مصر ماقبل تاریخ
عصر دیرینهسنگی- عصر نوسنگی- عصر بداری- عصر پیش از سلسلهها- نژاد مصریان
همانگونه که میدانیم، پیشتازان هر دوره مرتجعان دوره پس از آن میشوند؛ به همین جهت، انتظار چنان میرود مؤسسان مصرشناسی آخرین کسانی باشند که صحت بازماندههای عصر دیرینه سنگی مصر را تصدیق کنند؛ چنانکه ضربالمثل فرانسوی میگوید: «دانشمندان پس از چهل سالگی دیگر کنجکاوی ندارند.» هنگامی که نخستین ادوات و آلات سنگ چخماقی، در دره نیل، از زیر خاک بیرون آورده شد، سرفلیندرز پتری، که معمولا تردیدی در بیان ارقام و تاریخها نداشت، اظهار کرد که این آثار ساخت دست نسلهایی است که پس از سلسلههای سلاطین مصر در این سرزمین بودهاند؛ ماسپرو،، که اسلوب ادبی عالی و درخشان او هرگز زیانی به علم فراوان او نمیرساند، سفالهای مصری باقیمانده از عصر نوسنگی را به دوره سلطنت میانه مصر مربوط دانست. این اظهارات به هیچ وجه مانع آن نشد که دمورگان، در سال ۱۸۹۵، در باره پیشرفت پیوسته و تدریجی تمدن دوره دیرینهسنگی که تقریباً متناظر با عصرهای دیرینهسنگی اروپا میباشد، اظهار نظر کند؛ و برای این منظور از انواع تبردستی و قلاب ماهیگیری و نوک پیکان و چکشهای ساختهشده با سنگ چخماق، که در طول مجرای نیل به دست آمده بود، استفاده کرد. به صورتی تدریجی، که تقریباً شخص به آن متوجه نمیشود، آثار بازمانده عصر دیرینهسنگی جای خود را به آثار عصر نوسنگی میدهد؛ این آثار دسته دوم در عمقهایی قرار دارد که نشان میدهد تاریخ آنها محصور میان ۰۰۰،۱۰ تا ۴۰۰۰ سال این سنگ در موزه بریتانیاست.
اکربلاد، سیاستمدار سوئدی (۱۸۰۲)، و تامس یانگ، عالم فیزیک و ذوفنون انگلیسی (۱۸۱۴)، نیز در حل بعضی از رموز سنگ رشید دخیل بوده و به شامپولیون کمک کردهاند.
قبل از میلاد است. ساختن افزارهای سنگی رفته رفته ظریفتر میشود، و از حیث صیقل و برندگی و خوشساختی، به درجهای میرسد که هیچ یک از تمدنهای عصر نوسنگی، که از آنها اطلاع داریم، به پای آن نمیرسد. در نزدیکی اواخر این عصر کارهای فلزی به صورت گلدان و درفش و سنجاق مسی و تزیینات زرین و سیمین آشکار میشود.
در پایان کار، مرحله تاریخی نزدیک میشود، و در ضمن انتقال به این مرحله آثار کشاورزی به نظر میرسد. در سال ۱۹۰۱، ضمن کاوشهای نزدیک شهر کوچک بداری (در نیمه راه میان قاهره و کرنک)، در میان ادواتی متعلق به زمانی در حدود چهل قرن قبل از میلاد، به جسد مردگانی دست یافته و، در رودههای بعضی از آن جسدها، دانههای جوی هضم نشدهای پیدا کردند که حرارت و خشکی شنها سبب آن شده بود که مدت شش هزار سال به همان حال باقی بماند. از آنجا که جو به صورت وحشی و صحرایی در مصر نمیروید، این اکتشاف دلیل بر آن است که مردم بداری از کاشتن دانهها آگاهی داشتهاند. از آن زمانهای بسیار دور، ساکنان دره نیل به آبیاری پرداخته و جنگلها را بریده و مردابها را خشکانده و بر نهنگ و اسب آبی پیروز شده و سنگ شالوده تمدن را کار گذاشتهاند.
از این اکتشافات، و اکتشافات دیگری که شده، تصوری از نوع زندگی مصریانی که پیش از نخستین سلسلههای سلاطین در ازمنه باستانی به سر میبردهاند برای ما حاصل میشود. فرهنگ و تمدن آن زمان در میانه راه شکار و کشاورزی بوده و تازه به جای ادوات سنگی، ادوات فلزی را به کار میبردند. مردم در آن زمان کرجی میساختند و گندم را آرد میکردند و با الیاف کتان پارچه و فرش برای خود میبافتند، خود را با زیورآلات میآراستند و با مواد معطر خوشبو میکردند؛ از ریشتراشی و اهلی کردن حیوانات آگاه بودند، و نقاشی، مخصوصاً ساختن تصویر جانورانی که شکار میکردند، را دوست داشتند؛ بر ساختههای سفالی ساده خود، صورت زنان نوحهسرا، و صورتهای دیگری از انسان و اشکال هندسی رسم میکردند؛ حجاران قابلی بودند؛ دلیل آن قلمهای حجاریی است که در جبلالاراک به دست آمده است. نوشتههای تصویری و مهرهای استوانهای، شبیه به مهرهای سومری، داشتند.
هیچ کس نمیداند که این مصریان قدیم از کجا به این سرزمین درآمدهاند. پارهای از دانشمندان به این نظر تمایل دارند که آن مردم از اختلاط مردم نوبه و حبشه و لیبی، از یک طرف، و مهاجران سامی یا ارمنی از طرف دیگر پیدا شدهاند. حتی در آن زمان دور هم نژاد پاک و خالصی بر روی زمین وجود نداشته است. احتمال دارد که این حملهکنندگان، یا مهاجران آسیای باختری، تمدن و فرهنگ عالیتری را با خود به مصر آورده باشند، و از آمیزش آنان با بومیان نیرومند نسل دورگهای پیدا شده باشد و، چنانکه در همه تمدنها رسم بر این است، برای مصر نیز دوره تمدن جدیدی آغاز شده باشد. این آمیزش به شکل تدریجی صورت میگرفت؛ چنان بود که از آن، در میان سالهای ۴۰۰۰-۳۰۰۰ قم، ملت واحدی پیدا شد و مصر تاریخ را به وجود آورد.
سنگ رشید، موزه بریتانیایی، لندن
منبع : تاریخ تمدن , جلد اول : مشرق زمین
نویسنده : ویل دورانت
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما