ادبیات فارسی در میان نویسندگان فرانسوی
وقتی صحبت از تاثیر پذیری باشد به ناچار باید به شخصیت ها اشاره کرد و نمیشود بطور کلی همه جنبه ها را در یک دسته بندی قرار داد. و وقتی صحبت از ادبیات فارسی در میان نویسندگان فرانسوی باشد، یک نام همیشه می درخشد و آن حتما فردوسی با شاهنامه اش است.
در ادامه به آن چیزی که وجود دارد و لازم است در مورد فردوسی و دیگر حالاتی که نسبت به ادبیات فارسی در فرانسه اتفاق افتاده بدانید، اشاراتی خواهیم داشت و البته اگر بطور تخصصی و کامل علاقمند به مطالعه در زمینه تاثیر پذیری ادبیات فرانسه از ادبیات فارسی هستید، برای شروع میتوانم شما را به کتاب دکتر جواد حدیدی به نام “از سعدی تا آرگون” ارجاع دهم.
شاهنامه چگونه به اروپا راه یافت؟
شاهنامه به عنوان نماینده ادبیات پارسی از زمان های دور بر جهان تاثیر گذار بوده و درست زمانی شاید کمی بعد از درگذشت فردوسی و از طریق مسلمانان جنگجو وارد اروپا و مخصوصا فرانسه که به نوعی یکی از پایه های فرهنگ و تمدن در اروپا است، برده شد.
شاعران و نویسندگان فرانسوی شاهنامه و داستان اساطیر و پهلوانان پارسی را از روایتگران مسلمان میشنیدند و با تاثیر پذیری، از آن در آثار خود استفاده میکردند. و البته جنگ های صلیبی در دامن زدن و گسترش و تاثیر گرفتن از شاهنامه کمرنگ نبوده و در بخش های زیادی شباهت های فراوانی در سرگذشت و ویژگی های قهرمانان اروپایی، برگرفته از پهلوانان پارسی وجود دارد.
اولین بازخوردها و توجه فرانسویان
“شاردن” که یک ایرانشناس است، در سیاحت نامه خود درمورد فردوسی می گوید: فردوسی طوسی که روایتگر داستان شاهان ایران یا همان شاهنامه است که شاهنامه از نظم بی نظیری برخوردار است و میدانم که در تام آسیا خوانندگان فراوانی دارد.
“لوئی لانگلس” که اولین خاورشناس است در سال ۱۷۸۸ میلادی گزیده اشعاری از شاهنامه را با مقدمهای سرشار از تشکر و تحسین از فردوسی منتشر کرد. در متن مقدمه میگوید: در اروپا هیچوقت حماسهای به زیبایی شاهنامه سروده نشده است و از اینکه شاهنامه تابحال ترجمه نشده احساس تعجب و تاسف میکنم. در ادامه میگوید: خورشیدِ شاهنامه هر صبح به گونهای دیگر طلوع میکند و در غروب، در پهنای افق محو میشود. گلهای بهاری مژده میدهند و هر نسیم آغشته به سخن و از دنیایی دیگر می گوید. زنان نامدارِ شاهنامه روح بزرگی دارند و پشتکار بالا از ویژگی آنان است و به راستی که تهمینه، رودابه، منیژه فرنگیس و سیندخت زیبا هستند و لیاقت همسران دلاور خود را دارند.
در ادامه نظر خود را در مورد فردوسی اینگونه بیان میکند که: فردوسی عشق و آرزوی درون قهرمان و شخصیت های خود را به حدی بی مانند و واقعی بیان می کند و انتقال میدهد که انگار درون آنها و بخشی از آنها بوده است و در ضمن نباید از ریش سپید بودن فردوسی غافل بود چرا که همراه شاهنامه از بی بنیادی دنیا میگوید و مخاطب را به فکر و اندیشه وا میدارد.
چندی بعد از “لانگلس” یک دانشمند به نام “ژاک دو والنبرگ” ترجمه شاهنامه را آغاز کرد که بخت با او یار نبود و مرگ در چهل و شش سالگی به سراغ او آمد و از این رو مجالی برای اتمام شاهنامه پیدا نکرد. و قبل از مرگ به یکی از دوستان نزدیکش گفت: دلم میخواست قبل از مرگم تربیت فرزندانم و ترجمه شاهنامه را به پایان می رساندم.
همینطور نویسنده مشهور فرانسوی به نام “ارنست رنان” سال ۱۸۷۷ درمورد فردوسی اینگونه می نویسد که: فردوسی از ما بود و نه یک عرب. او در کنار خیام، سعدی و حافظ که ادبیان پارسی هستند به خوبی نبوغ پارسیان را در مبارزه با مشکلات بطور پیوسته در هزاران سال نشان دادهاند و البته اینکه همیشه پیروز بودهاند.
ادبیات فارسی در میان نویسندگان فرانسوی
بالاخره در نهایت بعد از تمام تلاش افراد مختلف، بهترین ترجمه فرانسه از شاهنامه مربوط به “ژول مُل” است که اصلیتی آلمانی دارد و اهل اشتوتگارت است. اولین نسخه ترجمه در سال ۱۸۳۸ منتشر شد که مردم فرانسه و دیگر ملت های اروپا آن را مورد توجه و تحسین قرار دادند و این ترجمه تا به امروز بهترین یا حداقل جزو بهترین ترجمه های شاهنامه است که مُل بعد از چهل سال تلاش و با کمک از روی دست نوشت های افراد در گذشته آن را به پایان رساند.
بعد از انتشار، بزرگان ادبیات فرانسه هر یک به نحوی آن را تحسین کردند و در آثار خود از آن الهام گرفتند و فردوسی را هومر ایران و زنده کننده زبان پارسی نامیدند.
تاثیر پذیری ویکتور هوگو
میتوان گفت که در میان اسامی گفته شده ویکتور هوگو از همه اهمیت بیشتری دارد. البته نه فقط بخاطر اینکه نام هوگو در همه جا معروف و آشناست و یا حتی بخاطر آثار پرفروش و کم نظیرش مانند “بینوایان” بلکه فقط به این دلیل چون هوگو جدا از نظر و نگاه مثبتی که همیشه به فردوسی داشته، از فردوسی و آثارش بسیار الهام گرفته و در آثار خود بطور مشهود از آن استفاده کرده است و حتی در شرقیاتش نمونه و مجموعه اشعاری از فردوسی را به عنوان تکه الماسی از گنجینه بی نهایت معرفی و عنوان کرده است.
در سال ۱۸۵۵ وقتی جلد چهارم شاهنامه از مُل منتشر شد، هوگو اینبار با توجه همیشگی خود به فردوسی، اینبار پا از تمجید فراتر گذاشت و در این زمان بود که با الهام از شاهنامه بزرگترین حماسه فرانسه یعنی “افسانه سده ها” را نوشت. افسانه سده ها به نوعی یک شاهکار و سرآمد تمام حماسه های فرانسوی است.
نظر هوگو این بود که فردوسی سرگذشت ملت پارس را به خوبی بیان میکند. ملتی که در طول قرن ها بار سختی و سنگینی جهان را به دوش کشیدند و در آخر نور بر تاریکی غلبه کرد و ملت پارس پیروز شد و دقیقا سرنوشت پارسیان در برابر دشواری ها به مانند نور و تاریکی در مقابل هم هستند.
ماتیاس اِنار استاد دانشگاه و نویسنده
در متن ادبیات فارسی در میان نویسندگان فرانسوی شاید هر آنچه گفته شد درمورد شاهنامه فردوسی بود اما اگر کمی از فضای آثار فاصله بگیریم و به سمت تاثیرات حاشیهای و فرهنگی توجه داشته باشیم میتوان نمونه های کم و بیشی را مطرح کرد.
یک نویسنده و استاد دانشگاه به نام “ماتیاس اِنار” که در فرانسه کتاب های پرفروشی را نوشته و جوایز متعددی دریافت کرده است، سالهای زیادی را در خارج از فرانسه از جمله ایران زندگی کرده است. بطور دقیق تر ماتیاس تحصیلات خود تا مقطع دکتری زبان فارسی را در ایران ادامه داد.
ماتیاس معتقد است که بعد از خروج از فرانسه و تحصیل در کشور های مختلف مخصوصا ایران، دیدگاه تازه و جدیدی نسبت به فرانسه و محل تولدش پیدا کرده است و باعث تحول در شخصیت و مدل آثارش شده است. برای نمونه از آثار او میتوان به “قطب نما” اشاره کرد که در سال ۲۰۱۵ در فرانسه برنده جایزه گنکور شد.
و در آخر…
همانطور که بطور واضح و با جزئیات توضیح داده شد بیشتر توجهی که از محافل متن و ادب فرانسه وجود دارد، متوجه فردوسی است و نظرات فراوانی در مورد آثارش از جمله شاهنامه وجود دارد که ما فقط بخشی از آن را شرح دادیم و این مجموعه سخنان هیچوقت به حد کامل خود نمیرسد چرا که بیشتر آن نظر اشخاص و ادیبان فرانسه بوده و امکان افزوده شدن هر روزه به آن وجود دارد.