آمورّو خدای اکدی
آمورّو /Amurru/خدای اکدّی / Akkadian/
این نام ازلحاظ هجایی میتواند بهصورت اختصاری « MAR.TU» نوشته میشود که قرائت سومری را نشان میدهد.
قوم آمورو غالباً در کتیبههای بینالنهرینی بهعنوان «قومی از دشت» و بدوی یادشدهاند که از تپهها فرود میآمدند و محصولات کشاورزی ساکنان سومر و بابل را به غارت میبردند. آمورو- خدا از متون آکدی و همچنین از نامهای شخصی از دورۀ سارگون شناخته میشود. صفت عمدۀ او در سومری لو هورساگگا Luhur.sag.ga یعنی « مرد دشت » است.تا دورۀ اورسوم ، پرستش او در شهرهای بزرگ بابل یعنی ( لارسا Larsa ,ایسین Isin ،بابل Babylon و نیپور Nippur ) برقرار شد. برخلاف دین گستردۀ او در دوران بینالنهرین نام او در متون مناطق سوریه ای یافت نمیشود ،اگرچه وی دارای ویژگیهای یک توفان – خداست. بنابراین شاید، از سوی یک گروه اجتماعی و نژادی به او جنبۀ خدایی داده باشد، یعنی آموروی بدوی بهجای یک خدای اصلی سامی غربی . به همان ترتیب که این اقوام به تعداد بسیار در محلهایی ساکن شدند،ورود این خدا به میان گروه خدایان بابلی را میتوان مربوط به پذیرش اجتماعی آنها دانست . الگوی خویشاوندی آنها ، انعکاس این فرایند است: میگویند آمورو پسر آنو Anu خدای بزرگ بوده و حال آنکه همسرش آشراتوم Ašratum یا بعلت _ سری Bellt-seri یعنی« بانوی وحش»در بابلی است.
یک متن اسطورهشناسی کوتاه تحت عنوان ازدواج مارتو THE MARRIAGE ofartu یک فرایند نمونۀ یکسان شدن بهوسیلۀ« ازدواج عاشقانه» توصیف میکند. مارتو را با صفات یک بدوی « غیر متمدن»توصیف کردهاند که « گوشت خام میخورد، خانه ندارد و تدفین محترمانهای نخواهد داشت .» برخلاف اعتراضات خانوادهاش این دختر که میگویند از خانوادهای خوب و دختر نوموشدا Numušda ،شهر _ خدای کاز آلو kazallu بوده است پیشنهاد او را میپذیرد و مراسم ازدواج برپا میشود.
آمورو خدای اکدی