پادشاه جومونگ
پادشاه دونگ میونگ از گوگوریو (۵۷ قبل از میلاد – ۱۹ قبل از میلاد، حکومت: ۳۷ قبل از میلاد – ۱۹ قبل از میلاد) یا دونگ میونگ سونگ وانگ، که از لحاظ ادبی معنی پادشاه مقدس شرق را داده و با نام تولدش جومونگ نیز شناخته می شود، سر سلسله پادشاهی گوگوریو بود که شمالی ترین کشور در میان سه پادشاهی کره ای به حساب می آمد. در ستون یادبود گوانگتو، او چومو وانگ (پادشاه چومو) نامیده شده است. از او در کتب سامگوک ساگی و سامگوک یوسا با نام جومونگ و نام خانوادگی گو یاد شده بود. سامگوک ساگی اشاره کرده است که او با اسامی چومو و سانگهه نیز شناخته می شود. همچنین این نام در سایر منابع به صورت چومونگ، جونگمو، یا دومو نیز رونویسی شده است.
تولد:
به داستان های تاسیس گوگوریو در نوشته های باستانی به مانند ستون یادبود گوانگتو اشاره شده است. شناخته شده ترین نسخه ها با اندکی تغییرات در سامگوک ساگی، سامگوک یوسا، و فصل ” پادشاه دونگ میونگ ” از کتاب دونگوک ییسانگ گوکجیپ یافت می شود. احتمالا خاندان هه قبل از اینکه خاندان بویو جانشین آن شود در جایگاه خاندان سلطنتی قرار داشت و هر دو طایفه از نسل بویو و گوگوریو به حساب می آمدند. خاندان سلطنتی بویو نام خانوادگی ” هه ” را یدک می کشید. جومونگ سر سلسله گوگوریو فامیلی ” هه ” را در اختیار داشت اما نام خانوادگی او به گو تغییر یافت. واژه (解) معنی ” از خشکی در آوردن، رها کردن، متحد کردن یا توضیح دادن ” را می دهد. آن به معنی ” خورشید ” در زبان کره ای می باشد زیرا بویو، گوگوریو و بکجه به شدت در پرستش خورشید مشارکت داشتند.
امروزه خاندان هونگ سونگ گو در کره، خاندان لیائویانگ گو در چین و خاندان کوما در ژاپن، او را به عنوان نیای خود می شناسند.
شجره نامه این طوایف دونگ میونگ از گوگوریو را به عنوان جد مستقیم آنان مشخص می کند.
بر اساس سامگوک ساگی، خانواده سلطنتی گوگوریو ادعا دارند که از نسل خدای افسانه ای گائو یانگ هستند که نوه امپراطور زرد از اساطیر چینی بود و بنابراین نام خانوادگی ” گو ” را در اختیار گرفتند. اما این افسانه با تفسیرهای صورت گرفته توسط کیم بوسیک نویسنده کتاب سامگوک ساگی، که نتیجه گرفته بود بکجه و گوگوریو از بویو مشتق شده اند بی اعتبار گشت.
اختلاف نظرهایی در مورد اینکه پدر واقعی جومونگ چه کسی بود وجود دارد. جومونگ در یک افسانه پسر هه موسو و بانو یوها بود. یوها دختر هابک به حساب می آمد. هابک خدای رودخانه آمنوک یا بر اساس یک تفسیر جایگزین خدای خورشید بود. هه موسو یوها را در حالیکه در جوار یک رودخانه مشغول حمام کردن بود ملاقات کرد. اما هابک هه موسو را نپذیرفته و او نیز به آسمان بازگشت. الهه رود بانو یوها را تا رودخانه یوبال تعقیب کرد. در آنجا یوها با پادشاه گوموا از بویو شرقی ملاقات کرده و صیغه او شد. بانو یوها با نور خورشید باردار شده و تخمی را بدنیا آورد. گوموا تلاش کرد تا تخم را نابود کند و کوشید تا آن را به حیوانات بخوراند، اما آنها در عوض از تخم در برابر صدمات محافظت نمودند. گوموا مجبور شد تا آن را به یوها بازگرداند. از آن تخم پسری سر بیرون آورد که جومونگ به معنی ” تیر انداز ماهر ” در زبان بویو نام گرفت.
