آیا هخامنشیان زردشتی بودند؟!
در مورد دین هخامنشیان با توجه به مندرجات سنگ نوشتههای برجا مانده و نیز پارهای از گزارشهای تاریخنگاران یونان باستان از جمله هرودوت، تئوپمپوس، استرابو و پلوتارک میتوان تا حدودی به مبانی اعتقادی، آداب و رسوم ایشان پی برد. آنچه به وضوح از شواهد و گواهیهای یاد شده دریافت میشود، اختلاف باورهای مذهبی آن دوران با دیانت زردشتی و مغایرت اصول اعتقادی آنان است به ویژه با آموزههایی که در گاهان زردشت وجود دارد.
در سرودههای گاهان که سرایش آن را به خود زردشت نسبت میدهند و اوستای متقدم یا اوستای گاهانی خوانده میشود، دو جزء نام مصدرِ نیک یعنی «مزدا» و «اهورا» هریک به تنهایی و جدا از هم آمده است. مزدا به معنی «خرد» و اهورا به معنی «سرور».
ولی در سنگنوشتههای فارسی باستان نام «اهورامزدا» یک واژه واحد است و صورت ترکیبی خود را از دست داده و به عنوان بزرگترین خدا و آفریننده زمین و آسمان و مردم و شادی برای مردمان ستوده میشود.
داریوش در سنگنگاشتههایش اهورامزدا را از همه خدایان بزرگتر خوانده است و میگوید:«او شاهی را به من بخشید»
گفتنی است در جوامع هندواروپایی، ایزدان متعددی که تجسم نیروهای مجرد اخلاقی و نیز نیروهای طبیعت بودند در دو گروه اهوراها و دیوها پرستش میشدند. زردشت در نوآیینیِ خود، «مزدا» «اهورا» را در صدر ایزدان نشاند و مصدرِ آفرینش سپند و فزونیبخش دانسته و دیوان را شرور و مطرود به شمار آورده است.
در کتیبههای اردشیر دوم افزونبر اهورامزدا از «مهر» و «ناهید» نیز نام رفته است. از این دو ایزد، «مهر»، از ایزدان کهن هندوایرانی است. قدیمیترین سندی که از این ایزد نام میبرد کتیبهای است میتانی، متعلق به قرن ۱۴ ق.م، که در شمال بینالنهرین یافت شده و در این سند، مهر همراه با دیگر ایزدان هندواروپایی از جمله وارونا، ایندرا، ایندرا و ناستیها ستایش شده است.
ولی پرستش ناهید به زمانهای متاخرتر مربوط میشود و تحت تاثیر آیینهای بینالنهرینی (مثل پرستش ایشتار) در ایران رایج شده است. بنابر گزارش بروسوس نویسنده نامدار بابلی در سده سوم پیش از میلاد، آیین پرستش ناهید در زمان اردشیر دوم در ایران رواج یافت و به دستور اردشیر پیکرهای زن ایزد ناهید را در شهرهای بزرگ چون بابل، همدان، شوش و بلخ نهادند.
ولی در هیچ نوشته هخامنشی نه تنها از زردشت و امشاسپندان یاد نشده، بلکه برخلاف کتیبههای پهلوی دوره ساسانی هیچگونه مطلبی از صبغه زردشتی باشد نیز نیامده است.
یادآوری این نکته ضروری است که شاهان هخامنشی گور و آرامگاه داشتند. هرودوت و استراوبو مینویسند که پارسها نعش مردگان خود را نخست با موم پوشانده و سپس به خاک میسپاردند. رسم خاکسپاری مردگان که یک رسم پارسی است به کلی با رسم زردشتیان مغایرت دارد. زیرا زردشتیان مردگان را در کندههایی بر بلندای کوهها مرسوم به استودان ( استخواندان) مینهادند تا خوراک مرغان شوند.
مطلب مهم دیگری که در گزارشهای تاریخنویسان یونانی آمده است، تفصیل مراسم قربانی به عنوان برجستهترین آداب مذهبی و ویژگی دین ایرانی در دوران هخامنشی است. هرودوت در کتاب اول خود میگوید: ایرانیان برافراشتن پرستشگاه و آتشگاه را روا نمیدارند و مهمترین مراسم نیایشی و مذهبی خود را که قربانی کردن حیوانات است، برفراز کوهها انجام میدهند.
آنها گنبد آسمان را جلوه از اهورامزدا میدانند و برای خورشید (مهر)، ماه، زمین، آتش (آذر) آب و باد قربانی میکنند. کسی که میخواهد ایزدی را ستایش کند سر قربانی خود را با تاجی از گل و گیاه تزئین میکند و آن را به جایگاهی پاک بر بلندای کوه میبرد. اجرای مراسم قربانی به عهده مغان است.
مرد مغ پس از قربانی کردن حیوان، قربانی را تکه تکه کرده میپزد و تکههای پخته را برروی گسترهای از گیاهان نرم به ویژه شبدر مینهد و دعای مخصوص ایزد مورد نیایش را زمزمه میکند. هرودوت این دعا را سرود خدایان خوانده است.
با توجه به این موارد یاد شده، در روایات مورخان یونانی آشکارا با آموزههای دینی و آداب آیینی زردشتی مغایرت دارد، نمیتوان دینهای دوران هخامنشی را آن چنان که از مفاد سنگنوشتههایشان استنباط میشود، یا آنچه مورخان یونانی گزارشگر آن بودند با دیانت زردشتی یکسان شمرد.
سه نکته در این گزارشها شایان توجه است:
۱- متداول بودن مراسم قربانی به عنوان بارزترین آیین نیایش و ستایش و درخواست یاری و مواهب ایزد.
۲- دیگر اینکه، ایرانیان پرستشگاه و آتشگاه ندارند و برافراشتن بناهای مذهبی را ناروا میدانند و مراسم قربانی را بر بالای کوهها و مکانهای مرتفع با گستردن فرشی از گیاهان به جا میآورند.
۳- مرد روحانی به هنگام مراسم قربانی دعایی زمزمه میکند که هرودوت آن را سرود خدایان خوانده است.
بنابراین، چگونگی دینی که مورخان یونانی گزارش کردهاند، از نظر باورها و آیینهای مذهبی با بقایای آیین کهن هندو ایرانی مطابقت دارد که ضمن پرستش ایزدان متعدد و نیروهای طبیعت برای مراسم قربانی اهمیت زیادی قائل بوده است.
لازم به توضیح است که بخشی از کتاب مقدس زردشتیان موسوم به «اوستا» که از نظر ویژگیهای زبانی تفاوت آشکاری با اوستای گاهانی یا اوستای قدیم دارد و در زمانهای متاخر و جدیدتر پرداخته شده است، «یشتها» نام دارد که شامل ۲۱ یشت یا سرود نیایشی در ستایش ایزدانی است که نام هیچ یک از آنان در گاهان نیامده است. در هر یشت، ایزدی خاص ستوده شده و سرشت و صفات کردارهای بغانهاش یک به یک شمرده میشود.