بهرام چهارم ساسانی کیست؟
بهرام چهارم ساسانی یا وهرام چهارم در حدفاصل بین سال های ۳۸۸ تا ۳۹۹ میلادی، سیزدهمین امپراطور شاهنشاهی ساسانی بود. مهمترین علت معروفیت بهرام چهارم بدین دلیل است که او پسر شاهنشاه شاپور دوم (و برخی منابع شاپور سوم) ساسانی می باشد. به همین علت است که فردوسی در شاهنامه، اسم او را بهرام شاپور ذکر کرده است. مادر وی نیز سیتیل هورا نام داشت. بهرام چهارم بعد از برادرش شاپور سوم به سلطنت دست یافت و چیزی در حدود ۱۱ سال حکمرانی کرد. او تا قبل از رسیدن به پادشاهی ایران به “ورهران کرمان ملکا” شهرت داشت که در زبان پهلوی به معنی “بهرام شاه کرمان” یا “بهرام کرمانشاه” می باشد.
پادشاهی بهرام چهارم
در زمان پادشاهی برادر بهرام چهارم یعنی شاپور سوم ، ارمنستان بین دو امپراتوری ایران و روم تقسیم شده بود. و در زمان بهرام چهارم، خسرو فرمانروای ارمنستانِ ایران لوای سرکشی بر افراشت. منشا و مبنای این نافرمانی آن بود که امپراتوری روم شرقی یا همان بیزانس، فرمانروایی ارمنستانِ روم را نیز به او واگذاشته بود و خسرو در اثر اختلاف با تئودوس امپراتور آن زمان بیزانس، از فرمانبرداری سر پیچید. بهرام با آگاهی از این موضوع ارتش خود را به ارمنستان فرستاد. و در جنگ میان خسرو و سپاه ایران ، خسرو شکست فاحشی یافت که طی آن خسرو دستگیر شد و به ایران انتقال یافت، و به دستور بهرام چهارم در قلعۀ فراموشی زندانی گردید و برادر او یعنی “بهرام شاپور” بر جای وی به فرمانروایی ارمنستان منصوب شد.
بعضی از مورخان تقسیم ارمنستان را به دوران بهرام چهارم نسبت داده اند. این گروه عقیده دارند که پیشامد مزبور در سال ۳۹۰ میلادی روی داده است.
مهر بهرام چهارم
مهری که باستان شناسان پس از کاوش یافته اند و آن را به بهرام چهارم نسبت داده اند. در مهر بهرام چهارم نیز همان عبارت ورهران کرمان ملکا دیده می شود. اینکه در برخی روایات وی را دادگر و ستوده خوانده اند و در برخی نوشته های دیگر گفتهاند که نسبت به کارهای کشور بی اعتنا بود، شاید این مورد حاکی از تصادم بین منافع درباریان و بهرام چهارم به نظر می رسد.
وفات یا کشته شدن بهرام چهارم
به نوشته فردوسی بزرگ، بهرام چهارم دارای ۵ دختر بود و پسری نداشت و تنها یک برادر داشت که پس از وی بتواند بر تخت شاهی بنشیند. بنا بر استناد به شاهنامه مدت زمان پادشاهی وی ۱۴ سال است ولی برخی از مورخان پادشاهی وی را ۱۱ سال نوشته اند. دلیل مرگ وی در شاهنامه بیماری است ولی در نوشته های دیگر، مرگ او را یک توطئه دانسته اند چرا که در زمان بهرام چهارم، درباریان، به آسانی، قدرتی را که در عهد شاپور دوم، از دست داده بودند، به چنگ آوردند. بسته شدن پیمان صلح با امپراتوری روم، (مبنی بر آزادی مسیحیان در ایران) منجر به ناراحتی موبدان، از بهرام شد. به دنبال همین ناخرسندی های اشراف زادگان بود که ناگهان بهرام چهارم، به دست که پادشاهی نیک و دادگر بود، به دست بدخواهان کشته شد.
از روی سکه های نقره به جا مانده از بهرام چهارم، همان عبارت معروف بهرام کرمانشاه حک شده است. از روی سکه میتوان چهره شاهنشاه بهرام چهارم را تجسم کرد که وی شاهی بوده است با ریش و مویی مجعد با تاج کیانی.
شاهنشاهی ایران پس از بهرام چهارم
پس از مرگ (یا قتل؟) بهرام چهارم، چون وی دارای فرزند پسر نبود، برادرش یزدگرد (یزدگرد یکم ساسانی) بر جای وی بر تخت نشست، یزدگرد نیز به نوعی سیاست برادرش را دنبال کرد، بدین معنی که او با مسیحیان و دگر اندیشان با ملایمت رفتار می کرد و به نوعی او نیز به سرنوشت برادرش دچار شد.