خواندنی‌های تاریخ| انگلیسی‌ها چه بلایی سر «پدر چای ایران» آوردند؟

در ایران پیش از چای نوشیدن قهوه رواج داشت و از دوره صفویه نیز قهوه‌خانه‌ها در ایران به سرعت زیاد شدند، اما در اواسط دوره قاجار چای که پیش از آن فقط مصرف دارویی داشت و عطارها می‌دانستند چیست میان اشراف قاجار و بعد اقشار مردم محبوب شد و تا سال ۱۲۵۰ شمسی، دیگر ایرانی‌ها چای‌خور شده بودند.

در دوره ناصری چند نفری رفتند که بوته چای را بیاورند و در ایران بکارند که متاسفانه موفق نبودند؛ کار، کار انگلیسی‌ها بود که تجارت چای هندی در ایران و خاورمیانه و اروپا دستشان بود و در انحصارشان بود و چای ایرانی را اصلا نمی‌خواستند رنگش را هم ببینند! اما بالاخره در عهد مظفری «محمدخان قاجار قوانلو» که کنسول ایران در هند بود وقتی دید که آب‌‌ و هوای مزارع چای هند شبیه آب‌ و هوای گیلان است به فکرش رسید که چای را به ایران بیاورد و نوشت: «می‌روم دنبال چای… ان‌شاءالله کسان دیگری هم در فکر رفع احتیاج سایر کالاها باشند» و دلیل این کارش را هم نوشت: «علی‌التحقیق مبلغ ۱۰ کرور تومان [معادل ۵ میلیون تومان؛ هر کرور معادل ۵۰۰ هزار] برای خرید چای هر ساله از ایران خارج می‌شود. اگر همین مبلغ در مملکت بماند شاید جلوگیری از پریشانی و فقر و فاقه مملکت بکند».

 

 

وی مقدار زیادی بذر چای و ۳ هزار بوته به ایران آورد و در لاهیجان کاشت و افراد محلی را به پرورش بوته چای نیز تشویق کرد. پس از چند سال با همت و پیگیری وی بالاخره چای شد محصول وطنی و چای ایرانی هم به بازار رسید و لقب «کاشف‌السلطنه» هم از طرف مظفرالدین قاجار رسید و لقب «پدر چای ایران» هم از طرف مردم ایران رسید. اما بعدها یک‌بار که به چین رفته بود تا انواع دیگری از بوته چای به همراه ماشین‌آلات کشت چای به ایران بیاورد در مسیر بوشهر به شیراز اتومبیلش به دره سقوط کرد.

البته باز هم کار، کار انگلیس بود؛ چون هنگام تدفین دیدند که در سرش جای گلوله است و البته هنگام تصادف یک مأمور انگلیسی هم همراهش بود که فقط زخمی شد و خیلی‌ها گفتند که چون منافع انگلیس را به خطر انداخت برای جانش توطئه کردند.

منبع فارس نیوز
عضویت
اطلاع از
guest

1 نظر
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
احسان

موضوع گلوله در شقیقه مرحوم کاشف داستانی است غیر واقعی و به دور از حقیقت. وی در سال ۱۲۷۹ شمسی چای را به ایران آورد و در سال ۱۳۰۸ شمسی فوت شد. چه شد که انگلستان صبر کرد تا در کارش پیشرفت کند همان اول می توانست این کار را انجام دهد. حقیقت این است که کتل ملو یا همان محل وقوع حادثه تا دهه ۵۰ شمسی که جاده اش تعریض شد به جاده مرگ معروف بود.