یزدگرد دوم، پادشاه پرآوازه ساسانی
زندگی نامه یزدگرد دوم
یزدگرد دوم ساسانی فرزند بهرام گور و سپینود، شانزدهمین پادشاه از شاهنشاهی ساسانی بود که هجده سال سلطنت نمود (از ۴۳۸ تا ۴۵۷ میلادی). شاهنشاهی ایران در زمان سلطنت یزدگرد دوم در وضعیت خوبی واقع بود. یزدگرد دوم دارای چهار فرزند به نام های هرمزد سوم، پیروز یکم، بلاش، زریر بود.
به پادشاهی رسیدن یزدگرد دوم
پس از مرگ اسرار آمیز بهرام گور، پسر وی یزدگرد دوم بر تخت شاهی نشست. پس از تاجگذاری طی یک سخنرانی برای بزرگان و مردم از داد و برقراری عدالت در کشور سخن گفت و ادامه داد که اگر بخت با من یار باشد چنان کشوری خواهم ساخت که در همه جا راستی باشد.
اگر بخت پیروز یاری دهد/ مرا بر جهان کامکاری دهد
یکی دفتری سازم از راستی/که نپذیرد آن کژی و کاستی
نام یزدگرد، نام ترکیبی از «یَزَد» گرفته شده از «یَزَتَه» به چم «خدایی» و «کرتَه» به چم «ساخته» است که در ترکیب، به چم «خدا ساخته» است و همانند به «بَغکَرت» ایرانی و «Theokistos» یونانی است. نمونه های صورت این واژه در پارسی میانه به صورت یَزدِکِرت است.
رویدادهای زمان پادشاهی یزدگرد
بنا به نوشتۀ طبری؛ یزدگرد دوم طی سخنرانی آغاز پادشاهی خویش اعلام کرد که بر خلاف َپدر خویش یعنی بهرام گور هیچ تمایلی به بارعام های طولانی ندارد و میخواهد در خلوت خود به اصلاح مملکت و به خیر و صلاح مردم بپردازد. آرتور کریستنسن، ایرانشناس دانمارکی مینویسد، پادشاهان نخستین ساسانی، هر سال دو بار درجشن نوروز و مهرگان بار عام داشتند و ورود همه مردم را از کودک و بزرگسال آزاد میگذاشتند.
چند روز پیش از سوی شاه اعلام میشد که بار عام خواهد داد تا شاکی و کسانی که از او شکایت شده بود، خود را برای پاسخ دادن، آماده کنند. پس آنگاه پادشاه به موبد موبدان دستور می داد که مردمانی مورد اطمینان در درب ورودی قصر قرار دهد تا کسی از ورود متظلمان جلوگیری نکند و اعلام مینمود که هر کسی در این هنگام مانع شود از اینکه ستم دیده ای شکایت خود را عرض کند، نسبت به خدا و پادشاه خویش مرتکب گناهی بزرگ شده و از امان قانون محروم خواهد بود. پس آنگاه مردان را داخل میکردند نخست به شکایاتی که سوی پادشاه بود، رسیدگی مینمودند.
چگونگی مراسم طرح شکایات در بارعام
شاهنشاه موبد موبدان و ایران دبیر بذ و نگاهبان همه آتشکدهها (هیربذان هبربذ) را به حضور فرا می خواند و سپس از تخت بر می خاست و از تخت به زیر فرود میآمد و در کنار موبدان موبد به داوری به دو زانوی خود می نشست و می گفت «هیچ گناهی بزرگتراز گناه پادشاهان در جهان نیست و حق گذاردن پادشاهان نعمت خداوند نگه داشتن مردم است و داد مردم دادن و دست ستمکاران از ایشان کوتاه کردن پس چون شاهی راه ستم بسپارد زیردستان وی خود را در ویران کردن آتشکدهها و شکافتن دخمهها آزاد خواهند دانست و این جمله را بر زبان میراند: من که بنده ناچیزی در برابر خداوندگار هستم در برابر تو قرار گرفته ام چنانکه تو فردا در برابر خداوندگار قرار خواهی گرفت، اگر تو جانب خداوند را نگاهداری خداوند نیز جانب تو نگاه خواهد داشت ولی اگر جانب داری از شاه کنی خداوند تو را مجازات دهد».
موبد موبدان در پاسخ میگفت «اگر پروردگار خوشبختی بندگان خویش را بخواهد بهترین مرد کشور را برای آنان انتخاب میکند و اگر مشیت او تعلق گرفته باشد که جایگاه پادشاه را بنمایاند، واژه هایی بر زباتش جاری می کند، همانند آنچه تو هم اکنون بر زبان راندی» سپس به دعوی رسیدگی میکردند.
اگر به قصور پادشاه وقت کشور صادر میشد، بایستی جبران و تدارک کند در غیر این صورت شکایت کننده را زندانی میکردند و او را مجازاتی می دادند که عبرت همگان شود و می گفتند که «این است سزای کسی است که خواسته است از که پادشاه ستم کند و به کشور زیان برساند» پس از پایان این دادگاه، پادشاه برمی خواست و به تفضیل خدا را سپاس میگفت، آنگاه دوباره تاج بر سر مینهاد و بر تخت خویش می نشست و از شکایت کنندگان دیگر دعوت می نمود که شکایات خویش را مطرح نمایند. این گفته ها مسلماً تا حدی متکی به اسناد تاریخ است.
جنگ او با هپتالیان
یزدگرد دوم در همان سال های آغازین پادشاهی خویش خیال آن داشت با رومیان وارد جنگ شود، ولی حملات گسترده هون های سفید، یا همان هیاطله و یا به قول رومیان هپتالیان که از طرف شمال شرقی ایران یعنی خراسان انجام می گرفت، این فرصت را از یزدگرد گرفت. پس ناگزیر تمام توجه خود را به شرق معطوف داشت. یزدگرد دوم مدت هشت سال (از ۴۴۳ تا ۴۵۱ میلادی) سرگرم زد و خورد با هپتالیان بود و با آن که در این رشته جنگ های سخت موفق نشد مانند پدر خویش بهرام گور به پیروزی های درخشانی برسد، ولی توانست از پیشروی آنان در خاک ایران جلوگیری به عمل بیاورد.
یزدگرد دوم و ارمنستان، نبرد آوارایر
یزگرد دوم پس از پرداختن به کار هون ها در شرق در صدد بر آمد تا از اشاعه و گسترش مذهب مسیح در ارمنستان جلوگیری کند. به همین جهت وزیرش که مهرنرسی نام داشت، اعلامیه ای در رد آیین عیسی انتشار داد. ولی هیجده تن از رهبران مذهبی مسیحیان و فرماندهان ارمنستان اعلامیۀ مزبور را رد کردند و چون در همان اوان یکی از ارامنه به نام میسرُب خط ارمنی را اختراع کرده و بدین وسیله موجبات تشیید مبانی ملیت ارامنه را فراهم آورده بود، بزرگان ارمنستان بیش از پیش نسبت به مذهبی که آن ها را به هم پیوند می داد دلبسته شده و با بازگشت از آن مخالفت نمودند.
سرانجام کار این مخالفت به جنگ انجامید. یزگرد دوم که از طرف شرق کشور آرامش خاطری پیدا کرده بود به ارمنستان لشکر کشید و در ناحیۀ آوارائیر، سپاه ارمنی را که به مقابله با ایرانیان آمده بودند به کلی از پای در آورد. در این جنگ واردان مامیکُنی فرماندۀ سپاه ارمنی کشته شد. و همچنین ژوزِف فرمانده و ده تن از پیشوایان مذهبی ارمنستان دستگیر گردیده و پس از سه سال زندانی شدن به هلاکت رسیدند. سپس به دستور یزدگرد دوم در سراسر ارمنستان آتشکده های زرتشتی بنیاد نهاده شد.
پس از این وقایع در بین النهرین مسیحیان سر به شورش برداشتند و پادگان های ایرانی حاضر در آن مناطق جمع کثیری از آنان و از جمله پیشوای آنان “ژان” را در دژ حلوان واقع در نزدیکی کرکوک امروزی بر خاک هلاک افکندند. یزدگرد دوم نسبت به یهودیان نیز سختگیری می کرد. به موجب فرمان هایی که در سال های ۴۵۴-۴۵۵ میلادی صادر کرد، مقرر شد که یهودیان روز سبت(شنبه) را جشن نگیرند.
جنگ دوباره او با هپتالیان
هنوز یزدگرد دوم از کار ارمنستان فراغت حاصل نکرده بود که هون های سفید یا هپتالیان دگرباره شرق ایران را مورد حملات خود قرار دادند .
یزدگرد که خود را ناگزیر در جنگ با هپتالیان میدید. به ناچار ارتش خود را برای سرکوبی به آن حوالی گسیل داشت ولی سپاه ایران نتوانست کار مهمی صورت دهد و حتی در یکی از جنگ ها از هپتالیان شکست خوردند. و ناچار جنگ در شرق ایران همچنان ادامه پیدا کرد. در این بین یزدگرد دوم در سال های آخر عمر خود هم درگیر جنگ با کیداریان بود. یزدگرد توانست در جنگی پادشاه آنان را که چول نام داشت و در شمال گرگان به سر می برد را شکست داده در آنجا شهری به نام یزدگرد بنا نهاد و چند سالی را هم در آنجا اقامت گزید، تا به مرزهایی که همواره در معرض خطر هجوم وحشیان قرار داشت، نزدیک تر باشد.
مرگ یزدگرد دوم
یزدگرد دوم در سال ۴۵۹ میلادی به مرگ طبیعی در گذشت. مدت پادشاهی او ۱۸ سال بود. برخلاف مورخان مسیحی، تاریخنگاران ایرانی و عرب او را پادشاهی مهربان و نیکوکار دانسته اند. بر روی سکه های یزدگرد دوم عبارت ” مزدیسن کدی یزدی کرت” یعنی یزدگرد بزرگ خداپرست به چشم می خورد.
با توجه به رویدادهای زمان یزدگرد دوم، عقیدۀ مورخان اخیر خالی از اشتباه نیست، چه فرمانروایی که آزادی اقلیت های مذهبی کشور خود را سلب کند و مردم را به جرم داشتن دینی به جز دین خود مورد شکنجه و آزار و هدم و قتل قرار دهد، نمی تواند حاکم خوب و شایسته و در خور عناوینی همچون “مهربان” و “نیکوکار” باشد.
زن یزدگرد دوم (بانو دینگ)
پس از مرگ یزدگرد دوم همسر وی بانو دینگ( ملکه دینگ پادشاه زن ایران) برای مدتی کوتاه بر تخت نشست چرا که بین پسران یزدگرد دوم(هرمزد سوم شاه ساسانی و پیروز یکم شاه ساسانی) برای گرفتن تاج و تخت جنگ درگرفت، چرا که یزدگرد، هرمز پسر کوچکش را به جانشینی خود انتخاب کرد و پیروز پسر بزرگ وی جانشینی را حق خود می دانست، در مدت جنگ بین دو برادر بانو دینگ پادشاه رسمی کشور بود، پس از وی نیز پیروز بر هرمزد چیره گشته و جانشین یزدگرد دوم شد.