پادشاهی چوسون
سلسله چوسون ( که به صورت جوسون یا چوسان نیز رونویسی می شود، به صورت رسمی پادشاهی چوسون بزرگ) پادشاهی سلسله ای کره ای بود که به مدت تقریبی پنج قرن به حیات خویش ادامه داد. آن در جولای ۱۳۹۲ توسط یی سونگ گه تاسیس شد و در اکتبر ۱۸۹۷ با امپراطوری کره جایگزین گردید. این سلسله بعد از سقوط گوریو که در شهر که سونگ امروزی قرار داشت تاسیس شد. در ابتدا نام کره تغییر یافته و پایتخت به شهر سئول امروزی نقل مکان کرد. مرزهای شمالی پادشاهی از طریق تحت انقیاد درآوردن جورچن ها تا مرزهای طبیعی در رودخانه های آمنوک و تومن گسترش یافت. چوسون آخرین سلسله کره ای و طولانی ترین حکومت کنفسیوسی آن به حساب می آید.
چوسون در طول سلطنتش سنگربندی دکترین و ایده آل های کنفسیوسی چینی را در جامعه کره پروراند. نئو کنفسیوسیسم به عنوان ایدئولوژی دولتی سلسله جدید بنیان گذاری گردید. بر این اساس بودائیت سست شده و گاها توسط سلسله با آزار و اذیت مواجه می گشت. چوسون حاکمیت موثر خویش را بر قلمرو کره کنونی مستحکم کرد و اوج فرهنگ کلاسیک کره ای ، تجارت، ادبیات، و علم و تکنولوژی را به چشم دید. اما سلسله در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم به هنگام حملات ژاپنی ها به کره (۱۵۹۲-۱۵۹۸) و اولین و دومین تهاجم مانچو در سال ۱۶۳۶ که شبه جزیره کره را تقریبا به تاراج برد، به شدت ضعیف شد. این موضوع به طور فزاینده به سیاست منزوی سازی سختگیرانه ای منجر شد که به همین دلیل کشور در ادبیات غربی ” پادشاهی منزوی ” نام گرفت. بعد از پایان حملات از سوی منچوری، چوسون دوران صلحی در حدود دویست سال را تجربه کرد.
اما آن مقدار قدرتی را که پادشاهی در طول انزوای خود به دست آورده بود، با پایان قرن هجدهم رو به نقصان گذاشت و در مواجه با کشمکش های داخلی، نبردهای قدرت، فشار خارجی و شورش ها در داخل، سلسله چوسون در اواخر قرن نوزدهم به سرعت رو به افول نهاد. عهد چوسون میراثی قابل توجه برای کره امروزی به جای گذاشت؛ غالب فرهنگ کره امروزی، آداب معاشرت، و هنجارها و نگرش های اجتماعی به مسائل جاری در خلال این دوران توسعه یافته بود. زبان کره ای امروزی، گویش های آن و گروه نژادی اکثریت کره که خود را به عنوان ” مردم چوسون ” می شناسند، از فرهنگ و سنت های سلسله چوسون مشتق شده است.
تاریخ:
دوران اولیه چوسون:
تاسیس:
از اواخر قرن چهاردهم میلادی، سلسله پانصد ساله گوریو که در سال ۹۱۸ تاسیس شده بود متزلزل شده و بنیادهای آن بر اثر سال ها جنگ و تصرف بالفعل از جانب امپراطوری در حال تجزیه مغول در حال سقوط بود.
مشروعیت گوریو در داخل دربار سلطنتی به موضوعی مناقشه برانگیز تبدیل گشته بود. خاندان سلطنتی در اداره مناسب پادشاهی ناکام به نظر می رسید. ما فوق همه آنها، نسل ها ازدواج سیاسی با سلسله یوان باعث لکه دار شدن نسل سلطنتی گردید. رقابت در میان شاخه های مختلف خاندان سلطنتی فوران کرد و حتی گمان می رود مادر پادشاه یو نیز یک فرد غیر اشرافی باشد. این موضوع به شایعاتی ختم شد که عنوان می کردند پادشاه یو شاید از نسل پادشاه گونگمین نبوده باشد.
بعد از ظهور سلسله مینگ، دربار سلطنتی در گوریو به دو حزب درگیر تقسیم شد: گروهی هدایت شده توسط ژنرال یی (حامی مینگ) و اردوگاهی به رهبری ژنرال چویی (حامی یوان).
گوریو ادعا داشت که جانشین پادشاهی باستانی گوگوریو (که بعدها به گوریو تغییر نام داد) می باشد و از این روی احیای منچوری به عنوان بخشی از قلمرو کره در طول تاریخ آن به عنوان قسمتی از سیاست خارجی گوریو اهمیت داشت. زمانی که قاصدی از مینگ در سال ۱۳۸۸ مصادف با چهاردهمین سال سلطنت پادشاه یو از گوریو به منظور درخواست تسلیم قلمرو شمالی سابق گوگوریو به مینگ به گوریو آمد، ژنرال چویی فرصت را برای گفتگو بر سر حمله ای به شبه جزیره لیائودونگ مغتنم شمرد.
یی برای هدایت حمله انتخاب شد، ولی وی قیام کرد و با بازگرداندن ارتش به گه گیونگ کودتایی را شروع نمود. او پادشاه یو را به نفع پسرش چانگ از گوریو (۱۳۸۸) سرنگون کرد. بعدها یی پادشاه یو و پسرش را پس از تلاشی ناموفق برای احیای سلطنت کشت و خویشاوندی سلطنتی به نام یی (او پادشاه گونگ یانگ لقب گرفت) را به زور به تخت نشاند. در سال ۱۳۹۲، یی توانست جونگ مونگ جو را که رهبری به شدت محترم در گروه وفاداران به سلسله گوریو بود حذف کند و با عزل پادشاه گونگ یانگ و تبعید وی به ووجو، خود به تخت سلطنت تکیه بزند. سلسله گوریو بعد از حدود ۵۰۰ سال حکومت به پایان راه خود رسید.
یی سونگ گه در آغاز سلطنت خویش که حال حاکم کره بود قصد داشت تا استفاده از نام گوریو را برای کشوری که او بر آن حکومت می کرد استمرار بخشیده و به سادگی تبار خط سلطنتی را به سوی خود تغییر دهد و بنابراین از نمای مداوم سنت ۵۰۰ ساله گوریو پشتیبانی کند. اما بعد از چندین تهدید طغیان آمیز از جانب اشراف به شدت تضعیف شده ولی همچنان با نفوذ گوان مون که بر سوگند وفاداری خویش به باقی مانده های گوریو که حال به طائفه وانگ تنزل یافته بودند استمرار می بخشیدند، وفاق در دربار اصلاح شده بر این بود که نیاز است عنوان سلسله جدید تغییر یابد. تجو برای نامگذاری سلسله جدید دو احتمال را در نظر گرفت: ” هواریونگ و ” چوسون ” . بعد از بحث های ممتد داخلی و همچنین تائید امپراطور کشور همسایه یعنی مینگ، تجو نام پادشاهی را چوسون اعلان کرد که ادای احترامی به کشور باستانی کره ای گوچوسون بود.
تجو و دربارش همچنان در مورد آنچه که بایست در مورد نوادگان خاندان عزل شده وانگ انجام دهند نگران بودند. خطر یک شورش برای احیای نسل وانگ و سلسله گوریو باقی مانده بود. تجو تمامی اعضای خاندان وانگ را به ساحل دریای زرد احضار کرد و به آنان دستور داد تا تا سوار یه کشتی به مقصد جزیره گنگهوا شوند، جایی که آنها می توانند با آسودگی در تبعید زندگی کنند. در ادامه این اقدام که در واقع یک تله بود، خدمه ای یک سوراخ در بدنه کشتی در آب های عمیق ایجاد کرد. کشتی غرق شد و آخرین بازماندگان سلسله گوریو نیز به زیر آب رفتند. افسانه ها تصریح می کنند که وابستگان خاندان وانگ در خشکی نام خانوادگی خویش را با اضافه کردن یک ضربه قلموی اضافی از وانگ (王) به اوک (玉) تغییر دادند.
یی قانون گواجون را اعلان کرد و با ضبط زمین ها از اشراف اصولا محافظه کار و ثروتمند کوانمون، آنها را در میان حامیان یی در کمپ سینجین توزیع نمود.
هانیانگ، پایتخت جدید:
زمان انتخاب پایتخت جدید رسید، کاری که مطابق با فلسفه مکان یابی چینی فنگ شویی صورت می پذیرفت. سه محل مورد توجه قرار گرفت: دامنه کوهستان گریونگ و شهرهای مواک و هانیانگ. سلطنت کوهستان گریونگ را بخاطر زمین ناهموار و سختی در ارتباط با باقی نواحی کشور واجد شرایط نپنداشت. تجو تصمیم گرفت تا هانیانگ را به خاطر دسترسی آسان از خشکی و دریا، مرکزیت هانیانگ و دره حاصلخیز رودخانه هان به عنوان پایتخت انتخاب کند. زمین شناسان کره ای قرن ها باور داشتند که این مکان محلی مقدس را اشغال کرده است که در آن انرژی رمالی جاری می باشد. هانیانگ با سنت چینی – کره ای مطابقت داشت. همجوار بودن با کوهستان های عظیم در شمال، کوهستان های کوچکتر در جنوب، و در میانه یک دشت بزرگ قرار داشتن، باعث شده بود شهر سازگاری مناسبی با محور شمالی – جنوبی داشته باشد.
تجو در سال ۱۳۹۴ هانیانگ را به عنوان پایتخت جدید اعلان و آن را به ” هانسونگ ” تغییر نام داد. دربار سلطنتی در همان سال دامنه کوهستان بوگاک را به عنوان محلی برای ساخت قصر اصلی برگزید. طرح ریزی و ساخت شهر با راه ها، دروازه ها، دیوارها، اقامتگاه های غیر نظامی، مدارس، ساختمان های دولتی، و پنج مجموعه قصر اصلی نیز در همان سال آغاز شد. ساخت قصر گیونگ بوک که اقامتگاه سلطنتی رسمی کشور بود در سال ۱۳۹۵ به پایان رسید و تاریخ اتمام پروژه ساخت قصر چانگدوک نیز در سال ۱۴۰۵ بود. هانسونگ در اواسط قرن پانزدهم میلادی تکمیل شد.
نزاع شاهزادگان:
زمانی که سلسله جدید اعلان و به صورت رسمی موجودیت یافت، تجو مسئله اینکه کدام یک از پسرانش بایست جانشین وی شود را مطرح کرد. اگرچه یی بانگ ون (پنجمین پسر تجو از ملکه سینوی) بیشترین کمک ها را در راه رسیدن پدرش به سلطنت کرده بود، اما نخست وزیر جونگ دو جون و نام اون در سال ۱۳۹۲ از نفوذ خویش بر پادشاه تجو برای نامیدن پسر هشتم وی (دومین پسر ملکه سیندوک) یعنی شاهزاده بزرگ یویان (یی بانگ سوک) به عنوان ولیعهد استفاده کردند. مناقشه عمدتا به خاطر جونگ دو جون به وقوع پیوست که بنیادهای حقوقی، سازمانی و ایدئولوژیکی سلسله جدید را بیشتر از هر کس دیگری شکل داده و وضع کرده بود. جونگ به چوسون به شکل پادشاهی نگاه می کرد که توسط وزرای منصوب شده توسط پادشاه اداره می شود در حالیکه یی بانگ ون در صدد بنیان گذاری سلطنت مطلقی بود که مستقیما توسط پادشاه رهبری می شود. جونگ دو جون با ممنوعیت مشارکت سیاسی شاهزادگان قدرت خانواده سلطنتی را محدود کرد و کوشید تا ارتش های خصوصی آنان را از میان ببرد. هر دو طرف از خصومت شدید یکدیگر به خوبی آگاه بودند و آماده می شدند تا در ابتدا یورش ببرند.
بعد از مرگ ناگهانی ملکه سیندوک و در حالیکه پادشاه تجو همچنان در غم از دست دادن همسر دومش عزادار بود، یی بانگ ون در سال ۱۳۹۸ با یورش به قصر و کشتن جونگ دو جون و حامیانش و همچنین دو پسر ملکه سیندوک (برادران ناتنی اش) از جمله ولیعهد، در حمله پیش دستی نمود. این واقعه با نام اولین نزاع شاهزادگان شناخته می شود.
مبهوت از دیدن این حقیقت که پسرانش برای سلطنت یکدیگر را می کشند و همچنین خستگی روحی که از مرگ دومین همسرش به وی عارض شده بود، پادشاه تجو از سلطنت کناره گیری کرده و بلافاصله دومین پسرش یی بانگ گوا را به عنوان پادشاه جونگ جونگ به تخت نشاند. یکی از اولین اقدامات جونگ جونگ به عنوان پادشاه بازگرداندن پایتخت به که سونگ بود، جایی که او اعتقاد داشت به صورت قابل توجهی راحت تر بوده و از کشمکش های زهرآگین قدرت به دور است. با اینحال یی بانگ ون قدرت حقیقی را در دست داشت و به زودی وارد مناقشه با برادر بزرگترش یی بانگ گان شد که او نیز به قدرت تمایل داشت. در سال ۱۴۰۰ میلادی، بحران مابین حزب یی بانگ ون و اردوگاه یی بانگ گان به شکل یک مناقشه همه جانبه تشدید شد که با نام دومین نزاع شاهزادگان شناخته می شود. به عنوان پیامدهای تنازع، یی بانگ گان شکست خورده به دوسان تبعید شد، در حالیکه حامیانش اعدام شدند. پادشاه جونگ جونگ که کاملا وحشت زده شده بود، فورا یی بانگ ون را به عنوان جانشین فرضی سلطنت منتصب و داوطلبانه کناره گیری کرد. یی بانگ ون بالاخره در همان سال به عنوان پادشاه تجونگ به سلطنت چوسون نائل آمد و سومین پادشاه این سلسله شد.
در آغاز سلطنت تجونگ، پادشاه بزرگ پیشین (تجو) از تحویل مهر سلطنتی که بر مشروعیت حکومت یک پادشاه صحه می گذاشت امتناع ورزید. پدرش از به رسمیت شناختن وی به عنوان حاکم قانونی به علت اعدام اعضای خانواده سلطنتی سرباز می زد. تجونگ چندین قاصد به منظور دریافت مهر سلطنتی فرستاد ولی پدرش تجو تمامی فرستادگان را به قتل رساند. این بخش از تاریخ با عنوان مورد ایلچی های هامهونگ شناخته می شود.
استحکام قدرت سلطنتی:
در آغاز سلطنت تجونگ، تجو (بزرگ پادشاه پیشین) از تحویل دادن مهر سلطنتی که نشانه مشروعیت حکومت هر پادشاهی بود امتناع ورزید. تجونگ اقدام به آغاز سیاست هایی کرد که معتقد بود می تواند صلاحیت وی را برای حکومت اثبات کند. یکی از اولین اقداماتش به عنوان پادشاه لغو امتیازی بود که طبقات بالاتر دولت و اشراف برای داشتن ارتش های خصوصی از آن برخوردار بودند. اقدام وی در لغو این گونه امتیازات مبنی بر داشتن نیروهای نظامی مستقل، به صورت موثری قابلیت آنان را برای شکل دادن شورش هایی در مقیاس بزرگ از بین برده و به شدت تعداد نفرات شاغل در قوای نظامی کشور را افزایش می داد. اقدام بعدی تجونگ به عنوان پادشاه بازبینی قوانین موجود مرتبط با مالیات مالکیت زمین و ثبت وضعیت افراد بود. با کشف زمین هایی که سابقا مخفی شده بودند، درآمدهای کشوری تا دو برابر افزایش یافت. چوسون در سال ۱۴۰۱ به خراج گذار چینی های مینگ تبدیل شد.
علاوه از آن، پادشاه تجونگ اولین سرشماری جمعیتی را در سال ۱۴۱۳ به انجام رساند و دستور مستند سازی نام های خانوادگی و طوایف، محل های تولد و وفات، و تواریخ تولد و مرگ را برای تمامی شهروندان مذکر کره ای صادر کرد. تجونگ تمامی مردان بالای شانزده سال را ملزم کرد تا بدون توجه به طبقه اجتماعی شان لوح های چوبی را با خود حمل کنند که بر روی آنها نام، تاریخ تولد، و سایر اطلاعات آنها حک شده باشد. بسیاری از تاریخدانان این قانون گذاری را به عنوان سلف سیستم امنیت اجتماعی و هویت ساکنین کره قلمداد می کنند. قانون جدید تجونگ تمامی مردان کره ای را ملزم کرد که بایست خدمت اجباری سربازی را انجام دهند.
در طی جریان حکومت تجونگ، عداوت بین علمای بودایی و کنفسیوسی زیاد شد. دولت جدید تصمیم گرفت تا کنفسیوسیسم را به عنوان دین رسمی کشور انتخاب کند. یانگبان ها یا طبقه اجتماعی اشراف و علما در این دوران قدرت خویش را پایه ریزی کردند.
در سال ۱۳۹۹، تجونگ نقشی موثر در انحلال مجلس دوپیونگ ایفا کرد. این مجلس شورایی متشکل از مدیران ریش سفید دولتی بود که در خلال سال های افول سلسله گوریو انحصار قدرت داشتند. او شورای کشوری چوسون که شاخه جدیدی از مدیریت مرکزی حول پادشاه و دستورات وی بود را به جای این مجلس تاسیس کرد. بعد از حل و فصل موضوعات مدارک اشخاص و قانون مالیات، پادشاه تجونگ فرمانی را صادر کرد که در آن تمامی تصمیمات گرفته شده توسط شورای کشوری تنها با تائید پادشاه می تواند اجرایی گردد. این دستور به رویه تصمیم گیری وزرا و مشاورین از طریق بحث و گفتگو در میان خودشان خاتمه داد و بنابراین قدرت سلطنتی را به بالاترین حد خود رساند.
مدت کوتاهی پس از آن، تجونگ دفتری به نام دفتر سینمون را تاسیس کرد که در آن به شکایات افرادی آسیب دیده ای که احساس می کردند توسط مقامات درباری یا اشراف با آنان ناعادلانه رفتار یا استثمار شده اند رسیدگی می گشت. اما تجونگ بخش اعظم اصلاحات جونگ دو جون را دست نخورده باقی گذاشت. بعلاوه تجونگ به منظور استحکام اختیارات سلطنتی بیشتر حامیانش را که به وی در راستای رسیدن به سلطنت کمک کرده بودند، اعدام کرده یا به تبعید فرستاد. او به منظور محدود کردن نفوذ خویشاوندان تمامی چهار برادر ملکه و همچنین پدر زن پسرش سجونگ را کشت. تجونگ به عنوان شخصیتی مناقشه برانگیز باقی مانده است که برای بدست آوردن قدرت بسیاری از رقبا و خویشاوندان خود را به قتل رساند ولی با اینحال برای بهبود معیشت مردم، استحکام قوای دفاعی کشور، و آماده سازی بنیادی قوی برای حکومت جانشینش سجونگ، به صورت مفیدی فرمانروایی کرد.
سجونگ کبیر:
در آگوست سال ۱۴۱۸ و دو ماه بعد از کناره گیری تجونگ، سجونگ کبیر به سلطنت رسید. سجونگ حتی به عنوان یک پسر جوان بسیار خردمند بود، تا اندازه ای که دو برادر بزرگترش برای جلوس وی به تخت سلطنت از مقام خود کناره گیری کردند. پادشاه سجونگ در می ۱۴۱۹ با نصیحت و راهنمایی پدرش تجونگ به منظور حذف مزاحمت های واکو (دزدان دریایی) که از جزیره تسوشیما هدایت می شدند، اردوکشی گیهه شرقی را در پیش گرفت.
در سپتامبر ۱۴۱۹، دایمیو تسوشیما یعنی ساداموری به دربار چوسون تسلیم شد. معاهده گیهه در سال ۱۴۴۳ به امضا رسید که در آن به دایمو تسوشیما حق تجارت با کره به میزان ۵۰ کشتی در سال اعطا شد. در عوض طرف ژاپنی ملزم شد خراج به کره بفرستد و هر گونه تهاجم ساحلی دزدان دریایی واکو را به سواحل کره متوقف کند.
سجونگ در مرز شمالی ۴ قلعه و ۶ ایستگاه تاسیس کرد. این اقدام به منظور محافظت امن از مردمش در برابر جورچن هایی بود که بعدها با نام مانچوها شناخته شدند و در منچوری زندگی می کردند. سجونگ در سال ۱۴۳۳ ژنرال کیم جونگ سو را که مقامی درباری بود، به منظور دفعه جورچن ها به شمال فرستاد. لشکرکشی نظامی کیم چندین دژ را تصرف کرد، دشمن را به سمت شمال به عقب راند و قلمرو کره را تا حدود مرز کنونی کره شمالی و چین احیا کرد.
کره در خلال سلطنت سجونگ پیشرفت های زیادی در زمینه های علوم طبیعی، کشاورزی، ادبیات، پزشکی سنتی چینی و مهندسی را به خود دید. به خاطر اینچنین موفقیت هایی است که به سجونگ لقب ” سجونگ کبیر ” داده شده است. به یاد ماندنی ترین مشارکت پادشاه سجونگ ایجاد هانگول یا الفبای کره در سال ۱۴۴۳ می باشد. یانگبان ها که بر اساس حروف چینی کلاسیک آموزش دیده بودند، بر ترجیح دادن هانجا و هانمون بر سیستم نوشتاری جدید هانگول استمرار بخشیدند و با آنهایی که از هانگول استفاده می کردند با تمسخر رفتار می نمودند. سرانجام استفاده روزانه از هانگول در نوشتار در نیمه دوم قرن بیستم میلادی از هانجا پیشی گرفت. البته قبل از آن نیز در اواخر قرن نوزدهم میلادی و با ترجمه انجیل، هانگول وارد استعمال روزمره شد.
شش وزیر شهید:
بعد از مرگ پادشاه سجونگ، پسرش مونجونگ میراث وی را ادامه داد ولی خیلی زود در سال ۱۴۵۲ تنها دو سال بعد از تاج گذاری درگذشت. پسر دوازده ساله اش دنجونگ جانشین وی شد. علاوه از دو نائب السلطنه، شاهزاده گیونگهه به عنوان محافظ دنجونگ خدمت می کرد و به همراه ژنرال کیم جونگسو در تلاش برای استحکام اختیارات سلطنتی می کوشیدند. اما سجو عموی دنجونگ کنترل دولت را به دست گرفت و سرانجام با خلع برادر زاده اش خود در سال ۱۴۵۵ هفتمین پادشاه چوسون شد. بعد از اینکه شش وزیر وفادار به دنجونگ تلاش کردند به منظور بازگرداندن دنجونگ به سلطنت سجو را به قتل برسانند، سجو شش وزیر را اعدام کرد و دنجونگ را نیز در محل تبعیدش کشت.
پادشاه سجو دولت را به منظور برآورد دقیق میزان جمعیت و مسلح کردن مفید سربازان قادر ساخت. او به منظور بهبود اقتصاد کشور قانون زمین را اصلاح کرد و انتشار کتب را مورد تشویق قرار داد. اما اقدام بسیار مهم تر وی تدوین قوانین بزرگ برای مدیریت کشور بود که به سنگ بنای مدیریت سلسله ای تبدیل شد و اولین نوع از قانون اساسی در گونه نوشتاری در کره را فراهم نمود.
اما او بخش اعظم بیشتر سیستم ها مثل جیپ هیون جون که اسلافش پادشاه سجونگ و پادشاه مونجونگ به دقت وضع کرده بودند را تضعیف کرد، هر چیزی را که می پنداشت ارزش تلاش کردن ندارد ناتمام می گذاشت و بنابراین باعث عوارض بی شماری در بلند مدت شد. بیشتر اصلاحاتش به خاطر قدرت خود وی صورت پذیرفت و او پیامدها و مشکلاتی که می تواند حادث شود را در نظر نمی گرفت. بعلاوه طرفداری بی امانی که سجو نسبت به وزرایی که در راه رسیدن وی به سلطنت کمک کرده بودند نشان می داد، به فساد بیشتری در طبقات بالایی زمین سیاست منجر شد.
آرایش سازمانی و شکوفایی فرهنگی:
یجونگ پسر ضعیف سجو به عنوان هشتمین پادشاه جانشین وی شد اما دو سال بعد در سال ۱۴۶۹ درگذشت. سونگجونگ برادر زاده یجونگ به سلطنت رسید. دوران سلطنتش با بهروزی و رشد اقتصاد کشور و طلوع اساتید نئو کنفسیوسی به نام ساریم که توسط سونگجونگ تشویق شدند تا وارد سیاست های درباری شوند مشخص شده است. او کتابخانه سلطنتی و مجلس مشاورانی متشکل از اساتید کنفسیوسی تاسیس و با آنها در مورد فلسفه و سیاست های دولتی بحث می کرد. وی طلیعه ای برای یک عصر طلایی فرهنگی بود که با انتشار کتب متعدد در زمینه های جغرافیا، اخلاقیات، و زمینه های متعدد دیگر با عهد سجونگ به رقابت می پرداخت.
او همچنین مانند بسیاری از اسلافش در سال ۱۴۹۱ چندین لشکرکشی نظامی را به منظور مقابله با جورچن ها به مرزهای شمالی فرستاد. این لشکرکشی که توسط ژنرال هو جونگ هدایت می شد موفقیت آمیز بود و جورچن های شکست خورده که توسط قبیله اودیگه رهبری می شدند، به شمال رودخانه یالو عقب نشینی کردند. در نهایت در سال ۱۴۹۴ پسرش یون سانگون جانشین پادشاه سونگجونگ شد.
پاکسازی های دانشمندان:
یونسانگون اغلب به عنوان بدترین ظالم چوسون شناخته می شود که مشخصه دوران سلطنت وی پاکسازی دانشمندان کره ای در بین سال های ۱۴۹۸ تا ۱۵۰۶ بود. رفتار او بعد از اینکه متوجه شد مادر بیولوژیکیش ملکه جونگ هیون نیست رو به دم دمی مزاج بودن نهاد. در حقیقت مادر واقعی وی ملکه بانو یون عزل شده بود که بعد از مسموم کردن یکی از صیغه های سونگجونگ به خاطر حسادت و بر جای گذاشتن جای خراش بر روی صورت سونگجونگ، مجبور شد تا سم بنوشد. زمانی که به او تکه ای از لباس که ظاهرا به استفراغ خونین مادرش بعد از نوشیدن سم آغشته شده بود نشان داده شد، او دو تن از صیغه های سونگجونگ که بانو یون را متهم کرده بودند به قصد کشت مورد ضرب و شتم قرار داد و ملکه بزرگ اینسو را که مدت کوتاهی بعد فوت کرد هل داد. وی مقامات دولتی را که از مرگ بانو یون حمایت می کردند به همراه خانواده هایشان اعدام کرد. او دانشمندان ساریم را به خاطر نوشتن عبارتی در باب انتقاد از غصب سلطنت توسط سجو اعدام نمود.
همچنین یونسانگون هزار زن را از مناطق مختلف ربود تا به عنوان سرگرم کننده هایی در قصر به خدمت بپردازند. او آکادمی سونگ کیون کوان را به زمینی برای عیش شخصی تبدیل کرد. وی دفتر ممیزی را که وظیفه آن انتقاد از عملکردها و سیاست های نامناسب پادشاه بود از میان برد، رفتار این پادشاه ظالم در برابر دفتر مشاوران ویژه نیز همین گونه بود. یوسانگون استفاده از رسم الخط هانگول را ممنوع اعلام کرد زیرا مردم عادی برای نوشتن آگهی هایی که از پادشاه انتقاد می کرد از آن بهره می بردند. بعد از ۱۲ سال آشوب، سرانجام او در کودتایی عزل و برادر ناتنی اش جونگ جونگ در سال ۱۵۰۶ جانشین وی شد.
جونگ جونگ از لحاظ بنیادی پادشاهی ضعیف بود. این وضع به خاطر شرایط محیطی بود که او را در مسند قدرت قرار داد. اما سلطنتش دورانی از اصلاحات مهم به رهبری وزیرش جو گوانگ جو را نیز به خود دید. جو رهبر با جذبه ساریم بود. او یک سیستم خود مختار محلی به نام هیانگ یاک را به منظور قدرت بخشیدن به استقلال محلی و روحیه جمعی در میان مردم بنیان نهاده و کوشید تا فاصله بین غنی و فقیر را با اصلاحات ارضی که زمین را عادلانه تر بین کشاورزان تقسیم می کرد و محدود سازی مقدار زمین و تعداد برده هایی که یک شخص می توانست داشته باشد کاهش دهد. از اقدامات دیگر می توان به انتشار کتب منجمله نوشتارهای عامیانه کنفسیوسی با ترجمه های بومی و تلاش برای کاهش حجم دولت با کاهش تعداد بروکرات ها اشاره کرد. بر اساس وقایع سالیانه سلسله چوسون، گفته می شود که هیچ مقامی در آن زمان جرات دریافت رشوه یا استثمار مردم را نداشت زیرا او به عنوان ژنرال بازرس قانون را سخت گیرانه اجرا می کرد.
این اصلاحات بنیادی در میان عامه بسیار محبوب بود ولی در نزد مقامات محافظه کاری که به جونگ جونگ در راه رسیدن به سلطنت یاری رسانده بودند با مخالفت شدیدی مواجه گشت. آنان نقشه کشیدند که سو ظن جونگ جونگ را در مورد وفاداری جو برانگیزانند. جو گوانگجو اعدام شد و بیشتر تدابیر اصلاح طلبانه وی در نتیجه سومین پاکسازی دانشمندان در سال ۱۵۱۹ با او به قبر رفت. برای مدت تقریبا ۵۰ سال آینده، سیاست های دربار متاثر از کشمکش های پر هرج و مرج و خونین بین احزاب پشتبانی شده از جانب همسران پادشاهان و شاهزاده ها گشته بود. خویشاوندان خانواده سلطنتی قدرت زیادی را به کار می بردند و باعث بیشتر فسادها در آن زمان شدند.
دوران میانه چوسون:
مشخصه دوران میانه سلسله چوسون یک سری از کشمکش های شدید و خونین قدرت بین احزاب سیاسی بود که کشور را تضعیف کرد. دیگر مشخصه این دوران حملات همه جانبه توسط ژاپن و مانچو بود که سلسله را تا آستانه سرنگونی به پیش برد.
نبرد حزبی:
حزب ساریم در خلال سلطنت پادشاهان یونسانگون، جونگ جونگ و میونگ جونگ، متحمل چندین شکست سیاسی شد ولی آن در طی سلطنت پادشاه سونجو توانست کنترل دولت را بدست بگیرد. این حزب به زودی به دو حزب مخالف به نام های شرقی ها و غربی ها تقسیم شد. در طی چند دهه خود شرقی ها به دو دسته جنوبی ها و شمالی ها تقسیم گشتند. غربی ها در قرن هفدهم برای همیشه به نورون و سورون تقسیم شدند. تناوب قدرت در میان این احزاب اغلب با اتهامات خیانت و پاکسازی های خونین همراه می شد که باعث آغاز چرخه های انتقامی با هر تغییری در روش حکومت می گشت.
یک نمونه شورش جونگ یو ریپ در سال ۱۵۸۹ بود که به عنوان یکی از خونین ترین پاکسازی های سیاسی چوسون مطرح است. جونگ یو ریپ که یک شرقی به حساب می آمد، جامعه ای را با گروهی از حامیان که برای مبارزه در برابر واکو آموزش نظامی نیز دیده بودند تشکیل داد. در مورد ماهیت و هدف این گروه همچنان بحث هایی در جریان است، ولی آنان آرزوی داشتن جامعه ای بدون اختلاف طبقاتی را منعکس و در سراسر هونام پخش کردند. او متعاقبا به توطئه برای آغاز یک قیام محکوم شد. جونگ چول (رئیس حزب غربی) مسئول تحقیق در مورد پرونده بود و از این واقعه برای عملی کردن پاکسازی وسیع شرقی هایی که کوچکترین ارتباطی با جونگ یو ریپ داشتند بهره برد. سرانجام هزار نفر از شرقی ها کشته و یا تبعید شدند.
حملات اولیه ژاپنی ها:
در طی تاریخ کره، دزدی های دریایی متناوب در دریا و یاغیگری در خشکی وجود داشت. تنها هدف نیروی دریایی چوسون امن سازی تجارت دریایی در برابر وکو بود. نیروی دریایی با استفاده از گونه پیشرفته تکنولوژی های باروتی مثل توپ ها و تیرهای آتشین به شکل سینگیجون شلیک شده توسط هواچا دزدان دریایی را سرکوب می کرد.
در خلال حملات ژاپنی ها در دهه ۱۵۹۰ میلادی، تویوتومی هیدیوشی که نقشه داشت کشور چینی مینگ را با تفنگ های پرتغالی تصرف کند، با دایموهایش و سربازان آنان به کره یورش برد و تصمیم داشت تا از کره به عنوان یک جاپا استفاده کند. تفرقه حزبی در دربار چوسون، درماندگی در ارزیابی قابلیت نظامی ژاپن، و تلاش های ناکام در دیپلماسی به آماده سازی ضعیف در اردوگاه چوسون منجر شد. بهره گیری از سلاح های گرم اروپایی توسط ژاپنی ها باعث شد غالب بخش جنوبی شبه جزیره کره در طول یک ماه اشغال شود، در حالیکه هانسونگ (سئول امروزی) و پیونگ یانگ نیز به تصرف ارتش ژاپن درآمدند. برده های کره ای نیز در برابر اربابان خویش به پا خواستند و با پیوستن به مهاجمین کاخ گیونگ بوک گونگ را با خاک یکسان کردند.
اما زمانی که دریاسالار یی سون شین ناوگان تهاجمی ژاپن را نابود کرد، حمله کند شد. مقاومت چریکی که سرانجام شکل یافت نیز مثمر ثمر بود. مقاومت محلی پیشروی ژاپنی ها را کند کرد و پیروزی های دریایی قاطع دریاسالار یی کنترل مسیرهای دریایی را در دستان کره ای ها قرار داد و به شدت خطوط تدارکات ژاپنی ها را قطع کرد. بعلاوه چینی های مینگ به نفع کره ای ها مداخله کردند و در سال ۱۵۹۳ نیروی بزرگی فرستادند که به همراه کره ای ها موفق شدند قوای ژاپن را به عقب برانند.
کره ای ها در خلال جنگ سلاح های گرم قدرتمند و کشتی های لاک پشتی را توسعه دادند. اما شکست دادن ژاپنی ها توسط قوای چوسون و مینگ هزینه گزافی داشت. بعد از جنگ، روابط بین کره و ژاپن تا سال ۱۶۰۹ کاملا به حالت تعلیق درآمد.
قشون مهاجم ژاپنی نابودی های ویرانگری از خود به جای گذاشتند: زمین های کشاورزی تخریب شدند، آب بندها از بین رفتند، روستاها و شهرها به ویرانه هایی بدل گشتند، مردم غارت و پراکنده شدند، و ده ها هزار نفر از کارکنان ماهر (سازندگان ظروف سلادون، صنعتگران، و هنرمندان) چوسون کشته یا به عنوان اسیر به ژاپن برده شدند. ژاپنی ها مصنوعات سلطنتی و تاریخی با ارزش چوسون را دزدیدند و معابد و قصرها را با خاک یکسان کردند. ظرفیت تولید زمین های کشاورزی از ۱۷۰۸۰۰۰ کیول به ۵۴۱۰۰۰ کیول کاهش یافت. تنها در سال ۱۵۹۸ ژاپنی ها بینی ها و گوش های حدود سی و هشت هزار کره ای را به عنوان غنیمت به ژاپن بردند (یک رویه عادی سامورایی) و بنای یادبود میمیزوکا را در کیوتو ساختند.
کره بعد از جنگ به طور کامل روابط خود با ژاپن را به حالت تعلیق درآورد. بعد از مرگ تویوتومی هیدیوشی در سال ۱۵۹۸، مذاکرات بین دربار کره و شوگانات توکوگاوا از طریق لرد ژاپنی ها در تسوشیما آغاز شد. در سال ۱۶۰۴، توکوگاوا ای یاسو روابط تجاری با کره را احیا و با اجابت درخواست های کره ای ها اقدام به آزاد کردن سه هزار اسیر کره ای نمود. یک فرستاده کره ای در سال ۱۶۰۷ از ادو بازدید و روابط تجاری و دیپلماتیک محدود شده ای را احیا کرد.
حملات مانچو:
شبه جزیره کره بعد از حملات ژاپنی ها ویران شده بود. در همین حال نورهاسی (حکومت:۱۵۸۳-۱۶۲۶) خانسالار جورچن های جیانژو در حال متحد کردن قبایل جورچن منچوری به شکل ائتلافی قوی بود که سرانجام پسرش هونگ تایجی (حکومت:۱۶۲۶-۱۶۴۳) آن را به ” مانچوها ” تغییر نام داد. بعد از اینکه وی هفت شکواییه را در سال ۱۶۱۸ بر علیه سلسله چینی مینگ مطرح کرد، نورهاسی و مینگ در چندین مناقشه نظامی درگیر شدند. نورهاسی در این شرایط از پادشاه گوانگهه گون از چوسون (حکومت:۱۶۰۸-۱۶۲۳) تقاضای کمک کرد و دولت کره را در موقعیت سختی قرار داد زیرا دربار مینگ نیز تقاضای کمک کرده بود. گوانگهه گون سعی کرد بی طرفی خود را حفظ کند اما بیشتر مقاماتش به خاطر حمایت نکردن از مینگ که چوسون را در خلال تهاجامات هیدیوشی نجات داده بود، با وی مخالفت کردند.
گوانگهه گون در سال ۱۶۲۳ غزل و اینجو از چوسون (حکومت:۱۶۲۳-۱۶۴۹) که حامیان گوانگهه گون را تبعید کرد جانشین وی شد. پادشاه جدید با معکوس کردن سیاست خارجی سلفش تصمیم گرفت تا آشکارا از مینگ حمایت کند، اما شورشی که در سال ۱۶۲۴ به رهبری فرمانده نظامی یی گوال در گرفت باعث شد تا استحکامات نظامی چوسون در شمال تضعیف شود. حتی بعد از اینکه شورش سرکوب شد، پادشاه اینجو مجبور بود تا قوای نظامی را وقف تضمین ثبات پایتخت کند و از این روی سربازان اندکی برای دفاع از مرزهای شمالی باقی ماندند.
دربار کره تصمیم گرفت تا مرزهای محکم تری بسازد، اقدام به اعمال کنترل بیشتری بر رفت و آمد درون مرزی کرد و منتظر تلاطم ابتدایی ناشی از سقوط مینگ توسط مانچو ماند. اما علیرغم این تمهیدات، کره تجارت وسیعی را با مغولستان، آسیای شمالی، چین و ژاپن به پیش برد. پادشاه به منظور ممانعت از دزدی دریایی و پشتیبانی از تجارت منظم، در فواصل معین تجارت با ژاپن را محدود می کرد.
یک ارتش جورچن متشکل از سی هزار تن به رهبری آمین برادر زاده نورهاسی در سال ۱۶۲۷ استحکامات دفاعی چوسون را مورد تاخ و تاز قرار دادند. بعد از یک لشکرکشی سریع که توسط یک یانگبان شمالی که از گوانگهه گون حمایت می کرد یاری می شد، جورچن ها معاهده ای را تحمیل کردند که چوسون را مجبور می ساخت تا ” روابط برادرانه ” را با پادشاهی جورچن بپذیرد. به هر جهت ژینگ که در مورد شورش های احتمال در داخل چین نگران بود، بعد از به گروگان گرفتن یک شاهزاده کره ای نیروهای خویش را خارج کرد.
به دلیل اینکه اینجو بر سیاست های ضد مانچو خویش پافشاری می کرد، امپراطور ژینگ هونگ تایجی یک اردوکشی تنبیهی شامل صد و بیست هزار مرد را در سال ۱۶۳۶ به چوسون فرستاد. پادشاه اینجو که شکست خورده بود مجبور شد تا به روابط خود با مینگ پایان داده و ژینگ را در عوض به عنوان ارباب به رسمیت بشناسد. جانشین اینجو یعنی هیوجونگ از چوسون (حکومت:۱۶۴۹-۱۶۵۹) کوشید تا با شکل دادن ارتشی دشمنانش را دور نگه داشته و ژینگ را به تلافی تصرف کند، اما او هرگز نتوانست نقشه های خویش را عملی سازد.
علیرغم پایه گذاری مجدد روابط اقتصادی با ورود رسمی به سیستم خراجگذاری امپراطوری چین، متفکران و رهبران چوسون نسبت به منچوهایی که وحشی قلمدادشان می کردند متنفر باقی ماندند. دربار چوسون و بسیاری از متفکران کره ای حتی مدت مدیدی بعد از تسلیم شدن به ژینگ بر استفاده از نام دوران مینگ استمرار بخشیدند، مثل وقتی که دانشمندی سال ۱۸۶۱ را ” دویست و سی و چهارمین سال چونگژن ” قلمداد کرده بود.
دوران اواخر چوسون:
ظهور سیلهاک و رنسانس چوسون:
بعد از متحمل شدن حملاتی از جانب ژاپن و منچوری، چوسون دوران صلحی تقریبا ۲۰۰ ساله را تجربه کرد. چوسون ظهور سیلهاک (آموزه های عملی) را به نظاره نشست. اولین گروه از اساتید سیلهاک از اصلاحات همه جانبه در زمینه های آزمون خدمات مدنی، مالیات، علوم طبیعی و بهبود در مدیریت کشاورزی و فنون کشاورزی پشتیبانی می کردند. هدف آن بازسازی جامعه چوسون پس از نابودی کشور در اثر دو حمله اخیر بود. تحت رهبری کیم یوک که رئیس الوزرای پادشاه هیون جونگ بود، ثابت شد که اجرای اصلاحات در هر دو زمینه عایدی و تعداد زیادی از رعایا مفید بوده است.
تضاد حزبی منحصرا در زمان سلطنت پادشاهان سوکجونگ و گیونگ جونگ شدت یافت. این وضعیت در حالی بود که واژگونی سریع و بزرگ حزب حاکم یا هوانگوک (تغییر عینی در وضعیت امور) امری عادی تلقی میشد. در پاسخ، پادشاهان بعدی یونگجو و جونگجو عموما تانگ پیونگ چک را در پیش گرفتند که سیاست حفظ تعادل و برابری بین احزاب بود.
این دو پادشاه دومین رنسانس سلسله چوسون را در پیش گرفتند. پادشاه جونگجو نوه یونگجو که پادشاهی روشنفکر بود، اصلاحات مختلفی را در طی سلطنتش وضع کرد. مشهورترین این اقدامات تاسیس گیوجانگ گاک، یک کتاب خانه سلطنتی بود که به منظور بهبود فرهنگ و جایگاه سیاسی چوسون و استخدام مقامات با استعداد برای اداره کشور تاسیس گشت. همچنین پادشاه جونگجو پیشگام نوآوری های اجتماعی جسورانه ای بود، و درهای پست های دولتی را به روی آن هایی که پیشتر به دلیل جایگاه اجتماعی شان محروم گشته بودند باز کرد. پادشاه جونگجو از علمای سیلهاک بسیاری که از قدرت قانونی اش حمایت می کردند پشتیبانی نمود. همچنین دوران سلطنت پادشاه جونگجو رشد و توسعه بیشتر فرهنگ عامه چوسون را به خود دید. گروهی از علمای سیلهاک در آن زمان اشخاص را برای انعکاس سنن و سبک زندگی کشور تشویق می کردند و مطالعات کره را که تاریخ، جغرافیا، شرح حال و زبان آن را مورد خطاب قرار می داد آغاز کردند.
با استفاده روز افزون از روش های نوین آبیاری، کشاورزی در شرایط شکوفای خود قرار گرفت و اقتصادی پولی شروع به رشد کرد.
حکومت توسط عشیره سببی:
چوسون بعد از مرگ پادشاه جونگجو با مشکلات داخلی و سختی های خارجی مواجه شد. در داخل، بنیان قانون و نظم کشور در نتیجه سیاست های ” سدو ” (دولت سببی) که توسط خانواده سببی سلطنتی اجرا می شد تضعیف گشت.
پادشاه سانجو جوان در سال ۱۸۰۰ جانشین پادشاه جونگجو شد. حزب وطن پرست ایلخانی با نائب السلطنگی ملکه دواگر جونگسون قدرت را دست گرفت. خانواده ملکه پیوند محکمی با ایلخانان داشتند و اقدام به آزار و اذیت کاتولیک ها کردند. اما بعد از بازنشستگی و مرگ ملکه دواگر، ایلخانان به تدریج از قدرت دور شده و حزب مصلحت اندیش، شامل خانواده آندونگ کیم به رهبری کیم جو سان که پدر ملکه نیز بود، به قدرت رسید. آندونگ کیم ها به تدریج بر دربار تسلط یافتند.
عهد ” سیاست های سدو ” یا حاکمیت خویشاوندان با تسلط آندونگ کیم ها بر دربار آغاز شد. نسل نیرومند خویشاوندان پست های حیاتی در دولت را به حالت انحصاری در آوردند، بر صحنه سیاسی کشور تسلط یافته و در جانشینی پادشاهان دخالت می کردند. این پادشاهان هیچ اختیار سلطنتی نداشتند و نمی توانستند بر دولت حکمرانی کنند. یانگبان سایر خانواده ها که از قدرت اعمالی توسط خویشاوندان سلطنتی در هم شکسته بودند، نمی توانستند سخنی بر زبان آورند. به دلیل اینکه قدرت در دستان نسل خویشاوندان سلطنتی متمرکز شده بود، در فرآیند حکمرانی بی نظمی به وجود آمده و فساد شایع بود. مبالغ هنگفتی به عنوان رشوه برای بدست آوردن موقعیت هایی با رده های اسمی بالا به دودمان های قدرتمند پیشنهاد میشد. حتی پست های رده پایین نیز خرید و فروش می شدند. این دوران که به مدت شصت سال به درازا انجامید، شاهد تجلی فقر شدید در میان مردم کره و شورش های بی وقفه در اقصی نقاط کشور بود.
در خارج نیز چوسون به صورت فزاینده ای رو به انزوا نهاد. حکام آن در جستجوی محدود کردن ارتباط با کشورهای خارجی بودند.
پایان سلسله:
پادشاه گوجونگ در سال ۱۸۶۳ قدرت را بدست گرفت. پدرش نائب السلطنه هیونگسون ته ون گان تا زمان رسیدن گوجونگ به بزرگسالی در عوض او حکومت کرد. نائب السلطنه در اواسط دهه ۱۸۶۰ میلادی طرفدار اصلی انزوا گرایی و ابزاری برای آزار و اذیت کاتولیک های بومی و خارجی بود، سیاستی که مستقیما به لشکر کشی فرانسه به کره در سال ۱۸۶۶ منجر شد. همچنین سال های اولیه حکومت او شاهد تلاش های عظیمی برای احیای کاخ ویران شده گیونگ بوک (مقر قدرت سلطنتی چوسون) بود. در طی سلطنت او، قدرت و اختیارات خانواده های سببی مثل آندونگ کیم ها با شیب تندی کاهش یافت. او به منظور خلاص شدن از دست خانواده های آندونگ کیم و پونگ یانگ چو، افراد را بدون ارجاع به جناح سیاسی یا وابستگی خانوادگی ترفیع می داد، و به منظور کاهش آلام مردم و استحکام پایه های اقتصادی کشور، وی سیستم مالیاتی را مورد بازبینی قرار داد. در سال ۱۸۷۱، قوای آمریکا و کره در ماجراجویی صورت گرفته توسط ایالات متحده در ” دیپلماسی اسلحه ” با یکدیگر درگیر شدند. این درگیری بعد از حادثه ژنرال شرمن در سال ۱۸۶۶ به وقوع پیوست.
پادشاه گوجونگ در سال ۱۸۷۳ اعلام کرد که حکومت سلطنتی را به عهده گرفته است. با بازنشستگی هیونگسون ته ون گان، ملکه مین آینده (او بعدها شهبانو میونگ سونگ نامیده شد) به قدرتی در دربار تبدیل شد و خانواده اش را در پست های بالای درباری قرار داد.
ژاپن بعد از اصلاحات میجی به تکنولوژی نظامی غربی دست یافته بود و در سال ۱۸۷۶ چوسون را وادار کرد تا معاهده گنگهوا را امضا کند. این معاهده باعث باز شدن سه بندر کره به روی تجار و اعطای حقوق فراسرزمینی به ژاپنی ها گردید. ژاپن در جستجوی سنگ آهن، ماهی، و منابع طبیعی به قلمرو کره دست اندازی کرد. آنها فشار فزاینده ای بر دربار سلطنتی اعمال کردند که طلیعه ای برای آغاز توسعه طلبی امپریالیستی ژاپن در شرق آسیا بود. بندرگاه همیلتون در سال ۱۸۸۵ توسط نیروی دریایی بریتانیا اشغال شد.
بسیاری از کره ای ها از نفوذ ژاپن و قدرت های خارجی در سرزمینشان و همچنین حکومت ستم پیشه و فاسد سلسله چوسون نفرت داشتند. در سال ۱۸۸۱، بیول گیگان (یک واحد نظامی خبره امروزی) با مربیان ژاپنی تشکیل شد. حقوق سایر سربازان عقب افتاده بود و در سال ۱۸۸۲ سربازان شورشی به افسران ژاپنی حمله و حتی ملکه را نیز وادار کردند تا در ییلاقات پناهنده شود. در سال ۱۸۹۴، شورش رعیتی دونگ هاک کشاورزانی را به خود دید که در یک خیزش انبوه به پا خواسته بودند. در این شورش رهبر رعایا جونگ بونگ جون به تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۸۹۴ نیروهای حاکم محلی جو بیونگ گپ را در نبرد گوبو شکست داد. دارایی های جو بعد از نبرد به رعایا منتقل شد. ارتش رعایا تا ماه می به جونجو رسید و دولت چوسون از دولت سلسله ژینگ به منظور پایان شورش درخواست کمک کرد. ژینگ ۳۰۰۰ سرباز فرستاد و شورشیان وارد مذاکرات آتش بس شدند، اما ژاپنی ها حضور ژینگ را به عنوان تهدید تلقی و خودشان نیز هشت هزار سرباز روانه کره کردند. نتیجه این اقدام آنها تصرف قصر سلطنتی در سئول و منصوب کردن یک دولت حامی ژاپن در ۸ ژوئن ۱۸۹۴ بود. این رقابت به زودی به شکل اولین جنگ چین – ژاپن (۱۸۹۵-۱۸۹۴) بین ژاپن و چینی های ژینگ تشدید شد که عمدتا در کره به انجام رسید. (*پادشاه تا اندازه ای بواسطه دیدگاه های انزوا طلبانه و بی اعتمادی غلط و محافظه کارانه نسبت به حمایت ملکه از سیاست های تجارت آزاد با جوامع غربی و چین، وارد معامله ای با ژاپن شد. او قبل از تصمیم ملکه به صورت پیش دستانه ای به یک مذاکره بی فایده و انحصاری خاص با ژاپن خاتمه داد. این موضوع بعدا به یک فرض سیاسی برای ژاپنی بدل گشت تا با استفاده از آن یک اقدام نظامی را به راه بیندازند. علما به ویژه در خلال عهد چوسون به خاطر بیان وفاداریشان به پادشاه مورد اعتراض قرار می گرفتند.)
شهبانو میونگ سونگ (که با نام ” ملکه مین ” نیز شناخته می شود) کوشید تا با مداخلات ژاپنی ها در کره مقابله کند و از این روی جهت جلب حمایت نگاه خود را به سمت امپراطوری روسیه یا چین معطوف کرد. شهبانو میونگ سونگ در سال ۱۸۹۵ توسط جاسوسان ژاپنی به قتل رسید. سپهبد ویسکانت میورا که وزیری ژاپنی در کره بود، تقریبا تمامی این نقشه را بر علیه او اجرا کرده بود. گروهی از جاسوسان ژاپنی وارد قصر سلطنتی گیونگ بوک گونگ در سئول شدند که تحت کنترل ژاپنی ها قرار داشت. ملکه مین کشته شد و جنازه اش در ضلع شمالی قصر مورد هتک حرمت قرار گرفت.
ژینگ در معاهده شیمونوسکی (۱۷ آوریل ۱۸۹۵) شکست را پذیرفت. این شکست استقلال کره را از چین تضمین کرد. آن قدمی به سمت کسب استیلا منطقه ای توسط ژاپن در کره بود. کره اقدام به ساخت دروازه استقلال کرد و پرداخت خراج به دربار سلسله ژینگ را قطع نمود. دربار چوسون که از دست اندازی های قدرت های بزرگ زیر فشار قرار گرفته بود، احساس کرد که تقویت تمامیت ملی ضرورت دارد و از این روی در سال ۱۸۹۷ امپراطوری کره را به همراه اصلاحات گوانگمو اعلان کرد. پادشاه گوجونگ به منظور اظهار استقلال کره لقب امپراطور را به خود انگاشت. بعلاوه، سایر قدرت های خارجی به ویژه روسیه به منظور مقابله با ژاپنی ها در جستجوی تکنولوژی نظامی بودند. سال ۱۸۹۷ از نظر فنی پایان عهد چوسون بود زیرا نام رسمی امپراطوری تغییر یافت. اما سلسله چوسون همچنان به زمامداری خویش استمرار بخشید، هر چند که توسط روسیه و ژاپن آشفته شده بود.
زمانی که امپراطور گوجونگ در ژوئن ۱۹۰۷ به منظور اعتراض به حالت تهاجمی ژاپن فرستاده ای را به هاگو فرستاد، ژاندارم ژاپنی در کره پادشاه را مجبور کرد تا از سلطنت کناره گیری کند.
ژاپن مقامات خود را در شاخه های اجرایی و قضایی دولت امپراطوری کره منصوب، ارتش کره را منحل، و کنترل پلیس و زندان ها را در دست گرفت. کره به زودی اسما و حقیقتا به کشوری ژاپنی تبدیل شد.
بعد از سری بغرنجی از مانورها و ضد مانورهای نظامی، ژاپن توانست در سال ۱۹۰۵ ناوگان روسیه را در نبرد پورت آرتور پس بزند. با پایان جنگ روسیه – ژاپن (۱۹۰۵-۱۹۰۴) که پس از انعقاد معاهده پورتسموث رخ داد، راه برای ژاپن به منظور بدست گرفتن کنترل کره باز شد. بعد از امضای قرارداد تحت الحمایگی در سال ۱۹۰۵، کره به کشور تحت الحمایه ژاپن بدل گشت. شاهزاده ایتو اولین ژاندارم کره بود، اگرچه وی در سال ۱۹۰۹ در ایستگاه قطاری در هاربین به دست فعال آزادیخواه کره ای آن جونگ گیون به قتل رسید. سرانجام امپراطوری ژاپن در سال ۱۹۱۰ کره را ضمیمه خاک خود کرد.
بر اساس معاهده انضمام بین ژاپن و کره که در سال ۱۹۱۰ به امضا طرفین رسید، امپراطور کره تمامی اختیاراتش را به امپراطور ژاپن واگذار کرد. یونگ هوی آخرین امپراطور کره از امضای معاهده سر باز زد ولی ژاپنی ها نخست وزیر لی وان یونگ را مجبور کردند تا بجای پادشاه این پیمان را امضا کند.
دولت:
سلسله چوسون یک سلطنت به شدت متمرکز شده و دیوان سالاری نئو کنفسیوسی بود که سلسله مراتب آن با گیونگ گوک ته جون که گونه ای از قانون اساسی چوسون به شمار می رفت وضع شده بود.
پادشاه:
پادشاه اختیار مطلق داشت ولی قدرت حقیقی او با موقعیت های سیاسی گوناگون تغییر می کرد. او با سنت های وضع شده توسط پادشاهان پیشین، گیونگ گوک ته جون و آموزه های کنفسیوسی محدوده می گشت. پادشاه به وفاداری مطلقی از جانب مقامات و زیر دستانش فرمان می داد، اما از مقامات نیز انتظار می رفت تا اگر گمان رود پادشاه در مسیر غلطی گام بر می دارد، او را به طی مسیر صحیح راضی کنند. در این سلسله گمان می رفت که حوادث طبیعی به علت قصور پادشاه رخ داده است و از این روی پادشاهان چوسون نسبت به رخدادهایشان بسیار حساس بودند. زمانیکه خشکسالی شدید یا تعدادی حادثه طبیعی به وقوع می پیوست، اغلب پادشاه به صورت رسمی در جستجوی نکوهش از جانب مقامات و شهروندان بر می آمد و هر چیزی که آنها در اینچنین مواردی می گفتند یا می نوشتند از تعقیب قانونی مصون می ماند (اگرچه موارد معدودی استثنا نیز وجود داشت).
ارتباط مستقیم مابین پادشاه و مردم عادی از طریق سیستم عریضه مکتوب سانگون و سیستم عریضه شفاهی گیوک جنگ میسر بود. مردم عادی از طریق سیستم عریضه شفاهی گیوک جنگ می توانستند به منظور درخواست مستقیم شکایات یا دادخواست هایشان به پادشاه یک ناقوس یا طبل را در جلوی قصر و یا در خلال راهپیمایی عمومی پادشاه به صدا در آورند. این روش حتی به اعضای عادی جامعه چوسون نیز این امکان را می داد تا به پادشاه عریضه دهند. بیش از ۱۳۰۰ گزارش مرتبط با گیوک جنگ در کتاب ایلسونگ نوک ثبت شده است.
مقامات:
مقامات دولتی در ۱۸ سطح طبقه بندی می شدند که گستره ای از رده ارشد اول تا رده صغیر نهم را در بر می گرفت. اعطای این درجه ها بر اساس ارشدیت و ترفیع صورت می گرفت که آن نیز از طریق فرمان سلطنتی مبتنی بر آزمون یا توصیه قرار داشت. مقامات از رده اول ارشد تا سومین رده ارشد ردای قرمز می پوشیدند. این در حالی بود که مقامات رده صغیر سوم تا رده صغیر ششم ردای آبی به تن می کردند. سایر مقامات با درجه پائین تر نیز از خرقه سبز رنگ استفاده می کردند.
در اینجا یک مقام دولتی به شخصی اطلاق می گردد که نوعی منصب را در اختیار دارد که به دارنده اش جایگاه یانگبان را می بخشد . یانگبان نوعی اشرافیت نیمه موروثی بود که بر سه نسل شخص اثر می گذاشت. شخص بایست یک سری از آزمون های گواگو را می گذراند تا به اینچنین منصبی نائل می شد. سه نوع آزمون گواگو وجود داشت: ادبی، نظامی و متفرقه، که در میان آنان مسیر ادبی با اعتبار تر جلوه می کرد ( پست های کلیدی بسیاری مثل مناصب ممیزی تنها به آن دسته از مقاماتی اختصاص می یافت که از طریق آزمون ادبی پیشرفت کرده باشند). در مورد مسیر ادبی نیز یک سری از چهار امتحان گوناگون وجود داشت که شخص برای رسیدن به یک منصب باید همه آنها را بگذراند. ۳۳ نامزد نهایی که از این طریق انتخاب شده بودند، در نزد پادشاه به منظور تعیین سطح در آزمون نهایی شرکت می کردند. نامزدی با بیشترین نمره به جایگاه رده صغیر ششم (پرش از شش رده) منصوب میشد. دو نامزد با دومین و سومین نمره بالا به جایگاه رده صغیر هفتم منصوب می گشتند. هفت نامزد با نمرات بالای دیگر نیز به جایگاه هشتمین رده صغیر مفتخر می شدند. به ۲۳ نامزد بعدی نیز نهمین رده صغیر داده می شد که پائین ترین رده در میان ۱۸ سطح بود.
مقامات رده ارشد اول، رده صغیر اول، و رده ارشد دوم با عنوان افتخاری ” ته گام ” مورد خطاب قرار می گرفتند. این در حالی بود که اعضای رده صغیر دوم و رده ارشد سوم با عنوان افتخاری ” یونگ گام ” محترم شمرده می شدند. این مقامات قرمز پوش که در مجموع ” دانگ سانگ گوان ” نامیده می شدند، با شرکت در نشست های کابینه در تصمیم سازی در مورد سیاست های دولت مشارکت می کردند. باقی مقامات رده دار ” دانگ هاگوان ” نامیده می شدند.
دولت مرکزی:
شورای مملکتی:
شورای مملکتی عالی ترین بدنه مشورتی کشور بود، اما قدرت آن در طی سلسله کاهش یافت. مشاور عالی دولت، مشاور چپ دولت، و مشاور راست دولت عالی ترین مقامات از نظر رتبه در حکومت بودند (هر سه تن رده ارشد اول را داشتند). وزیر چپ و وزیر راست که هر دو رده صغیر اول را در اختیار داشتند و همچنین هفت مقام پائین رتبه نیز این سه فرد را کمک می کردند. قدرت شورای مملکتی با قدرت پادشاه نسبت عکس داشت. زمان هایی وجود داشت که آن مستقیما شش وزارت خانه که بدنه اجرایی اصلی دولت چوسون بود را تحت کنترل خود داشت، اما این شورا در زمان پادشاهان قدرتمندتر با نقشی مشورتی به ایفای نقش می پرداخت. مشاوران مملکتی گاه و بیگاه در چندین جایگاه دیگر نیز خدمت می کردند.
شش وزارت خانه:
شش وزارت خانه بدنه اجرایی اصلی دولت را شکل می دادند. هر وزیر (پانسو) در رده ارشد دوم قرار داشته و معاون وزیر (چمپن) به او یاری می رساند. معاون وزیر در رده صغیر دوم قرار داشت. وزارت کارکنان در میان شش وزارت خانه ارشدترین به حساب می آمد. از این روی که اثر گذاری شورای مملکتی در گذر زمان رو به کاهش گذاشت، وزیر کارکنان اغلب رهبر وزرا به شمار می رفت. شش وزارت خانه به ترتیب ارشدیت عبارتند از:
وزارت کارکنان (ایجو) – در درجه اول با انتصاب مقامات سر و کار داشت.
وزیر مالیات (هوجو) – سیاست های مالیاتی، دارایی و مالیه، سرشماری، کشاورزی و ارضی.
وزارت تشریفات (یجو) – تشریفات، فرهنگ، دیپلماسی و آزمون گواگو.
وزارت دفاع (بیونگجو) – امور نظامی.
- دفتر دیوان عمومی (پودوچونگ) – اداره ای برای نظم عمومی.
وزارت عدلیه (هیونگجو) – مدیریت قانون، برده ها، و مجازات ها.
وزارت تجارت (گونگجو) – صنعت، شغل ها، تولید و معدن.
سه اداره:
سه اداره یا سامسا نامی جمعی است که به سه دفتری اطلاق می شد که وظیفه ای به عنوان یک سازمان بزرگ فشار را داشتند که باعث وجود تعادل و تطبیق در بین پادشاه و مقامات می گشت. در حالی که این سه اداره از روی یک سیستم چینی مدل سازی شده بود، اما آنها در دولت چوسون نسبت به همتایان چینی خود نقش برجسته تری ایفا می کردند. با بررسی نقش آنان به عنوان سازمان فشار می توان بدین نتیجه رسید که آنها اختیار واقعی برای تصمیم گیری و اعمال سیاست ها را نداشتند ولی از صدایی نافذ در مناظرات متعاقب برخوردار بودند. مقاماتی که در این ادارات خدمت می کردند، نسبت به سایر ادارات جوانتر بوده و از رده پائین تری برخوردار بودند ولی آنان اعتبار آکادمیک والایی داشتند و از امتیازات مخصوص ومنزلت ویژه ای بهره مند می شدند ( به عنوان مثال ممیزها اجازه می یافتند تا بخاطر کارکرد آنان در انتقاد از پادشاه، در خلال ساعات کاری نوشیدنی مصرف کنند). آنها به منظور انتصاب مورد بازبینی کامل تری در مورد شخصیت و سابقه خانوادگی خویش قرار می گرفتند. این ادارات سریعترین مسیر ترفیع به پست های بالاتر را فراهم می کرد و اغلب الزامی برای نائل شدن به جایگاه یک مشاور مملکتی بود.
اداره بازرسی کل: این دفتر بر عملکرد مدیران و مقامات دولتی در هر سطحی در حکومت های مرکزی و محلی نظارت و کردار آنان را در مورد فساد، تخلف و ناکارآمدی رصد می کرد. همچنین آن مسئول پیشبرد اخلاق عمومی و رسوم کنفسیوسی و رسیدگی به شکایات عامه نیز بود. این اداره توسط بازرس کل رهبری می شد، جایگاهی از رده صغیر دوم که بر ۳۰ مقام که تا حد زیادی مستقل بودند نظارت می کرد.
اداره ممیزی ها: ماموریت اصلی آن نکوهش پادشاه در صورتی بود که او سیاست یا عمل غلط و نامناسبی داشته باشد. در ابتدا فرمان های مهم پادشاه مورد بازبینی ممیزها قرار می گرفت و آنها می توانستند در صورتی که دستورات را نامناسب تشخیص دهند، تقاضای ابطال آنان را بنمایند. همچنین آن در مورد وضعیت عمومی امور به بیان دیدگاه می پرداخت. این اداره از پنج مقام مسئول تشکیل می یافت که توسط سر ممیز از رده ارشد سوم سرپرستی می شد.
در حالی که تمرکز اصلی اداره بازرسی کل بر مقامات دولتی و اداره ممیزی ها بر پادشاه قرار داشت، اما این دو اداره اغلب وظایف یکدیگر را اجرا می کردند و هم پوشانی های زیادی وجود داشت. آنها در مجموع ” یانگسا ” نامیده می شدند که از لحاظ ادبی معنی ” هر دو اداره ” را می دهد، و اغلب بخصوص در زمانی که می خواستند تصمیم پادشاه را تغییر دهند، با همدیگر کار می کردند.
اداره مشاوران ویژه: آن بر کتابخانه سلطنتی نظارت داشت و به عنوان موسسه ای تحقیقاتی به مطالعه فلسفه کنفسیوسی می پرداخت و به سوالات پادشاه پاسخ می گفت. مقامات آن در مباحث روزانه که گیونگ یون نام داشت حضور بهم می رساندند و در آن مباحث با پادشاه به گفتگو در مورد تاریخ و فلسفه کنفسیوسی می پرداختند. از این روی که این مباحثات اغلب به طرح نظری در مورد مسائل سیاسی جاری ختم می شد، مقامات این سازمان تاثیر چشمگیری به عنوان مشاور داشتند. آن توسط ادیب ارشد سرپرستی می شد، پستی نیمه وقت از رده ارشد دوم که همزمان در سایر پست های بالا (به مانند شورای مملکتی) نیز به خدمت می پرداخت. معاون ادیب ارشد که پستی تمام وقت از درجه ارشد سوم بود نیز شخصی به شمار می رفت که در حقیقت سازمان را اداره می کرد. در آن جامعه عمیقا کنفسیوسی ادیب ارشد شدن اعتبار زیادی با خود به همراه داشت. (این اداره بعد از اینکه تالار بزرگان در پی آمد ماجرای شش وزیر شهید توسط پادشاه سجو از بین رفت، به منظور جانشینی تالار بزرگان بنیان نهاده شد.)
سازمان های دیگر:
سازمان های بزرگ دیگر شامل موارد زیر می شدند:
- دبیرخانه سلطنتی به عنوان رابطی بین پادشاه و شش وزیر عمل می کرد. شش منشی سلطنتی وجود داشت که هر کدام مختص یک وزیر بود و همگی آنها در رده ارشد سوم قرار داشتند. نقش اصلی آنان انتقال فرمان های سلطنتی به وزرا و تسلیم عریضه ها از مقامات و مردم به پادشاه بود، اما آنها پادشاه را نصیحت نیز کرده و در سایر جایگاه های نزدیک به پادشاه نیز به ایفای نقش می پرداختند. بخصوص سر منشی سلطنتی که رابط بین پادشاه و وزارت کارکنان بود، نسبت به سایر مقامات به پادشاه در نزدیک ترین موقعیت قرار داشت و از قدرت بزرگی که از مساعدت پادشاه نشات گرفته بود برخوردار می گشت. هونگ گوک یونگ (در طی سلطنت جونگجو) و هان میونگ هه (در خلال سلطنت سجو) نمونه هایی از سر منشی های سلطنتی هستند که در زمان خودشان از قدرتمندترین مقامات به حساب می آمدند.
- دیوان پایتخت مسئول اداره پایتخت بود. در آن عصر هانیانگ یا سئول امروزی به عنوان پایتخت شناخته می شد. این دیوان توسط پا آنیوون از رده ارشد دوم اداره می شد که معادل شهردار سئول کنونی بود.
- دیوان بازرسی سلطنتی ارگانی تحقیقاتی و اجرایی تحت کنترل مستقیم پادشاه بود. عمدتا آن با خیانت و موارد جدی دیگری که با پادشاه و خانواده سلطنتی مرتبط بود، سر و کار داشت. این دیوان در راستای بازداشت، تحقیق، زندانی کردن، و اجرای احکام در برابر مظنونین متخلف که اغلب مقامات دولتی بودند عمل می کرد.
- دفتر سوابق که مقامات آن سوابق دولتی و تاریخی را نوشته، تدوین کرده و نگه می داشتند. این دفتر به سرپرستی مشاوران مملکتی اداره می شد و بسیاری از پست های آن توسط مقاماتی اشغال شده بودند که همزمان در سایر سازمان ها نیز خدمت می کردند. هشت تاریخ نگار وجود داشتند که تنها وظیفه آنان ثبت دیدارها برای تاریخ نویسی بود.
- سونگ گیونگ وان یا آکادمی سلطنتی مقامات دولتی آینده را آماده می کرد. آنهایی که دو مرحله اول آزمون های گواگو (آزمون ادبی) را می گذراندند، در سونگ گیونگ وان پذیرفته می شدند. غالبا ابعاد کلاس ۲۰۰ دانش آموز را در بر می گرفت و دانش آموزان در اتاق های مسکونی بزرگ زندگی و از روال سختگیرانه و قوانین مدرسه پیروی می کردند. (شهریه، اتاق و اغذیه توسط دولت فراهم می شد.) همچنین این آکادمی به عنوان معبد کشوری برای کنفسیوس و حکمای کنفسیوسی کره ای مورد استفاده قرار می گرفت. نظرات دانشجویان در مورد سیاست های دولتی، بخصوص بیانیه ها و تظاهرات های جمعی می توانست کارساز باشد زیرا آنها وفاق فاسد نشده و جدید علمای جوان را به نمایش می گذاشتند. مقام مسئول این آکادمی ته ساسونگ نام داشت که از رده ارشد سوم بود. ۳۶ مقام دیگر منجمله آنهایی که از سازمان های دیگر نیز آمده بودند، در اداره آکادمی مشارکت داشتند.
دولت محلی:
مقامات رده بالا از دولت محلی فرستاده می شدند. گاها یک بازرس مخفی سلطنتی به منظور سفر مخفیانه و رصد مقامات محلی توسط پادشاه منصوب می گشت. این بازرس های سری در اصل مقاماتی جوان از رده های پائین بودند ولی به آنها اختیارات سلطنتی به منظور عزل مقامات فاسد اعطا می گشت.
- استان ها (دو) – هشت استان وجود داشت که هر کدام از آنان توسط یک فرماندار اداره می شد. فرماندار موقعیتی به عنوان رده صغیر دوم داشت.
- بو – دفاتر مدیریتی که مسئول شهرهای بزرگ در استان ها بودند. هر بو توسط بویوون سرپرستی می شد که در رتبه بندی موقعیتی معادل فرماندار داشت.
- موک – بیست موک در کشور وجود داشت که شهرستان های بزرگ به نام ” جو ” را اداره می کردند. این موک ها توسط موکسا از رده ارشد سوم هدایت می شدند.
- شهرستان (گون) – هشتاد شهرستان در چوسون وجود داشت که هر کدام توسط یک گونسو از رده صغیر چهارم اداره می شدند.
- هیون – هیون های بزرگ توسط هیونگ ریونگ از رده صغیر پنجم اداره می شدند در حالیکه اداره هیون های کوچکتر در دست هیونگ گام از رده صغیر ششم بود.
تقسیمات مدیریتی:
کره در طی بیشتر سلسله چوسون به هشت استان تقسیم بندی شده بود. مرزهای هشت استان تقریبا برای پنج قرن در حدفاصل بین سال های ۱۴۱۳ تا ۱۸۹۵ بدون تغییر باقی ماند و الگویی جغرافیایی تشکیل داد که امروزه همچنان در تقسیمات مدیریتی، گویش ها و تمایزات منطقه ای شبه جزیره کره منعکس است. اسامی هشت استان تا به امروز نیز در یک گونه یا گونه های دیگر باقی مانده است.
روابط خارجی:
بعد از تاسیس سلسله جدید، یی به منظور بنیان گذاری روابط اقتصادی درخواست کرد که کشور جدیدش وارد سیستم خراجگذاری امپراطوری تحت نظر سلسله مینگ شود. بعدها چوسون از مینگ خواست تا با یکدیگر در برابر ژاپن به پیکار بپردازند. روابط با مینگ تا سال ۱۶۳۷ دوام آورد.
ایده های غربی در پوشش کاتولیسم برای اولین بار کره را در اواخر قرن هجدهم میلادی تحت تاثیر قرار داد، این اتفاق زمانی رخ داد که سفرای گسیل شده به پکن کتاب هایی را با خود از پادشاهی میانه آوردند. برخی از علما نسبت به آن ایده های جدید علاقمند شدند اما دولت که می ترسید نظم فلسفی و اخلاقی بنیان گذاری شده با چالش مواجه شود، نسبت به ارتباط با ” آموزه های غربی ” واکنش نشان داد. کشیشی چینی در سال ۱۷۸۴ وارد کره شد و کشیشی فرانسوی نیز در سال ۱۸۳۶ با هدف ” گسترش اطلاعات ” و عبادت به منظور رشد جامعه دینداران به کره آمد. دیگران نیز در طی دهه های آینده به کره آمدند، اگرچه آزار و اذیت متناوب مسیحیان موجب به شهادت رسیدن هزاران تن گردید.
هندریک همل (۱۶۳۰- ۱۲ فوریه ۱۶۹۲) اولین فرد غربی بود که دودمان سلسله چوسون در کره را به صورت مستقیم تجربه کرده (در سال ۱۶۶۶) و در مورد آن نوشت. او بعدها ” مجله همل و توصیفی از پادشاهی کره، ۱۶۵۳- ۱۶۶۶ ” را نوشت که بعد از بازگشتش به هلند منتشر شد. همل و ملوانان هلندیش در حد فاصل بین سال های ۱۶۵۶ تا ۱۶۶۳ به مدت هفت سال در گنگجین زندگی کردند. بر اساس این واقعه تاریخی، گنگجین در سال ۲۰۰۷ عمارت همل را بنا نهاد.
تماس کره با غرب تنها به این ارتباطات مذهبی محدود نمی شد. مدارکی دال بر ارتباطات خارجی در خلال عهد شیلای متحد وجود دارد که احتمالا از طریق راه های خشکی تجاری از خاورمیانه صورت می گرفت. در سال ۱۵۷۷، یک تاجر پرتغالی طبق گزارش در مسیرش از لیسبون به ژاپن به علت وقوع طوفان در ساحل کره لنگر گرفت. چندین سال بعد، کشیشی پرتغالی به نام گریگوری دی سسپدس به همراه سربازان ژاپنی در اولین زمستان جنگ ایمجین به کره آمد. در سال ۱۶۲۷، کشتی یک هلندی تنها به نام ولتوری در سواحل جنوب شرقی دچار حادثه شد و او به خاطر دانش جنگی و تولید جنگ افزارها توسط دربار کره به خدمت درآمد. بیست و شش سال بعد، ۳۶ ملوان هلندی توسط امواج دریا به جزیره ججو آورده شدند. بعد از گروگان نگه داشته شدن به مدت ۱۳ سال، نجات یافتگان به ژاپن فرار کردند. هندریک همل منشی آن کشتی بعدها اولین کتاب غربی را در مورد کره نوشت. کشتی های تجاری و جنگی از سال ۱۸۳۲ گهگاه به آب های کره وارد می شدند و قصد آنها نیز کاوش روابط تجاری یا دیده بانی ساده از سواحل بود. اما تا سال ۱۸۶۶ هیچ ارتباط جدی با غرب به وجود نیامد. روسیه تقاضای روابط دیپلماتیک نمود و یک کار آفرین مستقل آلمانی درخواست تائیدیه برای برقراری تجارت با کشور را داشت که هر دو مورد رد شدند. اواخر همان سال، یک ناوچه توپدار آمریکایی قصد داشت از راه رودخانه تدونگ خود را به دروازه های پیونگ یانگ رسانده و تقاضای روابط تجاری کند. اگرچه این روش چند سال قبل در باز کردن درب های کشور به روی ژاپنی ها موفقیت آمیز بود، اما کشتی در یک آبتل شنی واقع در میانه رودخانه به گل نشست و کره ای ها آن را سوزانده و تمامی کارکنانش را بر روی عرشه کشتند. در پاسخ به اعدام کشیش های فرانسوی در وقایعی مجزا در سال ۱۸۶۶، نیروی دریایی فرانسه یورش برده و جزیره گنگهوا را در سال ۱۸۶۹ برای چند هفته اشغال کرد. آنان که اجازه نیافتند شکایت خود را در حضور پادشاه مطرح کنند، با نارضایتی کره را ترک گفتند. آمریکایی ها دو سال بعد در جزیره گنگهوا حاضر شدند و یکبار دیگر کوشیدند تا دربار چوسون را وادار به باز کردن درب های کشور برای تجارت کنند. آنان پس از زد و خوردهای محدود نظامی عقب نشینی کردند. ژاپنی ها در سال ۱۸۷۵ به منظور آزمایش امور تدافعی کره ای ها اقدام کردند و در تقابل های کوچک نظامی در جزیره گنگهوا درگیر شدند. با بازگشت قهر آمیز در سال آینده، آنها کره را وادار کردند تا معاهده نابرابر گنگهوا را امضا کند. این پیمان اولین توافق تجاری مدرن کره با یک دولت خارجی بود که باعث باز شدن بندرگاه های اینچون، پوسان، و ونسان گردید.
جامعه:
جمعیت دقیق نفوس عهد چوسون کره محل مناقشه می باشد زیرا سوابق دولتی خانوارها در این زمان غیر قابل اتکا در نظر گرفته می شود. اخیرا تخمینی جمعیت چوسون را در آغاز سلسله در سال ۱۳۹۲ شش ملیون نفر برآورد کرده است. این جمعیت به صور نامنظم تا نقطه اوج خود در حوالی سال ۱۷۵۰ رشد کرد و به حدود ۱۹ ملیون نفر رسید. بین سال های ۱۸۱۰ تا ۱۸۵۰، جمعیت در حدود ۱۰ درصد کاهش یافت و ثابت باقی ماند. قبل از معرفی پزشکی نوین توسط دولت امپراطوری کره در اوایل قرن بیستم میلادی، میزان متوسط امید به زندگی در میان افراد عادی و رعیت کره ای برای مردان ۲۴ و برای زنان ۲۶ سال بود.
سلسله کره ای چوسون یک سیستم مدیریتی مرکزی شده را بنا نهاد که توسط بروکرات های مدنی و افسران نظامی کنترل می شد که در مجموع یانگبان نام می گرفتند. با پایان قرن هجدهم میلادی، یانگبان ها بیشتر خصیصه های یک اشرافیت موروثی را بدست آورده بودند به جز اینکه جایگاه آنان بر پایه مخلوط منحصر به فردی از موقعیت خانوادگی، آزمون های گواگو برای آموزه های کنفسیوسی، و یک سیستم خدمات مدنی قرار داشت. خاندان یانگبانی هایی که موفق نشدند به مدت سه نسل به یک مقام دولتی نائل آیند، جایگاه یانگبان خویش را از دست داده و به موقعیت یک فرد غیر اشرافی تنزل می یافتند. در بیشتر بخش ها تنها راه دستیابی به یک موقعیت دولتی گذراندن یک سری از آزمون های گواگو بود ( شخصیت بایست آزمون ” گواگو کوچکتر ” را در هر دو مرحله می گذراند تا واجد شرایط آزمون گواگو بزرگتر می شد، که مجددا شخص می بایست دو مرحله دیگر را بگذراند تا به یک مقام دولتی تبدیل شود). در یک تعادل نا آرام، یانگبان ها و پادشاه دولت مرکزی و سازمان های نظامی را کنترل می کردند. ممکن است نسبت یانگبان به کل جمعیت تا ۳۰ درصد در سال ۱۸۰۰ نیز رسیده باشد. این امر به علت رویه متعاقب داد و ستد جایگاه اجتماعی یانگبان با مردم عادی بود، اگرچه نوسانات منطقه ای قابل ملاحظه ای نیز وجود داشت. از این روی که بدنه دولت کوچک بود، بخش عمده ای از یانگبان ها نجیب زادگان بومی با جایگاه اجتماعی بالا بودند ، ولی آنان لزوما همواره درآمد بالایی نداشتند.
بخش دیگری از جمعیت برده ها یا خانه زادها (نوبی)، ” فرومایگان ” (چونمین) یا مطرودان نجس (بک جونگ ) بودند. بردگی در کره موروثی و همچنین گونه ای از مجازات قانونی به شمار می رفت. نوبی از لحاظ اجتماعی با افراد آزاد به غیر از طبقه یانگبان حاکم وجه تمایزی نداشت و برخی از آنان دارای حقوق مایملکی، موجودیت قانونی و حقوق مدنی بودند. بنابراین برخی از محققین استدلال می کنند که ” برده ” نامیدن آنان نامناسب می باشد، در حالیکه بعضی از اساتید دیگر آنان را خانه زاد می نامند. دو نوع نوبی دولتی و خصوصی وجود داشتند و دولت گهگاه آنان را به یانگبان ها می داد. ممکن بود نوبی با مالکیت خصوصی به عنوان دارایی شخصی به ارث برسد. در طی برداشت های محصول ضعیف، بسیاری از مردمان طبقه اجتماعی سانگمین به منظور زنده ماندن داوطلبانه به نوبی تبدیل می شدند. جمعیت نوبی تا یک حدود یک سوم جمعیت کل نیز نوسان داشت اما به طور میانگین نوبی در حدود ده درصد جمعیت کل را تشکیل می داد. برده های چوسون می توانستند مالک دارایی هایی شوند و اغلب این کار را انجام می دادند. برده های شخصی می توانستند آزادی خویش را بخرند.
غالب ۴۰ تا ۵۰ درصد جمعیت باقی مانده محققا کشاورزان بودند اما تحقیقات اخیر مسائل مهمی را در خصوص ابعاد سایر گروه ها به وجود آورده است: تجار و بازرگانان، کارمندان دولت محلی یا ارگان های شبه دولتی (چونگ این)، صنعتگران و کارگران، کارگران منسوجات و غیره. با توجه به اندازه جمعیت در می یابیم که ممکن است یک شخص نوعی بیش از یک نقش را داشته باشد. غالب زراعت مقصودی تجاری داشت و هدف از این کار غالبا گذران زندگی نبود. علاوه از تولید درآمد اضافی، میزان مشخصی از زبردستی های شغلی برای اجتناب از اثرات وخیم یک سیستم مالیاتی سنگین و فاسد که مکررا اتفاق می افتاد لازم بود.
گروه دیگری به مانند بوراکومین در ژاپن، حفاری کنندگان گودال و قصاب ها بودند که مجموعا پک چونگ نامیده می شدند. این افراد مجبور بودند تا در نواحی مخصوصی خارج از شهر زندگی کنند و البسه متمایزی بپوشند.
در اواخر سلسله چوسون، ایده آل های کنفسیوسی در مورد نزاکت و ” تقوای فرزندی ” به تدریج با ملاحظه اکید یک سلسله مراتب اجتماعی پیچیده به برابری رسید، در حالیکه ارتقا درجه های خوبی نیز وجود داشت. در اوایل قرن هجدهم میلادی منتقد اجتماعی یی جونگ هوان (۱۷۵۶-۱۶۹۰) به طور طعنه آمیزی لب به شکایت گشود: ” با وجود رده ها و درجه های بسیار مختلفی که مردم را از یکدیگر جدا می کرد، مردم مایل نبودند تا دایره بسیار بزرگی از دوستان را داشته باشند.” اما همانگونه که یی نوشته بود، تمایزات اجتماعی غیر رسمی اوایل سلسله چوسون با فرق گذاری های قانونی مثل قانون خرجی که لباس گروه های اجتماعی مختلف را تنظیم می کرد، و قوانین محدودیت ارث بری و مالکیت ثروت توسط زنان، تقویت گردید.
با اینحال شاید این قوانین با صراحت اعلان شده بود زیرا تحرک اجتماعی به ویژه در قرن شکوفایی که از حدود سال ۱۷۱۰ آغاز گشت، افزایش یافته بود. سلسله مراتب اجتماعی اصلی سلسله چوسون بر پایه سلسله مراتب اجتماعی عهد گوریو توسعه یافت. در قرون چهاردهم تا شانزدهم، این سلسله مراتب اکید و با ثبات بودند. از این روی که فرصت های اقتصادی برای تغییر وضعیت محدود شده بود، هیچ قانونی مورد نیاز نبود.
اما در قرون هفتده تا نوزدهم، گروه های تجاری جدیدی ظهور کردند و سیستم طبقه بندی قدیمی به شدت تضعیف شد. به ویژه پیش بینی می شود جمعیت طبقه اجتماعی یانگبان در منطقه دگو در سال ۱۸۵۸ تا حدود ۷۰ درصد رسیده باشد.
تمامی برده های دولتی در سال ۱۸۰۱ آزاد شدند و این اصل حقوقی در طی یک قرن آینده از بین رفت. در سال ۱۸۵۸ جمعیت نوبی در حدود ۱.۵ درصد از کل جمعیت کره قرار داشت. این رسم معمول به عنوان بخشی از یک طرح اجتماعی در اصلاحات گابو در سال ۱۸۹۴ به طور کامل ملغی اعلام شد.
فرهنگ:
سلسله چوسون اداره دو دوران از رشد فرهنگی عظیم را تقبل کرد. در آن زمان ها فرهنگ چوسون اولین مراسم چای کره ای، باغ های کره ای، و آثار تاریخی گسترده را ایجاد کرد. همچنین سلسله سلطنتی نیز چندین قلعه و قصر ساخت.
سیستم مکان های ارتباطی مرتبط با دود آتش و یک سری از ایستگاه های تقویتی پستی نیز به منظور انتقال پیام ها در سراسر پادشاهی بنیان نهاده شدند.
پوشش:
در سلسله چوسون، جوگوری هانبوک زنانه به تدریج تنگ و کوتاه شد. در قرن شانزدهم میلادی، جوگوری به شکل باد کرده بوده و تا پائین زانو می رسید، اما با پایان سلسله چوسون در قرن نوزدهم میلادی، جوگوری تا اندازه ای کوتاه شد که حتی نوک پستان ها را نیز نمی پوشاند و به همین دلیل تکه دیگری از لباس (هوریتی) برای پوشاندن آنها مورد استفاده قرار می گرفت. در پایان قرن نوزدهم میلادی، ته ون گون یک کت به سبک مانچو به نام ماگوجا را به کره معرفی کرد که اغلب تا به امروز با هانبوک پوشیده می شود.
در اواخر عهد چوسون چیما تمام دامن و جوگوری کوتاه و تنگ بود. در پر بودن دامن در دور مفاصل ران تاکید وجود داشت. زیر جامه های بسیاری مثل داریسوک گوت، سوک سوک گوت، دنسوک گوت، و گوجنگی برای دستیابی به یک طرح مطلوب از زیر چیما پوشیده می شدند. به دلیل اینکه جوگوری بسیار کوتاه بود، طبیعی است که هوریتی یا هوریماری که به عنوان یک شکم بند زنانه عمل می کرد به نمایش گذاشته شود. در تصویر لباس کتانی سفید که در زیر جوگوری نمایان است هوریتی نام دارد.
طبقات اجتماعی بالاتر در هوای گرم از هانبوک های به دقت بافته شده از پارچه رامی یا سایر مواد سبک وزن با جنس مناسب، و در باقی سال از ابریشم های مسطح و الگو دار بهره می بردند. اشخاص غیر اشرافی و همچنین منابع پوشش آنها نیز به کتان در بهترین حالت محدود می شدند. طبقات اجتماعی بالاتر لباس هایی با رنگ های متفاوت می پوشیدند، اگرچه رنگ های روشن عموما توسط توسط کودکان و دخترها پوشیده می شد و رنگ های ملایم توسط مردان و زنان میانسال مورد استفاده قرار می گرفتند. قانون افراد عادی را به استفاده از رنگ سفید در پوشش روزانه خویش محدود کرده بود، ولی آنها در موقعیت های ویژه لباس هایی با رنگ های صورتی کمرنگ با سایه های تیره، سبز روشن، خاکستری، و قهوه ای تیره می پوشیدند. زمانیکه مردان کره ای به بیرون از خانه می رفتند، آنان ملزم بودند تا پالتوهایی به نام دوروماگی بپوشند که تا زانوها نیز می رسید.
هنر:
سبک های نقاشی اواسط سلسله چوسون به سمت افزایش واقع گرایی گرایش پیدا کرد. یک سبک نقاشی ملی از زمین چهرنماها به نام ” دید صحیح ” شروع شد، و گونه نقاشی ملی از سبک سنتی چینی مناظر طبیعی عمومی ایده آل سازی شده به ارائه دقیق محل های مشخص تغییر یافت. در حالیکه این سبک نمی توانست جزئیات را مو به مو منتقل کند، اما برای پابرجا ماندن به اندازه کافی آکادمیک بود و به عنوان سبک استاندارد شده در نقاشی کره ای مورد حمایت قرار گرفت.
اواسط تا اواخر سلسله چوسون به عنوان عصر طلایی نقاشی کره ای در نظر گرفته می شود. آن با تلاطم سقوط سلسله مینگ به همراه تاجگذاری امپراطوران مانچو در چین همزمان گشت و هنرمندان کره ای را وادار ساخت تا مدل های هنری جدیدی را بر پایه یک کاوش داخلی برای موضوعات بخصوص کره ای ایجاد کنند. در آن زمان چین از داشتن تاثیر پیش دستانه صرف نظر کرد، هنر کره ای مسیر خود را در پیش گرفته و به صورت فزآینده ای از نقاشی سنتی چینی متمایز گردید.
ظروف سفالین در طی سلطنت چوسون گونه ای از هنر پر طرفدار بودند. نمونه هایی از ظروف سفالین شامل ظروف چینی سفید یا ظروف چینی سفید تزئین شده با کبالت، پیش لعاب مسی قرمز رنگ، پیش لعاب آبی و پیش لعاب آهنی می شدند. ظروف سفالین متعلق به عهد چوسون از سایر دوران ها متفاوت بودند زیرا هنرمندان اعتقاد داشتند که هر قطعه هنری شخصیت پرورش یافته مخصوص به خود را دارا می باشد.
تولید ظروف سفالین سفید رنگ از قرن دهم میلادی در کره شروع شد. از لحاظ تاریخی محبوبیت سلادون بر ظروف چینی سایه انداخته بود و قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی زمانی است که ظروف سفالین سفید رنگ به خاطر ارزش هنری خویش مورد توجه قرار گرفتند. در میان با ارزش ترین ظروف سفالی کره ای نام کوزه های سفید بزرگ به چشم می خورد. اشکال آنان نمادی از ماه و رنگشان مرتبط با ایده آل های خلوص و تواضع کنفسیوسیسم هستند. در این زمان دیوان هایی که بر وعده های غذایی و مهمانی های خانواده سلطنتی نظارت می کردند به شدت بر تولید ظروف چینی سفید کنترل داشتند.
مصنوعات ظروف چینی سفید و آبی که با استفاده از رنگدانه های کبالت طبیعی باعث تزئین ظروف چینی سفید با نقش ها و طرح هایی در زیر لایه می شدند، نمونه های دیگری از طروف پر طرفدار در دوران چوسون هستند. بسیاری از این موارد توسط نقاشان درباری ایجاد گشتند که توسط خانواده سلطنتی به کار گرفته می شدند. در طی این دوران سبک محبوب نقاشی های مناظر طبیعی در تزئین ظروف سفالی تجلی پیدا کردند. این نوع ظروف چینی که در ابتدا در اواسط قرن چهاردهم میلادی در کوره های جینگدژن توسط مردمان چین توسعه یافتند، تحت تاثیر چین از قرن پانزدهم میلادی در چوسون به مرحله تولید رسید. اولین محموله کبالت وارد شده از چین توسط هنرمندان کره ای مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۴۶۳ زمانیکه منابع کبالت در کره کشف شد، هنرمندان و خریداران آنها دریافتند که این منابع از نظر کیفیت نامرغوب می باشند و از این روی کبالت وارداتی گرانبهاتر را ترجیح دادند. ظروف چینی کره ای با کبالت تزئینی وارداتی در تضاد با تاکید بر یک زندگی منظم، صرفه جو و معتدل در اندیشه نئو کنفسیوسی قرار داشت.
اقلام چینی با یک زیر لایه قرمز رنگ مسی که تفاوت قابل توجهی با نوع کبالتی آنها داشتند، برای ساخت از بیشترین دشواری برخوردار بودند. این اقلام در خلال تولید نیازمند مهارت و توجه بالا هستند در غیر اینصورت در طی فرآیند پخت خاکستری رنگ خواهند شد. در حالیکه خواستگاه ظروف سفالی با زیر لایه مسی قرمز رنگ به طور گسترده ای محل بحث می باشد، اما ریشه پیدایش این اقلام در کره برای اولین بار در قرن دوازدهم میلادی بوده و در نیمه دوم عهد چوسون به صورت فزاینده ای محبوب گردیدند. برخی از کارشناسان به کوره های بونون ری در شهر گوانگجو به عنوان زادگاه احتمالی این اقلام اشاره می کنند، شهری که نقشی مهم در تولید ظروف سفالین در خلال دوران چوسون ایفا کرد.
همچنین ظروف چینی با آهن نیز تزئین می گشتند. این اقلام عموما شامل بستوها یا سایر قطعات سودمند می شدند.
ادبیات:
وقایع سالیانه سلسله چوسون (که با نام منابع صحیح سلسله چوسون نیز شناخته می شود) پیشینه های سالیانه سلسله چوسون بودند که در حدفاصل بین سال های ۱۴۱۳ تا ۱۸۶۵ نگاشته شدند. وقایع سالیانه یا سیلوک شامل ۱۸۹۳ جلد هستند و گمان می رود که طولانی ترین دوران پیوسته یک سلسله منحصر به فرد را در جهان پوشش می دهد. به استثنا دو سیلوک تدوین شده در خلال عهد استعمار، وقابع سالیانه به عنوان گنج ملی شماره ۱۵۱ کره ثبت شده اند و در فهرست یادبودهای جهانی یونسکو نیز قرار دارند.
اویگه مجموعه ای از آداب و رسوم درباری سلسله چوسون بود که به صورت متنی تعیین و ثبت گردید و مراسمات و تشریفات مهم خانواده سلطنتی را تصویر سازی کرد.
آموزش:
بودائیت و کنفسیوسیسم:
سلسله چوسون به خاطر داشتن کنفسیوسیسم به عنوان فلسفه اصلی خویش مشهور است. اما بودائیت نیز در حقیقت بخشی از عهد چوسون بود. زمانیکه مطالعات ادبی بین مقامات علمی کنفسیوسی و بودائیان مورد مبادله قرار می گرفت، نتیجه این می شد که بودائیت از رده خارج نشده است. در آنجا مبادلات ادبی یک ملاک میانه را ما بین دو فلسفه نشان می داد. ” دانشوران و مقامات، آنهایی که در ملا عام بودائیت را به عنوان سنتی کفر آمیز و فریبنده سرزنش می کردند، در خفا از معابد بازدید کرده و همکاری نزدیکی با راهبان داشتند.” این موضوع بیانگر آن است که با وجود اینکه برخی از دانشوران در ملا عام از بودائیت بیزاری می جستند، مراودات آنها با بودائیان نشان می دهد که حداقل این مذهب از سلسله آنها بیرون انداخته نشده بود.
یک نمونه از این مقامات ادیب مشهور عهد چوسون شخصی به نام پارک سدانگ (۱۷۰۳-۱۶۲۹) است. او با جمله زیر بر علیه بودائیت اقامه دعوی کرد: ” مردم می گویند که هان یو و اویانگ ژیو به شدت از بودائیت انتقاد و بنابراین به صورت نابجایی بحث کردند و به صورت کامل چیزی را که اساسی است مورد بررسی قرار ندادند. مردم بر این باورند که آنها فاقد درک هستند و این مسئله را کاملا مورد آزمون قرار ندادند [ژرفای آن را]. من شخصا فکر نمیکنم که موضوع بدعت های زیر آسمان ها باشد، آنان نسبتا پلید نیز هستند. در این میان بودائیت بدترین است. اگر شخصی به بودائیت متمایل شود، آنگاه وی از گونه ای است که در جستجوی پلیدی می باشد. واضح نیست که چیز بیشتری برای بحث وجود ندارد؟ آن شبیه منسیوس است (که او نیز احساس می کرد هیچ نیازی برای استدلال با جزئیات زیاد وجود ندارد زیرا) که از یانگ ژو و موزی انتقاد کرده بود. یقینا او بیشتر از گفتن اینکه یانگ ژو و موزی به پدرانشان و امپراطور خویش احترام نگذاشته اند، بحثی نکرده بود.”
اما وی شعری نوشت که ظاهرا بودائیت را مورد حمایت قرار داده است:
برای مدتی طولانی، من این جهان دنیوی که حالات بیشمارش پوچ است را ترک گفته ام؛
من انجامش دادم ولی اینجا و آنجا مسافرت کردم، هیچ لذتی در زندگی مقرر شده نیافتم.
فردا یکبار دیگر به قصد چانگهه خواهم رفت؛
کلبه قدیمی، اصیل و ساده منطقه اوکجو متروک به نظر می رسد.
بودائیت بخشی از سلسله چوسون بود. در حالیکه که در ملا عام مورد حمایت قرار نمی گرفت، اما آن در خفا در میان مقامات ادیب کنفسیوسی رواج داشت.
علم و تکنولوژی:
قرن پانزدهم:
سلسله چوسون در زمان سلطنت سجونگ کبیر بزرگترین دوران کره از لحاظ پیشرفت های علمی بود. بسیاری از اختراعات کره ای مثل اولین ساعت آفتابی در آسیا و اولین ساعت آبی جهان در این دوران به وجود آمده اند. تحت سیاست جدید سجونگ، افراد چونمین (پائین رتبه) مثل جانگ یونگ شیل اجازه یافتند تا برای دولت کار کنند. جانگ در سنین جوانی استعداد خویش را به عنوان یک مخترع و مهندس به نمایش گذاشت و مکانیزم هایی برای تسهیل فعالیت های کشاورزی ایجاد کرد. فعالیت های وی نظارت بر ساخت قنات ها و کاریزها را نیز در بر می گرفت. جانگ سرانجام رخصت یافت تا در قصر سلطنتی زندگی کند، جایی که او گروهی از دانشمندان را در راه تلاش برای پیشرفت علم در کره رهبری می کرد.
برخی از اختراعاتش شامل ساعت آبی خودکار (جاگیوک رو) که با فعال سازی حرکات اشکال چوبی برای نشان دادن بصری زمان کار می کرد (اختراع شده توسط جانگ در سال ۱۴۳۴)، یک ساعت آبی پیچیده تر با ابزارهای نجومی بیشتر، و مدل بهبود یافته ای از حروف چاپی فلزی قابل حرکت قبلی که در سلسله گوریو اختراع شده بودند هستند. مدل جدید حتی از کیفیت بالاتری برخوردار بود و سرعتی دو برابر بیشتر از مدل قبلی داشت. از دیگر اختراعات وی می توان به سنجه های آب و باران سنج اشاره کرد.
اوج اختر شناسی کره ای در طی عهد چوسون اتفاق افتاد، جایی که مردانی مثل جانگ وسایلی به مانند کره های سماوی ساختند که موقعیت دقیق خورشید، ماه و ستارگان را نشان می داد. کره های سماوی بعدی (گیو پیو) با تغییرات فصلی هماهنگ بودند.
اوج پیشرفت های نجومی و تقویمی در زمان پادشاه سجونگ، چیل جونگسان نام داشت که محاسبات مسیرهای هفت جرم آسمانی (پنج سیاره قابل مشاهده، ماه و خورشید) را تدوین کرده بود. این پیشرفت در سال ۱۴۴۲ توسعه یافت. این اثر به دانشمندان امکان محاسبه و پیش بینی دقیق تمامی پدیده های آسمانی بزرگ مثل خورشید گرفتگی و سایر جنبش های اختری را داد. هونچونسیگه نام ساعتی نجومی است که در سال ۱۶۶۹ توسط سونگ یی یونگ اختراع شد. این ساعت کره زمینی به قطر چهل سانتی متر دارد. گوی با مکانیزم ساعت کار کننده ای تحریک می شد و در نتیجه موقعیت اجرام آسمانی را در هر زمان معین نشان می داد.
کنگنیدو نقشه ای از جهان است که در سال ۱۴۰۲ توسط کیم سا هیونگ، یی مو، و یی هه در کره تدوین گردید. این نقشه در دومین سال سلطنت پادشاه تجونگ ایجاد شد. نقشه مذکور با تلفیق نقشه های چینی، کره ای و ژاپنی تشکیل شد.
قرون شانزده تا نوزدهم:
پیشرفت علمی و تکنولوژیکی در اواخر سلسله چوسون از اوایل این دودمان کند تر بود.
هو جون طبیب درباری قرن شانزدهم تعدادی متن پزشکی نوشت. مهم ترین دستاورد وی دونگوی بوگام نام دارد که غالبا از آن به عنوان متن معرف پزشکی سنتی کره ای یاد می شود. این اثر به چین و ژاپن گسترش یافت، جایی که آن همچنان امروزه به عنوان یکی از منابع طبابت شرقی مورد توجه همگان می باشد.
اولین جلیقه بالستیکی نرم که میونجه بگاب نام داشت، در دهه ۱۸۶۰ میلادی و مدت کوتاهی بعد از لشکر کشی فرانسه به کره (۱۸۶۶) در عهد کره ای چوسون اختراع شد. هیونگ سون ته ون گون به دلیل تهدیدات فزاینده از جانب ارتش های غربی دستور توسعه زره های ضد گلوله را داد. کیم گی دو و گنگ یون متوجه شدند که کتان در صورت ضخامت کافی می تواند در برابر گلوله ها از بدن محافظت کند و از این روی به این تدبیر رسیدند که جلیقه های ضد گلوله بایست از ۳۰ لایه کتان ساخته شود. جلیقه ها در نبردهایی در طی لشکرکشی ایالات متحده به کره (۱۸۷۱) مورد استفاده قرار گرفتند، زمانیکه نیروی دریایی آمریکا در سال ۱۸۷۱ به جزیره گنگهوا یورش برد. ارتش آمریکا یکی از جلیقه ها را به غنیمت گرفت و آن را به آمریکا برد، جایی که آن تا سال ۲۰۰۷ در موزه اسمیت سونیان نگهداری شد. جلیقه از آن زمان به بعد به کره فرستاده شد و هم اکنون برای عموم به معرض نمایش گذاشته شده است.
اقتصاد:
تجارت:
کره در خلال سلسله گوریو تجارت سالمی با ژاپنی ها، چینی ها، و منچوری ها داشت. نمونه ای از این کامیابی بندرگاه تجاری پیونگنام بود. کره ای ها پارچه های ابریشمی گل برجسته، جواهرات، جنسینگ، و ابریشم صادر می کردند که در سطح جهانی از شهرت ویژه ای برخوردار بودند. اما در خلال عهد چوسون کنفسیوسیسم به عنوان فلسفه ملی اتخاذ شد و در فرآیند حذف برخی از باورهای بودائی، ظروف چینی گوریو چونگجا با بکجا سفید که جذابیت خود را در نزد چینی ها از دست داده بودند جایگزین شدند. همچنین در آن زمان به منظور ترویج کشاورزی، تجارت محدود شد. از این روی که نقره به عنوان ارز در چین مورد استفاده قرار می گرفت، آن نقشی حیاتی در تجارت کره و چین ایفا می کرد.
تقاضای پیوسته چین برای خراج نیز باعث تضعیف تجارت شد. کره داد و ستد محصولات لوکس به مانند طلا و نقره را با چین متوقف کرد و واردات محموله های کوچک را از ژاپن در پیش گرفت.
خاندان یی:
- امپراطور گوجونگ (۱۹۱۹-۱۸۵۲) – بیست و ششمین رئیس خاندان سلطنتی، نبیره ناتنی پادشاه یونگجو از چوسون
- امپراطور سانجونگ (۱۹۲۶-۱۸۷۴) – بیست و هفتمین رئیس خاندان سلطنتی کره
- شاهزاده گنگ (۱۹۵۵-۱۸۷۷)
- شاهزاده گون (۱۹۹۱-۱۹۰۹) – با دریافت شهروندی ژاپنی در سال ۱۹۴۷، عنوان و میراث سلطنتی را انکار کرد.
- شاهزاده وو (۱۹۴۵-۱۹۱۲)
- در سال ۱۹۱۰ شاهزاده سلطنتی یی اون با ناشینومیا ماساکو نوه امپراطور میجی از امپراطوری ژاپن ازدواج کرد.
- یی چونگ (۱۹۳۶-) – وارث قانونی تبار امپراطور گوجونگ
- شاهزاده گپ (۲۰۱۴-۱۹۳۸)
- شاهزاده ون (۱۹۶۲-)
- اولین پسر (۱۹۹۸-)
- دومین پسر (۱۹۹۹-)
- یی جونگ
- شاهزاده ون (۱۹۶۲-)
- هه ون، شاهزاده خانم کره (۱۹۱۹-)
- اولین پسر
- دومین پسر
- سومین پسر
- اولین دختر
- ولیعهد سلطنتی سوک (۱۹۴۱-) – سی امین رئیس خاندان سلطنتی کره
- یی کیهو (۱۹۵۹-)
- یی هونگ (۱۹۷۶-)
- اولین دختر (۲۰۰۱-)
- یی جین (۱۹۷۹-)
- یی جونگهون (۱۹۸۰-)
- ولیعهد اویمین (۱۹۷۰-۱۸۹۷) – بیست و هشتمین رئیس خاندان سلطنتی کره
- شاهزاده جین (۱۹۲۲-۱۹۲۱)
- شاهزاده هه اون وارث (۲۰۰۵-۱۹۳۱) – بیست و نهمین رئیس خاندان سلطنتی کره
- شاهزاده خانم دوک هه (۱۹۸۹-۱۹۱۲)
- جونگ جونگ هه
عناوین و لقب ها:
در طی پادشاهی:
پادشاه (وانگ): پادشاه با عنوان اعلیحضرت (جونها) یا والاحضرت (ماما) که واژه ای غیر صحیح ولی همچنان بسیار پرکاربرد می باشد، خوانده می شد. القاب مختلفی قبل از عنوان ” جون ها ” برای پادشاه مورد استفاده قرار می گرفت. برای ارجاع به سلاطین پیشین لقب پادشاه سلف بزرگ یا پادشاه بزرگ؛ برای سفرای خارجی لقب پادشاه دولت؛ و برای افراد حاضر در دربار که نیاز داشتند از پادشاه در عدم حضور وی نام ببرند و بنابراین رسمیت بیشتری برای ذکر نام پادشاه نیاز بود، القاب پادشاه جاری، سلطان، یا جایگاه بزرگ استفاده می شد. این عنوان برای تمامی القاب به جز ملکه های دواگر و تعداد اندکی از پادشاهان که استعفا دادند مشابه بود، که به سادگی نام پادشاه را بدون استفاده از لقب وی ذکر می کردند.
ملکه همسر (وانگبی): ملکه همسر با عنوان علیاحضرت (ماما) مورد خطاب قرار می گرفت. عنوان استفاده شده در زبان درباری برای وی جایگاه مرکزی بود. ملکه های همسری که تا زمان مرگشان در عقد پادشاه باقی می ماندند، عنوانی که شامل دو حرف هانجا در جلو و پسوند مرسوم ملکه در عقب این واژه بود را دریافت می کردند.
پادشاه پیشین (سانگ وانگ): پادشاهی که برای رسیدن پسرش به سلطنت داوطلبانه از قدرت کناره گیری بکند. غالبا آنها در سال های باقی مانده عمرشان تاثیر گذار و یا حتی قدرتمند بودند. عنوان اعلیحضرت (جونها) یا والاحضرت (ماما) که واژه ای غیر صحیح ولی همچنان بسیار پرکاربرد می باشد، برای وی مورد استفاده قرار می گرفت.
ملکه دواگر (ته بی): متصدی فعلی جایگاه مادر پادشاه با عنوان علیاحضرت (ماما). ملکه های دواگر غالبا از طریق نائب السلطنه بودن خویش نفوذ زیادی بر تاثیر گذاری پادشاه داشتند. نائب السلطنته بودن زمانی رخ می داد که پادشاه برای حکومت مستقلانه بسیار جوان بوده باشد. آنها به سادگی به عنوان مادر پادشاه و یا حتی زنی ارشد که با پادشاه نسبت سببی داشت نیز از قدرت زیادی برخوردار بودند.
پادشاه بزرگ پیشین: پادشاهی مستعفی که انصراف وی از قدرت بر دیگر پادشاه پیشین از لحاظ زمانی سبقت گرفته است. عنوان اعلیحضرت یا والاحضرت (ماما) که واژه ای غیر صحیح ولی همچنان بسیار پرکاربرد می باشد، برای وی مورد استفاده قرار می گرفت.
ملکه دواگر سلطنتی (وانگ ته بی): یکی از همسران پادشاه سابق که از کوچکترین ملکه دواگر ارشد بزرگتر بوده و در واقع عمه پادشاه باشد. ملکه دواگر سلطنتی عنوان علیاحضرت (ماما) را یدک می کشید.
ملکه دواگر سلطنتی بزرگ (ته وانگ ته بی): همسر پادشاه سابق که که نسبت به دو ملکه دواگر دیگر ارشدیت داشته و در واقع مادر بزرگ پادشاه کنونی باشد. عنوان وی علیاحضرت بود.
شاهزاده اندرونی بزرگ (ته ون گان): پدر پادشاهی که خودش نتوانسته بود شخصا سلطنت را بدست آورد زیرا وی از نسل آخرین متصدی تخت پادشاهی نبود (پادشاهانی که در معبد سلطنتی جونگمیو گرامی داشته می شدند باید نسل فرزانه ارشدی برای پادشاه کنونی باشند تا در آنجا مورد احترام قرار بگیرند). مواردی وجود داشت که شاهزادگان درونی بزرگ به عنوان نائب السلطنه پسرانشان عمل می کردند، آخرین مورد از این نوع افراد نائب السلطنه هیونگ سون نام داشت.
شاهزاده خانم همسر اندرونی بزرگ: مادر پادشاهی که پدرش هرگز سلطنت نکرده است.
شاهزاده اندرونی: پدر ملکه همسر.
شاهزاده خانم همسر اندرونی: مادر ملکه همسر.
شاهزاده: پسری که از ازدواج بین پادشاه و یک صیغه یا زاده ای از یک شاهزاده بزرگ به دنیا آمده باشد. عنوان این افراد قبل از ازدواج ” اعلیحضرت جوان ” و ” عالیجناب ” بعد از آن بود.
شاهدخت همسر: همسر یک پادشاه.
شاهزاده بزرگ: شاهزاده ای که از ازدواج رسمی بین پادشاه و ملکه به دنیا می آمد و قبل از ازدواج عنوان اعلیحضرت جوان و بعد از ازدواج عنوان عالیجناب را با خود یدک می کشید. لقب یک شاهزاده بزرگ موروثی نبود و پسرانش به طور کلی به عنوان شاهزادگان صرف مورد خطاب قرار می گرفتند.
شاهدخت همسر بزرگ: همسر یک شاهزاده بزرگ.
شاهزاده سلطنتی: اولین پسر متولد شده از پادشاه قبل از انتصاب رسمی وی به عنوان وارث مسلم سلطنت. این فرد عنوان والا حضرت را داشت. شاهزادگان سلطنتی در اصل پسرانی بودند که اولین حاصل ازدواج بین پادشاه و همسر رسمی وی به شمار می رفتند. اما در زمانی که لقب شاهزاده سلطنتی به پسران ارشدی که از ازدواج با صیغه ها به دنیا آمده بودند اعطا گشت، استثناهایی نیز پدید آمد. مشهورترین مورد این حالت در خلال سلطنت پادشاه سوکجونگ رخ داد.
شاهزاده سلطنتی جانشین: وارث مسلم بود، در حالیکه بزرگترین پسر پادشاه نسبت به برادرانش در اولویت قرار داشت. این اتفاق در صورتی رخ می داد که هیچ مشکل بزرگی در رفتار وی وجود نداشته باشد. لقب ساده سازی شده شاهزاده جانشین به همراه عنوان والاحضرت مکررا به جای نام کامل مورد استفاده قرار می گرفت. همچنان در حالتی کمتر رسمی، در زبان رسمی درباری لقب قصر شرقی یا قصر بهاری و عنوان والاحضرت به تناوب با ” شاهزاده جانشین ” مورد استفاده قرار می گرفت، اگرچه این عنوان مکررا توسط اعضای ارشدتر خانواده سلطنتی از قلم می افتاد.
شاهدخت همسر جانشین: همسر وارث مسلم یا به صورت ساده تر همسر شاهزاده جانشین که عنوان والاحضرت همسر را با خود یدک می کشید. بعدها به علت اعمال نفوذ طایفه آندونگ کیم، تمایز بین ” والاحضرت ” و ” والاحضرت همسر” نا معلوم شد و شرایطی پیش آمد که عنوان والاحضرت به همسر وارث مسلم نیز اعمال می گردید. عنوان والاحضرت به دلایل مشابه به شاهزادگان بزرگ، شاهزاده ها، و شاهزاده خانم ها نسبت داده می شد.
شاهزاده خانم (جونگجو): دختری که از ازدواج رسمی بین پادشاه و همسر رسمی اش به وجود آمده باشد. عنوان والاحضرت جوان قبل از ازدواج و عنوان عالیجناب پس از آن به وی نسبت داده می شد.
شاهزاده خانم (اونگجو): دختر پادشاه و یکی از صیغه هایش، عنوان والاحضرت جوان قبل از ازدواج و عنوان عالیجناب پس از آن به وی نسبت داده می شد.
برادر شاهزاده سلطنتی جانشین: برادر جوان تر پادشاه که رسما به عنوان وارث مفروض سلطنت منصوب شده بود زیرا پادشاه فرزندی نداشت.
زاده شاهزاده سلطنتی جانشین: پسر شاهزاده جانشین و شاهدخت همسر جانشین که نوه پادشاه به حساب می آمد و عنوان والاحضرت را با خود یدک می کشید.
در طی امپراطوری:
هوانگجه: به امپراطور به همراه لقب اعلیحضرت همایونی (پها) نسبت داده می شد.
هوانگهو: شهبانو (همسر) با عنوان علیاحضرت همایونی.
هوانگته هو: شهبانو دواگر.
ته هوانگ ته هو: شهبانو دواگر، مادر بزرگ در قید حیات امپراطور کنونی.
هوانگ تجا: ولیعهد امپراطوری، بزرگترین پسر پادشاه، با عنوان والاحضرت همایونی.
هوانگ تجا بی: شاهدخت (همسر) امپراطوری، با عنوان والاحضرت همایونی.
چین وانگ: شاهزاده یا پسر امپراطور، با عنوان والاحضرت همایونی.
چین وانگ بی: شاهدخت (همسر امپراطوری)، با عنوان والاحضرت همایونی.
گونگجو: شاهزاده خانم امپراطوری یا دختر امپراطور و شهبانوی وی، با عنوان والاحضرت همایونی.
اونگجو: شاهزاده خانم امپراطوری، دختر امپراطور و یکی از صیغه های وی، با عنوان والاحضرت همایونی.
خیلی ممنون خیلی دنبالش میگشتم
سلام.خواهش میکنم. بازم در خدمتم.
سلام
رژیم ضعیف و عقب مانده و نابود شده چوسان که مستعمره مینگ بود
چوسون یا همان چوسان توسط ژاپن نابود شد
و بعد هم کره با جنگ داخلی به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم شد
نه بابا کی گفته چوسان عقب مانده و ضعیف بود؟
اتفاقاً علوم و دانش بالا و قوانین منظم که داشت
از نظر نظامی هم که حتی مجهز به توپ جنگی بودند.
یی سون شین فرمانده دریایی شون ارتش ۱ میلیونی مهاجم ژاپن رو شکست داد و همه سامورایی هاشون رو هم به دریا ریخت
چرا عقب مانده و ضعیف بود
تصاویر قدیمی چوسان موجود هست که زیاد وضعیتش تعریفی نداره
درضمن اون موقع بیشتر دنیا هم مجهز به توپ جنگی بود پس چندان هم امتیازی حساب نمیشود
قوانین نظام مند هم نداشته است
خیلی ممنونم کامل و عالی بود
راجب آشپزخانه سلطنتی و پزشکی در دوران چوسان مطلب خاصی ندیدم میشه کامل مطلبی بذاریر؟؟
سلام.خواهش میکنم.
ان شالله هر دو مطلب کار میشه منتها باید صبر داشته باشید.
سلام واقعا عالی و مفید بود فقط ای کاش از شخصیت های سریال های دونگی و یانگوم و سایمدانگ و اوک نیو و ملکه هفت روزه هم استفاده کنید اینطوری جذاب تر میشه ممنون
سلام. نظر لطفتونه. اون شخصیت های به صورت مجزا در پست ها و مقالات دیگه بررسی شده و توضیح داده شدن.
ممنون از نظرتون
درود.دست شما درد نکند.واقعاً جای دریغ دارد که امپراتور هیوجونگ عمر طولانی نداشت تا بتواند هدف های بزرگش را به سرانجام برساند.اگر سالیان بیشتری فرمانروایی می کرد،می توانست کشوری قدرتمندتر و دارای استقلال تام از خود به میراث بگذارد.دریغ !!!!___راستی جناب کیم بوم نخست وزیر امپراتور هیوجونگ بود؟یا هیون جونگ؟؟؟؟
سلام. سلامت باشید.
از اسمی که بردید اطمینان دارید؟ کجا شنیدید اسم کیم بوم رو؟
فکر کنم با کیم یوک اشتباه گرفتید.
درست می فرمایید.اشتباه تایپی رُخ داد.مقصودم این است که جناب کیم یوک با توجه به زمان فوتش باید نخست وزیر امپراتور هیوجونگ باشد.این طور نیست؟؟در این صورت امپراتور هیوجونگ می شود اولین فرمانروای جنبش سیلهاک(به معنی حامی این مکتب نه ابداع کننده ی آن!)،نظرتان چیست؟
بله درست میفرمائید. اشتباه از من بود. جناب کیم یونگ نخست وزیر پادشاه هیوجونگ بودن، پادشاهی که سنگ بنای جنبش آموزه های عملی در زمان ایشون گذاشته شد.
بسیار سپاسگزارم.کامروا باشید.
درود جناب سیروس پور
خسته نباشید
ممنونم بابت مطالبی که میذارین
بسیار جالب و اموزنده می باشند
فقط من در مورد فیلم هاتون یه سوال دارم ، ببخشید اینجا ازتون میپرسم !
اگه ممکن هست ، جواب بدین🙏🏻
در مورد تیمور لنگ و رمئو و ژولیت هر چی گشتم ، فیلمی پیدا نکردم !
اگه هست ، میشه راهنمایی کنید کجا بگردم دنبالشون.
ممنون میشم🙏🏻
مرسی🌹
سلام. لطف دارین. سلامت باشید.
والا من در جریان این سوالی که پرسیدین نیستم. به فیلم های این سبکی علاقه ندارم. شرمندم.
عالی. من کیپاپر و کیدرامرهستم وخیلی سلسله ی چوسان رو دیوا دارم واقعا از مطلبتون ممنونم آقای سیروس پور
سلام. لطف دارید به بنده. سلامت و موفق باشید.
چقدر گیج کننده
عذر میخوام اگه مطلب قابل فهم و روان نبود.
خب چه حوصله داری که میای رگ و ریشه شون رو بفهمی! فقط حال خودت گرفته میشه
خب همون سریال های کره ای تلویزیون رو نگاه کن حالش رو ببر دیگه
یک لطیفه طنز هم بنویسم
می پرسند کارت چیه؟ میگه تو کار فرش و گوشی ام.
گفتن یکم بیشتر صحبت کن. گفت که رو فرش می افتم فقط با موبایل بازی میکنم!
سلام و درود و خسته نباشید. ممنون به خاطر اطلاعاتی که در اختیار ما قرار میدین. ببخشید لطفا درباره تاریخ چوسان قدیم هم مطلب بزارین
سلام. تشکر بابت لطفی که به بنده دارین.
چشم در اسرع وقت در مورد گوچوسون هم مطلبی خواهم نوشت. سلامت باشید.
سلام عالی بود
فقط میشه بگین کلا از اون زمان تا الان چندتا کاخ مونده ؟
سلام. خیلی ممنون از لطفتون. پنج تا کاخ عمده مونده از اون زمان
سلاممم و خسته نباشید و هزاران درود ☁🌿 ای خداروشکر یکی اومد از چوسان حرف زد یکم تحویلش گرفتن تو ایران 😅 ،، من خودم یه پسر ۱۳ سالم از ۴ سالگی عاشق کره جنوبی بودم ، و از همون بچگی عاشق فیلم ها و سریال ها و دنیاشون بودم … وهم اکنون در حال یادگیری زبانشون هستم ،،، برای شماهم آرزوی موفیقت دارم ک همچین کاری رو میکنید و از فرهنگ و سیاست چوسون کره مطلب میزارید 💙 یه سوال فقط چرا تو دوره های چوسان ، پادشاه ها نمیتونستن قدرت دربار رو خودشون به دست بگیرن ؟؟ مثلا تو فیلما نشون میده پادشاه نمیتونه کاری کنه چون معمولا یه وزیر مزیری اون پشت بوده حداقل که باهاشون مشکل داشته و معمولا وزیرا بیشتر قدرت مند تر از پادشاه بودن ،،،، و حتی وزیرا و وزیر های جناح چپ و نخست وزیر و… اینا دربار رو کنترل میکردن ،،،،،،،، چرا پادشاه نمیتونست اینارو خلع کنه یا قدرتی داشته باشه ؟؟!!!
سلام.ممنونم از لطفتون. علتش ساختار سیاسی چوسون بود که پادشاه قدرت مطلق رو نداشت و تشکل های سیاسی هم در قدرت سهیم بودن
سلام.جومونگ کجای این قصه چوسان بوود؟
سلام. موضوع این پست در مورد چوسون جدید هست. تقریبا ۱۳۰۰ سال بعد از جومونگ. ربطی بهمندارن
سلام خسته نباشید.
من خیلی دنبال گشتم ولی خب نتونستم نتیجه مفیدی پیدا کنم.
من میخوام درباره قوانین قصر بدونم. مثلا اگه یه نفر یه خطایی انجام داده مجازات ها چی هست؟ و یا پادشاه چند صیغه داره؟ رقصنده های قصر هم جزو صیغه ها ممکنه باشن یا نه؟ پادشاه میتونه ملکه مادر رو تبعید کنه؟ تا چه مدتی؟