ویسپَرَد و آیین یزشن گاه
ویسپرد
« آثـرونان ( موبدان ) را ایستاده خواهم، ارتشتار را ایستاده خواهم،… شهریار کشور را ایستاده خواهم، جوان نیک اندیش، نیک گفتار و نیک کردار بهدین را ایستاده خواهم، جوان سخنگوی ایستاده خواهم،… زنی را ایستاده خواهم که در اندیشۀ نیک سرآمد، در گفتار نیک سرآمد، در کردار نیک سرآمد،… مرد پاکی را ایستاده خواهم که در اندیشۀ نیک سرآمد، در گفتار نیک سرآمد، در کردار نیک سرآمد،… که از کردار ایشان جهان راستی برفزاید.»
کرده سوم
یکی از پنج جزء باقیمانده از اوستای بزرگ ساسانیان ویسپرد نام دارد. این واژه که در اوستا « ویسپرتو » آمده از دو واژۀ ویسپ + رتو تشکیل شده است. « ویسپ » یک واژۀ بسیار رایج در زبان های ایران باستان است که همراه با « هر » به صورت « هرویسپ » هم به کار میرود که به معنی « همه » یا « هماک » میباشد. « رد » در اوستا به دو معنی به کار رفته است، نخست به معنی « گاه » و « هنگام »، دوم به معنی « داور دادگاه ایزدی ». واژۀ « رد » در پارسی هم به کار رفت بر این اساس بیشتر به معنی « سردار » و « دستور » به کار رفته است. در اوستا واژۀ « رتو » بیشتر همراه با واژۀ « اهو » به کار رفته است، چنانکه در پاره ۱ از یسنا ۲۷، اهورامزدا، اهو و رتو پاکی خوانده شده است. ولی در بخش هایی از تیریَشت و فروردین یَشت، اشو زرتشت اهو و رتو و نخستین آموزگار دینی سراسر جهان خاکی خوانده شده است.
در ویسپرد اهورامزدا در جهان مینوی اهو و رتو و اشو زرتشت در جهان گیتی اهو و رتو میباشند. البته در اوستا مردمانی که از اشویی یا پاکی و راستی و درستی برخوردارند نیز « رد » خوانده میشوند. همچنین ایزدان نگاهبان نیکی ها هم به عنوان رد برشمرده میشوند. بنابراین واژۀ ویسپَرَد به معنی همۀ ردان یا همۀ سران مینوی و مادی میباشد. به گفتۀ استاد پورداوود، ویسپرد در اصل سپاس نامه ایست که نیاکان نامبردار و پارسای ما برای بخش های ایزدی، به پیگاه دادار مهربان آورده اند.
از نظر نگارش، ویسپرد شبیه یسناست بویژه به هات های ۱-۲۷ یسنا. کمتر مطلبی در ویسپرد آمده که در یسنا نباشد، به عبارتی دیگر ویسپرد همان یسناست ولی با بیانی رساتر و نیایش گونه تر که بیشتر در آن، نمایندگان آفریده های اهورامزدا بنام « رتو » یاد شده اند. به همین دلیل گاهی همراه یسنا در مراسم ها و آیین ها خوانده میشده است. ولی در شش چهره گهنبار زمان هایی بوده که بویژه ویسپرد سروده میشده است، چرا که شش گهنبار به عنوان شش جشن بزرگ دینی در ویسپرد بارها به عنوان رد « رتو » سایر هنگام های سال نام برده شده است. « این شش جشن خود از ردان هنگام های دیگر سال شمرده شده اند.»
در کرده سوم ویسپرداز هفت موبد یا آثـرَونانی نام برده شده که در رأس آنها زئوتر یا زوت قرار دارد و ایشان در محل یزشن گاه ( جشن گاه ) مراسم های یسنا خوانی، ویسپرد خوانی و سایر مراسم های مشابه را طبق اصول ویژه ای برگزار میکردند. در این مراسم ها که از شب پیش آغاز شده و تا پگاه ادامه میافته طی آیین هایی که در حین اوستا خوانی بوسیلۀ این موبدان برگزار میشده است، آب هوم که در حقیقت شیرۀ گیاهی بیابانی است، تقدیس گردیده و به گفته موبد مهربان فیروزگری به صورت نمادین چند قطره از آن در آب چاهی ریخته میشده است تا اینگونه پاکی از راه آب های به هم پیوستۀ زیرزمینی در تمام جهان گسترده گردد. این مراسم ها با جزئی ترین آیین هایشان تا حدود ۷۰ سال پیش در شهرهای کرمان و یزد برگزار میشده و هم اکنون نیز پارسیان این مراسم ها را همانگونه برپا میدارند.
همانطور که بیان شد این آیین ها در یزشن گاه که مکانی مقدس و ویژه در کنار آتش ورهرام است، برگزار میگردیده است. یزشن گاه در واقع بخشی از دربِ مهر است که بوسیلۀ شیارهایی بنام « پاوی » یا « کش » که روی کف زمین ساخته شده است، محصور میشود. این شیارها بطور نمادین پاکی آیینی درون یزشن گاه را حفاظت میکنند. سنگ یا میزی در یزشن گاه است بنام « اورویس » که موبدان، مراسم آیینی را روی آن میچینند و موبد زوت، پشت آن قرار میگیرد. روز پیش، آیین مقدماتی که موبدانِ پارسی آن را « پراگنا » مینامند، انجام میشودو معمولاً این آیین بوسیلۀ موبد « راسپی » برگزار میشود. در مراسم روز پیش موبد راسپی وظیفه دارد با آب پاک کلیۀ آلات مورد استفاده در مراسم و همچنین یزشن گاه را پاک و آماده مراسم نماید. همچنین او باید برسَم را نیز آماده کند که تشکیل شده از شمار مشخصی شاخه انار یا میله های نقره ای که بوسیلۀ برگ نخل بایستی به هم بسته شوند.
از دیگر مراسم های روز پیش، تقدیس آب زوهر، تهیه پراهوم با کوبیدن هوم در هاون و همچنین تهیه جیوام میباشد. روز پس از مراسم را دو موبد که یکی در مقام زوت و دیگری در مقام راسپی است، برگزار میکنند. در آغاز، زوت یک اشم وهو میسراید و با راسپی مبادله واج و خواندن یسنا یا ویسپرد را آغاز مینمایند و در پایان این مراسم با پیشکش آب زوهر یا تقدیس شده با چاه آب به پایان میرسد.
برچیده از نوشتۀ موبد پدرام سروش پور
ماهنامۀ فـَروَهـر
سلام دعوت شدید به خواندن داستان