فرود آمدن اینانا به جهان فرودین/ Inanna’s Descent to the underworld/
عنوان سومری آن. گال. تا. کی. گال. شه an. gal.ta. ki. gal. še « از بخش فوقانی تا بخش تحتانی» در سطر آغازین این تصنیف چنین است. اینانا تصمیم میگیرد. این متون طولانی در حدود ۴۱۰ سطرآن باقی است. شامل دو سطر داستان است: نخست شرح کوشش بیهوده اینانا برای ادامۀ نفوذ خود حتی به جهان فرودین است که منجر به مرگ او فرار بعدی از جهان فرودین میشود و دوم، سرگذشت همسر او دوموزی است که مقدر است بمیرد یا به نحو احسن نیمی از عمر خود را در زیر زمین بگذراند، متن با تصمیم اینانا برای بازگشت بهسوی« جهان فرودین بزرگ» است. اینانا بهطور موقت آسمان و زمین و تسلط خود را بر آنها و همچنین پرستشگاههای خویش را در سومر ترک میکند اما، مه Me ی خود را بر میدارد و خود را با زینت های بسیار میآراید. همچنین ترتیباتی برای شکست نهایی خود میدهد با توصیۀ به وزیرش نین شوبور Ninšubur در مورد اقداماتی که باید آنها را در صورت عدم بازگشت او، آن وزیر انجام دهد. قرار شد نین شوبور، به سوگواری بپردازد و همچنین همۀ پرستشگاههای این الهه ترتیب مراسم سوگواری را بدهد. قرار شد آن الهه نزد انلیل برود و از او کمک بخواهد و اگر موفق نشود، نزد نانا Nanna برود. در آخرین مرحله میبایستی نزد انکی بشتابد که دانا است و از گیاهان و آب« حیات بخش» آگاهی دارد.
اینانا به قصر گانزیر Ganzir میرسد که مدخل جهان فرودین بود و به درب دروازه می کوبد و به نتی Neti نگهبان فریاد میزند که به او اجازه دخول بدهد. هنگامیکه دروازهبان انگیزه های او را برای چنین ضیافت بی سابقه ای میپرسد اینانا نام خود را میگوید و اظهار میدارد که برای شرکت در مراسم تدفین گوگالانا Gugalanna شرکت میکند. نتی او را در کنار دروازه ترک میکند و برای کسب اطلاعات بیشتر نزد معشوقۀ خود را به نام ارش کی گال فرمانروای جهان فرودین و خواهر اینانا میرود. اینانا خبر میدهد و به توصیف هیئت او میپردازد و میگوید او همۀ مه me ها را در اختیار دارد. ارش کی گال خشمگین میشود و به نتی میگوید که درب هر هفت دروازۀ جهان فرودین را قفل کند. سپس اینانا را وارد میکند، ولی اینانا در هر دروازه مجبور است بخشی از ساز و برگ خود را بر جای بگذارد. نتی همۀ امور را انجام میدهد و هنگامیکه اینانا میخواهد دلیل این امر را بداند نتی فقط جواب میدهد که «اینها روشهای رفتن به جهان فرودین است.» هنگامیکه اینانا از دروازۀ هفتم میگذرد، نهتنها همۀ جامه های خود را بیرون آورده بلکه، همۀ نیروهایی که مظهر آنها ست را، از دست داده است. به محض آنکه چشم ارش کی گال به خواهرش میافتد این زن با حالتی خشمگین از تخت خود بر می خیزد مشاجره ای در میگیرد و در طی آن، اینانا نومیدانه میکوشد که تخت را تصرف کند و امیدوار است برجهان فرودین مسلط شود. اما به محض آنکه مینشیند، هفت آنوناکی که بهعنوان قضات جهان فرودین عمل میکنند او را محکوم به مرگ می نمایند و او را به میخی در دیوار می آویزند.
طرحی از اینانا
هنگامیکه اینانا پس از سه روز و سه شب ظاهر نمیشود، نین شوبور نتیجه میگیرد که واقعۀ وحشتناک رویداده است و در صدد اجرای دستور های بانوی خود برمیآید. نین شوبور، جامۀ سوگواری بر تن می پوشد و در معابد متروک به سوگواری میپردازد و نخست نزد انلیل و سپس نزد نانّا Nanna میرود. او از آنها میخواهد که نگذارند بانویش مانند تماثیلی توسط دشمن درهم شکسته شود.اما هر دو امتناع میکنند و میگویند جاه طلبی مفرط اینانا بوده که باعث زحمت او شده است و تنها اوست که مقصر است.هنگامیکه نین شوبور به انکی میرسد، به حال اینانا رحمت میآورد و از پلیدی ناخن هایش دو موجود به نامهای کور. گار. را kur. gar. ra و گالا. تور. را gala. tur. ra میآفریند ( اشخاصی که بخشی از مراسم پرستش اینانا را تشکیل میدهند و شاید نوعی تغییر ظاهر باشد. انکی اطمینان دارد که آنها میتوانند با نیرنگی به جهان فرودین دست یابند و گیاه وآب زندگانی را به آنها میدهد. آنها، یک زن یعنی ارش کی گال را در درد زایمان میبینند و با او همدردی میکنند ( فریادهای او را منعکس میسازند). او که از توجه آنها خشنود شده است به آنها پاداشی تقدیم میدارد، یعنی سرنوشتی خوب، رودی که از آن بنوشند و دشتی که از آن، گندم بخورند. آنها نمی پذیرند و بهجای آن، خواهان جسم بی روح اینانا میشوند. سپس میبایستی آب حیات بر او بپاشند و گیاه مقدس بر رویش بریزند و اینانا بر می خیزد. گالاتورا و کور گاررا دستور های انکی را می پذیرند و «مانند مگسها به پرواز در می آیند» و از طریق شکاف های در به جهان فرودین میروند، در آنجا، ارش کی گال را درحالیکه از درد به خود می پیچد می یابند و به پاداش و همدردی خود، جسد اینانا را دریافت میدارند. آنها بهطور شایسته ای او را زنده میکنند و ارش کی گال آنان را دور میسازد ولی آنوناکی ها اینانا را می ربایند و می خواهند که او جانشینی برای خود در نظر بگیرد. بیدرنگ تعداد زیادی از دیوهای کوچک و بزرگ گالّا Galla به او می چسبند. او در هر دروازه توقف میکند تا لباس ها و علائم خود را بردارد. هنگامیکه اینانا از بازگشت از جهان فرودین ظاهر میشود، نین شوبور، همسر با وفای خود را مییابد که با جامۀ مندرس خود را به پای او می افکند. دیوان به الهه فریاد میزنند که به کشور خود باز گردد و در ضمن، نین شوبور را میگیرند، ولی اینانا موافقت نمیکند زیرا «( نین شوبور کسی است که مرا به حیات بازگردانده است، چگونه میتوانم او را به شما واگذارم ظاهراً انتخاب او نه انتخاب دیوهاست» که جانشین او خواهند بود. آنها به اوما میروند و در آنجا، شارا šara نیز مشغول سوگواری است. دوباره اینانا دیوها را از گرفتن« آرایشگر» خویش باز میدارد. آنان باب تی بی را میبرند جایی که در آن اولول ulul نیز ظاهراً پریشان است و او را نیز رها میکنند. سرانجام به کولابا kullaba می رسند و در آنجا، شوهر دوموزی را که جامۀ مندرس ندارد ولی « ملبس به جامه ای شکوهمند وبر تختی عالی نشسته است» میبینند. هنگامیکه اینانا او را میبیند «با نگاهی خشم آلود به او می نگرد و با خشم با او سخن میگوید و فریادی سرزنش آمیز سر میدهد و به دیوها دستور میدهد که او را ببرند. دوموزی با رنگ پریده به نظاره می پر دازد و دست خود را بهسوی اوتو که برادر زن اوست دراز میکند و از او میخواهد که او را به خزنده ای تبدیل کند تا از دست دیوان بگریزد. اوتو میپذیرد ولی دیوان او را دنبال میکنند. متن، در حدود ده سطر افتادگی دارد که شاید آن ده سطر، مربوط به کوششهای بعدی دوموزی جهت فرار بوده باشد.
چنانکه این امر در رؤیای دوموزی توصیفشده است. بخش نهایی شامل یک سخنرانی احتمالاً توسط اینانا است که در آنجا این الهه اعلام میدارد که دوموزی یک نیمۀ سال و خواهرش گشتی نانّا، نیمۀ دیگر سال را در جهان فرودین خواهند گذراند. سرود نهایی نیایش چنین است:« ستایش ارش کی گال پاک، شیرین است.»