ابزارهای مردم سکا
مکشوفه در گورهای سکایی در روسیه و پازیریک فهرستی نسبتاض کامل از کالاهایی به دست می دهد که از اوایل قرن هفتم تا حدود قرن دوم پیش از میلاد مورد استفاده روزانه اقوام بیابانگرد اوراسیایی قرار می گرفته است. از ابزار های بازمانده آن ها، هم از پازیریک و ازروسیه جنوبی، مثلاً از آسملا(Smela) در ناحیه کیف، چنین بر می آید که آنان بیل های باریکی ازچوب به کار می برند که به ندرت عرض آنها از حدود چهار اینچ تجاوز می کرد و آن هارا روی دسته های مدوری سوار می کردند که طولشان حدود چهل و شش اینچ تا چهار پا بود. کلنگ های چوبی نیز از چوب به انضمام بیش از بیست چکش و پتک کشف شده است۱. چکش هارا بیشتر از چوب می ساختند و آن را بارنده صاف می کردند. این چکش ها سنگین و بزرگ بودند و طول آن ها روی هم رفته به حدود شانزده اینچ می رسید، و دسته های آن ها ده اینچ طول داشت. کلنگ های دو سر از استخوان و شاخ و دندان حیوانات نیز متداول بود و آن ها را روی دسته های چوبی سوار می کردند. ملاقه ها ازقطعه چوبی بود که داخل آن را حدود دو اینچ خالی می کردند. میخ را هم با چوب و هم از مس قالب گیری شده می ساختند، و گل میخ های چوبی را نیز همه جا به کار می بردند. ابزار های اهنگران شامل قالب های فراوان برای ساختن نوک پیکان، بخش هایی از زین و یراق و تزیینات شخصی و طلسم ها و ظروف خانگی بود. دیگ های بزرگی یافت شده که ارتفاع آن ها تا سه پا و وزن آن ها به هفتادو پنج پوند* می رسد و در ساخت آن ها کوچک ترین عیبی دیده نمی شود. در ساخت خیش ها احتمالاً، از نمونه های چینی که در غربی ترین نقاط سیبری مانند مینوسینسک از دل خاک بیرون آمده، تقلید می کردند. تاریخ آن ها به قرن پنجم پیش از میلاد باز می گردد و تصویر ماهی یا علامتی شبیه به این(+) یا کلماتی موجز نظیر«ساخته دست بشر» را به یاد می آورد. در ینی سئی(Yenissei) چاقو هایی برا بریدن پوست و چرم یافت شده است. ابزار های مشابهی احتمالاً در همان زمان در پازیریک به کار می رفته است.
تبر
اگرچه هرودوت اهمیت تبر را در ساز و برگ سکاها تاکید کرده، و هرچند گونه های بسیار زیبایی از آن از مواد گرانبها ساخته می شده و به عنوان علایم قدرت در دست رؤسای قبایل بوده است، ولی شمار هردو گونه تبر مکشوف در گورها به مراتب کمتر از آن است که انتظار می رود ساده ترین تبر که در کارها از آن استفاده می شده تنها یک سوراخ داشته است، ولی نمونه های دو سوراخه ظاهراً به همان اندازه در سراسر اوراسیا متداول بوده است. برجسته ترین نمونه ها شاید آن هایی باشد که لبه ای برنده از مفرغ داشته و منتهی الیه مقابل آن لبه به سر جانوری ختم می شده است. ولی تبر های دیگر دارای سری آهنین با برآمدگی بزرگ بوده و سه چنگک در منتهی الیه غیر برنده آن وجود داشته است. یکی از زیبا ترین تبر های نمادین از مارکس به دست آمده است. بیابانگردی معمولاً یک سنگ چاقو تیز کن همراه داشتند که آن را کمربند خود می آویختند. بسیاری از آن ها به دسته های زرینی که به طرح های هندسی یا گلدار مزین بودند، نصب می کردند.
چاقو هوایی که به کار می بردند از لحاظ شکل و طول و جنس متفاوت بود. چاقوهای فلزی با دسته های غیرمنحنی را در غلاف هوایی چوبین می نهادند که دارای ویژگی مخصوص به خود است و به همان فراوانی چاقوهای هلالی شکل است که آن ها را مفرغ یا آهن می ساختند و در عاج یا چوب یا استخوان می نشاندند. چماق نسبتاً کم بود؛ و اگرچه بعضی ابزارهای تراش برای خراطی چوب درخت فان و مانند آن به کار می رفته، شمار آن ها زیاد نبوده است.از سوی دیگ، سوهان های فلزی به وفور یافت می شد.