جومونگ با ترک بویو شرقی به خاطر مهارت استثنایی خویش در تیر اندازی معروف شده بود. سرانجام پسران گوموا ته سو و یونگپو به او حسادت کردند و جومونگ برای دنباله روی از رویای هه موسو برای اتحاد قلمرو گوچوسون و نجات مردم آن که در بویو شرقی به جای مانده بودند، به توصیه مادرش تصمیم به ترک بویو گرفت. پیشتر قلمرو گوچوسون در اثر حمله سلسله هان تجزیه شده بود. بر اساس یک داستان، زمانی که او بر روی اسبش در حال گریختن بود، به یک رودخانه با سرعت جریان بالا رسید. لاک پشت ها و مخلوقات داخل آب بالا آمده و پلی را شکل دادند. او وارد زمین های جنوب رودخانه شد. جومونگ در سال ۳۷ قبل از میلاد اولین پادشاه گوگوریو لقب گرفت و تمامی پنج قبیله جولبن را در یک پادشاهی متحد کرد. سوسونو که دختر یکی از روسای جولبن بود، همسر دوم او شد و پسری به دنیا آورد که سرانجام با عنوان اونجو از بکجه پادشاهی بکجه را تاسیس کرد.
زمانی که او در حال فرار از بویو بود، وی مردم ملبس به پارچه های کتان و حصیر بافت را به عنوان زیر دستانش اجیر کرد. این اقدام به آن خاطر بود که بتواند قلب مردم بومی سرزمین جدید را بدون نیروی فیزیکی بدست آورد.
حکومت:
جومونگ و دومین همسرش سوسونو در سال ۳۷ قبل از میلاد گوگوریو را تاسیس کرده و اولین پادشاه و ملکه آن لقب گرفتند. در همان سال پادشاه سونگ یانگ از قبیله بیریو بعد از دریافت کمک در دفع تهاجم مردمان موهه تسلیم او شد. در سال ۳۴ قبل از میلاد، اولین شهر پایتخت گوگوریو در جولبن به همراه قصر آن تکمیل شد. چهار سال بعد و در سال ۲۸ قبل از میلاد، جومونگ ژنرال بو وی یوم را به قصد فتح اوکجه فرستاد. مادر جومونگ بانو یوها در همان سال در قصر بویو شرقی درگذشت و با اینکه وی تنها یک صیغه بود، مراسم خاکسپاری در حد یک ملکه برایش برگزار شد.
برای قدردانی از سخاوت پادشاه گوموا، جومونگ یک فرستاده و چندین هدیه برای او فرستاد. بانو یه اولین همسر جومونگ در سال ۱۹ قبل از میلاد به همراه پسرشان یوری از بویو شرقی به سمت گوگوریو فرار کردند. در آن زمان دومین همسر جومونگ یعنی سوسونو ملکه بود. زمانی که بانو یه و یوری به گوگوریو رسیدند، سوسونو بعد از آنکه متوجه شد جومونگ یوری را ولیعهد خواهد کرد تصمیم گرفت از عنوان خود چشم پوشی کرده و گوگوریو را ترک کند. سوسونو به همراه دو پسر و برخی از زیر دستانش گوگوریو را ترک کرده و به سمت جنوب در داخل خاک کره جنوبی کنونی رفت. او در آنجا بکجه را تاسیس کرد. جومونگ اولین پسرش یوری را به عنوان جانشین سلطنت برگزید.
از دستاوردهای نظامی وی می توان به فتح پادشاهی های همسایه بیریو و مالگال و نیز هنگین و اوکجه شمالی اشاره کرد.
جومونگ ارتشی به نام ارتش دامول را تاسیس کرده بود. دامول معنی ” احیای قلمرو قدیمی ” را می دهد که ایدئولوژی تاسیس گوگوریو بود. ” قلمرو قدیمی ” به گوچوسون کشور ریشه گوگوریو بر می گردد.
مرگ:
جومونگ در سال ۱۹ قبل از میلاد در سن ۴۰ سالگی درگذشت. ولیعهد یوری پدرش را در یک مقبره هرمی به خاک سپرده و به او لقب پس از مرگی ” پادشاه جومونگ مقدس ” را داد.
میراث:
پادشاهی گوگوریو تاسیس شده توسط جومونگ سرانجام به شکل یک قلمرو منطقه ای بزرگ با قدرت و تاثیر قابل توجهی تکامل یافت. گوگوریو به مدت ۷۰۵ سال باقی ماند و ۲۸ امپراطور متوالی در سلسله گو بر آن حکمرانی کردند تا اینکه آن توسط اتحاد شیلا – تانگ در سال ۶۶۸ فتح شد. بالهه و گوریو جانشین آن شدند و نواده های امروزی جومونگ همچنان نام خانوادگی او ” گو ” را یدک می کشند.
