel English/Greek. English translation: G. C. Macaulay, London and Newyork: Macmillan-
Plutrach (1914-1926) Paralles lives. Translated by B.Perrin. Harvard University Press-
Razmjou, S. (2004), “The lan Ceremony and other Ritual Ceremonies in the Achamenid Period: the Persepolis Fortification Tablets”, Iran 42: 103- 117-
Schmidt, E. F. (1951) Persepolis I: Structures, Reliefs, Inscriptions. Chicago: The University of Chicago Press-
– چاپ شده در روزنامه جام جم، ۹۲/۱۰/۰۱، صفحات ۱۰-۱۱