استاد پهلوانان معروف که بود؟
از نخستین پهلوانان «سید محمدعلی بلورفروش» بود که زورخانههای عمومی را در تهران راهاندازی کرد. در دوره قاجار، هم ورزش پهلوانی و کشتی باب شده بود و هر ساله نیز در میدان ارگ با حضورشاه و درباریان و هزاران تماشاچی، پهلوانان پنجه در پنجه هم میانداختند.
از ورزشکاران و پهلوانان بنام دوران قاجار و ابتدای دوره پهلوی «سید محمدعلی بلورفروش» بود. شهرت «مسجد حوضی» این پهلوان نامی، هم برگرفته از نام مسجدی در محل سکونت وی است. در محله سکونت پدرش، نیز کمی بالاتر از چهارراه سیروس تهران زندگی میکرد که مسجدی به نام مسجد حوضی یا مسجد ابوالحسن در آن قرار داشت، به همین دلیل به این نام در بین عامه نیز شهرت پیدا کرد.
پهلوان مسجد حوضی روبهروی مدرسه کنونی و باغ شمسالعماره در خیابان مروی، مغازه بلورفروشی داشت. وی هم در زورخانه کاشیپزی یکی از زورخانههای خوب تهران ورزش میکرد و در کشتی گرفتن حریف دیگر پهلوانان بود.
آقا سید محمدعلی از اولین پهلوانانی بود که زورخانههای عمومی را در تهران راهاندازی کرد. ورزش پهلوانی و کشتی در دوره قاجار باب شد و هر ساله هم در میدان ارگ با حضورشاه و درباریان و هزاران تماشاچی، پهلوانان پنجه در پنجه هم میانداختند.
پهلوانان برنده، نیز بهعنوان «پهلوان دربار» از شاه بازوبند میگرفتند. در دوره ناصرالدین شاه هم به دلیل رقابت بین خانها و اعیانها برای جذب پهلوانان و همچنین راهاندازی زورخانههای خصوصی خانگی، نیز کمکم این ورزش هم از رونق افتاد، اما با درایت و جوانمردی پهلوانانی همانند آقا سید محمدعلی مسجد حوضی، حاج سید حسن رزاز و حاج محمدصادق بلورفروش، زورخانههای مردمی راهاندازی شد و این ورزش نیز به جایگاه اصلی خود بازگشت.
دیندار و باتقوا
روی حرف سیدمحمدعلی زیردستانش نمیتوانستند حرفی بزنند، چون وی صاحب نفس بود. قدیمیهای محله سیروس بر این باورند که سید محمدعلی مسجد حوضی در پهلوانی یکی از بهترینها و در دینداری و تقوا نیز از مشهورترین پهلوانان زمان خویش بود. وی را باید استاد همه پهلوانان ۴۰ سال پیش تهران دانست. زیرا همه پهلوانان آن دوره شاگردی او را کردهاند.
او همه عمر خویش را صرف پیشرفت ورزش پهلوانی کرده و از اشخاصی است که ورزش باستانی را بعد از انحطاط زنده کرد. شاگردان بسیار زیادی زیر دست او تربیت شده اند، که هم ورزشکار باستانی پر قدرت و هم از دیدگاه اخلاق و مردمدوستی و ایمان، بسیار شناخته شده بودند.
هم اکنون از پهلوانان نامی همچون حاج سیدحسن رزاز و حاج محمدصادق بلورفروشان بهعنوان نوچه و شاگردان برجسته وی نام میبرند. پهلوان شب تولد امام حسین (ع) دکان بلورفروشیاش را چراغانی و بین مردم شربت و شیرینی هم پخش میکند. هنگامی که به خانه بر میگردد و احساس بیماری میکند میخواهد پی طبیب بفرستند، اما به صبح نکشیده وی فوت میکند.
از شاگردان وی پهلوان حاج محمدصادق بلورفروش بود، که تابوت پهلوان را روی دوش خویش میگیرد و تا ابنبابویه، آرامگاه همیشگی سید محمد علی را زمین نمیگذارد.
گلریزان برای نیازمندان
سید محمدعلی مسجد حوضی همیشه به کمرش یک شال سبزی میبست و برای کمک به مستمندان و دستگیری از نیازمندان، نیز در زورخانهاش مراسم بسیار باشکوه گلریزان برپا میکرد و بزرگان شهر به احترامش در آنجا گرد هم میآمدند و برای پشتیبانی از نیازمندان به او کمک میکردند.
سیدمحمدعلی چنان صلابتی داشت که به نظر میرسید فرد ثروتمندی باشد، اما فقط تعدادی لامپ و چند دست لیوان روسی قدیمی در دکانش بود. پهلوان هم در راه کمک به نیازمندان هرچه داشت خرج میکرد. وی روزها ورزش میکرد و شبها نماز و نذر و نیاز.
ریختن گل محمدی روی خیران
از یک هفته قبل، در روزی که گلریزان داشت، ۴ تا ۵ گونی پر گل محمدی به خانهاش میآوردند. ۲ یا ۳ نفر از کارگرها که اغلب هم کودک بودند، گلها را هم پرپر میکردند و تمام تیغهای گلها را میگرفتند که وقتی روی خیّران میریزند، که در بدنشان فرو نرود. گلهای پرپرشده را هم بالای زورخانه کاشیپزی میبردند.
در روز گلریزان، از صبح به زورخانه میرفت و با نوچهها خویش ورزش میکرد. بعد پهلوانهای اصیل و نامدار وارد گود میشدند و از طاق زورخانه نیز که گنبدی و وسطش سوراخ بود، گلهای پرپر شده را رویشان میریختند. گود زورخانه هم غرق در گل میشد.
از زورخانه کاشیپزی تا پلههای دالان، هم از زیر مسجد حوضی تا کوچه علوی، را فرش پهن میکرد که مهمانها نیز از روی فرش عبور کنند. در این مراسم هم افراد سرشناس و برجسته بسیاری حضور داشتند و به همین دلیل کمکهای خوبی هم جمع میشد.
تعیینکننده برنده میدان
اغلب نیز امیراعظمها یا بزرگان و در واقع افراد سرشناسی که سرشان به کلاهشان میارزید به دیدار سید محمدعلی مسجد حوضی میآمدند. سیدمحمدعلی، نیز از جمله افرادی بود که حکومت وقت برای حرفش هم ارزش قائل بود و رویش حساب میکرد.
کاسبان بازار و اهالی به وی نیز احترام بسیار زیادی میگذاشتند و پهلوانانی همچون حاج سید حسن رزاز و حاج محمدصادق بلورفروش جلویش هم لنگ میانداختند. اغلب برای حل و فصل یا برپایی مراسم ورزشی یا جشنهای ورزش باستانی با وی نیز صلاح و مشورت میکردند و از او کمک و راهنمایی میگرفتند.
۱۲۵۰
در سال ۱۲۵۰ خورشیدی، سید محمدعلی مسجد حوضی (بلورفروش) در تهران متولد شد.
۱۳۱۰
در این سال پهلوان مسجد حوضی نیز دیده از جهان فروبست و پیکر وی را در ابنبابویه به خاک سپرده شد.
صفای باطن
معروف است که پهلوان سیدمحمدعلی تهرانی نیز چنان صفای باطنی داشت که هر وقت دست دو نفر را برای کشتی به دست هم میداد، پیروزی با کسی بود که آقاسیدعلیمحمد مسجدی مایل بود پیروز میدان باشد.
هنگامی که پهلوان کلاوردی گرجی نیز به تهران آمد، آقاسیدمحمدعلی به مرحوم حاج محمدصادق میگوید، میتوانی با این پهلوان هم کشتی بگیری و او را مغلوب خویش سازی تا بگویم برای شما در تمام زورخانهها زنگ بزنند؟
ایشان هم در جواب آقا گفتند شما نظرتون به من هست یا نیست؟ وی نیز میگوید: «به باطن جدم فاطمه زهرا (س) که موفق میشوی.» حاج محمدصادق هم میگوید: «اگر شما بخواهید، بله» و همینطور هم شد.
روحش شاد و نامش جاوید
کجان ازین مردان که مظهر مردانگی پاک نفسی مردمداری و دست بخیر بودن ؟؟روحشان شاد وبا آرامش ابدی