جومونگ در گوگوریو به عنوان یک الهه اجدادی حکم خدا را داشته و در معبد پادشاه دونگ میونگ در جوار مقبره اش مورد پرستش قرار می گرفت.
گوگوریو موفق شد تا سرزمین های قدیمی گوچوسون را احیا کند.
او در طول عمرش به استفاده از مهارت های دقیق تیر اندازی، به وسیله انداختن تیرهایی که میدان نبرد را در می نوردید و سپس تمرکز حملات بر دشمنان فردی مشهور بود.
او در منابع تاریخی به عنوان پادشاهی فرزانه و قهرمان ملی معرفی شده است که بر سختی های بزرگی چیره گشت. جومونگ به لطف شجاعت و رهبری قدرتمندش طلیعه دار عصر جدید بود. اعمال قهرمانانه وی ممکن است قدری در منابع تاریخی مبالغه آمیز باشد ولی شکی نیست که آنها ریشه های ملت کره را بیان می کنند.
خانواده:
پدر: هه موسو از بویو
مادر: بانو یوها
پدر خوانده: گوموا از دونگ بویو
اولین همسر: بانو یه
۱-یوری از گوگوریو
دومین همسر: سوسونو
۱-بیریو
۲-اونجو از بکجه
سلام لطفا مطالبی راجع خدایان کره بگذارید ممنون
سلام مجدد
یک سوال هم در این بخش ؛ چیزی که من فهمیدم داستان و افسانه و زندگی نامه امپراتور چومو (جومونگ) با سه شخصیت ترکیب شده :
1- جد پدری اش امپراتور ” هائه موسو بنیانگذار امپراتوری باک بویو ” که بعد از سقوط سلسله گیجا چوسون توسط وی من چوسون که با امپراتوری هان متحد بود ژنرال هائه موسو ارتشی به نام دامول (برای اولین بار) راه اندازی کرده و اولین ارتش آهنین کره ای را تاسیس کره و از وی من فرار کرده و امپراتوری بزرگ باک بویو را تاسیس کرده و او و ۳ پادشاه قدرتمند بعد او شکست های بزرگی به امپراتوری های وی من و هان وارد کردندند که در نهایت در دوره چهارمین و آخرین امپراتور باک بویو تا فتح وی من پیش رفتند که امپراتوری هان از ترس هم مرز شدن با باک بویو ، وی من چوسون را نابود و فرمانداری های ۴ گانه را تاسیس کردند .
2- ” گودوماک ” معروف به دانگیونگ که ژنرال و از بزرگان باک بویو بود که بعد فوت امپراتور گو یورو (آخرین امپراتور باک بویو ) بین او و برادر امپراتور یعنی هائه بورو اختلاف افتاد و باک بویو به دو کشور مجزا به نام دانگ بویو برای هائه بورو و جولبون برای گودوماک دانگمیونگ تبدیل شد ، دانگمیونگ با اتحاد قبایل یه مائیک توانستند فرمانداری های هیون تو گون و جم یئون و یم دون رو فتح کنند و پناهندگان چوسون رو نجات دهند و سران این ۳ فرمانداری به لیودانگ فرار کردند و امپراتوری هان در بین لیودانگ و لیلی لانگ فرمانداری زوانتو رو تاسیس کرد و اون ۲ فرمانداری از دست رفته بخشی از زوانتو رو در دست گرفتند و نامش را زنفان و لینتون گذاشتند .
3- ” امپراتور جونگ بزرگ معروف به ته جوته / گو تائجو ” ششمین امپراتوری گوگوریو ، تشکیل سواره نظام زره پوش فولادین ، فاتح گالسا بویو ، فاتح تمامی فرمانداری های سرزمین چوسون در دست امپراتوری هان و شکست دهنده قدرتمند حملات ارتش امپراتوری هان .
در مطالب تاریخی جومونگ ؛ متحد کننده قبایل امپراتوری جولبون و اتحادیه قبایل یه مائیک (به همین دلیل لقب آن دانگمیونگ سئونگ وانگ یعنی لقب پدر بزرگ مادری بانو سوسانو یعنی امپراتور گودوماک بوده ) ، شکست دادن حمله مالگال و سرانجام بعد از تاسیس گوگوریو فاتح هنگین و اوکجه شمالی بوده ، سوالی که برای من پیش میاد یعنی جومونگ طبق داستان و درام در واقیعت تاریخی با امپراتوری هان نجنگیده ؟؟
و سوال دوم این که پدر واقعی جومونگ هائه موسو دوم از نسل امپراتور هائه موسو باک بویو بوده یا در واقیعت خود گوموآ بوده ؟؟
علیک السلام. خیلی ممنون بابت توضیحات تکمیلی.
