چشم انداز فرهنگی و هنری سکاها

اگر چه شهرهایی مانند نئاپولیس یا مانند شهر کوچک و فقیر تر کامنسکویه در سکائیه به ندرت دیده می شد. شهر نشینان در زندگی بیابان گردان شرکت می جستند و از ان لذت بسیار می بردند. در واقع، سکایان شهر نشین تا اندازه ای شبیه مردم محترم و یا باتربیت انگلیس در قرن نوزدهم ریشه در روستا داشتند و همیشه به زندگی روستایی عشق می ورزیدند. اما تمدنی که بیابان گردان به وجود آوردند بهمان اندازه وابسته به شهرها بود که جواهر سازان ماهر، مانند هنرمندان شهری، از ساکنان جلگه ها الهام می گرفتند، زیرا هنر سکایی نظریه مستقیم وهرچند بغرنج کسانی را حفظ می کرد که در هوای آزاد روستا می زیستند.سکائیان، در وهله اول، افرادی هوس ران نبودند، بلکه واقع بینانی بودند که برای آنان امور انتزاعی و غیر عادی جذبه مقاومت ناپذیری داشت.

سکاها، در صورت به دست آوردن فرصت، به همان اندازه شیفته هنر بودند که به تفکر و تعقل عشق می ورزیدند. این موضوع با توجه به زندگی شاه زاده آناخارسیس (Anacharsis) برادر شاه سائولیوس (Saulius) آشکار می کردد که به عنوان سفیر به آتن فرستاده شد. در این شهر، بسیاری از پاسبانان، سکایی بودند. وی به محض آن که ۵۸۹ پیش از میلاد به اتن رسید، شروع به رفت و آمد به نزد سولون (Solon) و انجمن فیلسوفان همکار او کرد. آناخارسیس ظرف مدت کوتاهی سیاست را رها کرد و چند سال به جستو جوی حکمت و شناخت ماهیت خداوندی پرداخت. یونانیان او را دوست می داشتند و او را «فساحت سکایی» می نامیدند. با وجود این، سرانجام این سفر مجبور شد که به سرزمین خود بازگردد. وی از طریق راهی پر پیچ و خم به حرکت در آمد و ضمن راه تا توانست از شهرها دیدن کرد تا به دانش خود دربارۀ جهان بی افزاید. در کوزیکوس(Cuzicus) حس کنجکاوی او را بر آن داشت که در مراسم الئوسیس* (Eleusis) شرکت جوید و ترغیب شد که هر گاه به زادگاه خود به سلامت بازگردد، الهه کوزیکوس را سپاس گوید. در بازگشت به مرکز فرماندهی برادر خود روزی به قصد وفای به آن احد پنهانی بیرون آمد، ولی او را در حال انجام دادن مراسم دیدند و ارتداد او را بی درنگ به شاه گزارش دادند. سائولیوس شخصاً برای تحقیق در باره این گزارش حرکت کرد؛ و چون برادر خود را مستغرق در نیایشی بیگانه دید، تیری به جانب او افکند او را برجای بکشت. بدین ترتیب، تنها فیلسوف سکایی از میان رفت، کسی که حتی یونانیان او را مردی فرزانه می دانستند و پیش از آن که عقایدش در میان مردم رسوخ یابد ، به قتل رسید.

 

سکاها

سکاها با وجود وحشی گری در جنگ و علی رقم تنفر آن ها از سخنوری و آداب بیگانگان، افرادی فاقد آداب شایسته نبودند. تشخیص آن ها در موردامور هنری و علاقه آن ها به استراحت در خانه در اثاث منازل انان منعکس است. همان گونه که دربارۀ همۀ بیابنگردان صادق است، شمار این اثاث ب ناچار سخت محدود بود؛ با وجود این، حدود تنوع اشیایی که در پیرامون خود گرد می آورند واقعاً شگفت انگیز است. عجب تر همانا دقت و مهارتی است که در ساختن کوچک ترین اسباب خود نشان می دادند. عملاً هر نمونۀ بازملنده هنر سکایی حاکی از بهترین کیفیّت آن است و زیبا ترین اشیا در حقیقت، جلوه ای خاص دارد. گذشته از وسایلی مانند اسلحه و زین و یراق، و لوازم اولیه ای  مانند لباس و پوشش سر، وفور ظروف خانگی به همان اندازه غیر منتظره است که تنوع مواد ترکیبی که در ساختن هر کالی منفردی به کار رفته است. در سفالگری پیشرفت زیادی حاصل نشد. بیشتر ظروف سفالی در فقیر گورها به به دست آمده است، زیرا در میان طوایف، نابرابری فراوانی از لاظ ثروت وجود داشت. کالاهای محلی از لحاظ ثروت وجود داشت. کالاهای محلی از لحاظ ساخت، زمخت و از لحاظ رنگ، تیره(سیاه، خاکستری یا زرد نخودی) و از لحاظ شکل، ابتدایی و بیشتر به صورت دیگ و تنها در مواردی بسیار نادر به شکل کاسه و قدح بوده، هنگامی که ظروف سفالین در گورهای غنی تر یافت می شود، همیشه از نوع مرغوب و از کوچ نشین های پونتوس یا از ایونی است و از کالاهای بومی نیست.

* شهری در یونان که در آن جا مراسم مذهبی مرموزی صورت می گرفت – م.

 

منبع:

  • کتاب سکاها، اثر تامارا تالبوت رایس، ترجمه دکتر رقیه بهزادی
    انتشارات کتابخانه طهوری ،  ۲۶ دی ۱۳۸۸
  • تهیه الکترونیکی: سایت ، اِنی کاظمی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