بویهیان به آبادانی و ساخت و مرمت بناهایی در شهر و روستا پل و بازار، کاخ های باشکوه و نیز مراکز آموزشی و درمانی اهمیت زیادی میدادند.عضدالدوله بناهای زیادی در شیراز ساخت از جمله ارگی بزرگ و کاخی باشکوه در دو طبقه با سیصدو شصت اتاق و کتابخانه و باغهایی زیبا. از شهرکی آراسته به باغ ها نیز نام برده شده در نیم فرسنگی شیراز که «کرد فناخسرو» یا «سوق الامیر» نامیده میشد که گویا جدای از آن کاخ باشد.
از دید زرین کوب کاخ سازی و معماری های عضدالدوله در فارس یادآور شاپور یکم ساسانی بوده و متحده نیز این اقدامات را به تقلید از شاهان ساسانی دانسته است. جالب است که عضدالدوله برای تزیین کاخ خود (قصر ابونصر) در شیراز تکه هایی از سنگها با سنگ نگاره های کاخ تچر تخت جمشید را به کار گرفت. نمایش نگاره های شاهان و نمادهای هخامنشی در کاخ امیر خلیفه اسلامی که بی گمان اتهام کفریات طاغوت و مجوسی گری و شعوبی گرایی را در پی داشته چه هدفی جز ایران گرایی و باستان گرایی امیر می توانسته داشته باشد؟
مسجد جامع نیریز که کتیبه محراب آن سال ۳۶۳ق را نشان میدهد، به صورت یک ایوانی و متاثر از معماری ساسانی ساخته شده است. نمونه دیگر پل بند امیر (عضدالدوله) است که عضدالدوله بر رود کر و بر روی شالوده پلی ساسانی ساخت.همچنین ساخت سدی با زیرسازی سرب بر رودی میان شیراز و استخر و نیز ساخت نهری میان اهواز و دجله که رفت و آمد به خلیج فارس را آسوده کرد و در کل امرای آل بویه پل های بسیاری در لرستان و خوزستان ساخته یا بازسازی کردند.
ویژگی های دیگر
شبستان آل بویه در مسجد جامع اصفهان و بقعهٔ دوازده امام یزد نیز یادگار این دوره اند و بناهای پرشکوه بسیاری در شیراز و ری و اصفهان که تخریب شده اند و پوپ همه را بر پایه سنت معماری ایرانی دانسته است؛ از آن جمله اند آرامگاه باشکوه فخرالدوله در ری و گنبد عضدی در شیراز و نیز کاخی از عضد الدوله در قرماسین(کرماشاه) که اثری از آنها به جا نمانده است. مقدسی از دیدن کاخ این امیر در شیراز بسیار شگفت زده شده و با اشاره به زیبایی ها و وسایل ارزنده اش گفته که در سراسر جهان همانند آن را ندیده است. این توصیف بی گمان یادآور کاخ های ساسانی و هخامنشی است.
به گفته بوسه ممکن است این آبادگری ها به ویژه در فارس و خوزستان که بیش تر یادآور شکوه ساسانیان بود بی ارتباط با جاه طلبی این امرا نباشد، ولی به گمان نگارنده معماری ایرانی همواره یکی از نگه دارنده ها و منتقل کننده های فرهنگ و هویت ایرانی نیز بوده است. در این راستا بزرگ ترین پژوهشگران هنر اسلامی از جمله کونل نیز بر نقش انتقال معماری ایرانی ساسانی در این دوران به مرکز خلافت و پیروی بناهای بغداد از طاق سازی و تزئینات ایرانی تاکید کرده و آن را «احیای آگاهانه هویت ایرانی» از سوی دولت هایی چون آل بویه دانسته اند. این اقدامات فرمانروایان آل بویه افزون بر تقویت مشروعیت سیاسی آنها نزد مردم و نیز رونق اقتصادی تزریق خونی تازه در رگ های پیکر هویت ملی بوده تا گذشته را به آینده پیوند دهد و روحیه تداوم فرهنگی نزد ایرانیان زنده نگهداشته شود.