از دلایل موفقیت کوروش بزرگ
مدیریت قوی، منظم و منسجم کوروش کبیر
کوروش فردی خردمند و قوی و یکی از مردمانی بود که به دلیل هوش سرشار و پیروی از یک نظام مدیریت مستحکم تاریخ را بنا میکنند. او بزرگترین پادشاه شاهنشاهی بود. که تاریخ تا آن زمان به خود دیده بود. او در فتوحاتش خود را به جلب قلوب اهالی کشورها با محترم شمردن معتقدات مذهبی آنان ملزم می دانست. روح اغماض و عدالت و ملایمت نسبی حکومت ایران در مقایسه با امپراتوریهای خون ریز و جبار قبلی یکی از مظاهر برتری ایرانیان شد و فصل نوینی را در جهان برای کشورگشایان پیش آورد. روش کوروش بعدها توسط بسیاری از جهان گشایان پیروی شد.
کوروش به تدبیر در اداره ممالک معتقد بود با مذهب و معتقدات ملل کاری نداشت و بر خلاف رسم بابل و آشور با مردم ،مغلوب رئوف و مهربان بود. پیروانش او را پدر میخواندند مردم شهرها و ممالک تحت تسلط او از قتل و غارت مصون بودند. او در واقع یک انقلاب اخلاقی را در تمام عالم قدیم پی ریزی کرد و روش نوینی را از جهت سلوک با ممالک تابع و ملل مغلوب ایجاد نمود تمام پیامبران بنی اسرائیل او را ستودند. کسانی که تورات میخوانند با نام وی آشنا هستند یونانیان او را قانونگذار و سرور می نامیدند و یهودیان او را ناجی می شمردند.
توازن در امور مذهبی و سیاسی
کوروش کبیر با مدیریتی قوی استقلال داخلی وسیعی به ملل داد. او از برتری تمدنهای ممالکی که فتح کرده بود آگاه بود. سیاست وی حفظ این تمدنها و استفاده از آن بود. آزاد منشی کوروش با سیاست مدبرانه توأم بود در مسأله یهود او اگر چه طبق روش همیشگی خود به معتقدات آنان احترام گذاشت ولی در عین حال می دانست که فلسطین سنگری برای حفظ مصر است. در مورد بابل او با تبلیغات نشان داد که نبونید پادشاه خلع شده بابل به دلیل بی اعتنایی به مردوک، مطرود و مورد خشم وی واقع شده است. پس او خود را زیر حمایت مردوک قرار داد.
او بنای سیاست را کاملاً قرین با دین گذاشت. اگر چه هدف مذهبی یهودیان – که یکتاپرست بودند و مذهب نقش بسیار در زندگیشان داشت . برای کوروش محترم بود لیکن او در نهایت به منافع و مصالح امپراتوری می اندیشید. کوروش این خردمندی را داشت که در آستانه تشکیل یک امپراتوری ساختار تشکیلاتی هر یک از حکومتهایی را که به تاج و تخت خود می افزود جا که رفت خود را در حمایت خدایان مختلف قرار داد و خود را تنها و پادشاهان آن مناطق معرفی کرد با روش حکومتی او نسیمی آزاد بر جهان وزیدن گرفت و شهرها و اقوام از قربانیها ،اسارت ، بردگی و دیگر قتلها نجات یافتند.
او با شم مدبرانه خود پی برد که جهان شهرهای متمدن و قبایل وحشی از قوایی که می کوشد همه را در یک جامعه انسانی حل کند به زحمت اطاعت میکنند. پس به استقلال داخلی ملل توجه کافی کرد.کوروش پادشاهی مدیر و از نظر اخلاقی بلند نظر و بلند مرتبه بود. یک صفت وی اشتیاق به فرا گرفتن اخلاق و سنتهای مردم فرو دست و فرمانبر شاهنشاهی و رسوم و آیین های ایشان بود و میل به آفریدن حکومتی بی تعصب، صفت دیگر وی ادامه دادن سازمان بندی و سنن و تشکیلات پادشاهان گذشته مانند آشور و ماد و بابل بود که با سیاست خود کوروش بزرگ هماهنگی داشت.
وقایع تاریخ و نه تمایلات ذهنی روشنگر مسیره مقاله ضعیفی بود