خدایان یونان باستان

 

خدایان یونان ؛


در تلقى مردم یونان ، خدایان به صورت انسان تصور مى شدند و خصوصیات انسانى داشتند ولى جاودانه بودند. اساطیر یونان ، فرهنگ انسانى خدایان بشمار مى رود، نخستین خداى یونان گائیا بود که انسان و حیوان و گیاه را خلق مى کرد. و آخرین خدا، کرونوس بود؛ خدائى بى رحم که اولاد خودش را مى خورد. تنها یکى از فرزندان او به نام زئوس به همت مادرش رآ از چنگال پدر جان بدر برد.
خدایان آسمان ؛ اطراف زئوس عده زیادى ارباب انواع قرار داشتند که مظهر کائنات آسمانى شمرده مى شوند و در اصل خدایان محلى بودند. هر یک در نزد قوم و قبیله خود داراى قدرت کامل در آسمان و زمین بودند…هومر این خدایان را به صورت انسان نشان داد. زن زئوس ؛ هرا در آسمان زندگى مى کرد و الهه عروسى و مزاوجت بود. ((هرمس )) و ((آرتمس )) و ((آپولون )) را سه فرزند ((زئوس )) مى دانستند.
هرمس مظهر باران شناخته مى شد…آرتمیس رب النوع ماه بود…آپولون رب النوع خورشید و نور و موسیقى بود…و هادس خداوند دوزخ بود…
خدایان دریا؛ ((پوزئیدون )) پسر ((کرونوس )) و برادر زئوس بر خدایان دریا ریاست داشت …آمفیرتیت رب النوع آبهاى ساحلى ، نره مظهر دریاى آرام و تتیس رب النوع بود.
خدایان زمین ؛ ((دمتر)) رب النوع خرمن بود و ((کوره )) دختر ((دمتر)) رب النوع گل و گیاه بهار و ((سیلن )) خداوند مستى و، ((ساتیر)) و ((پان )) خداوندان مراتع و شبانان …
خدایان زیر زمین ؛ ((هادس )) یا ((پلوتون )) خداوند مردگان ، ((مینوس )) مالک بهشت و جهنم و ((هفائیستوس )) خداى آتش و آتشفشان و آهنگران بودند…
خدایان کار؛ ((آرس )) خداوند جنگ ، ((آفرودیت )) رب النوع عشق و جمال ، ((آتنه )) رب النوع هوش و هنر و صناعت و ((هسیا)) رب النوع خانواده و صنایع و علوم و ادبیات بودند…
خداوندان اولمپ ؛ ((زئوس )) در قله کوه ((اولمپ ))؛ بلندترین کوه یونان در قصرى مى زیست . خدایان معتبر اولمپ به ریاست ((زئوس )) مشورت خانه اى ترتیب مى دادند. تعداد خداوندان ((اولمپ )) را به دوازده خدا مى رسانیدند:
اسم یونانى اسم رومى
۱ زئوس ژوپیتر
۲ هرا ژونون
۳ آتنه مینرو
۴ آرتمیس دبآن
۵ آفرودیت ونوس
۶ دمتر سرس
۷ آپولون قبوس
۸ هرمس مرکور
۹ آرس مارس
۱۰ هفائیستوس و ولکن
۱۱ پوزئیدون نپتون
۱۲ هستیا وستا


اماکن مقدسه ، اساطیر، باورهاى مذهبى ؛


اماکن مقدسه ، و انفعالات فیزیکى انسان از قبیل عطسه و…فال و اصطرلاب و…نقش مهمى در باورهاى مذهبى مردم یونان باستان داشت . بطور کلى هر حرکتى در طبیعت را به فال نیک و بد مى گرفتند و آن را نمودى از رضایت یا خشم خدایان مى دانستند. صاعقه را تیرهاى زرین خداوند رعد مى دانستند و طوفان را خشم آن را مى خواهد کشتى ها را به قعر دریا بفرستد و غرق کند.
بر اساس اعتقادات یونانیان باستان ، کلیه موجودات طبیعت ، مکان سکونت خدایان مرد و زن بود. براى تمامى امور زندگى مادى و معنوى خداوندى مستقل وجود داشت . تمشیت امور در دست خدایان بود؛ سیاست و حکومت و اقتصاد و فرهنگ و… عین اراده خدایان بود. نظام طبقاتى : ثروتمند و فقیر، برده و آزاده و…عین اراده خدایان بود. و لذا اختلال در امور مهم و انصراف از انجام آنها نتیجه منطقى چنین باورهائى بود: ((وقتى مردمى از یونان ، هنگام اردوکشى به آسیا، درباب کار خود مشورت مى کردند، یکى از رؤ ساى ایشان موسوم به ((گزنفون )) به نطق برخاست . و چون به گفتن پرداخت . از آن جمع یک نفر عطسه اى زد. فورا تمام سربازان در مقابل خداوند سرفرود آوردند…))
یونانیان در مواقع مهم از خدایان استشاره مى نمودند و براى این کار بقاع متبرکى داشتند که ((هاتف خدایان )) شمرده مى شد و به سوالات ایشان جواب مى داد. این گونه بقاع از دویست تجاوز مى نموده ؛ ولى از همه معروف تر حرم ((آپولون ))در ((دلف )) بود. دلف در پاى کوه ((پارناس )) در محلى قرار داشت که ((آپولون )) مارپیتون را با تیرهاى خود در آن جا کشت . آپولون اراده خود را به وسیله کاهنه اى (لاپیطى ) به مردم مى رسانید. روزى که براى استخاره معین مى شد، لاپیطى در برابر گودالى روى سه پایه اى مى نشست . از گودال بخار گوگردى خارج مى شد و او را به حال هذیان مى انداخت و الفاظى مقطع مى گفت که کاهنان براى مؤ منین بیان مى کردند. هیچ معبدى آنقدر زوار نداشت ، چنانکه از تمام بلاد یونانى نشین دور و نزدیک براى استخاره از هاتف دلف مى آمدند و در تمام امور از او استشاره مى نمودند. مثلا یکى در باب اختیار همسر و دیگر راجع به مسافرت با او مشورت مى کرد. براى ریختن شالوده یک آبادى یا اقدام به جنگ و صلح استخاره را ضرورى مى دانستند. از این رو هاتف دلف که در واقع خود کاهنان بودند، نه فقط نفوذ مهم مذهبى داشت ، بلکه در سیاست نیز موقع بلندى یافت و شهرتش به جائى رسید که اجانب هم از او استخاره مى نمودند و براى وى هدایا مى فرستادند. در یونان بعضى جاها زیارتگاه بیماران بود، زیرا خدایان آنجا به شفاى هر عیب و علتى شهرت داشتند. معروفترین خداوندان شفا دهنده ، آسکله پیوس یا اسکولاب و مشهورترین حرم او در اپیدور واقع در خلیج اژه بود. بیماران دسته دسته به اپیدور مى آمدند، ابتدا به حمام مى رفتند، خود را طیب و طاهر مى کردند، روزه مى گرفتند و قربانى مى کردند، آنگاه یک شب در تاریکى دورن معبد بسر مى بردند. خدا باید در آن شب بر آنان جلوه مى کرد و شفا مى داد. بیماران شفا یافته ، هدایائى تقدیم مى کردند.

منبع کتاب تاريخ اديان و مذاهب جهان جلد اول
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها