مون ایک جوم
استاد مون ایک جوم:
سرمای غیر منتظره پائیز جایگزین گرمای سوزان تابستان شد و زمانیکه فصول به سمت زمستان روانه می شوند، کره ای ها یکبار دیگر قدردان شخصی هستند که به آنان کمک کرد تا در ماه های منجمد سال بتوانند خود را گرم نگه دارند. آن شخص مون ایک جوم نام دارد که در قرن چهاردهم میلادی بذر پنبه را به کره آورد و باعث انقلابی در شیوه پوشش مردمان کره گردید.
اسم او ایک چوم، نام ادبی اش ایل شین و نام مستعارش سه اون و سامودنگ بود.
مون ایک جوم در سال ۱۳۲۹ در شهر گنگ سونگ واقع در جنوب شرقی کره به دنیا آمد. در آن زمان سلسله گوریو بر شبه جزیره کره حکومت می کرد. وی در ده سالگی شاگرد عالم کنفسیوسی مشهور یی گوک شد. یی بخاطر خرد و تعقیب عدالت مورد تحسین همگان بود. در یکی از این موارد که در تاریخ آمده است، یی گوک در راه لغو رویه هشتاد ساله بیرحمانه و خوار کننده فرستادن دختران جوان گوریو به نزد امپراطوران چین به عنوان خراج کمک شایانی نمود. مون تحت تعالیم یی آموخت تا چگونه به عنوان یک خردمند فرزانه و نوع پرست زندگی کند. پس از ده سال فعالیت به عنوان شاگرد یی گوک، مون ۲۰ ساله وارد یک آکادمی ملی مخصوص اشعار چینی شد و سه سال بعد آزمونی ملی را که به مدیریت یک عامل آموزشی تحت حمایت چینی ها در گوریو برگزار می شد، با موفقیت گذراند. سپس مون در سال ۱۳۶۰ آزمون ملی را برای آغاز حرفه دولتی خویش سپری کرد. او در ابتدا در شهر گیمهه به سمت معاون فرماندار بخش منصوب شد و سپس در دانشگاه کنفسیوسی سونگ کیون کوان به عنوان یک پروفسور و مشاور پادشاه شروع به خدمت نمود. وی در سال ۱۳۶۳ این فرصت را یافت تا به عنوان عضوی از یک هیئت دیپلماتیک به چین برود. اما در آن زمان روابط بین گوریو و چین در تنگناهای دشواری قرار گرفته بود زیرا چین طرح های پادشاه گونگمین برای احیای حق حاکمیت گوریو و حذف مقامات حامی چین از دربارش را ناپسند می شمرد. پادشاه گونگمین کوشید تا با فرستادن چندین سفیر روابط بهتری را داشته باشد اما چین هر بار آنها را بازداشت می کرد.
بنابراین در آن زمان رفتن به چین برای مون یا هر کس دیگری به شدت خطرناک بود. با این وجود، او برای آینده سرزمین مادری اش گوریو ماموریت جدیدش را با عزم خاصی پذیرفت. جای تعجب نیست که مون به مدت ۴۲ روز توسط مامورین چینی توقیف شد و سپس به منطقه وینان در جنوب چین تبعید گردید. او در آنجا مدت سه سال را در تبعید زندگی کرد. مون سرانجام در سال ۱۳۶۷ اجازه یافت تا به خانه باز گردد در حالیکه هدیه بسیار سری و ویژه ای را برای گوریو به همراه داشت.
پراکندن بذرهای امید:
مون تحت تعالیم یی گوک یک کتاب چینی در مورد کشاورزی مطالعه کرده بود. او حین مطالعه روش های کشاورزی و منسوجات در آن کتاب، در مورد پنبه نیز مواردی را آموخت و در واقع در خلال مدت سه ساله تبعیدش در چین برای فراگیری چگونگی پرورش پنبه اقدام کرد. سپس وی فهمید که ماموریتش آوردن پنبه به گوریو و ساختن قماش هایی گرم برای هموطنانش می باشد. در آن زمان لباس های بیشتر مردمان گوریو از کنف درست می شدند که اگرچه ممکن است برای خنک نگه داشتن در تابستان خوب باشند، اما در ماه های سرد زمستان به ندرت بدن را گرم نگه می داشت.
چین در آن روزها مخصوصا در مورد قاچاق بذرهای پنبه حساس بود اما مون راهی یافت تا ده بذر پنبه را در قسمت توخالی قلمویش مخفی کرده و آنها را به گوریو بیاورد. مون پس از بازگشت به گوریو به منظور پرورش پنبه با پدر زنش جونگ چون ایک که عمیقا درگیر مطالعات مرتبط با کشاورزی بود همکاری کرد و پس از سه سال کار طاقت فرسا، آنها سرانجام توانستند پنبه را در گوریو پرورش دهند. محصول پنبه وی به قدری پیشرفت کرد که کل روستای محل اقامتش قادر بودند تا در چهار سال آتی پنبه پرورش دهند اما همچنان کار زیادی برای تبدیل کردن پنبه به پارچه باقی مانده بود. مون به دستگاهی نیاز داشت تا الیاف های پنبه را استخراج کرده و آنها را به شکل پارچه ببافد و به لطف یک راهب بودایی چینی که در آن زمان از خانه پدر زنش بازدید کرده بود، او توانست تا یک ماشین پنبه پاک کنی و یک دستگاه بافندگی دست و پا کند. در نتیجه عصر پنبه در شبه جزیره کره آغاز شد.
در سال ۱۳۷۶ درست زمانیکه پنبه در کره در حال به بار نشستن بود، مادر مون چشم از جهان فرو بست. او که پسر قدر شناسی به حساب می آمد، وارد دوران عادی سه ساله عزاداری شد و در واقع این دوران را تا شش سال نیز افزایش داد. آن زمانی بود که کره توسط دزدان دریایی ژاپنی ملقب به وا مورد غارت قرار گرفته بود. گروه هایی از غارتگران روستاهای منطقه سانچونگ را با خاک یکسان کردند. مون مانع از تخریب تشریفات اطرافش شد و مراسم موقرانه اطراف مقبره مادرش را استمرار بخشید. گفته می شود رئیس وا از تعلق خاطر مون به مادرش تحت تاثیر قرار گرفت و تابلوی اعلانی در محل برافراشت تا این پسر قدرشناس بدون هیچ گونه مزاحمتی در آرامش رها شود. در نتیجه منطقه از نابودی توسط دزدان دریایی وا در امان نگه داشته شد. در سال ۱۳۸۳ زمانیکه دوران گسترش یافته عزاداری فرزندی به پایان خود رسید، به دستور پادشاه یو ستون سنگی یادبودی برای این فرزند قدر شناس برافراشته شد و نام روستا نیز به هیوجاری (به معنی روستای پسر قدرشناس) تغییر یافت.
بذرهای پنبه مون کشور را تغییر داد:
برای گوریو و سلسله بعدی چوسون، پرورش و تولید پنبه از بذرهای مون به مثابه انقلاب صنعتی زمان های آتی بود. پنبه کمک کرد تا درامد ملی افزایش یافته و سطح زندگی مردم بهبود یابد. الیاف های گرم و بادوام پنبه صنعت منسوجات را با انقلابی عظیم مواجه ساخت و تولید دستگاه های بافندگی راه را برای سایر تجهیزات تولیدی هموار کرد. همچنین الیاف پنبه به عنوان واحد پول یا واسطه داد و ستد مورد استفاده قرار می گرفت و به قلم صادراتی مهمی به مقصد چین و ژاپن مبدل گشت.
فداکاری و شاهکار برجسته مون سال های بعد در خلال سلطنت پادشاه سجونگ کبیر از سلسله چوسون مورد بازشناسی قرار گرفت. پادشاه سجونگ در سال ۱۴۴۰ مون را که در سال ۱۳۹۸ فوت کرده بود، به سمت پس از مرگی نخست وزیر منصوب کرد و لقب ” بومینهو ” را به وی اعطا نمود. این لقب به خاطر خدماتش در راستای غنی سازی زندگی مردمان عادی کره به او داده شد. با دگرگون کردن زندگی کره ای ها با چند بذر پنبه، مون همچنان به عنوان یک شخص نوآور که الگوی صنایع ملی را تغییر داد مورد احترام می باشد.
بسیار عالی.سپاسگزارم.
سلام آقا آریا. لطف دارید به بنده. سلامت باشید.