محمود فاضلی، پژوهشگر تاریخ: چندی پیش مراسم دو هزاروپانصدمین سالگرد نبردهای ترموپیل و سالامیس در شهر آتن (یونان) در حضور رئیسجمهور، نخستوزیر، شماری از وزرا، نمایندگانی از احزاب پارلمان، کلیسا و ارتش این کشور و با همکاری دو وزارتخانه فرهنگ و کشور و همچنین «بنیاد ماریانا واردینویانی» برگزار شد. این مقام یونانی سال گذشته نیز با حضور در محل «نبرد ترموپیل» و در مقابل مجسمه «لئونیداس» پادشاه اسپارت سالگرد نبرد تاریخی ترموپیل میان قوای نظامی یونان و ایران را گرامی داشته و آن را به فرصتی برای تأکید بر وحدت و همدلی بیشتر میان مردم تبدیل کرده بود. رئیسجمهور این کشور در مراسم سال جاری اعلام داشت امروزه یونان با وفاداری به میراث تاریخی خود، حتی در این مقطع زمانی حساس تقابلهای جنگی در فرامنطقه، همچنان به عنوان مرز بین شرق و غرب به واسطه نقش تمدن خود از صلح، آزادی و دموکراسی حمایت میکند. بسیاری از مقامات این کشور معمولاً در چنین مراسمهایی مدعی میشوند آنچه که در تاریخ به دست آوردهایم موجب اتحاد ما شده و در لحظات سخت، حفاظت از منافع ملی ما همیشه موجب وحدت شده و میراث یونانیان نهتنها برای یونانیها بلکه برای اروپا و برای تمام بشریت است.
در این کشور در دهههای اخیر صدها کتاب و مقاله برای سنین مختلف در خصوص نبردهای نظامی ایران و یونان منتشر شده که تمامی آنها به قصد برجسته نمودن این پیروزیها بوده است. کشورهای مختلف همیشه تلاش دارند با گرامیداشت چنین مراسمهایی بر نقش تاریخی خود در تمدن بشری تکیه کنند، وحدت ملی را تقویت کرده و الهامبخش آینده باشند و اصرار دارند این پیروزیها را با دیگر خواستههای داخلی و منطقهای خود گره بزنند. اگرچه یونانیان طی هزاره اول پیش از میلاد به صحنه تاریخ وارد شدند و با سرعت شگفتی سرمشق نسلهای آینده شدند اما در عرصه بینالمللی پیشرفت چندانی نداشتند و خود را برتر از سایر ملل دانسته و ملتهای دیگر را وحشی و دشمن خود میپنداشتند!
نخستین جنگ بزرگ در جهان
نبرد ترموپیل (در ۴۸۰ پیش از میلاد) نام اولین جنگ از دومین دوره جنگهای ایران و یونان در زمان خشایارشا است که بین ارتش شهرهای متحد شده یونان به فرماندهی لئونیداس، پادشاه اسپارت و امپراتوری هخامنشی به فرماندهی خشایارشا در طول دومین لشکرکشی خشایارشا به یونان در گذرگاه ساحلی و باریک ترموپیل به وقوع پیوست. لشکرکشی هخامنشیان پاسخی به پیروزی آتنیها در نبرد ماراتن در طول لشکرکشی اول هخامنشیان به یونان، در سال ۴۹۰ قبل از میلاد بود. خشایارشا ارتش زمینی و دریایی عظیمی برای فتح تمام یونان تدارک دیده بود. سواره نظام آن در کشورهای مدیترانه نظیر نداشت و پیاده نظام آن از ملل جنگجو و کوهستانی انتخاب شده بود.
شکی نیست جنگ ایران و یونان در دوره هخامنشی مهمترین واقعه تاریخ باستان و نخستین جنگ بزرگ در جهان است. هرودوت داستانهای خود را با یک چنین مناقشهای تاریخی آغاز میکند. او در جنگ ایران و یونان همهجا جانبدارانه از آتن دفاع کرده است اما ایران هخامنشی از خلال کتاب او سرافراز بیرون میآید. شواهد تاریخی نشان میدهد که یونانیان در طول تاریخ همیشه به دنبال «افسانه»سازی بودهاند. هرودوت در نتیجه رجحان «افسانه» بر روایت صحیح، مطالب کافی برای بازسازی دیگر روایتها به دست نمیدهد. روایتهایی که بعضا مایه بدنامی دیگر مناطق یونان شده است. حتی بعضی از مورخین روایتهای وی را ساخته آن دسته از ایالاتهای یونان مرکزی میدانند که دل خوشی از مناطق جنوبی یونان نداشتهاند و همیشه در رقابت با آنها بودند. بیشک زمانی که «افسانه» رواج پیدا میکند، با مقبولیت گسترده عامه روبهرو میشود و هنگامی که هرودوت آن را پذیرفت، هنرمندانه در نوشتههایش میگنجاند.
