نظام پوروه-میمانسا در هند باستان
رها کردن یوگه و پرداختن به پوره-میمانسا به منزله آن است که از پرآوازهترین این شش مکتب فلسفه براهمنی به کم آوازهترین و کم اهمیتترین آنها بپردازیم.
و همان گونه که یوگه بیشتر جنبه جادوگری و رازوری دارد تا فلسفه، این نظام هم کمتر فلسفه و بیشتر دین است؛ واکنش سنت پرستانهای است علیه نظرات کفر آمیز فیلسوفان. بنیادگذار آن، جیمینی، به گرایش کپیله و کناده اعتراض میکند که آنها در حالی که وداها را تصدیق میکنند آنها را ندیده میگیرند. جیمینی میگوید ذهن انسان وسیلهای است ناتوانتر از آنکه بتواند مشکلات مابعدالطبیعه و الاهیات را حل کند؛ عقل، عاملی لاابالی است که خادم هر آرزویی میشود؛ نه «علم » را به ما میدهد و نه «حقیقت» را، آنچه به ما میدهد صرفاً همان نفسپرستی و غرور ماست که عقلینما شده است. راه رسیدن به فرزانگی و آرامش درگذر از پیچ و خمهای بیهوده منطق نیست، بلکه در پذیرفتن خاضعانه سنت و به جا آوردن متواضعانه شعایری است که در کتابهای مقدس تجویز شده است. در این باره سخنی است که میگوید: Cela vous abetira [آن یک شما را به حماقت خواهد کشاند.
منبع : تاریخ تمدن , جلد اول : مشرق زمین
نویسنده : ویل دورانت
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما