معماری اسلامی در هند

Ali-Isa-Khan-Niazis-Tomb.jpg (889×572)

سبک افغانی- سبک مغولی- دهلی- آگره- تاج محل

فتح نهایی معماری هندی در عهد سلسله تیموریان هند بود. مسلمانان ثابت کرده بودند که به هرجا دست یابند- در غرناطه و قاهره و اورشلیم و بغداد– سازندگانی استاد هستند؛ از این دودمان نیرومند همین انتظار می‌رفت که، پس از آنکه به ایمنی در هند استقرار یافت، بر خاکی که برآن پیروزی یافته بود، مسجدهایی به باشکوهی مسجد عمر (اورشلیم)، به عظمت مسجد جامع سلطان حسن (قاهره)، و به ظرافت الحمراء (غرناطه) برآورد. سلسله افغان صنعتگران هندی را به کار گرفت، مایه‌های هندی را تقلید کرد، و حتی ستونهای معابد هندی را به معماری

نظیر آن مجسمه سنگی لاک‌زده بودا که در موزه هنرهای زیبای بستن است.

خود اختصاص داد؛ اما حقیقت امر این است که آنهمه مسجد همان معابد هندی بود که آنها را برای نماز مسلمانان بازسازی کرده بودند؛ با اینهمه دیری نپایید که این تقلید طبیعی مبدل به سبک خاص اسلامی شد، به طوری که انسان از اینکه تاج محل را در هند می‌بیند، نه در ایران یا شمال افریقا یا اسپانیا، حیرت می‌کند.

قطب – منار زیبا نمونه این انتقال است. این منار جزئی از یک مسجد بود که قطب‌الدین ایبک بنای آن را در دهلی کهنه آغاز کرده بود؛ و، برای هندیان، بنای یادبود پیروزیهای این سلطان خونریز بود. به فرمان او بیست و هفت معبد هندی را ویران کردند تا مصالح آن را برای بنای این مسجد و منار آن به کار برند. این منار بزرگ، که هفتاد و شش متر ارتفاع دارد، از ماسه‌سنگ سرخ زیبا ساخته شده و در کمال تقارن و تناسب است؛ قسمتهای بالایی آن از مرمر سفید است. منار، پس از هفت قرن ایستادگی در برابر باد و باران و آفتاب، هنوز در شمار شاهکارهای صنعت و هنر هندی است. به طور کلی، سلاطین دهلی بیشتر سرگرم آدمکشی و جنگ و جدال بودند، به طوری که چندان وقت و فراغت برای کارهای معماری نداشتند؛ این گونه بناهایی هم که برای ما به جا گذاشته‌اند، بیشتر مقبره‌هایی است که در زمان حیات خود ساخته‌اند تا یادآور آن باشد که حتی آنان هم می‌میرند. بهترین نمونه این مقابر، مقبره شیرشاه سوری در سسرام، در ایالت بهار، است؛ بنایی است عظیم، سخت، مستحکم، که، پیش از آنکه سبک درخشان معماری شاهان سلسله تیموریان هند جای آن را بگیرد، آخرین مرحله سبک معماری اسلامی بود.

گرایش به آمیختن سبکهای اسلامی و هندی نتیجه بیطرفی التقاطی اکبرشاه بود؛ و در شاهکارهایی که هنرمندان او ساختند، روشها و مایه‌های ایرانی و هندی با هم آمیخته، و چنان هماهنگی لطیفی پدید آورده‌اند که مبین استهلاک زودگذر عقاید بومی و اسلامی در دین التقاطی اکبر به شمار می‌رود. اولین یادبود سلطنت او مقبره‌ای بود که نزدیک دهلی برای پدرش همایون ساخته بود. این بنا سبکی خاص دارد: خطوط آن ساده و آرایش آن معتدل است، اما زیبایی آن پیشاپیش خبر از بناهای زیباتر شاه جهان می‌دهد. این هنرمندان در فتحپور سیکری شهری ساختند که در آن تمام قدرت نخستین شاهان سلسله تیموریان هند با آراستگی امپراطوران بعدی در آمیخته است. یک ردیف پلکان به دروازه بزرگ باهیبتی از ماسه‌سنگ سرخ منتهی می‌شود. پس از گذشتن از زیر طاق باشکوه آن، بیننده به محوطه‌ای پای می‌نهد که سرشار از شاهکار است. بنای اصلی، مسجد است، اما زیباترین این بناها سه کوشک مجزاست برای سه زن محبوب سلطان، و مقبره مرمرین دوستش، شیخ سلیم چشتی، عارف؛ در اینجا هنرمندان هند استادی خود را در مطرز کردن سنگ نشان دادند- شیوه‌ای که بعدها در ساختن نرده سنگی

«مناره» در عربی به معنی چراغ، یا محل پراکندن نور است.

تاج‌محل به اوج خود رسید.

جهانگیر به تاریخ معماری هند خدمت اندکی کرد، اما پسرش، شاه‌جهان، با شور و علاقه‌ای که برای ساختن بناهای زیبا داشت، نام نیکی چون اکبر از خود به یادگار گذاشت. جهانگیر، به همان اندازه که به همسرانش پول می‌داد، با دست و دلبازی، هنرمندان را نیز از مال و منال بی‌نیاز می‌کرد. او، مانند شاهان اروپای شمالی، تعدادی از هنرمندان ایتالیا را به هند فرا خواند، و آنان را بر آن داشت که فن پیترادورا (یعنی، نشاندن قطعات کوچک سنگهای گرانبها در مرمر؛ ترصیع مرمر) را به حجارانش بیاموزند- و این یکی از عناصر ویژه آرایش هندی در طی سلطنت او به شمار می‌آمد. شاه جهان چندان پای‌بند دین و مذهب نبود، اما به حمایت و تشویق او بود که دو مسجد از زیباترین مساجد هند ساخته شد: یکی مسجد جمعه در دهلی، و دیگری موتی مسجد، یا مسجد مروارید، در آگره.

شاه‌جهان، هم در دهلی و هم در آگره، چندین قلعه ساخت، که یک رشته از ساختمانهای سلطنتیی بود که باره‌ای بر گردش کشیده بودند. او، با کمال بی‌اعتنایی، کوشکهای صورتی رنگ اکبر را در دهلی فرو کوبید، و به جای آن بناهایی ساخت که بدترین قسمتهای آن هم از زیبایی بهره کافی دارد، و بهترینشان عالیترین زیبایی معماری آفاق است. در سویی تالار بارعام دیده می‌شود، که کف آن از مرمر سیاه ساخته شده؛ بر سقف، ستونها، و طاقها زهوارهای سنگی کنده‌اند که، گرچه کم مایه است، زیبایی خیره‌کننده افسانه‌ای دارد؛ در سویی دیگر، تالار بارخاص به چشم می‌خورد که سقفش از سیم و زر، و ستونهای آن از مرمر ملیله دار است؛ طاقهای آن به شکل نیمدایره گوشه‌داری است متشکل از نیمدایره‌های گل‌مانند کوچکتر؛ شهرت تخت‌طاووس آن عالمگیر بود و بر ترصیع‌گرانبهای دیوارش هنوز این بیت پرغرور شاعر فارسی‌گو را دارد:

اگر فرودس بر روی زمین است

همین است و همین است و همین است

هنگامی که می‌بینیم بزرگترین مورخان معماری، در وصف کوشک شاهی در دهلی، می‌گوید که مساحتی دوبرابر بنای عظیم اسکوریال -نزدیک مادرید- را دارد و، با تمام بخشهای وابسته به آن، در آن زمان «باشکوهترین کاخ شرق، و شاید جهان» به شمار می‌آمد؛ برای ما تصور مختصری از غنای هند در عهد سلسله تیموریان حاصل می‌شود.

ساختمان عظیمی است از جنس گرانیت که فیلیپ دوم، پادشاه اسپانیا، آن را در قرن شانزدهم در نزدیکی مادرید ساخته است: شامل یک قصر، کلیسا، و دیر است.-م.

قلعه دهلی در اصل پنجاه و دو کاخ داشت، که فقط بیست و هفت تا از آنها باقی مانده است. در دوره شورش سپاهیان، یک پادگان به تنگ آمده بریتانیایی به آن پناه برد و چندین کاخ آن را با خاک یکسان کرد تا جا برای مهماتشان باشد؛ چه غارتها که نشد.

قلعه آگره اکنون ویرانه است، و تنها از روی حدس و گمان می‌توان به جلال دیرین آن پی برد. در میان باغهای فراوان قلعه این بناها را ساخته بودند: مسجد مروارید، مسجد گوهر، تالار بارعام، تالار بارخاص، تخت‌طاووس، حمامهای شاهی، تالار آینه، کاخهای جهانگیر و شاه‌جهان، کاخ یاسمن نورجهان، و آن برج یاسمن که امپراطور اسیر، یعنی شاه‌جهان، از آن، از فراز رود جمنا، به مقبره‌ای [= تاج‌محل] می‌نگریست که برای همسر محبوبش «ممتاز محل» ساخته بود.

در سراسر جهان این مقبره را به نام مختصرشده ملکه، یعنی تاج‌محل، می‌شناسند. بسیاری معماران آن را کاملترین همه بناهای معمور امروز روی زمین دانسته‌اند. طرح آن را سه هنرمند کشیدند: یکی ایرانی، به نام استاد عیسی شیرازی؛ یک ایتالیایی به نام ورونئو؛ و یک فرانسوی به نام اوستن دوبردو. گویا در شکل پذیری آن هیچ هندو سهمی نداشت. سبک این بنا کاملا غیرهندی و تماماً اسلامی است؛ حتی صنعتگران استاد را، تا حدی، از بغداد، قسطنطنیه، و سایر مراکز اسلامی آوردند. مدت بیست و دو سال، بیست و دو هزار کارگر را بر تاج محل به بیگاری کشیدند؛ و اگر چه مهاراجه جیپور مرمر آن را به شاه جهان هدیه کرده بود، باز این بنا و متعلقات آن۰۰۰،۰۰۰،۲۳۰ دلار، که در آن روزگار مبلغ هنگفتی بود، تمام شد.

فقط کلیسای سان‌پیترو در واتیکان را می‌توان با تاج‌محل قیاس کرد. پس از گذشتن از میان دیواری کنگره‌دار، ناگهان چشمان بیننده به تاج ‌محل می‌افتد. این بنا را بر صفحه‌ای مرمرین برآورده، و در هر جانب آن مساجد زیبا و مناره‌های باشکوه طرح کرده‌اند. پیش روی بنا باغهای بزرگی قرار گرفته، و در میان آن استخر بزرگی ساخته شده که عکس واژگونه تاج‌محل در آبهای آن بیننده را کاملا مجذوب و مفتون می‌کند. هر قسمت این بنا از مرمر سفید، فلزهای گرانبها، یا سنگهای پربهاست. بنا دوازده پهلو دارد که چهار پهلوی آن مدخل است؛ از هرگوشه آن مناره‌ای باریک سربرافراشته، و سقف آن را گنبدی تشکیل می‌دهد که میله‌ای برفراز آن جای گرفته است. مدخل اصلی، که روزگاری درهای توپر سیمین داشت، اکنون ‌

این اشتباه غم‌انگیز شاه‌جهان بود که این کاخهای زیبا را به شکل قلعه نظامی درآورد. وقتی که بریتانیاییها در سال ۱۸۰۳ آگره را محاصره کردند، ناگزیر، توپهایشان را رو به این قلعه روانه کردند. هندیها چون دیدند که گلوله‌های توپ به خاص محل، یا تالار بار خاص، می‌خورد، تسلیم شدند، می‌اندیشیدند که زیبایی گرانبهاتر از پیروزی است. کمی بعد وارن‌هیستینگز حمام کاخ را درآورد تا به جورج چهارم هدیه کند؛ و سایر قسمتهای این بنا را لرد ویلیام بنتینک فروخت تا به درآمد هند کمک کرده باشد.

لرد ویلیام بنتینک، که یکی از رئوفترین حکمرانان بریتانیایی هند بود، یک بار به فکر افتاد که تاج محل را به مبلغ ۱۵۰۰۰۰ دلار به یک مقاطعه‌کار هندی بفروشد؛ وی عقیده داشت که می‌توان مصالح آن را به مصرف بهتری رساند. از زمان لرد کرزن به بعد، اداره حکومت بریتانیایی هند به این گونه یادبودهای سلسله تیموریان هند توجه بسیار می‌کرد.

Agra-An-Architectural-Marvel-of-India_Islamic-architecture_15697.jpg (622×350)

متشکل از سنگهای مرمرین مطرز است؛ بر دیوار، با خط زرین، آیاتی از قرآن کریم ترصیع شده، که یکی از آن آیات «پرهیزکاران» را به «باغهای بهشت» دعوت می‌کند. درون بنا ساده است، شاید به این دلیل که دزدان هندی و اروپایی در غارت جواهرات بیشمار و به یغما بردن ضریح طلای گوهرآگین آن، که روزگاری پیرامون تابوتهای سنگی شاه‌جهان و ممتازمحل را گرفته بود، از همکاری و تشریک مساعی با یکدیگر دریغ نورزیده‌اند. زیرا اورنگزیب، به جای آن ضریح، دیواره مشبک هشت ضلعیی از مرمر سفید تقریباً شفاف نصب کرد، و روی آن یک زهوار شگفت‌انگیز از مرمر سفید قرار داد؛ به نظر برخی از بینندگان آن چنین آمده است که، در مجموعه آثار خرد و فرعی هنری انسان، چیزی نبوده است که از زیبایی این دیواره برتر باشد.

تاج محل عالیترین بناها نیست، بلکه زیباترین آنهاست. هنگامی که از آن دور می‌شویم جزئیات ظریف آن از نظر پنهان می‌شود، و دیگر شوکتی ندارد، بلکه فقط منظره آن به دل می‌نشیند؛ تنها اگر از نزدیک به آن نگاه کنند آشکار می‌شود که کمال ظرافت آن هیچ تناسبی با حجم بنا ندارد. اگر به این نکته توجه کنیم که، در عصر پرشتاب ما، که این ساختمانهای غول‌پیکر صد طبقه در یکی دو سال برپا می‌شود، و بعد در نظر بگیریم که چگونه بیست و دو هزار مرد در مدت بیست و دو سال برای ساختن این مقبره کوچک، که بزحمت سی‌متر ارتفاع دارد، رنج کشیدند، آنگاه کم کم تفاوت میان صنعت و هنر را حس می‌کنیم. شاید آن اراده‌ای که در ساختن بنایی چو تاج محل به کار رفت، بزرگتر و ژرفتر از اراده بزرگترین فاتحان بوده باشد. اگر زمانه عقل و هوش داشت، آنچه را پیش از تاج محل بنا شده بود نابود می‌کرد و، برای تسلای دل آدمی، تنها این نشان گرانمایه اصالت انسانی را برجای می‌گذاشت.

منبع : , جلد اول : مشرق زمین

نویسنده :

نشر الکترونیکی سایت

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