دورۀ زمام داری توتموزیس چهارم (توتمس چهارم)
توتموزیس چهارم پسر و جانشین آمنوفیس دوم بود. وی از سال ۱۴۱۲ تا ۱۴۰۲ پیش از میلاد مسیح مقام فرعونی مصر را داشته است. از فعالیت های نظامی و لشکرکشی های این فرعون (توتموزیس چهارم) اسناد و مدارک روشن، قاطع و زیادی در دست نیست.ما تا این اندازه از اردوکشی ها و برخوردهای نظامی او آگاهیم که وی باید برای فتح جیزه[۱] به جنوب فلسطین لشکرکشی می کرد و از سویی ناچار بود با دولت میتانی هم بجنگد. منابع تاریخی این دو مورد را دربارۀ وی تأیید کرده اند. کرونیست ها با استناد به منابع تاریخی، دورۀ زمام داری توتموزیس چهارم را عصر آرامش و آشتی نام نهاده اند.
یک پرنس (شاهزاده خانم) میتانی به حرمسرای فرعون وارد شد و براین اساس پیمان صلح جدیدی میان مصر و میتانی منعقد گردید. این پیمان آشتی به گواهی همین منابع و اسناد تارخی به سود مصر نبود، زیرا مصر ناچار شد از مواضع مرزی خود در برابر میتانی عقب نشینی کند. به این معنی که مرزهای میان دو کشور بین کادش و قنطه تثبیت شد. اردوکشی های این خانواده به مناطق آسیایی پیوسته با نوسان و به سخن دیگر با قطع و وصل همراه بوده است. مصریان جهت حفظ منافع و متصرفات خود در سرزمین های آسیایی و نواحی شمالی ناچار به مبارزات سیاسی و گاهی برخوردهای نظامی در برابر مهاجمان و متجاوزان مرزی در بین النهرین می شده اند و گاهی سپاه مصر تا مناطق مرزی منتهاالیه بین النهرین پیشروی می کرده است و بارها نیز ناچار می شده است که باغیانی را که جهت غارتگری و کشتار به مرکز فلسطین نفوذ کرده بودند به عقب بنشاند. تحلیل گران این گوه اقدامات منطقه ای و موقت و به اصطلاح منقطع را در فهرست جنگ های توتموزیس قرار نداده اند. او فرعونی جنگ طلب نبود، ولی همان اسلافش از قلمرو مصر و منافع مصریان مجدانه دفاع می کرده است. درگیری های او کمتر به خاطر توسعه طلبی بوده است، بلکه بیشتر به خاطر حفظ منافع و خطوط مرزی مصر صورت می گرفته است.
در دورۀ زمام داری او مشکلات داخلی مصر نیز از هر زمان دیگر کمتر گزارش شده است. کرونیست ها او را فرعونی آرام دانسته اند و از آنجائی که وی تنها ده سال زمام دار بوده است، لذا داوری قاطع و مطمئن دربارۀ وی امکان پذیرنیست. محققان به این نتیجه رسیده اند که وی در همین مدت کوتاه دستاوردهای بزرگی برای مردم و سرزمین مصر داشته است. او در انتخاب فرماندهان نظامی، مدیران ادارات و رؤسای امور دیوانی و مسئولان امور مالی کشور دقت تمام به خرج داده بود. به وی نسبت داده اند که کارهای عمرانی متعددی را در برنامه اقددامات و اصلاحات خود قرار داده، ولی برخی از آنها ناتمام مانده است. ادیبان، شاعران و هنرمندان مصری وی را همانند پدرش مثبت، مردم دوست و فرهیخته ارزیابی کرده اند. او نیز با نفوذ درباریان و کاهنان معابد در امور کشوری و لشکری مخالفت می کرد. برخی از مورخان غربی این گونه اقدامات توتموزیس چهارم را قبضه کردن قدرت دانسته و براین عقیده اند که وی می خواسته است با محدود کردن روحانیان معابد و صاحبمنصبان مصری، قدرت را در دست خویش به صورت بلامنازع حفظ کند، درحالی گه این فرعون به عقیدۀ مصریان پیوسته از مردم وآزادی برای دفاع می کرده است.
بزرگان و زعمای فلسطینی و سوری به این نتیجه رسیده بودند که با مصریان همکاری کردن سرزمین آنها را از تهاجم و تجاوز افراد سرگردان و قبایل ماجراجو مصون می دارد، ولی از این اقوام و قبایل گروهی در میان مردمان سوریه و فلسطین نفوذ کرده و آنها را به شورش جهت رهایی از زیر سلطۀ مصریان تحریک و تهییج می کرده اند. در آثار مکتوب دربارۀ تاریخ مصر باستان آمده است که زمام داران میتانی آشتی ناپذیرترین دشمنان فراعنۀ مصر بوده و بیشتر از هر قوم و قبیلۀ دیگر به این کار دامن زده و سوری ها و فلسطینی ها را علیه مصریان تحریک می کرده اند. حکام محلی در مناطق دوردست سوریه و فلسطین به گونه ای پراکنده و نامنسجم علیه مصریان به مبارزاتی دست زده و در برابر مأموران مصری مقاومت می کرده اند. همین حکام بارها مأموران مصری را خلع سلاح کرده و سلاح های آنها را به گروهای بدوی و اقوام ماجراجو و بادیه نشین داده تا در کنار سوری ها و فلسطینی های آزادی خواه با سپاه فرعون به نبرد بپردازند. بدیهی است که فراعنۀ مصر بیشترین مشکلات را در راستای حفظ منافع خود در سرزمین های زیر سلطه شان از جمله سوریه و فلسطین با یان اقوام و قبایل غارتگر و ماجراجو داشته اند. این امر تازگی ندارد و این تحریکات گسترده و ریشه دار به وسیلۀ سران این قبایل، حکام و زمام داران میتانی، پدیده ای نبوده است که در دورۀ زمام داری آمنوفیس چهارم ظهور کرده باشد.
