ایران و روم
حدود چهار هزار سال پیش، ایرانیان دریافتند که نخستین شب آغاز فصل زمستان، طولانیترین شب سال است و پس از آن، روشنایی بر تاریکی سبقت میگیرد؛ از این رو، روز اول دیماه را «خور روز»، یعنی روز خورشید نامیدند و گرامیاش داشتند.
نیاکان روانشاد ما، وقایع طبیعی را با باورهایشان آمیخته بودند و از آن، برای بارورکردن درخت تنومند تمدن ایرانی بهره میبردند. بسیاری از روایتها و حکایتهایی که درباره یلدا نقل میشود، ریشه تاریخی ندارد و برخاسته از ذهن خلاق ایرانی و اسطورههای شکوهمند این کهن بوم و بر است.
با این حال، در حافظه تاریخی ایرانیان، میشود وقایع تلخ و شیرینی را یافت که دست بر قضا یا از روی حساب و کتاب، با طولانیترین شب سال همزمان شده است. در ادامه این نوشتار قصد دارم تعدادی از این وقایع را به رشته تحریر درآورم پس با تاریخ ما همراه شوید
۱۹۵۷ سال پیش، در سال ۶۳ میلادی، کشمکش میان ایران و روم، بر سر ارمنستان و برخی نقاط آناتولی، به اوج خود رسید. نرون، امپراتور خونخوار روم، درصدد بود که ارمنستان را به ایالتی رومی تبدیل کند. لشکر رومیان، به فرماندهی کوربولون، سردار معروف جنگهای ژرمانیا، وارد قلمرو ایران شد. جنگی سخت و سنگین بین سالهای ۵۸ تا ۶۳ میان دو طرف درگرفت.
در ابتدای کار، اشکانیان که درگیر نبرد در نزدیکی رود فرات بودند، نتوانستند به موقع از تیرداد، حاکم ارمنستان، حمایت کنند و به این ترتیب، کوربولون بخش شمالی و غربی ارمنستان را اشغال کرد؛ اما دیری نگذشت که لشکریان ایران، با هدایت بلاش، پادشاه اشکانی، در برابر رومیان صفآرایی کردند.
ارمنیها نیز به حمایت از لشکر ایران پرداختند. به این ترتیب، در آخرین روز پاییز، جنگی سخت در بخش شرقی آناتولی درگرفت و این بار، رومیها به زانو درآمدند و ایرانیان پیروز، برای نشان دادن غلبه قطعی خود، بر گردن سردار آنها، یوغ نهادند. ارمنستان از لوث وجود دشمن پاک شد و مردم سرزمین ما، شب یلدای خود را با پیروزی بر دشمن، شادتر و خاطرهانگیزتر دیدند.