یی چا دون

یی چا دون، مشهورترین شهید شیلا

شیر سفید سه متر از گلوی جدا شده فواره می کرد،

در زمانی که گل ها از آسمان می باریدند و زمین به لرزه افتاده بود.

انسان ها و تمام اشیا به نشانه تاثر می گریستند و حیوانات و گیاهان بهت زده شده بودند.

این توصیفی دراماتیک از لحظه اعدام شهید یی چا دون در چهاردهمین سال سلطنت پادشاه بوپ هونگ از شیلا است. ایا مرگ نابهنگام وی می توانست باعث شود تا خداوند چنین رخدادهای غیر معمولی را پدید آورد؟

دقیقا مشخص نیست که یی چا دون چه زمانی به دنیا آمده است. بعضی ها این تاریخ را سال ۵۰۱ یا ۵۰۶ تخمین می زنند ولی چیزی که مشخص است این است که او نواده ی پدر بیولوژیکی پادشاه جی جونگ می باشد. علاوه بر نسب سلطنتی وی، او را به عنوان مردی با استعداد و با شخصیت می شناختند که به او این اجازه را داد که دستیار نزدیک پادشاه بوپ هونگ (جانشین پادشاه جی جونگ) شود.

یی می خواست تا به پادشاه بوپ هونگ کمک کند که به رویای خود در مورد جا انداختن بودائیت به عنوان دین رسمی کشور جامه عمل بپوشاند. پادشاه با مخالفت شدید دیگر اشرافی که از شامانیسم بومی پیروی می کردند، روبرو شد. این چنین بود که یی تصمیم گرفت تا خود را قربانی نهایی پادشاه بکند. او به پادشاه گفت که این وظیفه یک زیردست است تا برای کشورش بمیرد و برای شخص پسندیده است تا جانش را برای پادشاهش قربانی کند. او برنامه ای را پی ریزی کرد  که در ان وی ساخت یک معبد بودایی را در شیلا آغاز کرده و پادشاه به همین دلیل او را اعدام کند.

بودائیت در کشورهای همسایه شیلا یعنی گوگوریو و بکجه، به ترتیب در سال های ۳۷۳ و ۳۸۴ پذیرفته شده بود. اما تشریفات مذهبی شامانیسم به طور گسترده ای در شیلا از زمان پیدایش کشور انجام می شد و اشراف شیلا خود را نوادگان مستقیم خداوند می پنداشتند و از هرگونه اعتقادات جدید پرهیز می نمودند. این عوامل سبب شد که بودائیت تا اوایل قرن ششم میلادی در شیلا پذیرفته نشود. یی معتقد بود که صلح، دلسوزی و رشد روحی از شادی های مادی مهم تر می باشد و به همین دلیل جان خود را برای باز کردن درب های کشور بر روی یک دین جدید فدا نمود. پادشاه بوپ هونگ در مورد انتخاب بین زندگی یی و بودائیتی که می خواست ترویج دهد، ناخشنود بود. نهایتا پادشاه به خواسته های یی تن در داد.

بعد از شنیدن شایعاتی مبنی بر ساخت یک معبد بودایی توسط یی به دستور پادشاه، اشراف شیلا از پادشاه تقاضا نموده و در مورد معرفی بودا، خدای وحشی ها، به پادشاه اعتراض نمودند. اما پادشاه ادعا نمود که او دستور ساخت معبد را نداده است و یی را فراخواند. حال زمان شهادت یی فرا رسیده بود.

 

 

گل ها از آسمان به زمین می بارید و بودائیت شکوفا می شد:

به منظور تائید بودائیت به عنوان یک اعتقاد و استحکام قدرت سلطنتی، یی در مقابل پادشاه و مقامات او ایستاد و با غرور خاصی گفت که پذیرفتن بودائیت گناه و معصیت نیست زیرا پیروی از بودا باعث ثبات ملت و بهروزی برای شیلا می شود. در آخرین کلماتش قبل از اعدام، او ادعا نمود که بعد از مرگش معجزه ای رخ خواهد که نشان از قدرت بودا می باشد.

سپس آنگونه که افسانه ها شرح می دهند، شیر سفید از گلوی بریده شده ی وی به بیرون فوران می کرد و گل ها از آسمان تیره به زمین می بارید. بعد از مشاهده ی ایمان یی و معجزات متعاقب، اشراف شیلا ذهنیت خود را تغییر داده و از بودائیت به عنوان دین ملی استقبال کردند. آن زمان سال ۵۲۷ بود.

 

 

اتحاد کشور زیر پرچم بودائیت:

پادشاه بوپ هونگ توانست به لطف ایمان و وفاداری بی نظیر یی، بودائیت را به عنوان دین ملی شیلا بنیان نهاده و اختیارات خود را تقویت کند. بودائیت روح انسانیت در شیلا را بیدار کرد و تلاش کشور را به منظور اتحاد سه پادشاهی برای ایجاد اولین کشور متحد شبه جزیره کره مضاعف نمود.

یی به عنوان یکی از ده حکیم بزرگ شیلا در معبد هونگ ریون که ساخت آن در سال ۵۴۴ به پایان رسید، شناخته می شود. یک معبد نیز به افتخار وی ساخته شده بود که در آن جا یک ستون سنگی شش وجهی که شهادت یی را شرح می داد، برای یادبود درگذشت وی در محل نصب شده بود.

اگرچه وی تنها به مدت کوتاه تقریبی بیست سال در این پهنه ی خاکی زندگی کرد، زندگانی یی نشان داد که صبر، روحیه از خودگذشتگی و ایمان قوی چگونه می تواند باشد.

 

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