پاسخی به افسانه سرایی های هرودوت
بهرغم تلاش مراکز سیاسی و فرهنگی یونان برای برجسته کردن این پیروزیها، اما محققانی نیز در سطح جهان بودهاند که نگاه متفاوتی به این وقایع تاریخی داشتهاند. پروفسور «چارلز هیگ نت» که سی و چهار سال موضوع لشکرکشی خشایارشا به یونان را در کالج هرتفورد دانشگاه آکسفورد تدریس کرده است و تخصص او تاریخ یونان است در کتابش با عنوان «لشکرکشی خشایارشا به یونان» (ترجمه خشایار بهاری) منازعات مشهور ایران و یونان را با سبکی شاخص به گونهای شکافت که کتابش به مرجعی مهم تبدیل شده و کوشیده است به بخشی از ادعاهای منابع یونانی پاسخ گوید. شهرت کتاب در میان پژوهشگران غربی از آن روست که همچون یک مسأله ریاضی، ثابت میکند شمار سپاهیان ایرانی در لشکرکشی به یونان و ارقام نجومی ادعایی راویان هرودوت، اغراقآمیز است.
نویسنده با وسواسی عجیب یکی از پرآوازهترین و پیچیدهترین مباحث تاریخ دوره هخامنشیان را با استفاده از منابع اصلی باستان، مانند تاریخ نوشتههای هرودوت، تراژدی ایرانیان، و همچنین نظرات و نوشتههای مورخان برجسته معاصر را به نقد کشیده است. او در کتابش با تحقیق در لشکرکشی خشایارشا به یونان کوشیده است با استناد به منابع تاریخی آنچه را در سالهای ۴۸۰ و ۴۷۹ ق.م در این لشکرکشی روی داده، ترسیم کند.
به نوشته مورخان یونانی، آتن و متحدان آن جز اسپارت برای دفاع، موفق به گردآوری ده هزار نظامی شده بودند و در انتظار نیروی اعزامی اسپارت به سر میبردند که میلتیادس فرمانده دفاع از آتن شنید فرمانده نیروهای دریایی ایران بیش از نیمی از سربازان خود و عمدتا سوارهنظام را به کشتیها بازگردانده و قصد حمله مستقیم به شهر آتن را دارد و واحدهایی که در شرق اتیکا باقی ماندهاند در حال برپا کردن اردوگاه هستند، ولی زمینی که در آنجا پیاده شدهاند گود و نیمهباتلاق و سست است.
وی پس از مشورت با هشت ژنرال دیگر تصمیم گرفت پیش از آنکه نیروی باقیمانده ایران در شرق اتیکا بتواند زمین بهتری بیابد و از اردو زدن فارغ شود به آن شبیخون زند. سربازان آتنی که در زمینهای با ارتفاع بیشتر و خشک موضع گرفته بودند با سرعت به سوی نیروی ایران به حرکت درآمدند. واحدهای ایرانی که در مرکز صحنه بودند حمله آتنیها را دفع کردند، ولی دو جناح راست و چپ تاب مقاومت نیاوردند و کل نیروها به محاصره درآمد. همزمان، کشتیهای آتنی به کشتیهای حامل تدارکات نیروهای ایرانی که بدون دفاع مانده بودند، حمله بردند و نیز آنها را از دسترس نیروهای در حال جنگ دور کردند.
به نوشته مورخان یونانی در این عملیات نیروی دریایی ایران با تحمل ششهزارو۴۰۰ تن تلفات دست به عقبنشینی زد و آتنیها به پاس نجات شهرشان در دلفی Delphi خزانهای ساختند و به آپولو Apolloخدای خود هدیه کردند! سپس میلتیادس که پیشبینی کرده بود ایران درصدد گرفتن انتقام برخواهد آمد دستور ساختن ۲۰۰ کشتی جنگی را داد که این بار ایران از راه خشکی به یونان حمله برد. منابع ایران تنها از پیروزمند نبودن این لشکرکشی و خشم داریوش از این پیشامد و سوگند او که از آتنیها انتقام خواهد گرفت یاد کردهاند. بنا به ادعای «هرودوت»، ایرانیان در این نبرد متحمل ششهزارو۴۰۰ نفر تلفات شده و هفت کشتى خود را از دست دادند. اما تلفات یونانیها فقط ۱۹۲ نفر بود!
نوشتههاى یونانیها درباره جنگهاى ایران و یونان به شعر و افسانهگویى و داستانسرایى از تاریخ شبیهتر است. آنچه به نظر مىرسد این است که سپاه ایران در دشت ماراتن دچار شکست نشده است، بدین معنى چون «داتیس» فرمانده سپاه ایران متوجه شد که میدان عمل و باریک بودن عرض میدان نبرد مانع از کاربرد سوارهنظام است، ناچار شد فرمان عقبنشینى صادر کند. «هرودوت» صدور فرمان عقبنشینى را به منزله شکست سپاهیان ایران قلمداد کرده است. ناپلئون که وقایع نبردهاى ایران را به استناد نوشتههاى «هرودوت» و سایر منابع یونانى مطالعه کرده است، در یادداشتهاى خود چنین نوشته است: «در باب فتوحاتى که یونانیها به خود نسبت مىدهند و شکستهایى که براى ایرانیان قائلند، نباید فراموش کرد که این گفتهها تماماً از یونانىها است و گزافگویى و لافزنى آنان نیز مسلم مىباشد. از طرف ایرانیان نیز نوشتههایى به دست نیامده تا بتوان این نوشتهها را با گفتههاى یونانیها مقایسه کرد و نتیجه را بر مبناى قضاوت قرار داد».