در هیچ سند تاریخی نیومده که جومونگ با امپراطوری هان جنگیده باشه. البته منابع تاریخی در مورد اون زمان بسیار اندکه ولی در همون منابع اندک هم چنین چیزی نیومده.
به قطع نمیشه گفت پدر واقعی جومونگ کی بوده. ولی احتمال قوی پدرش هه موسو دوم بود.
سپاسگزارم
آقا خب چرا همش تو سریالی که دارن نشون میدن جومونگ فقط با هان میجنگیده؟ با ۴ فرمانداری مگه اینا مال هان نبود؟
سلام. ما در مورد واقعیت های تاریخی صحبت میکنیم نه سریال ها
یه سؤال دیگه این هودونگ بالاخره میمیره؟ یعنی از جومونگ نسلی نمیمونه؟ یا نه؟لطفا دراین باره توضیح بدین چون جومونگ۳ رو اصلا ندیدم راستی یه سؤال دیگه مگه همسر اول موهیول اسمش جیلی نبود که به دلایل سیاسی باهاش ازدواج کرد ولیی تو خلاصه ای که ازجومونگ۳ میخوندم اسمشو یه چز دیگه گفتن راجب اینم اگه میشه توضیح بدین ممنون میشم
بله هودونگ خودکشی میکنه. در تاریخ اینجوری اومده. نسل جومونگ ادامه پیدا میکنه چون تنها پسر خاندان گو هودونگ نبود. پسرای دیگه ای هم بودن.
در مورد سوال دومتون هم من در هیچ منبعی اسم همسران پادشاه تموشین رو ندیدم. فقط میدونم حداقل دو تا همسر رو داشته.
دوست عزیز
معمولا اسامی شاهان و ملکه های شرقی در مراحل مختلف تغییر میکرده.قبل از مقام و بعد از مقام و بعد از مرگ و ….
پس خیلی جای تعجب نداره که در جومونگ ۳ بانو جیلی با نام دیگری معرفی شده باشه.
ضمن سلام و خسته نباشید خدمت آقای سیروس پور
مجددا تشکر میکنم بابت مطالب مفیدتون
در این مطلب در مورد پدر واقعی جومونگ بحثی شد که قصد داشتم نظر خودم رو در این باره بیان کنم.
در واقع نظر من اینه که جومونگ پسر گوموآ بود نه هموسو.درسته منابع چیز دیگری گفته اما اگر دقت کرده باشید نه گوموآ و نه بانو یوها و نه خود جومونگ هیچ وقت معترف نبودن که جومونگ پسر هموسو باشه.به نظر من این داستان شایعه ای بود که توسط خاندان مادر تسو ساخته و حمایت شد.
من سریال “شاه گوانگئوتوی کبیر” رو که دیدم بخشی از آن به تصویری اشاره میشه که این تصویر پرچم بویو بوده است.فرمانده ای به نام “هائه موول” از نخست وزیر گایونسو دستور داره که ولیعد دامدوک رو دستگیر کنه اما دامدوک همین تصویر رو در اتاق هائه موول میبینه و بهش میگه که هدف شما با هدف من یکیه.یعنی شما از هدف گوموآ که قصد نجات مردم چوسون رو داشت حمایت می کنید و من هم همین هدف رو دنبال میکنم.به نظر میاد منظور دامدوک این بود که من از نوادگان همین امپراطور گوموآ هستم که شما از نمادش حمایت می کنید.
به هر حال در گذشته متاسفانه همسران صیغه ای مرتب مورد تهمت های فراوانی بودند که بانو یوها یکی از آنها بود.حتی گوموآ با کشتن شایعه پراکنان این داستان سعی بر اثبات هویت واقعی جومونگ داشت.این را هم می دانیم که مردم بیشتر تابع حرف شاهان و شاهزادگان بودند تا ژنرالهایی همچون هموسو.جومونگ درست مثل گوموآ زبان تاثیر گذار داشت و مثل اون شجاع و جنگاور و همین طور بسیار باهوش بود.من هم مثل دیگران سریال رو دنبال کردم و حتی داخل سریال که سعی داشته جومونگ رو پسر هموسو معرفی کنه باز هم موارد بسیاری وجود داره که نشون میده جومونگ از حیظ بسیاری از خلقیات به گوموآ شباهت داشته تا هموسو.