سلاح
معمولاً وقتی می خواستند نوک پیکان های سه شاخه را از آهن بسازند آن ها را از طریق ریخته گری می ساختند. در آلتایی، خدنگ هوایی را که نوک پیکان ها را بر آن ها سوار می کردند، با طرح های مشخص مار یا طرح های پر به رنگ سیاه یا قرمز مزین می ساختند، برای زه انداختن کمان ها از رگ و پی استفاده می کردند و تیرها را در تیردان می نهادند. تیردان را معمولاً از چوب می ساختند و سپس روکشی از فلز گرانبها یا چرم بر آن می کشیدند و آن را با طرح های بسیار ظریف و استادانه می آراستند. طرح ها، از صورت های جانوران گرفته تا اشکال هندسی، دارای تنوع اند.شکارگران غالباً از کمندی استفاد ی کردند ک از رگ و پی سات می شد، در صورتی ک نگویان اغلب شمشیری مراه داتند. دست ای یر را که ملاً از ایران اقتباس شد بود با طر ای پیید ایرانی می آراستند، ر ند غالباً در قبضۀ آن ها تندیس یا سر جانوری ویژه سکایی می گذاشتند. تیغه ها را در زمان های مختلف از مفرغ یا آهن می ساختند، ولی غلاف ها را معمولاً با ورقه های نازک طلا می پوشاندند و برای تزیین آن از برجسته سازی ظریف استفاده می کردند و غالباً عاج یا خمیر سنگ های گرانبها در آن کار می گذاشتند. در نیام ها، قلابی برای نصب زنجیر یا تسمه ها ضامنی به شکل قلب می ساختند و ان ها راهم، از ایرانیان اقتباس می کردند. نیزه زوبین گاه گاه به کار می رفت، ولی بسیاری از جنگجویان نوعی پیراهن که از پولک های فلزی و آراسته به زینت آلات ویژه سینه بود. می پوشیدند. در نمونه های پیشین، پولک ها از مفرغ بود ولی بعدها آهن ترجیح داده شد. در هر مورد، برای پیراهن فلزی آستری از نمد سرخ می ساختند. کلاهخود را نیز به همان شیوۀ پیراهن می ساختند و برای آن استری از نمد درست می کردند، ولی با گذشت قرون و اعصار، رهبرانی که بیشتر به فرهنگ یونان علاقه داشتند به جای آن کلاهخود و سینه پوش یونانی به جای سلاح های پولکی بومی خود استفاده کردند و حتی بعضی از آن ها زره ساق پای خود را که به شبک یونانی بود به ساز و برگ خویش افزودند.
سکاها معمولاً سپرهای مدوری برای رفتن به میدان جنگ برمی گرفتند. این سپرها به ندرت بیش از پانزده اینچ قطر داشتند و به آن اندازه بزرگ نبودند که مزاحم سوارکار شوند. در وسط آن ها قطعه ای که در کمال استادی ساخته شده بود می گذاشتند، و آن نیز به شکل جانوری بود که آن را از طلا می ساختند و گاهی با سنگ های گرانبها می آراستند. در پازیریک، سپرها کاملاً متفاوت بود و با وجود این، بسیار شبیه آن هایی بود که در دست جنگجویان سکایی بر روی شانه زرینی در گور سولوخا(Solokha) در روسیه مرکزی دیده شده است. بدین ترتیب، به جای یک صفحه مدور، جنگجویان پازیریک سپری حمل می کردند که قاب آن از چوب و پوشیده از چرم و قاعده آن به صورت مستطیل و رأاس آن مدور بود. یک اختلاف دیگر آن که سپر های پازیریک کاملاً مسطح بودند و بدین ترتیب، در شمار اشیای کمی هستند که بیابانگردان در صدد تزیین آن برنیامدند. گذشته از کمان ها و تیر ها و دشنه های بی تناسب آن ها، سلاح دیگری در پازیریک یافت نشد، به طوریکه هنوز معلوم نیست تا چه اندازه ساز و برگ نظامی مردم آلتایی به ساز و برگ سکاها شباهت داشته است.
زین
هم در سکائیه و هم در پازیریک، هنر بومی و بدوی، به صورت خالص، در زین و یراق اسب دیده می شود، و ویژگی آن در یک دست بودن شگفت انگیز آن است. صنعتگری عالی و کیفیت طرح ها باهم ترکیب شده و اشیایی واقعاً با شکوه به وجود آورده است. زریکی و مهارتی که در ساختن هر بخش از زین و یراق به کار رفته واقعاً حیرت آور است ولی یافته های پازیریک، به تنهایی نشان می دهد تا چه حد بیابانگردا به زین و یراق مجلل عشق می ورزیدند. مناظری مانند مناظر روی ظرف چرتوملیک و سایر آثار فلزی سکایی روشی را روشن می سازد که بدان وسیله سکاها اسبان خود را زین و یراق می بستندو می آراستند. اگرچه یافته های باستان شناختی از جنوب روسیه، نتایجی را که از چنین تصاویری گرفته می شود تأیید می کند، اما بسیاری نکته های فنی مبهم باقی مانده است. تنها پس از حفاری های پازیریک و پیدایی چندین مجموعه کامل زین و یراق، نکات کوچک تر روشن شده و طریقه ای که بدان وسیله مردم آلتایی اسبان سواری خود را مجهز می ساختند آشکار گشته است.
مقایسه هایی میان دهنه بند و بینی بند و گونه بند از پازیریک و اشیای مشابه از بخش اروپایی جلگه نشان می دهد که این قطعات اساساً در سراسر منطقه یکسان بوده است. بنابراین، محتمل است که قسمت های فاسد شدنی تجهیزات، اگرچه در غرب از میان رفته، بسیار شبیه آن هایی بوده است که در پازیریک محفوظ مانده است.
هم در شرق و هم در غرب جلگه، لگام از دو قطعه تشکیل می یافت و بسیار شبیه میخ تویله و زنجیر امروزی بود. در پازیریک، افسار شامل تسمه بینی و تسمه گونه و تسمه جلوپیشانی و همچنین مرکب از یک گوش بند بود و همه ان ها را به وسیله قلابی در قسمت چپ سر حیوان بسته می شد. این افسار در آشور از نیمه اول هزاره اول به کار می رفت و احتمالاً شبیه افساری بود که به وسیله نخستین سوارکاران جهان اختراع شد. در پازیریک، یک صفحه فلزی، که ان را یک رشته چرمین برجای نگاه می داشت، در وسط پیشانی اسب قرار می دادند. این صفحهو گونه بند و بینی بند و هر نقطه ای را که در آن تسمه ای تسمه دیگر را قطع می کرد مزین می کردند. در واقع، حتی خود تسمه هارا با طرح های هندسی و شکل های جانوران می آراستند. این ها یا تسمه ها را سوراخ می کردند یا با واد مختلف به تسمه ها متصل می ساختند. همه تسمه ها را ازچرم عالی و پلاک ها و برش های روی آن ها را با اوراق طلا یا سرب مزین می کردند. سگک ها از استخوان و لگام ها بیشتر از مفرغ یا مس بود، یا اندک مخلوطی از سرب داشت یا از آهن چکش خورده بود. درپایانه های آن ها نیز غالباً طرح های جانوری و گلدار می گذاشتند. رکاب فلزی هنوز تا این زمان اختراع نشده بود، ولی تسمه های چرمی بر روی ظرف چرتوملیک دیده می شود.۱
درخشندگی ناشی از افسار های مجلل به وسیله زین های رنگارنگ و عرق گیر ها افزایش می یافت. زین هایی که تصاویر ان ها روی آثار فلزی سکایی دیده می شود ظاهراً به تقلید اززین هایی که در پازیریک به دست امده ساخته شده است. زین های پازیریک را از دو متکای نمدین می ساختند که طول آن ها از بیست تا بیست و چهار اینچ بود. بعضی از نمونه های اخیر را در پشت و جلو به زین چوبی متصل می کردند و هر دو را روی عرق گیر نمدین می گذاشتند. دو تسمه به پشت و جلوی هر متکا می دوختند. این تسمه ها، به انضمام یک کمربند مرکزی به سینه بند و تسمه دم، باعث می شد که زین بر جای خود ثابت بماند. متکا ها را با موی گوزن پر می کردند و غالباً پوشش های چرمی که روی آن ها را با بخیه دوزی آراسته بودند برا آن متکاها می ساختند. بر روی متکا ها طرح های پر پیچ و خمی یا از نمد یا ازچرم قرار می دادند که یا تکه دوزی شده بود یا آن را مانند موزائیک رو کش یا برجسته کاری کرده بودند. در واقع، گاهی آثار چرمین به مجسمه سازی نزدیک تر می شد، زیرا برجستگی های آن زیاد بود. این برجستگی ها با افزودن برش های چرمی بیشتر می گشت.
زین های پازیریک کهن ترین نوع خود به شمار می آیند و هیچ چیز غیر ظریفی در آن ها دبده نمی شود. تزیینات استادانه آن ها که بیشترشان با طلا ساخته شده مانع از استفاده معمول آن ذها نمی شود. رودنکو با این عقیده سخت مخالف است که هدف از آن ها جنبه نمایشی بوده و فقط در مراسم تدفین از آن ها استفاده نمی شده است. تقریباً به همان ترتیب، در انگلیس در قرون وستا، کلاه خود های ساختگی و غیر واقعی در مراسم تدفین شوالیه ها به کار می رفته است. در پازیریک، طوری ساخته می شدند که بتواندند مقابل کار روزانه سخت مقاومت کنند . در واقع، از وضع بعضی از زین های مزبور چنین بر می آید که مورد استفاده قرار گرفته و فرسوده شده اند. امروزه شاید این تصور برای ما دشوار باشد که بیابان گردان طلا را هرگز ماده ای قابل انعطاف به شمار نمی آوردند. ولی آن را برای ساخت اشیای فراوان انتخاب می کردند و غالباً آن را برای پوشاندن مواد مقاومی مانند مس و مفرغ و آهن و چوب به کار می بردند، و هرگز به خاطر آن ها نمی رسید که وجود طلا بر روی زین ممکن است برای استفاده های مکرر نا مناسب باشد .
طرح های ابتکاری و شگف انگیز روی زین ها به ندرت به طرح های پیچیده افسار ها وابسته است. با وجود این هر دو به وسیله تزیینات وافر و مشابهی به یکدیگر پیوسته اند. نوار های روی سینه، که ظاهراً تنها جنبه تزیینی داشته است، شاید دیدنی ترین بخش ساز و برگ باشد. نقش مایه های روی آن ها دارای یک طرح مرکزی است، که غالباً عبارت ازیک پرنده یا یک شیر با سر پرنده است که با یک دیگر در جنگ اند، و پرنده بال های خود را گشوده و پرهایش با چرم ضخیم به طور برجسته نشان داده شده است. بیشتر اوقات شیری با سر عقاب ظاهر می شود. همچنی گوزن، بز، شیر و پلنگ را یا در حال ذاستراحت یا در حال جنگ و نیز شکل های پیچیده و درهمی ازجانوران دیگر را می توان دید. تسمه های زین ها و افسارها را غالباً با طرح ها یا نیمرخ هایی می آراستند
که یا اشکال هندسی به خود می گرفت یا به صورت بزکوهی، گربه، قو، در یک مورد، حتی چهرۀ آدمی، با ریشی شبیه ریش مصنوعی که برای رهبر مغولی مانند و مدفون در پازیریک گذاشته بودند، در می آید. شاید گوزن به صورت نقش مایه حیوانی مورد توجه آن ها بوده باشد. ولی شکل های حلزونی، پنجه ای، هلالی و سایر اشکال گل مانند به عنوان الگوهای غیر تصویری نیز مورد توجه آن ها بود. زین ها غالباً با شیء تزیینی که برای قرپوس زین از فلز، استخوان، چوب یا چرم می ساختند، تکمیل می کردند. گذشته از این، لبه ای از نمد برای آن می دوختند و آن را با بخیه کاری می آراستند، ولی گاهی رشته ای ازمنگوله های پشمی که روی پایانه های چوبی سوار کرده بودند، به جای آن به کار می بردندو گاهی قطعاتی از چوب یا استخوان مطلا را کنده کاری می کردند تا صورت منگوله داشته باشد. تسمه های دم اسب را به طرز شگفت انگیزی برجسته کاری می کردند. طرح هایی که برای آن ها برمی گزیدند بیشتر شامل طرح گرگ و خرگوش بود. متکاهای زین اگرچه خود به اندازه کافی مجلل بود ولی غالباً آن ها را رویه ای از نمد به رنگ های سفید و سیاه یا به وسیلۀ تسمه های چرمی نازک برجای نگاه می داشتند.
بالخره، مردم پازیریک عرق گیر زیر زین، به زین و برگ می افزودند. این عرق گیر زین بسیار عریض و طول آن بیست و چهار اینچ تا شش پا بود. در حاشیۀ عرق گیر زیر زین، منگوله های پشمی می گذاشتند که برروی پایانه های چوبی نصب شده بود. بخشی از نمد را که زیر زین می ماند تزیین نمی کردند ولی باقی را با تکه دوزی می آراستند. نمد را به وسیله تسمه زین برجای نگاه می داشتند و این تسمه را از میان شکاف هایی که مخصوص آن ساخته بودند، می گذراندند. یکی ازاین نمدها که بسیار جالب توجه است به رنگ آلوبالویی و در نهایت طرافت بود و تسمه هایی از مواد بافته شده بر روی ان قرار داشت. رودنکو عقیده دارد که این نمد را از خارج وارد کرده بودند، و تسمۀ بافته شده را کار استادان ایرانی می داند. در یک تسمه، طرحی هندسی ساخته اند که از طرح ستون های کوچک در داخل اسکال مربع تشکیل یافته است. در دیگری، چهار زن که هر یک گوشۀ قربانگاه ایستاده اند را نشان داده و همۀ این منظره را در میان یک حاشیه«دندان سگی» کار گذاشته اند. طرح دیگر، ردیفی از شیرهای خشمگین را نشان می دهد. عرق گیر زیر زین دیگر را از پارچۀ ابریشمی ظریف چینی از نوع شان تون(Shantung) ساخته و ان را به رنگ های مختلف قلابدوزی کرده و با نقش مایه هایی از گل و اشکال پرندگان آراسته اند. حاشیه ان را نمد آبی دوخته اند که به نوبۀ خود، با نوازی از نمد قرمز مزین شده است و روی این نوار قرمز، قطعاتی ازچرم به صورت مثلث قرار داده و به تناوب برروی ان ورقه هایی از طلا و سرب چسبانده اند. بقیۀ پارچه ها را از مواد محلی و با طرح ها استادانه و با روح به سبک کاملاً سکایی آراسته اند.
به نطر می رسد که تازییانه مورد استعمال عموم واقع می شده است. در پازیریک، بیشتر تازیانه مورد استعمال عموم واقع می شده است. در پازیریک، بیشتر تازیانه ها را از چرم می ساختند و دسته های آن ها را یا به شکل سر اسب یا به صورت بدن حیوانی در می آوردند. در سکائیه، تازیانه را معمولاً ازلحاظ تزیینات، حکاکی نمی کردند، ولی حلزون هایی از طلا یا روکش هایی از مواد گرانبها یا طلا به جای آن می افزودند.
هم در سکائیه و هم در پازیریک، در ارّابه ها تیرکی مرکزی می نهادند که حدوده ده پا طول داشت، و دارای ضمیمه هایی قوسی شکل به طول حدود شش پا طول داشت، و دارای ضمیمه هایی قوسی شکل به طول حدود شش پا بود که در زاویه های راست گوشه ای به آن وصل می کردند. اسب ها را به وسیله تسمه به صورت جفت جفت به این ضمیمه ها می بستند. برای کشیدن ارّابه ها، معمولاً چهار اسب به کار می بردند، ولی در جنوب روسیه غالباً شش اسب در مراسم تدفینی مهم دیده می شد، و گاهی شمار آن ها از هشت رأس فراتر رفت. راننده برروی سکویی چوبی که در جلو ارّابه نصب می شد می نشست.
در سکائیه، ولی ظاهراً نه در پازیریک، عَلَم های فلزی بخشی ازسازو برگ بیابانگردان را تشکیل می داد. همۀ آن هایی که به دست آمده و در پایۀ خود حفره های برای اتصال به تیرهای چوبی داشته اند، در گروه های چهارتایی یافت شده اند. مینز عقیده دارد که آن را به ارّابه مالک آن می بستند،ولی اسمیرنوف معتقد است که آن ها را به ارّابه های سرپوشیده ای می پیوستند که در آن ها زنان و کودکان سفر می کردند۲. بیشتر ان ها جانوران واقعی یا افسانه ای را نشان می دهند، ولی گاهی به جای آن ها پرندگانی نیز دیده می شوند که زنگ هایی در نوک های خود دارند. اکثر آن ها مربوط به علائم خانوادگی بود.
* پوند معادل ۶۹۲۴۳/۴۵۳ گرم است – م.