کلئوپاترا ملکۀ مصر باستان (۶۸ تا ۳۰ پیش از میلاد مسیح)

13803225.jpg (375×375)

کلئوپاترا[۱] از سال ۵۱ تا ۳۰ پیش از میلاد مسیح فرعون بانوی[۲] مصر بود. وی سی و هشت سال زندگی کرد و از این مدت بیست و یکسال در مقام ملکۀ مصر، به عنوان یکی از چهره های تاریخ ساز در مصر باستان در فهرست زمان داران بطالسه ثبت گردیده است. وی دختر بطلمیوس[۳] دوازدهم ملقب به «اولت» بوده است. کلئوپاترا هفده ساله بود که در سال ۵۱ پیش از میلاد مسیح به عنوان همسر برادر دوازده سالۀ خود قدرت را در دست گرفت – گفتنی است که بیشتر وقایع نگاران سن کائوپاترا را به هنگام جلوس به تخت سلطنت بطالسۀ مصر هفده سال و سن برادر وی که کلئوپاترا با او ازدواج کرده بود تا به سلطنت خود مشروعیت بدهد، ده سال نوشته اند.

وی آخرین زمام دار هلنی در مصر باستان به شمار آمده است. مصر در این مقطع  از تاریخ خود براثر ناتوانی حاکمان و ناآرامی های داخلی، به صورت کشوری فقیر و آکنده از مسائل و مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در آمده بود. براین اساس مصر به صورت دولتی کاملاً وابسته و مصریان در چهره های بردگان رومی درآمده بودند. این تنزل مقام و منزلت مصر و مصریان اتفاقی و ناگهانی نبوده، بلکه در طول دهه های گذشته شرایطی در این سرزمین به وجود آمده و حاکمانی در آن به قدرت رسیده اند که مورخان نتوانسته اند مطلبی را دربارۀ آن سرزمین در آثار خود ثبت کنند.

هوشیاری، درایت و دیگر ویژگی های مدبرانه و منحصر به فرد کلئوپاترا به عنوان زمام داری جوان که در آغاز از تجربۀ سیاسی چشم گیری نیز برخوردار نبوده است، مصر را به تدریج از این پرتگاه سقوط نجات داد. او مصر را یک بار دیگر – هر چند برای مدتی کوتاه – به صورت قدرتی بزرگ در مقام نخستین روزگار خود درآورد و اعتبار و عظمت مصر باستان را دوباره به آن سرزمین بازگرداند. کلئوپاترای جوان دارای ثروت و سرمایه ای بی کران بوده و منابع درآمد او را در مصر و مناطقی از آسیا و افریقا عظیم و گسترده دانسته اند. او حتی ثروت خود را در راه اعتلای مصر و بازگرداندن حیثیت و احترام پیشین آن سرزمین، به کار گرفت. حتی منتقدان آن روزگار به عملکرد این ملکۀ جوان و مصمم با دیده تحسین نگریسته اند بعد ها شاعران برجستۀ رومی چون هوراز[۴] و ورژیل[۵] در قالب ابیاتی شیوا، دلنشین و عمیق دستاورد وی را به نظم درآورده اند.

در سال ۴۸ پیش از میلاد مسیح ژولیوس سزار[۶] که در تعقیب مارک آنتوان[۷] رقیب که به مصر فرار کرده بود، به آن سرزمین رسید و کلئوپاترا را که به وسیلۀ برادر و همسرش تارانده شده و در تبعید به سر می برد، دوباره به تخت سلطنت مصر نشاند. – گفتنی است که به تبعید فرستاده شدن کلئوپاترا درباریان سودجو و فرصت طلب که خود به دنبال به دست آوردن قدرت بیشتر در مصر بوده اند، صورت گرفته است – سزار با کلئوپاترا در آمیخت و ایندو به زودی صاحب پسری شدند.

لحظۀ سرنوشت ساز و متحقق شدن برنامه های کلئوپاترا، زمانی فرا رسید که وی در سال ۴۱ پیش از میلاد مسیح با مارک آنتوان (مارکوس آنتونیوس) روبرو شد. این ملاقات در تارسوس[۸] صورت گرفت. در این میان ژولیوس سزار به قتل رسیده و همان خطر مارک آنتوان را نیز تهدید می کرد، ولی آنتونیوس بر قاتلان سزار که در صدد کشتن او نیز بودند، چیره شد. این پیروزی در ناحیه فیلیپی[۹] نصیب آنتونیوس (مارک آنتوان) شد[۱۰].

مارک آنتوان که بعدها از ایرانیان شکست خورده و بخش هایی از متصرفات خود را به فرهاد چهارم اشکانی[۱۱] واگذار کرد، یکی از برجسته ترین زمام داران در روم باستان بوده است. اقامت او در مصر و در کنار کلئوپاترا او را برآن داشت که از این فرصت استفاده کرده و قسمتی از مشرق زمین را از این ملکه بگیرد. این امر موجب شد که کلئوپاترا با اهرم سلطۀ روم ارتباط یافته و این خود همان چیزی بود که مارک آنتوان به دنبال آن بود. گفتنی است که ژولیوس سزار مقتول پیشتر بر آن بود تا قلمرو امپراطوری روم را به جهات اقتصادی، نظامی و سیاسی و به ویژه فرهنگی در مشرق زمین گسترش دهد که مرگ ناگهانی او این برنامه را ناتمام گذاشت. مارک آنتوان هم اکنون زمینۀ لازم و مساعد را فراهم شده یافت تا برنامه های توسعه طلبانۀ ژولیوس سزار را به انجام برساند.

کلئوپاترا به این ترتیب به نیروی ارتش نیرومند روم به ویژه لژیون های رومی در آسیا و افریقا  متکی و وابسته گردید. وی به تدریج به درجه ای از قدرت ارتقا یافت که علاقه مند به تسخیر بخش هایی از متصرفات استراتژیک در بخشهایی از اروپا (غرب) گردید. پیوند میان کلئوپاترا و مارک آنتوان در سال ۳۷ پیش از میلاد مسیح استحکام واقعی خود را یافت و این زمانی بود که تلاش مارک آنتوان در اروپا جهت متحد شدن با آوگوستوس (اُکتاویان) به نتیجه نرسید و طبعاً برنامه های او در رابطه به این اتحاد به ناکامی انجامیده بود.

همکاری و هم سویی مارک آنتون و کلئوپاترا به سوی آمیختگی فرهنگ رومی – هلنی و شرقی به پیش می رفت، ولی در زمینه های دیگر توفیقی به همراه نداشت. بر مشکلات مارک آنتوان روز به روز افزوده می گشت. وی هر چند فرماندهی کاردان و بی باک در تاریخ نظامی رومیان به شمار آمده است، ولی در نبرد های خود در سال ۳۶ و ۳۴ پیش از میلاد مسیح از ایرانیان اشکانی شکست خورد و برنامه های شرقی او به نتیجه نرسید. مارک آنتوان و کلئوپاترا در این میان دارای سه فرزند شده بودند. یکی از برنامه های مشترک آنتوان و کلئوپاترا اجرای سنت و نظام «شاه خدایی»[۱۲] در مصر و به تدریج در مشرق زمین بود.

اکتاویان آوگوستوس که نگران افزایش قدرت کلئوپاترا و بالطبع تضعیف روم و ایجاد تزلزل در اهرم سلطۀ آن امپراطور بود، پیوسته در صدد بود تا از بروز جنگ داخلی در روم جلوگیری کند. آوگوست در سال ۳۱ پیش از میلاد مسیح در نبرد آکتیوم[۱۳] بر کلئوپاترا و مارک آنتوان پیروز شد. یک سال بعد یعنی در سال ۳۰ پیش از میلاد مسیح طی نبردی در اسکندریه شکست این زوج قطعی شد و آوگوست راه فرار را نیز برآنان بست، زیرا کشتیهای جنگی شان در دریای سرخ نابود شدند وراهی جز اعتراف به شکست و تسلیم شدن نداشتند.

این گونه به نظر مورخان رسیده است که کلئوپاترا به آنتونیوس خیانت کرده و آنتونیوس پیش از آنکه به اسارت آوگوست درآید، خود را کشت. این احتمال وجو دارد که کلئوپاترا هنوز در اندیشۀ رسیدن به یک حکومت جهانی بوده است. کرونیست ها براین عقیده اند که وی به تعبیری اهداف اسکندر مقدونی را تعقیب می کرده است، که سرانجام به ناکامی انجامید. هنگامی که کلئوپاترا راه ها را برخود بسته یافت و دیگر امیدی به پیشرفت  و دلیلی برای ادامۀ زندگی نداشت، او نیز همانند همراه خود مارک آنتون خود را کشت. فرزندان او در رم پذیرفته شدند. سرگذشت وی در همان زمان مورد توجه وقایع نگاران قرار گرفته بود. پلوتارک[۱۴] در بیوگرافی مارک آنتوان به تفصیل به او نیز پرداخته است[۱۵].

علی رغم داستانها، بیوگرافی ها، منظومه ها و افسانه های آمیخته با واقعیات دربارۀ کلئوپاترا که توسط مورخان و بیوگرافی نویسانی چون پلوتارک، شاعران و حماسه سرایانی چون هوراز و ورژیل و نیز نمایشنامه نویسانی چون شکسپیر دربارۀ کلئوپاترا به رشتۀ تحریر درآمده و تاکنون دست به دست گشته و به دست ما رسیده است، شخصیت این ملکۀ تاریخ ساز و در عین حال اسرارآمیز و شگفت انگیز، هنوز در پردۀ ابهام قرار دارد و نویسندگان رئالیست[۱۶] او را چهره ای پر رمز و راز و هنوز هم نیازمند به مطالعه و بررسی می دانند. او هنوز دورۀ نوجوانی خود را کاملاً پشت سر نگذاشته بود که عرق و علاقه به سیاست و به تبع آن تحریک و تهییج احساسات قدرت طلبی اش آوازه ای جهانگیر شده بود.

کرونیست های سده های اخیر اروپا از قول مورخان رومی و سریانی نقل کرده اند که کلئوپاترا در روزگار زمام داری اش در صدر چهره های خبرساز جهان بوده و آنچه در ارتباط با او اعم از مسائل سیاسی، رویدادهای نظامی و دیگر رویدادها بوده است، اخبار، گزارشها و حوادث دیگر را تحت الشعاع خود قرار می داده است. مدت زمان اندکی بیش از بیست سال و در عین حال کمتر از یک ربع قرن زمام داری او به اندازه ای حوادث را به همراه داشته است که مورخان به ناچار فضای گسترده و غیرمتعارفی را در ثبت و نگارش رویدادهای تاریخی در آثار و نوشته های خود، بدان اختصاص داده اند.

او پس از المپیاس[۱۷] همسر فیلیپ مقدونی و اسکندر دومین زنی است که در تاریخ با شگفتی از او یاد و با آب و تاب از او نام برده شده است. او در حالی که بر مصریان حکومت می کرد و در واقع باید مدافع فرهنگ و تمدن سرزمین و مردمان زیر سلطۀ خود می بود، از منادیان تمدن هلن بوده و در گسترش هلنیسم در سرزمین متمدن مصر سهم بسزایی داشته است. کلئوپاترا زنی هوشیار،  سخنوری مسلط و زبردست، سیاستمداری تیزبین و مدبر به شمار آمده و به  گونه ای که در منابع تاریخی آمده است، وی آمادگی داشته است تا جهت تعقیب و تحقق اهداف سیاسی خود، به هر کاری تن بدهد[۱۸]. حتی مورخان منتقد او را داری اتعدادی کم نظیر و حافظه ای بی مانند به شمار آورده اند.

او بر کلیۀ زبانهای روزگار خود اشراف و تسلط کامل داشته است، بدینصورت که زبانهای یونانی[۱۹] ، نوبی [۲۰]، فارسی[۲۱] ، آرامی [۲۲]، لاتین [۲۳]، حبشی[۲۴] و … را به خوبی و کمال می دانسته است. کلئوپاترا سوارکاری چالاک، شناگری قهار، تیراندازی و شکارگری ماهر ومسلط بوده است. او استاد سیاست و دیپلوماسی بوده و شخصاً فرماندهی ناوگان های جنگی را علیه دشمنان در نبردهای دریایی به عهده داشته است. این ملکه پس از آنکه مارک آنتوان خود را کشت و اونیز طبعاً به اهداف نهایی اش نرسید در سال سی پیش از میلاد مسیح با نیش افعی خود را کشت. پاره ای از مورخان او را در شمار حماسه سازان واپسین سدۀ پیش از میلاد مسیح به شمار آورده و پاره ای از دستاوردها و اقدامات او را با رامسس دوم و اسکندر مقدونی مقایسه کرده اند. کلئوپاترا همزمان با دو دشمن آشتی ناپذیر یعنی ژولیوس سزار و مارک آنتوان نزدیک ترین مناسبات را داشته، چنانکه از هرکدام از این سرداران رومی دارای فرزند و فرزندانی بوده است[۲۵].     

پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که با مرگ کلئوپاترای هفتم، هلنیسم نیز در مصر به پایان کار خود رسید و از سرزمین متمدن فراعنه رخت بربست. تاریخ المپیاس و کلئوپاترا را پیش آهنگان و نخستین مبارزان در راه به اجرا درآوردن برابری حقوق زنان[۲۶] و مردان در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی قلمداد کرده است[۲۷].

شایسته است که در فرجام سخن دربارۀ این ملکۀ اسرارآمیز تاریخ مصر باستان به مفهوم نام او نیز اشاره کنیم: کلئوپاترا هرچند فرمانروای مصر بود، ولی نام وی یونانی و به معنای «کسی که افتخار پدر را به ارث برده است» می باشد[۲۸].

[۱] . Kleopatra (68 – ۳۰, ۵۱-۳۰ v.ch)

[۲] این خواست خود کلئوپاترا بوده که او را همانند فرعون بانوان مصر باستان بدانند

[۳].  Ptolemaios  XII  (Auletes)

.[۴]  Horaz

[۵].  Vergil

[۶] . Julius Caeser

[۷] .Markus Antonius

[۸] . Tarsus

[۹] .Philippi

[۱۰] . Erzfeld, H. A. a. O. S. 338

[۱۱] .Phraates IV

[۱۲] . Gottkönigtum

[۱۳].  Aktium

[۱۴] . Plutarchos  (Plutark)

[۱۵] . Shakespeares: Antonius  and  Kleopatra

.[۱۶]  Realist

[۱۷] . Olympias

[۱۸].  Görlitz, W.: A. a. O. S. 45

[۱۹] . Griechisch

[۲۰] . Nubisch

[۲۱] . Persisch

[۲۲] . Aramäisch

[۲۳] . Lateinisch (Latein)

[۲۴] . Äthiopisch

[۲۵] . Herzfeld, H.: A. a. O. S. 338-9

[۲۶] . Emanzipation

[۲۷] . خدادادیان، اردشیر: تاریخ جهان باستان، جلد۲، انتشارات سخن، ص ۱۶۲۷

[۲۸] . Brockhau (Deutsches  Wörterbuch) S. 347

منبع : کتاب تاریخ مصر باستان

نویسنده : دکتر اردشیر خدادادیان

نشر الکترونیکی سایت

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