به هر حال نظر من اینطوریه.کتب تاریخی هم گاهی اوقات شایعات بیشتر از حقایق دنبال میکنه.اما میشه از یه سری مسایل حقایق رو درک نمود.
مجددا تشکر میکنم که زحمت می کشید و از تاریخ کره مطلب می گذارید و عذر میخوام که نظر طولانی در این باره نوشتم.
سلام. خیلی ممنونم از اینکه نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
سلام . ببخشید اونجو بلاخره پسر جومونگ بوده یا اوته؟ اخه تو فیلم چرا باید نویسنده اونجو رو بچه اوته نشون بده
دقیقش معلوم نیست.بعضی ها میگن پسر ووته یا همون اوته بوده و بعضی ها میگن پسر خود جومونگ بوده.نویسنده سریال جومونگ از نظریه ی اول استفاده کرد تا بیننده جومونگ رو ملامت نکنه که چرا پسر مشترک شون رو جانشین نکرد.چون نه یوری لایق امپراطوری بود و نه بیریو.فقط فرزند مشترک جومونگ و سوسونو باید شاه میشد تا اتحاد بین دو ملت باقی می موند.
اگه اونجو پسر جومونگ بوده باید گفت که جومونگ به سوسونو و قبیله ی گیرو خیانت کرد و اونها رو از سرزمین مادری شون اخراج کرد.به هر حال نظریه ی اول هم اگر درست باشه باز هم در حق سوسونو ظلم شد.اما به نظر بنده ی حقیر نظریه ی دوم درسته.چون گوگوریو حکومت بکجه رو کشور برادر خطاب میکرد ولی بکجه همیشه کینه ی گوگوریو و جومونگ رو در دل داشتن که البته حق هم داشتن.
ولی حدس من میگه اونجو بچه جومونگ نیست چون محال بود جومونگ بزاره سوسانو بچش ببره حداقلش این بود اونجو ولیعهد میکرد اما اینکارو نکرد چون میخاس پسر خودش امپراطور بشه و این کاملا واضحه بقول ما ایرانی ها خرش از پل گذشت خیلی خوب کار خودشو کرد اما اینک میگید یوری لایق نبوده اشتباهه چون شرایط زندگی و پادشاهی اون با پدرش فرق میکرد و گرنه هرکی جای اونجو بود پدر پولدار و پدربزرگ با نفوذی داش میتونس یه امپراطوری بزنه .تازه جومونگ فقط به سوسانو ظلم نکرد به سویا هم ظلم کرد اصلا تو این مدت بچش بدنیا اومد نرفت دنبالش فقط میخاس به امپرطوری برسه
اونکه درست.ولی منظور من در مورد یوری اینه که در تاریخ اومده که یوری مرتبا به خوشگذرانی و شکار میرفته که حتی هیوپو هم بهش شکایت میکنه و به خاطر فشار یوری آخر سر هیوپو مجبور به استعفا میشه.علت اصلی اش هم این بوده که یوری به خوبی تربیت نشده بوده و حتی در سریال موهیول هم دیدید که یوری همیشه تسلیم تسو و روسای قبایل بود.چنین آدم ترسویی نمیشه یه فرمانروای لایق دونست.اما درعوض نوادگان جومونگ درست مثل خود جومونگ عالی بودن و از این جهت خیلی هم بد نشد که یوری به تخت نشست.(چون نوادگان اونجو اکثرا حسود بودن)از طرفی اگه اونجو پسر جومونگ بوده باید عدالت برقرار میشد و اتحاد جولبون و جومونگ حفظ میشد.از این جهت اونجو باید جانشین جومونگ میشد.
در رابطه با سویا بله حق با شماست.جومونگ به سویا هم ظلم کرد.اما ظلم اش به سوسونو بیشتر بود.چون سوسونو تمام ثروتش رو برای گوگوریو خرج کرد و در طول جنگهای جومونگ سوسونو و پسراش پا به پای جومونگ جنگیدن.از همه بدتر.خاک جلبون متعلق به سوسونو بود.یعنی امپراطوران گوگوریو بر روی یه زمین غصبی حکومت کردن.چون سوسونو و فرزنداش راضی نبودن.حتی بعد ها امپراطوران گوگوریو به خاک بکجه چشم طمع داشتن.با اینکه سوسونو همه چیز اش رو رها کرد و رفت اما باز هم از دست نوادگان جومونگ در امان نبود.
حق سویا نسبت به جومونگ فقط حق همسری بود اما حق سوسونو نسبت به جومونگ فراتر از این حرفها بود.حتی در سریال شاه گئونچوگو آورده که جومونگ به سوسونو قول داده بود که پسراش رو جانشین خودش بکنه.ولی زیر قولش زد و سوسونو رو طلاق میده و سوسونو ۱۸ ماه فقط دنبال یه مکان برای زندگی میگرده.خب از نظر من این خیلی ناراحت کننده تر از اوضاع سویا بود.
پس میشه گف اونجو پسر مشترک جومونگ و سوسونو هس
چرا اونجو رو جانشین نکرد و اینکه ایا به بکجه نوادگان جومونگ حمله کردند یا خیر؟
این یه احتماله. احتمال قوی تر اینه که اونجو پسر سوسونو و ووته بود. به همین خاطر چون خون سلطنتی نداشت و اینکه پسر کوچکتر بود جانشین نشد.
نوادگان جومونگ چند صد سال بعد به بکجه حمله کردن. اونم به تلافی حمله ای که بکجه کرده بود.
البته آقای سیروس پور هم درست می فرمایند.
اما به هر حال این احتمال هم وجود داشته که اونجو پسر جومونگ باشه.ضمن اینکه اونجو به تخت حکومت بکجه میشینه نه برادرش بیریو.و اینکه جومونگ می تونست همون لحظه از شر سوسونو و حکومت بکجه خلاص بشه اما این کار رو نمیکنه.نه جومونگ و نه یوری و موهیول هیچ وقت به بکجه حمله نکردن و از برپایی حکومت بکجه ناراضی نبودن.چون بر این باور بودن که اونجو و حکومتش از آن گوگوریو ست.اما وقتی سالها میگذره شاهان گوگوریو به فکر تصاحب سرزمین بکجه هستن.چون بکجه زمین های حاصل خیز و مراتع خوش آب و هوا داشته ولی گوگوریو زمین هاش خشک بوده.به هر حال شاهان بکجه هم برای حفاظت از خودشون مجبور بودن با گوگوریو بجنگن که نتیجه اش هم کشته شدن پادشاه سایو سیزدهمین پادشاه گوگوریو بود.شاه گوانگئوتو کبیر هم در آینده بکجه رو تصرف کرد.اما نه تنها شاه بکجه آسین رو نکشت بلکه رسم و رسومات این سرزمین رو هم حفظ کرد و گفت که ما با بکجه هم خونیم.گوگوریو همیشه بکجه رو سرزمین برادر خطاب میکرد.حتی وقتیکه بکجه سقوط میکنه گوگوریو از این کشور حمایت میکنه تا دوباره بکجه برپا بشه.شاید با این وقایع بشه این برداشت رو کرد که اونجو پسر خود جومونگ بوده اما به دلیل علاقه ی زیاد جومونگ به همسرش یی سویا و پسر ارشدش یوری از جانشین کردن اونجو صرف نظر کرد.
ولی هنوز مدرکی وجود نداره که اونجو پسر جومونگه یا ووته.درست مثل قضیه ای که جومونگ پسر حموسو بوده یا گوموآ.فقط یه سری حدسیات وجود داره و هر کسی یه عقیده ای در این مورد داره.من معتقدم جومونگ پسر گوموآ و اونجو پسر جومونگ بوده.ولی عقاید دیگران هم محترمه.
آره دقیقا همینطوره که گفتی جومونگ سویا و پسرش رو خیلی بیشتر دوست داشت سوسانو هم که دید بیریو نمیخواد یوری شاه بشه همه چیز رو ول کرد رفت به هرحال اینم بگم خب هرکسی هم که باشه زن و بچه ی خونی خودشو بیشتر دوست داره
اوته وقتی مرد سوساننو یه پس داشت خب این ک خیلی واضح بود ولی نمیدونم چرا نویسنده در ادامه از اونجو چیزی نمیگه
آره دلم خیلی واسه سویا و یوری سوخت اگه یه نقشه خوب میکشید میتونست نجاتشون بده خیلی راحت بود کافی بود با تعداد زیادی از افرادش مخفیانه وارد قصر شه و از طریق اون راه مخفی فراریشون بده جدا از اینا گردان زره پوش هم داشت که سرابازی بویو اونا رو میدیدن شلوارشون رو خیس میکردن
والا سویا خیلی حماقت کرد نرفت جلو اینجوری هم به یوری ضربه وارد کرد هم به جومونگ و سوسانو اگه زودتر میرفت بلاخره یه کاری میکردن
بله حاج خامم حق با شماست ببخشید از شما اجازه نگرفتن
دقیقا این تیکش خیلی مزخرف بود در حالی که این راه مخفی رو جومونگ بلد بود و خودشم نقشه رو داد که سویا و یوها از اونجا فرار کنن ولی به کمکش نرفت لاقل میتونست در ورودی غار افرادی رو مستقر کنه تا اونارو لیارن
نقشه رو سوسانو فرستاد و جومونگ نفهمید مادرش قراره فرار کنه
اگه سویا به جلبوم میرفت.گوگوریو برپا نمیشد.چون باازدواج جومونگ وسوسانو این اتحاد شکل گرفت وگوگوریو تشکیل شد
وقعن راست میگین داداش دنبالش نرفت
باسلام به نظر بنده اونجو پسر جمونگ بود چون بعد از برگشت جمونگ روابطی باسوسانودرسفرهاتجاری داشت ودرجمونک ۴ هم میبنیم که هنر تیر اندازی به صورت ژنتیکی به یوگا رسیده
بعد توی سریال دلیل موفقیت جومونگ اینه که از خون هموسوعه
سلام خیلی ممنونم از مطلبتون آقای سیروس پور ولی این حقیقت داره جومونگ همزمان س تیر رها میکرده یا ن و اینکه دشمن اصل جومونگ بویو بوده یا ن
سلام. تشکر بابت لطفتون.
جومونگ در تاریخ به عنوان تیر اندازی ماهر شناخته شده. اما اینکه همزمان سه تا تیر پرتاب میکرده الله و اعلم.
دشمن اصلی جومونگ هم فرمانداری های چینی بودن نه بویو.
پس میشه گف فقط ب هان حمله میکرده
پس دلیل اینکه نوه جومونگ تسو رو کشته چی بوده ؟
آیا این واقعیت داره ک جومونگ موقعی ک از رودخانه رد میشده حیوانات به بالا آمده و برای اون پل درست کردند؟
خیلی ممنون.
عرض کردم دشمن اصلی فرمانداری های چینی بودن نه تنها دشمنش. طبیعیه که بویو هم دشمن گوگوریو و رقیبش بوده و دو کشور تلاش میکردن همدیگه رو نابود کنن.
در مورد جریان حیوانات هم باید عرض کنم این مسئله یه افسانه هست که در کتاب سامگوک یوسا نقل شده. افسانه ها جزو لاینفک تاریخ هر کشوری هستن. افسانه هایی باستانی.
سوال دیگ هم داشتم اینکه چرا بعد از مرگ جومونگ افراد با وفا و نزدیکش در دوره حکومت یوری نیستن؟
هرگز نمیتونیم بگیم که اون افراد در حکومت یوری حضور نداشتن. به صرف تماشای تماشای یه سریال و درام نمیشه این نتیجه گیری رو کرد. اطلاعات ما در مورد اون زمان به قدری کمه که اصلا نمیتونیم نتیجه گیری قطعی داشته باشیم. اما برخی از تاریخدانان میگن به علت بی کفایتی یوری، این افراد از بدنه حکومت کنار گذاشته شدن.
خیلی ممنون از شما
و این ک ایا اسم این سرزمین چوسان قدیم بوده یا گوچوسون ؟
این دو تا معادل هم هستن. گو در زبان کره ای یعنی قدیمی. چوسون و چوسان هم دو تلفظ مختلف از یک کلمه یکسان هستن.
سلام خواستم بدونم سرنوشت بانو سویا همونی که تو سریال افسانه جومونگ نشون داده؟یا هیچ سندی در مورد سرنوشت ایشون در تاریخ نیست.
سلام. ممنون بابت کامنتتون.
سرنوشتش که همون بود ولی در مورد جزئیات زندگیش اطلاعات زیادی در دست نیست.
سلام سرنوشت بانو سویا همونطور که در سریال نشون دادن بوده؟
چرا در سرزمین بادها از جایی که تموم شده شروع نمیشه موضوع میره به سی چل سال بعد که تسو چه جوری بویو رو بازسازی کرده چرا در جومونگ به تخت نشست و در قسمت اول پیر شده و اخر های حکومتشه چرا از وسط های امپراطوری ساخت نشده باید الان جومونگ سه باشه نه دو
اینطور که شنیدم جومونگ و سویا مرگشون بهم خیلی نزدیک بوده و تقریبا تو یه زمان نزدیک بهم مردن
اول سویا میمره بعد جومونگ
دوست عزیز کتاب سه امپراطوری را بخوانید تمامش واقعیه اونجو پسر سوسانو و جومونگ بوده چون یوری بزگتر بوده حدود ۸ سال و ۱۵ سالم جومونگ رهاشون کرده زیاد تلاش نکرده عذاب وجدان داشت که امپراطوری حق یوری هیچوقت سوسانو را طلاق نداد قلبا یه حس و رابطه خاصی بین این دو حاکم بوده کلی کمکش کرد تا با چه را تاسیس کنه و بخاطر پدر بیولوژیک اونجو جومونگ بوده سوسانو اونجو را امپراطور میکنه چون جومونگ کمک های زیادی میکنه البته که اونجو لایق ترین و مهربانترین فرزند جومونگ بوده مجبور بوده اجازه بده برن چون بین برادرا بعد مرگ جومونگ خون به پا میشد در ثانی سویا چهار ماه بعد دیدار جومونگ میمیره خ بیمار بوده سل داشته جومونگ هم یه سال بعدش میمیره
کتاب سه امپراطوری به چه زبانی نوشته شده.و چجوری میتونم پیداش کنم
سلام ارتش هموسو چقدر قدرتمند بوده آیا این درسته که دو امپراطوری بویو و هان برای شکستش با هم دیگه متحد شدن
سلام. چیزهایی که شما میفرمائین در سریال هاست. در موردشون در تاریخ اطلاعاتی در دسترس نیست
راجع به هموسو اطلاعات تاریخی وجود داره یا اینکه این فقط یه شخصیت ساختگیه؟؟ من شنیدم در منابع تاریخی کره از هموسو بعنوان پدر جومونگ یاد شده
…
بله اطلاعات تاریخی وجود داره و شخصیتش واقعیه. اما اطلاعات اندکی در موردشون موجوده.
چرا در مورد تاریخ ایران چیزی نمیگید کوروش بزرگ؟
واقعا براشون متاسفم که مجسمه پادشاه مونمو که کره رو متحد کرد رو نساختن و اومدن مجسمه این رو ساختن
دقیقا همینطوره
امپراطور جومونگ مگه کم آدمیه؟ موسس سلسله گوگوریو و داستان زندگی جذابش
مونمو هدفش اتحاد نبود نابودی کامل باکجه و گوگوریو و به اسارت درآوردن مردمشون
چیزی که من میدونم خوشگلی و زیبایی پوست دخترانه کره ای هست. خدا قسمت کنه الهی
چقد جالب 🥺 خیلی علاقمند شدم ب تاریخ کره
ممنونم. خوشحالم که مطالبم مفید واقع شده.
یک اشتباه دیگه که این فیلم تخیلی افسانه داشت
زمانی که جومونگ فقط با پونصد تا پناهنده فرار کرد (که نصف پناهنده ها هم بچه و پیر و زن بودند که توان جنگیدن هم نداشتند) سایر پناهنده ها هم که تسلیحات درست و حسابی نداشتند و آموزش نظامی هم ندیده بودند
اصلا جومونگ با چاخان بازی تمام ۱۰۰۰ نفر رو حریف باشه
بویو و هان و ساچلدو هم باهم متحد بودند و بیش از ۲۰۰ هزار سرباز داشتند (حالا تو فیلم ۵۰ نفر رو میارن مثلا اینا ۲۰ هزار نفرند حرفی نیست)
ولی با ۲۰۰ هزار سرباز (۲۰۰۰۰۰ نفر) نتونستن ۴ تا شورشی برده رو شکست دهند؟
خنده داره والا
سلام ببخشید یه سوال داشتم آیا این واقعیت داره که جومونگ از نور خورشید و از تخم در اومده و حیوانات از تخم اون محافظت کردن؟و اینکه اسم اصلی جومونگ چی بوده؟
سلام. نه خب معلومه که اون بخش هاش واقعی نیستن و افسانه هستن.
جومونگ اسم اصلی ایشون است.
.آقای سرویس پور میشه شمارتونو داشته باشم چند سوال ازتون داشتم
۰۹۱۴۱۱۹۵۷۰۵
مرسی
در مورد خاندان جومونگ در ژاپن و چین و کره وزندگی انان
چرا پرت و پلا مینویسی
جومونگ در همون کُره بود دیگه
بسیار ممنونم آقای سیروس پور عزیز
لطف دارید به بنده. تشکر.