استناد تاریخی نشان می دهد که در دورۀ فرمانروایی آمنوفیس دوم سپاه فرعون پس از پیروزی شکوهمندی در جبهۀ جنگ به دست آوردۀ و در راه بازگشت از سوریه به مصر بود یک مأمورجاسوسی میتانی را شناسایی کرده و او را دستگیر کردند.این مأمور درراه رفتن از سرزمین میتانی از طریق سوریه به فلسطین بوده است. قدرت قابل توجه حاکمان ولایات که همگی متابعت خود را از فرعون اعلام کرده بودند و شیوخ مقتدر و ثروتمندان این مناطق، انبوه جمعیت و تراکم قابل ملاحظۀ تولیدات و کالاهای تجاری و سرانجام غنای غیر قابل تصور اقتصادی قبایل و… مصریان را از هر زمان بیشتر تحریک و تحریص می کرد، تا پایگاه قدرت خود را در سوریه و فلسطین مستحکم نگهدارنده، ولی به زودی این عناصر به هم پیوسته و دست به دست هم داده و علیه مصریان به کار گرفته شدند. ورود به میدان نبرد توسط سران قبایل و یروهای تحت فرمان آنها علیه مصریان، موجب شد که قدرت مصر جهت حفظ مالکیت خود دربرخی از مناطق آسیایی به سرعت رو به کاهش نهد. پیروزی های مقطعی و منطقه ای که در این مبارزات و رویارویی ها نصیب سپاه فرعون می شد، کم دوام بوده و خطر کماکان به قوت خود باقی بود. این پیروزی ها حتی برای حفظ آرامش و امنیت مناطق حساس و موردنظر مصر در منطقه کافی به نظر نمی رسیده است. آنچه از دوام و اعتبار این پیروزی های ناچیز و موقتی می کاست، همان تحریکات و قیام های اقوام و سران قبایل بود که میتانی ها در این کار دست داشته و بیشترین تلاش را برای بیرون راندن مصریان از منطقه می کرده اند.
میتانی ها خود از سرسخت ترین دشمنان مصریان به شمار آمده و زمام داران سوری، فلسطینی و حکام نواحی و سران قبایل و بزرگان و فرمانرویان اقوام ماجراجو و غارتگر را نیز علیه مصریان بر می انگیز اندند که در دراز مدت توان رزمی و اقتصادی مصر در منطقه سست کرده بود.
گروه های معارض و مخالف سلطۀ مصر برمنطقه بیشتر به جنگ های پارتیزانی [۲] علیه سپاهیان مصر پرداخته و بیشتر شب هنگام به آنها حمله ور می شده اند. متحرک اصلی و هدایت کنندۀ این جریان بد فرجام دولت میتانی شناخته شده و چندین تبعۀ میتانی را به عنوان رهبران این گروه های پارتیزان شناسایی کرده اند. همین فعل و انفعالات و جنگ های کوتاه مدت و به اصطلاح «جنگ و گریزها» موجب شد که مصر یک شهر را در منطقه از دست بدهد. فرعون برای جلوگیری از افزایش این خسارت و گسترش دامنۀ جنگ به برنامه ریزی مدبرانه و حساب شده ای دست زد. وی ابتدا به سازمان دهی نیروهای خود پرداخت و نیروهای جوان و جنگجو و متهور را در ستون های کم جمعیت و گروه های کوچک پشتیبانی دسته بندی نمود و فرماندهان وفادار به مصر را به فرماندهی و نظارت بر عملکرد آنان گماشت. برجسته ترین افسران و فرماندهان گارد سلطنتی را با آنان همراه کرد و خود کلیۀ مراحل نبرد را زیر نظر گرفت، سرانجام بر موقعیت پیش آمده که بسیار حساس و خطر آفرین بود به وسیلۀ لشکریان خود مستولی شد و توطئه ها را عقیم گذاشت. فرعون نظم مطلوب خود را در آنجا برقرار و امنیت ساکنان و مرزها را استحکام بخشید.
نامه ای از یک افسر ارشد که در ناحیۀ اوگاریت[۳] نوشته شده و به یادگار مانده است، حقیقت این امر را ثابت می کند. خلاصۀ این نامه چنین است: «پادشاه (فرعون) مصر خود را برای جنگ آماده می کند، و اگر او به اینجا برسد، ما نمی توانیم در برابر او دست بالا (برتری) داشته باشیم، ولی اگر ما انسجام خود را حفظ کنیم می توانیم مدتی در مصاف و مقابله با او دوام بیاوریم». این گونه به نظر می رسد که رقبای فرعون دریافته بودند که مصاف با سپاه مصر فرجامی جز شکست برای آنان ندارد، ولی از آنجایی که آنها در هر صورت به وسیلۀ عوامل فرعون به کیفر می رسیدند، لذا راه ادامۀ نبرد را برگزیدند. با تمام این مشکلات و معضلات مصریان باج و خراج خود را از ملل تابعه به میزان و مقیاس زیاد کماکان دریافت کرده و به دستور فرعون لحظه ای از تقویت و تجهیز نیروهای مصری دریغ نمی شد.
به هر حال این رویدادها می توانسته است استحکام پایه های تخت فرعون را به زیر سؤال ببرد و مصریان نیز این خطر را احساس می کرده اند و از جمله خود فرعون علاقه مند نبود که این نبردهای به ظاهر محدود و منقطع، فرسایشی بشود تا اینکه توتموزیس سوم (توتمس سوم) که خود فرماندهی سپاه عظیمی را به عهده گرفت، دشمنان را در همان برخورد اول شکست داد و تار و مار کرد و سران و سرکردگان آنها را بلااستثناء به قتل رساند. دربارۀ این گونه لشکرکشی ها و برخوردها، مصریان باستان داستان های رُمان [۴]گونه ای نوشته و فراعنۀ مصر را با یکدیگر مقایسه کرده اند[۵] . در این داستانهای رُمان گونه آمده است که توتمس ها همگی اول، دوم، سوم … و رامسس های اول، دوم و سوم و دیگر زمام داران مصر همه اهل جنگ و ورزش بوده و بیشتر آنها به شکار، قایقرانی، کمان کشی، ارابه رانی و ورزش ها و تفریحات دیگر علاقه مند بوده اند، این تنها آمنوفیس بود که به این کارها علاقه ای نشان نمی داده است … و حتی یکی از این هنرها را نداشته است[۶].
در دورۀ زمام داری توتموزیس (توتمس) و آمنوفیس نظام اداری دارای انضباط بوده و قوانین به بهترین نحو به اجرا درمی آمده است، هم دولت دارای خزانه ای غنی و هم مردم دارای ثروت و مرفه بوده اند. سلسلۀ هجدهم مصر در این مقطع از تاریخ مصر دارای شکوه، عظمت و جلال کم نظیر بوده است. در این مقطع زمانی، تمام قدرت حکومتی در دست فرعون قرار داشت. این فرعون بود که بالاترین مقامات کشوری، فرماندهان لشکری و پیشوایان دینی را انتخاب می کرد. وی از میان بهتران بهترینان را برمی گزیده است. نظام دیوانی به صورت بالاترین رکن و سازمان اجرایی کشور درآمده بود و هرگز در قالب یک کابینه ای نبود که عده ای وزراء امور مهم را به زیردستان و عوامل جزء دولتی واگذار کنند. فرعون کاملاً مراقب این وضعیت بود. پادشاه (فرعون) برای رایزنی و پاسخگویی در برابر هر گونه پرسشی که از ناحیۀ عوامل اجرایی نظام دیوانی مصر بود، هر لحظه آمادگی داشت. مأموران حکومتی پیش از آنکه لغزشی را در امر اجرای قوانین مرتکب شوند، به رایزنی می پرداخته اند تا خطایی از آنها سر نزند. ارتقاء مقام در دستگاه دیوانی و سازمان های حکومتی و سپاه در دورۀ فراعنه سلسلۀ هجدهم، منوط به کسب اجازه از شخص فرعون بود که صرفاً توانایی، شایستگی و صداقت متقاضیان را در نظر می گرفت و آنها را یا واجد شرایط تشخیص می داد یا آنها را لایق ارتقاء نمی دانست …
برخی از فراعنۀ مصر چون «آمنهوتپ»[۷] پسر و جانشین فرعونی به نام «هاپو»[۸] امور حساس را به عهدۀ وزیر یا وزیران خود می گذاشته است. این وزیر در واقع رئیس کل ادارۀ امور در نظام دیوانی کشور بود. چنین وزیری برای آنکه کار خود را مهم جلوه دهد خود عامل به وجود آمدن پیچ و خم های اداری می شد. فرعون گاهی در زمان وحدت شمال و جنوب (مصر علیا و سفلا یعنی ، تب و ممفیس) دارای دو وزیر بزرگ بود که یکی برای مصر علیا و دیگری ادارۀ امور مصر سفلا را به عهده داشت. افزون بر رئیس خزانه[۹] که حتی مأمور نظارت و حفاظت از اموال پادشاه (فرعون) نیز بود، رئیس کل و مسئول اول[۱۰] انبار کالاهای کشور نیز در دستگاه فرعون انجام وظیفه می کرده است. وی رئیس ادارۀ ثبت املاک نیز به شمار می آمده است. رئیس انبار غله[۱۱] مسئول رسیدگی و دادن آمار دربارۀ میزان و مقیاس غلات وارد شده به انبار و خارج شده از انبار بود.
سازمان ویژه ای که در فهرست سازمان های دیوانی، حکومتی ، سیاسی و نظامی مصر پیش بینی نشده است. ادارۀ ویژه ای بود که مسئول رسیدگی به وضع حرمسرای فرعون و هزینه های زنان درباری و ضیافت ها و جشن ها و مراسم شادمانی خانوادۀ فرعون بوده است. همین ادارۀ ویژه از طرف شاه (فرعون) بر اموال و موقوفات معبد آمون نیز نظارت می کرده است. آمون که پشتیبان فرعون مصر بود، خدای گونۀ بسیار نیرومند و از نظر توانایی و اقتدار منحصر به فرد بود، از اینرو معابد او باید از غنای ثروت، کالا، زیور و زینت آلات، عتیقه جات، ظروف و … برخوردار باشد. رسیدگی به چنین اموری به عهدۀ رئیس همین ادارۀ ویژه بود. اگر در این زمینه کاستی ملاحظه می شد، فرعون رئیس این اداره و همکاران او را مورد مؤاخذه قرار می داده است.
تاج و تخت فرعون در گرو ارادۀ آمون بود و متولیان معبد آمون از طرف این رب النوع مأموریت داشته اند تا برکار فرعون نظارت کنند. هر چه معبد آمون از نظر ثروت، سرمایه، زیور و زینت آلات غنی تر و معبد دارای شکوه و جلال بیشتری باشد، روحانیان برجسته و کاهنان عالیمقام آمون بیشتر از فرعون حمایت می کنند. هر زمان که کاستی هایی در این زمینه مشاهده شود، تشنج میان فرعون و کاهنان بروز می کند. بی توجهی و بی حرمتی شاهزاده ای که برادر توتموزیس چهارم (توتمس چهارم) بود به معبد آمون موجب بروز اختلاف میان کاهنان و دربار فرعون شد. مورخان بروز چنین اختلافی را اجتناب ناپذیر دانسته اند. پاره ای از مقامات رده بالای حکومتی و صاحبمنصبان در د ورۀ توتموزیس سوم (توتمس سوم) نیز موضعی بی ادبانه در برابر آمون اتخاذ کردند و بر کاهنان آمون گستاخ شدند و سرانجام به خاطر همین بی احترامی ها و گستاخی ها به کیفر رسیدند و از کار برکنار گردیدند. روایتی نیز هست که کلیۀ اموال آنان به سود معبد آمون مصادره شده است. والی کوش[۱۲] که به روایتی پسر آمنوفیس دوم بوده است نیز از پایتخت گریخت و به روایتی تبعید شد …
غنای معبد آمون از نظر ثروت و تجهیزات و جلال و عظمت در مقایسه با معابد دیگر که از امکانات کمتری برخوردار بوده اند، موجب بروز اختلاف منجر به تشنج میان کاهنان معابد آمون با روحانیان دیگر معابد می شده است. بدیهی است که این غنا به عقیدۀ دین شناسان ناشی از منزلت والای این رب النوع در میان سایر خدایان بوده که مقام آمون را برتر از جایگاه دیگر خدایان قرار داده است و از جمله فراعنۀ مصر بیشتر به معابد آمون توجه می کرده اند. کاهنان و مبلغان معبد آمون پیوسته به مردم مصر و جهانیان تلقین می کرده اند که بقای مصر و مصریان، قدرت فرعون، مصون ماندن زنان، فرزندان، سربازان و … از آسیب ها و بلایا بستگی مستقیم به اقتدار آمون دارد که تنها از طریق احترام به او و تقدیم صدقات موقوفات به این خدای گونه تحقق می یابد. در این صورت است که دشمنان مصریان شکست می خورند و فرعون مصر معارض و مخالفی در برابر خود ندارد.
مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصر در هر مقطعی به سیاست فرعون در عرصه های نظامی و دینی وابسته بوده است. شکست فرعون در جبهه های جنگ به معنای فرو ریختن شیرازۀ اجتماعی و رخت بر بستن رفاه و آسایش و امنیت از مصر بوده است. سیاست فرعون های سلسلۀ هجدهم در زمینۀ سازندگی اعم از بناهای دولتی، تأسیسات فرهنگی و عام المنفعه و شکوفایی اقتصادی شایستۀ انتقاد نیست. پادشاه (فرعون) مصر خود ریاست این امور را به عهده داشته است و در امور ساختمان سازی خود بهترین طراح و معمار به شمار آمده و در این عرصه شخصاً شرکت مستمر و مستقیم داشته است. متخصصان و صاحبنظران مجدانه و فروتنانه در کنار فرعون بوده و دراجرای فرمان های او کوتاهی و درنگ نمی کرده اند. مهندسان[۱۳] (آرشیتکت ها)[۱۴] همه آگاه به رموز کار خود بوده و درمورد ساختن یا گسترش و ترمیم بنای معابد، کاهنان و دبیران[۱۵] ویژۀ معابد، بر کار معماران نظارت می کرده اند. این مسئولان طرح کار ارائه شده توسط مهندسان را مورد بررسی قرار داده و یا آن را می پذیرفته اند، یا به اصلاح آن می پرداخته و یا آن را غیر قابل اجرا اعلام می کرده اند. این طراحان باید کلیۀ شرایط و ضوابط را رعایت کنند و در طرح های خود معیارهای خاص دینی را از نظر دور ندارند.
این فرعون مصر بود که نظر نهایی خود را دربارۀ اجرای کار ساختمان ارائه می کرد. فرعون در کنار خود کارشناسان برجسته و آگاه داشته که پیوسته در دربار به سر می برده اند. این کارشناسان مشاوران با صداقت و دلسوز فرعون به شمار می آمده اند. این افراد در شمار مأموران عالیرتبه و مورد توجه فرعون بوده اند. فرعون می توانست از این مسئولان و مشاوران در صورت ارتکاب لغزش و خطا باز خواست نماید. فرعون در مقامی بود که مقام و منزلت خدایان را با یکدیگر مقایسه کرده و دستورات ویژه ای دربارۀ چگونگی پیشرفت کار ساختمان یا کاربرد مصالح ساختمانی مورد نظرش را صادر کند.
در زمان پادشاهی توتموزیس سوم (توتمس سوم) و آمنوفیس دوم، پاره ای از معابد حومۀ مصر علیا و به ویژه معابد ناحیۀ دلتا، این امتیاز را به دست آوردند که مورد مرمت و زیبا سازی قرار گیرند. معابد هلیوپولیس و ممفیس در ردیف های بعدی قرار گرفتند، ولی معبد کارناک پیوسته بزرگ و بزرگ تر می شده است. در مورد معبد کارناک آمده است که فضای اندرونی معبد بکلی تغییر داده شد و بر شمار فضاهای جانبی و درهای ورودی معبد افزوده گردید. ملکۀ هچپسوت در همین معبد صحن بزرگی را ساخت که گروه های اجراکنندۀ سرود های دسته جمعی در آنجا حضور یافته و به اجرای برنامه می پرداخته اند. فضای بسیار مجلل و آراستۀ دیگری به دستور همین فرعون بانو در کنار محراب اصلی و محل استقرار تندیس رب النوع ساخته شد. در راستای تکمیل این برنامۀ اصلاحی و زیباسازی در ضلع غربی معبد ، فضای گسترده ای به نام «تقدیس گاه رب النوع»[۱۶] که همان معبد ویژۀ آمون است ساخته شد تا زئران اهل تب بتواند راحت و آرام به عبادت آمون بپردازند. از آنجا و در کنار دیوار معبد خیابان زیبا و عریضی احداث شد که نام آن را «شاهراه یا خیابان پیروزی» (جادۀ پیروزی) گذاشته اند و به معبد لوکسور می رسیده است. سرانجام تندیس های عظیم فراعنۀ پیشین که در پناه آمون بوده و آمون آنان را در ارائۀ خدماتشان هدایت کرده است، در فضای ویژه ای برپا داشته می شده است. در هر دو سوی معبد دریاچه های زیبایی ساخته شد که نام آنها را «دریاچه های مقدس»[۱۷] گذاشته بودند. آمنوفیس دوم به سهم خود در آرایش و پیرایش این معبد کوشید. او بخش قدامی معبد، نقوش و تصاویری حک شده بر سنگ گرانیت و کتیبه هایی که در برگیرندۀ مطالبی دربارۀ خشونت های او در کشورگشایی اش بوده است. نصب کرد. وی همۀ ستون ها را با نقوش زیبا آراست و آنها را چشم نواز و دلپذیر کرد. این فرعون مکان ویژه ای برای مراسم بزرگداشت فراعنه و پیشکسوتان مصری ساخت که به معبدی کوچک شباهت داشته است. وی افزون براین «فضایی برای سرگرمی»[۱۸] از قطعات سنگ های زیبا که حالت نگین دار داشته اند احداث کرد. توتموزیس چهارم (توتمس چهارم) بر دیوارهای فضای میانی تصاویری و نقوشی را چون نقش گاو های تنومند نصب کرد. او در قسمت شرقی معبد صحن ویژه ای را ساخت که عبادتگاه در حضور آمون تلقی می شد. این فضا دقیقاً در برابر بت عظیم و مجلل آمون قرار داشت و عنوان آن چنین بود «آمون که عبادت ها را می شنود»[۱۹] .
این معبد به تدریج به دستور فراعنه و زیرنظر مستقیم آنها، آنچنان گسترش یافت که بقایای به جای مانده از آن باستان شناسان را بر آن داشته است که آن را شهرک مذهبی بدانند و این می رساند که آمون تا چه اندازه مورد توجه فراعنه بوده و آنان از او می هراسیده اند. این احترام توأم با ترس[۲۰] بیشتربه وسیلۀ روحانیان و کاهنان اعظم آمون از طریق مبلغان آمون به مردم و فراعنه القاء می شده است. ایجاد این شکوه و عظمت برای مردمان مصر هزینه های سنگینی در برداشته است که در ارزیابی به مراتب بیشتر از هزینۀ دربار فرعون بوده است. دیوارهای معبد چه از داخل و چه در خارج به گونه ای بسیار زیبا و جذاب رنگ آمیزی و در برخی از نقاط حساس مطلا شده است. دورتا دور معبد باع سرسبز و پردرختی بود که گل های فراوان در آن پرورش داده شده بود. این مناظر آنچنان زیبا و دلپذیر بود که گویی به تصویر کشیده اند.
مصریان آغاز سال خود را در معابد جشن گرفته و مردم به هنگام تغییر یا به سخن دیگر تحویل سال به معابد می رفته اند. پیرامون مقابر بزرگان و در محوطه های اطراف اهرام مصر نیز باغ های بزرگی وجود داشته است که برشکوه و عظمت اهرام می افزوده است. گرداگرد دیوار داخلی بر روی سکوهای سنگی که از سنگ گرانیت بودند، اشیاء و ابزار و ادوات ویژۀ برگزاری آیین های مذهبی و تصاویر ویژۀ این مراسم نصب شده و قرارداده بودند. مقابر اعضای خانواده های صاحبمنصبان و خانوادۀ فراعنه ای که هرمی برایشان پیش بینی نشده است عمدتاً گسترده و دارای اطاق های متعددی بوده اند. برخی از این مقابر به بزرگی یک معبد شاید هم دارای مساحتی بیش از آن بوده است. اطاق های ویژه در هر مبعد به شمار زیاد وجود داشته است که مجریان آیین های دینی و مراسم شادمانی لباس های ویژۀ مراسم را در آنها به تن کرده و در محل اجرای آیین ها حضور می یافته اند. روایتی نیز هست که این گونه لباس ها اجازۀ بیرون بردن از معبد را نداشته اند و حتی کاهنان مجری اجازه نداشته اند قطعه ای از این ابزار و ادوات و اشیاء متعلق به معبد و دیگر متعلقات آن را از حریم معبد دور کنند. همۀ این ها به معبد تعلق داشته و حتی لباسهایی که از آن نام بردیم. شست و شوی این لباس ها با آداب ویژه ای در محوطۀ معبد که مکان خاصی در جنب معبد بوده است، صورت می گرفته است.
پذیرایی از زائران و شرکت کنندگان در مراسم توسط گروه خاصی صورت می گرفته است و مسئولان به هنگام پذیرایی اجازۀ دریافت نذورات، هدایا، صدقات و … را از حاضران نداشته اند. مالیات های ویژۀ معابد و آنچه هم اکنون به عنوان موقوفات نام بردیم از طریق دفاتر ویژه ای که در همان محل جغرافیایی معبد دایر بوده است، دریافت می شده است. به هنگام برگزاری مراسم سالیانه یا آیین های سوگواری و جشن ها، کاهنان مستقر در معبد و مسئولان امور فرهنگی، دینی و مالی معبد، گزارش خود را به کاهنان ذی ربط و ناظر بر امور مالی معبد ارائه می کرده اند. مصریان نیز همانند بابلیان و سومریان، یونانیان، آشوریان …معابد را به صورت ارکان ثروتمند درآورده بوده اند که دارای کشتزارهای وسیع، مراکز دامپروری و کارگاه های تولیدی بوده که بردگان نیروهای تولیدی در آنها به کار مشغول بوده اند. فراعنه به هنگام پیروزی بر دشمنان بخشی از غنائم و باج و خراج خود را تقدیم معبد می کرده اند، زیرا باور مصریان بر این استوار بود که آمون این پیروزی را میسر و محقق کرده است، لذا باید قدر مراحم او را هر فرعونی بداند. نظارت براین امور در قلمرو وظایف و اختیارات کاهنان ویژه ای بوده است که خزانه داران معابد به شمار می آمده اند. در اسناد و مدارک به جای مانده از مصر باستان، در برخی موارد بیلان یا صورتحساب هدایا و هزینه های برخی از معابد که در دوران باستان تهیه شده است، به جای مانده که مورد مطالعه و بررسی مورخان، پژوهشگران و مصر شناسان قرار گرفته است.
در غرب کارناک تأسیسات فرهنگی هنری قابل توجهی برپا شده است. در چند نقطه از این منطقه در دامنۀ کوه قبرستان هایی که مقابر پیش کسوتان و بزرگان مصری در آنجا یافت شده است، با صحن های بزرگ . پر وسعت جهت اجرای مراسم گوناگون ساخته شده، ولی کاملاً آسیب دیده و ناقص به دورۀ ما رسیده است. در آنجا موزه ای نیز در همین زمان برپا شده است که آثار تاریخی و تصاویر و نقوش مصر باستان را بیشتر نشان می دهد. سختی سنگ های تپه های تب امکان نقر نقوش و کتیبه ها را براین کوه ناممکن کرده است. درباریان و صاحبمنصبانی که علاقه مند بودند یادمانی به صورت نقش یا تمثال را در آنجا به یادگار بگذارند، بیشتر به صورت دکور بر روی دیوارها نقوش را ترسیم و حک می کرده اند، گرچه حک و نقر به دلیلی که هم اکنون به آن اشاره شد کار آسانی نبوده است، آنها برای این کار از طراحان، حجاران و نقاشان با سابقه و ماهر برای این کار استفاده می کرده اند. تلاش های این هنرمندان زمانی به بار می نشست که رضایت سفارش دهندگان و کارفرمایان به بهترین نحو به اجرا گذاشته شده باشد.
مقبرۀ وزیری به نام «رشمیر»[۲۱] که یکی از وزیران و همکاران نزدیک توتموزیس سوم (توتمس سوم) بوده است، در واقع بیانگر مشاغل گوناگونی است که این وزیر پیش از وزارتش در دربار فراعنه داشته است. افزون براین می توان دریافت که چقدر مشاغل سیاسی در دربار فراعنه بوده است. در واقع آرایش چنین عظمتی بی شباهت به زینت دادن و آراستن معبد آمون نبوده است. برای معبد آمون نیز صحن ویژه ای برای برگزاری مراسم ساخته شده که در روزهای مخصوصی مورد استفاده قرارمی گرفت و در آن زائران مورد استقبال قرار می گرفته اند تا بتوانند دراین مراسم باشکوه به نام آمون شرکت کنند. دست یافتن به مقابر پادشاهان فوق العاده دشوار است.
این مقابر در پایین ترین نقطۀ دره قرار گرفته است. باستان شناسان گفته اند، دسترسی به این مقابر همان اندازه دشوار است که دسترسی به مقام و منزلت فرعون. گنجینه های موجود نیز از دید همگان پنهان است و تابوت فرعون که از جنس سنگ کوارتز است، شکوه خاصی به این مکان می دهد. خلاصه همۀ پادشاهانی که در این مکان آرمیده اند به وسیلۀ گنجینه های غنی و پرارزش، تابوت های زیبا و بزرگ و زیور و زینت آلات محاط شده اند. از جمله سه فرعون از خاندان توتمس ها و خویشان نزدیک توتموزیس سوم (توتمس سوم) در آنجا به خاک سپرده شده اند که مقامشان احتمالاً بالاتر از توتانخامون[۲۲] و ثروت و زیور آلاتشان بیش از وی و خاندان وی بوده است.
دیواره های این مقابر مجلل بانقوش و نوشته های خود بازتاباننده پاپیروس هایی هستند که به اندازۀ یک کتاب مطلب و تصویر برخود دارند. بر دیواره هر اطاق اعم از اطاق قبر یا اطاق اشیاء و ابزارآلات نیز نقوش و تصاویر به همین صورت است. دربارۀ تصاویر توضیحاتی نیز در نظر گرفته شده است که در حاشیه و یا ذیل هر نقش و تصویر قابل مطالعه است.
این مجموعه دارای ویژگی شگفت انگیزی است که در مقابر دیگر سلاطین مصر به چشم نمی خورد. در یکی از نقوش مسائل اسرار آمیز نجومی نیز قابل ملاحظه و مطالعه است و مفهوم آن چنین است که : «خورشید در طول دوازده ساعت شب که تاریکی حاکم می شود، در کجا حرکت می کند؟ و ستارگانی که به گفتۀ منجمان افول می کنند یعنی می میرند، چه زمانی دوباره جان گرفته، زنده شده و حرکت می کنند و مردم می توانند آنها را دوباره ببینند. به منجمان مصری در زمینۀ تولد دوبارۀ ستارگان مطالب زیادی نسبت داده شده است. این بخشی از مجموعۀ اسراری است که در روی این نقوش قابل مطالعه است، ولی زائری قادر نیست این مفاهیم را دریابد، زیرا هر نقش در نوع خود بی نظیر و دارای محتوای اسرار آمیز و فوق العاده تخصصی است».
تصویر دیگری از این گردونه در محوطۀ مقابر پادشاهان دارای حاشیه نویسی جالبی است که سرودهای ستایشی و نیایش به خورشید را در برگیرد. در مجموع شمار نوشته های جانبی بر در و دیوار این قبور به هفتاد و یک می رسد که همگی اسرار آمیز بوده و کاهنان بر تنظیم آن ها نظارت داشته اند. این گونه به نظر می رسد که فراعنۀ مصر پیش از مرگشان خود طرح و نقشۀ این تصاویر و نقوش اسرار آمیز را ملاحظه و دستورات لازم را صادر کرده و با مشاوران خود در میان گذاشته اند. چنین مسئولیت های سنگینی هرگز به عهدۀ هنرمندان معمولی در جامعۀ مصر نمی گذاشته اند، بلکه این گونه طراحان، نقاشان و حجاران و حکاکان تبحر و تخصص ویژه ای در اجرای دقیق فرامین فراعنه زیرنظر کاهنان مخصوص این امور داشته اند. مفاهیم دینی این نقوش و نوشته ها تنها به وسیلۀ معدود مصریان قابل درک و فهم بوده است. ابعاد گوناگون دینی سیاسی این آثار به اندازه ای پیچیده و مبهم به نظر می رسد که کمتر انسانی می تواند هر اندازه پژوهشگر و مصر شناس باشد، نکات حساس و بسیار اسرار آمیز موجود دراین نقوش تصاویر و حاشیه نویسی هارا درک کند.
در هر شهری از مصر خدایی برای مردم آنها به عنوان نگهبان شهر و مردم ساکن در آن شهر به شمار می آمده است. مصریان خدایان شهرها را با خورشید مقایسه کرده و آن را به تناسب اهمیت و بزرگی آن به آمون نزدیک می کرده اند، ولی هیچ رب النوعی عظمت آمون را در مصر نیافته است. خدایان محلی دارای مسئولیت، اقتدار و قلمرو فعالیت محدود بوده اند، ولی آمون (خدای خورشید) آفریننده و به حرکت درآورندۀ زمین و جهان به شمار می آمده است. مصریان وظیفه داشته اند او را گرامی داشته، قربانی های خونین تقدیم نموده و هدایای ارزشمند به او ارزانی دارند و حرکت جهان متوقف نشود. هر کدام از اشعۀ ساطع شده از کرۀ فروزان خورشید برای کاهنان آمون و هر مصری معتقد، مفهوم و اهمیتی داشته است که موجب باروری گیاهان، انسان ها و رشد و بقای جانوران و افزونی محصولات و رستنی ها به شمار می آمده است. کاهنان به خوبی از این اسرار آگاه بوده و به مردم جهت رسیدن به آرامش و رفاه پیوسته وفاداری به رع[۲۳] یعنی خورشید محض و مطلق توصیه کرده و ستایش به او را از وظایف هر مصری می دانسته اند.
کاهنان آمون – رع نیز در حیطۀ کار خود دست به تبلیغات گسترده ای زده و رع را از خدایان دیگر برتر دانسته و این برتر ی را توجیه می کرده اند. این کاهنان آمون – رع را صاحبان اسرار هستی و عقبی دانسته و زندگی دنیوی و اخروی را در ارادۀ آمون – رع تبلیغ می کرده اند. خدایان محلی ویژگی های ثابتی نداشته اند، ولی پیروان آنها در شهر ها و مناطقی که این خدایان دارای پایگاه ها و معابد بوده اند مورد ستایش و معرفی قرار می گرفته اند. مردمان فرودست خدایان محلی[۲۴] را خدایان سنتی زادگاه خود به شمار آورده و در ستایش و نیایش به آنها کوتاهی نمی کرده اند. این مردم از همین خدایان محلی درخواست رفاه، تندرستی، کمک و مصون ماندن از آسیب ها می کرده اند. در واقع می توان دریافت که مصریان نیز دارای انواع خدایان در جامعۀ مصر باستان بوده اند، خدایان رسمی یا دولتی و خدایان طبقات پایین جامعه که خدایان محلی از نوع دوم به شمار آمده اند.
روستائیان با دادن سهم معابد از محصولاتشان و شرکت در مراسم ستایش و نیایش به خدایان بومی و محلی شان، تردید نداشتند که سال بعد دارای محصول بهتر و در سایر امور نیز موفق خواهند شد. در دورۀ زمام داری سلسلۀ هجدهم، مردم خود را به خدایان نزدیکتر کرده و این امر موجب شده است که از فاصلۀ طبقاتی نیز کاسته گردد. فراعنۀ سلسلۀ هجدهم از پیشاهنگان کاهش تعصب در میان کاهنان معابد به شمار آمده اند، ولی هرگز موجب نشدند که مردم نسبت به خدایان بی توجهی کنند.
در گذشته تصاویر خدایان را در قبور نمی گذاشته اند، ولی به مرور مردگان نیز در برابر ازیریس تعظیم و عبادت می کرده اند. نقش های هاتور[۲۵] و آنوبیس[۲۶] نیز در قبورجلوه گر بوده است. هاتور و انوبیس فرمانروان جهان آخرت بوده اند. نقوش و تصاویر ویژه ای بر دیوارۀ برخی مقابر نصب شده است که تنها بزرگان حق داشته اند آنها را در قبور خود بگذارند همانند نقش اِرموتیس[۲۷] خدای مار[۲۸] (الهه مار). این تصویر پیوسته بر بالای سر مرده و روبروی صورت اونصب می شده است. دیوانیان و دبیران تصویر و نقش تُت[۲۹] را بر دیوارۀ مقابرشان داشته اند. مصریان اماکن قدیمی و سنتی را که در زمان هایی گذشته دارای معابدی بوده اند، در دوره های جدید و میانه به صورت زیارتگاه ها[۳۰] درآورده بودند. مصریان جانوران متعددی را می پرستیده اند، ولی ستایش قوچ که نماد آمون بود، بر پرستش هر جانور دیگری مقدم بوده است[۳۱] . هر چند در آغاز این پرستش در همه جا معمول نبود، ولی به تدریج فراگیر شد. در دورۀ زمام داری آمنوفیس سوم مجسمه های صاحبمنصبان و رجال سیاسی را به صورت کسانی که غرق در اندیشیدن هستند همانند کسانی که ریاضت می کشند، می ساختند و تندیس برخی از ورزیران به این صورت بوده است. این مجسمه ها را بر سردر قبور نصب می کرده اند تا در یک نگاه زائران بدانند، چه کسی در اینجا خفته است. یونانیان نیز چنین شیوه ای را از شرقیان از جمله بابلیان اقتباس کرده بودند.
بر سر برخی مقابر نوشته ای کوتاه موسوم به منشور (دستورالعمل) ستایش به خورشید تحت عنوان «منشور سوتی و هور»[۳۲] نصب بوده است که زائران باید به هنگام بازدید از این مقابر آن را با آواز بلند می خوانده اند. هر مصری اجازه داشت که وقتی از خورشید می گوید به وسیلۀ این متن کوتاه، به ستایش آمون – رع بپردازد. همۀ تأسیسات اقتصادی و مراکز تولیدی مصریان در سرتاسر قلمرو فراعنه در پناه آمون- رع بوده است و بیشتر مردمان متعلق به طبقات پایین جامعه نیازمند چنین عبادت هایی بوده اند. مصریان چنین چیزی را هرگز خرافه پرستی و داستانی – اساطیری به شمار نمی آورده اند بدیهی است برای معابدی که در مناطق فقیرنشین مصر، که در آنها تولید گسترده وجود نداشته و فقر اقتصادی حاکم بوده است، هدایای مردم زیاد نبوده و آنهم به صورت فرآورده های کشاورزی و دام های کوچک تقدیم می شده است. مردمانی که در شهرها و نواحی دوردست از تب و ممفیس زندگی می کرده اند، به مناسبت هایی گاهی به شهرهای بزرگ رفته و معابد و مقابر بزرگان را زیارت می کرده اند. این معابد در شمار تأسیسات دینی بزرگ و طراز اول مصر بوده و در این صورت هر زائری با خود هدیه را تقدیم را تقدیم می کرده و سپس به زیارت می پرداخته است. مقابر مصریان نیز در مناطق فقیر و روستاها از ظاهر مجلل برخوردار نبوده اند.
مقابر بزرگان و ثروتمندان در نزدیکی اهرام یا در جوار مقابر فراعنه در شهرهای بزرگ بوده اند. هر شهروند مصری جهت قدرشناسی از زمام داران و بزرگان مصر در فرصت های مناسب از مقابر آنها دیدن کرده و به اصطلاح آنها را زیارت می کرده است. مصریان باستان مقاطع معین و مشخصی را در سال برای این گونه زیارت ها در نظر می گرفته اند و به هنگام فرا رسیدن فصل زیارت ، شمار زیادی از زائران مصری از مسافت های بعید به آنجا آمده و به روان این خدمتگزاران دعا می کردند. به هنگام بازدید از مقابر تنها خویشاوندان نزدیک اشخاص متوفی اجازه داشته اند چیزی یا هدیه ای بر روی قبور آنها بگذارند ولی دیگر زائران از این کار منع شده بودند. مصریان سالروز مرگ فراعنه و بزرگان خاندان ها را هر گز از یاد نمی برده اند و فصل و مقطع زمانی برای زیارت قبور این افراد همان سالروز از دنیا رفتن انان بوده است. از یافته های باستان شناسی می توان دریافت که در جوار این مقابر فضاهای محقری برای سکونت موقت زائران نیز وجود داشته است. هزینۀ این گونه اقامت های کوتاه مدت به عهدۀ متولیان این قبور و معابد محل بوده است. در واقع به استناد منابع تاریخی زائرانی که از راه های دور می آمده اند ، به عنوان مهمانان شخص متوفی تلقی شده که خانوادۀ آن شخص در گذشته باید از آنان پذیرایی می کرده است.
[۱] . Gaza (Geze)
[۲] . Partisanenkrig
[۳] . Ugarit
[۴] . Roman
[۵] . Fischer Weltgeschichte, A. a. O. S. 240
[۶] . A. a. O. S. 240
[۷] َ. Amenhotep
[۸] . Hapu
[۹] . Oberschatzmeister
[۱۰] . Oberguterverwalter
[۱۱] . Leiter der Kornkammer
[۱۲] . Kusch
[۱۳] .(مفرد) Ingeneur
[۱۴] .(مفرد) Architekt
[۱۵] . Tempelschreiber
[۱۶] . Heiligtum Gottes
[۱۷] . (جمع Heiligeseen (
[۱۸] . Statte des Vergnugens
[۱۹] . “Amun, der dir Gebete erhort”
[۲۰] . Respekt
[۲۱] . Rechmir
[۲۲] . Tutanchamun
[۲۳] . ُRa
[۲۴] . (جمع Ortgotter (
[۲۵] . Hathor
[۲۶] . Anubis
[۲۷] . Ermuthis
[۲۸] . Schlangengottin
[۲۹] . Thot
[۳۰] . Wallfahrtsort
[۳۱] . Fischer Weltgeschichte, A. a. O. S.243
[۳۲] . “Stele des suti und Hor”
منبع : کتاب تاریخ مصر باستان
نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما