ثروت اندوزی و فساد مالی
کلیسا در اواخر قرون وسطی بسیار ثروتمند شده بود. ادعا شده است که یک سوم دارایی آلمان و یک پنجم دارایی فرانسه از آن کلیسا بود و در ایتالیا نیز یک سوم اراضی به نام ایالات پاپی، به کلیسا تعلق داشت. (۱) این اموال و اراضی به روشهای گوناگونی مانند هدیه، وقف، اموال بیوارث و… به کلیسا میرسید. از آنجا که اموال کلیسا غیرقابل انتقال بود مقدار آن همواره رو به فزونی بود. به گونهای که برای یک کلیسای بزرگ با یک صومعه داشتن چند پارچه آبادی عادی بود؛ برای نمونه صومعه سن مارتین در فرانسه بیست هزار سرف (۲) داشت و دیرِ لاس هولگاس در اسپانیا مالک ۶۴ شهر بود. (۳)
جداسازی روحانیان از مردم
کشیشها و روحانیان از بسیاری جهات از سایر مردم جدا شده بودند و حتی قوانین نیز در میان آنان و مردم فرق میگذاشت؛ برای نمونه، روحانیان از بیشتر مالیاتها معاف بودند که همین موضوع عامل بسیاری از نارضایتیهای مردم، به ویژه در مواقع بحرانهای اقتصادی بود و یا روحانیان از تعقیب در دادگاههای مدنی (غیر روحانی) مصونیت داشتند. در این دوره، جدایی مردم و ارباب کلیسا به بالاترین حد رسیده بود. (۱۵)
جهل و نادانی کشیشان
در قرن پانزدهم فقدان آموزش کشیشان امری عادی بود و اندک اطلاعاتی که این کشیشان داشتند، همانهایی بود که از مشاهده و تقلید از همکاران با سابقه خود- که گاه باهوشتر از خود آنان نیز نبودند- به مرور زمان فرا گرفته بودند. کسانی که به دیدار مناطق اسقف نشین رفته بودند، معمولاً از بیسوادی کشیشان و یا اشتباهات آشکار و مداوم آنان در انجام نیایشها سخن گفتهاند. (۱۶)
فساد اخلاقی
یکی از اسرار کلیسا (هفت آیین مقدس) سرّ انتصاب است و تمام مقامات و اعضای کلیسا از طریق انجام این آیین و منصوب شدن توسط مقام بالاتر، صلاحیت رهبری معنوی مردم را کسب میکنند. طبق عقاید کلیسا یک کشیش در زندگی شخصی و در مقام یک انسان ممکن است هر شخصیتی داشته باشد و حتی به جهنم برود؛ اما هنگامی که در مقام یک روحانی قرار میگیرد، به علت تقدسی که هنگام تشرف به زمان کشیشی مییابد؛ ماهیتی معصوم پیدا میکند و واسطه انتقال فیض به مردم عادی میشود. (۱۷) این نگرش موجب میشد تا افراد نالایق بسیاری به مقامهای کلیسایی دست یابند.
گی ژنو، مشاور پاپ، که برای اصلاح صومعههای بندیکتیان (۱۹) به فرانسه رفته بود، با گزارش تأسف باری بازگشت: «بسیاری از راهبان قمار میبازند، لب به لعن و نفرین میآلایند، در قهوه خانهها میلولند، قداره میبندند، مال میاندوزند، زنا میکنند، آن قدر در فکر دنیا فرو رفتهاند که کلمه دنیاپرست، دنیادوستی آنان را نمیرساند».
سیاست زدگی و ورود به جنگ قدرت
در اوایل قرون وسطی پاپ از نظر سیاسی رقیبی نداشت؛ بنابراین کلیسا از نظر سیاسی در آرامش قرار داشت؛ اما در اواخر قرون وسطی قدرتهای محلی و امپراتوران مناطق گوناگون، مانند فرانسه و انگلستان، قدرت گرفته بودند. این افراد با مداخله پاپ در امور سیاسی مملکت خویش مخالف بودند؛ اما کلیسا در مقابل ادعا داشت که به عنوان نایب مسیح بر کل جهان حاکمیت دارد و حق دارد در همه امور دخالت کند. این اختلافها موجب شد کلیسا وارد جنگ قدرت شود که تبعات منفی بسیاری را برای نهاد روحانی کلیسا در پی داشت.
کمکم انتقادها و حملات به کلیسا شدت یافت؛ روز به روز و سال به سال اندیشه و خشم مردم بالا گرفت تا اینکه سد احترام و سنن دینی شکست و انقلاب دینی و نهضت اصلاحی دینی سراسر اروپا را دربرگرفت. (۲۵)
نمایش پی نوشت ها:
1. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج۶، ص۲۰.
2. در نظام فئودالیته به کارگران و رعایایی که به کشاورزی میپرداختند، سرف گفته میشد. سرفها نوعی برده بودند، با این تفاوت که خرید و فروش نمیشدند و نسبت به طبقه بردگان قدیم آزادی نسبی بیشتری داشتند. سرفها وابسته به زمین محسوب میشدند و بیرخصت ارباب نمیتوانستند روستا را ترک کنند، حق ازدواج نداشتند و نمیتوانستند دارایی خود را به فرزندان خود واگذار کنند مگر آنکه حقی هم به ارباب بدهند. هرچند سرفها از زمانهای بسیار قدیم وجود داشتند؛ در قرون وسطی تعداد آنان زیاد شد (غلام حسین مصاحب؛ دایره المعارف فارسی؛ ص ۱۲۸۷).
3. عزت اله نوذری؛ مسیحیت از آغاز تا عصر روشنگری، ص۵۱.
4. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج۴، ص۹۳۲.
5. در کلیسای کاتولیک به صاحب منصبان عالی رتبه دینی که مقامشان بلافاصله بعد از پاپ است، کاردینال گفته میشود. یکی از مهمترین وظایف کاردینالها انتخاب پاپ است. پس از مرگ پاپ، کاردینالها در مدتی بین پانزده تا هجده روز برای انتخاب پاپ جدید گرد میآیند و تا زمانی که پاپ تعیین نشود از محل اجتماع خارج نمیشوند. کاردینالها مشاوران پاپ نیز هستند و آن کاردینالهایی که در واتیکان زندگی میکنند در واقع هیئت دولت پاپ هستند و دستگاه اداری پاپ (Curia Romana) را اداره میکنند (غلام حسین مصاحب، همان، ص۲۱۲۶).
6. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج۶، ص۲۱.
7. الیستر مک گراث؛ مقدمهای بر تفکر نهضت اصلاح دینی؛ ص۹۵.
8. نوعی سکه قدیمی اروپایی.
9. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن، ص۲۲.
10. سارا فلاورز؛ اصلاحات؛ ص۲۲.
11. محمدرضا زیبایینژاد، مسیحیت شناسی مقایسهای؛ ص۳۰۸.
12. الیستر مک گراث؛ مقدمهای بر تفکر نهضت اصلاح دینی؛ ص۹۸-۹۹.
13. سارا فلاورز؛ اصلاحات، ص۲۳.
14. الیستر مک گراث؛ مقدمهای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص۹۳.
15. همان، ص۹۴.
16. همان، ص۹۳.
17. جلال الدین آشتیانی؛ تحقیقی در دین مسیح: ص۴۲۴.
18. تقریباً مترادف با مراسم عشای ربانی.
19. بزرگترین پیشوای رهبانیت در غرب مسیحیت، بندیکت اهل نورسیا (متوفی ۵۴۷) بود. او در حدود سال ۵۰۰ از جامعه عزلت گزید تا به عنوان تارک دنیا در غاری در کوههای واقع در شرق رم زندگی کند. او در سال ۵۲۹ صومعه «مونته کاسینو» را بنا نهاد. چیزی نگذشت که چند صومعه دیگر به نظارت او درآمدند و از «مقررات» او پیروی کردند. به تدریج تعداد این صومعهها افزایش یافت و در قرون وسطی صومعههای بندیکتی بسیاری در سراسر اروپا وجود داشت. مقررات بندیکتی برنامه مشخصی برای کار و عبادت راهبان ارائه میدهد، هر روز به چند بخش تقسیم میشود که مطالعه، عبادت و کار مهمترین قسمتهای برنامه هستند. این مقررات برنامه غذایی راهبان را نیز دربر میگیرد. رهبانیت بندیکتی بر فقر، پاکی و اطاعت تأکید دارد.
20. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج۶، صص۲۳-۲۴ و ۲۶.
21. مری جو ویور؛ درآمدی به مسیحیت؛ ص۱۶۴-۱۶۵.
22. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج۴، ص۹۳۲.
23. ارل کرنز؛ سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ؛ ص۲۰۳/ مری جو ویور؛ درآمدی به مسیحیت؛ ص۱۶۶.
24. سارا فلاورز؛ اصلاحات؛ ص۲۱-۲۲.
25. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج۶، ص۳۰.
منبع مقاله :
حقانی فضل، محمد؛ (۱۳۹۳)، تاریخ مسیحیت جلد دوم از اقتدار پاپ تا تکثر معاصر، تهران: کانون اندیشه جوان، چاپ اول.