جوامع مانایی ها
سازمان و تشکیلات قبیله ای تا حدی در میان مانایی ها باقی مانده بود. همواره در شواهد و متن های باقی مانده اورارتویی این دولت کشور مانا نامیده شده اما در متون و منابع آشوری آن را کشور ماننا خطاب میکردند. آثار باقیه از آشوریان، گذشته از مانناییان از بسیاری قبایل دیگر نیز که جزو کشور ماننا بودند نام میبرند از قبیل تئورلییان، مسیّیان، دالیییان، سونبییان، کوموردیان .
از زندگی و رسم و رسومات جمعی مانائیان آثار فراوانی مانده است. مردم مانا، در فعالیت های اجتماعی بسیار شرکت میکردند. بعدها، چنانکه به نظر خواهد رسید، در ماننا مردم علیه یکی از شاهان آن کشور شورش کردند و این در تاریخ مشرق زمین – درآن عصر و دوران – پدیدهای بینظیر بود زیرا آنچه غالباً در آنجا وقوع یافت تبّدلات درباری توأم با اعمال زور و توطئههای حرم یا عصیان بزرگان و لشکریان بود نه شورش مردم. مطالبی نیز دربارهٔ شورشهای مردم علیه ستمگران بیگانه در دست است. اما برافراشتن عَلم عصیان علیه ستمگران خودی حاکی از چنان فعالیت اجتماعی و تعاون درونی عامٔ مردم است که دیگر اقوام، به سبب برخی شرایط «جامعهٔ بندهداری شرقی»، در آن زمان فاقد آن بودند.
یکی از خصوصیات و البته فضیلت های دولت مانا عدم فشار بر آزادمردان بوده است به این صورت که پادشاه مستبد نبوده است و فعال مایشاء نبود بلکه قدرت شورای شیوخ محدودش مینمود. طبق متن نبشتهٔ سارگون دومشاه مانا شخصاً به اتفاق بزرگان و شیوخ و مشاوران و خویشاوندان و حکّام و سرانی که کشور وی را اداره میکردند در مرز به پیشواز او آمد. آنگاه شاه ماننا پیش از آنکه سارگون دوم عملیات جنگی را آغاز و حرکت کند تقاضا کرد که بخاطر توهینهایی که به وی شده انتقام گرفته شود و در این مورد هم تقاضای خویش را «به اتفاق مشاوران بزرگ کشور خود» به عمل آورد.
آنچه که از آن به عنوان سازمان دولتی که در ابتدای دوران جامعه طبقاتی وجود داشته و و «شورای شیوخ» نامیده میشده و از بقایای سازمان جماعت بدوی بوده، ولی واقعاً چون سلاحی برای اعمال فشار و تجاوز طبقهای بر طبقهٔ دیگر از آن استفاده میشده و سلف بوله یونانیان و سنای رومیان شمرده میشده. متن سارگون دوم دربارهٔ ترکیب سازمان مزبور نیز توضیح وافی میدهد، زیرا که «مشاوران کشور او» که در مورد ثانی مذکور است مسلماً همان «شیوخ و مشاوران و خویشان و حکّام و سرکردگان» هستند که در مورد اول ذکر شدهاست. «بزرگان» یعنی اعیان کشور ماننا که در شورای شیوخ عضویت داشتند عبارت بودند از متشخّصان اصیل و پیشوایان و سران محلّی و کسان و خویشاوندان شاه و حکّام، که البته از میان اعیان اصیل محلّی و کسان شاه انتخاب میشدند.
به همین خاطر میتوان گفت که حکومت مانا اولین جامعه طبقاتی بوده است که شاه و شورای شیوخ – مرکب از بزرگان اصیل – متفقاً آن را اداره میکردند و عامهٔ مردم آزاد که با حکومت خاندانهای عمده در مبارزه بودند، هنوز فعالیت قابل ملاحظهای ابراز میداشتند.
در سارگون بارها گزارش هایی در مورد مناطقی که اورارتو و مانا با هم درباره آن نزاع داشتند سخن به میان آمده است.در تورات از نوعی گندم یاد شدهاست بنام «مینیت» که میتوان مانایی تعبیر کرد. گرچه ممکن است این کلمه از نام جماعت «مینیت» در ماوراء اردن مشتق باشد در شهر صور که از بلاد فنیقی بوده این نوع گندم داد و ستد میشده و آن را در سرزمین یهود و اسرائیل میخریدند.