۵ غارتگری ننگین روم باستان!
۱.مردمان سرزمین گل
داستان اولین غارتگری روم با افسانه ها در هم آمیخته است، اما احتمالا زمانی شروع شده که گروهی از سلت های گالیک به رهبری وارلرد برنوس، به شهر حمله کردند. در ۳۸۷ ق.م، این دو در حاشیه رود آلیا وارد جنگ شدند. تعداد زیادی از سربازان رومی کشته شدند، افراد برنوس وارد شهر شدند و شروع به تجاوز و غارت کردند. ساختمان ها به آتش کشیده شد و آثار ارزشمند غارت شد و بیشتر افراد سنای روم هم کشته شدند.
درحالی که مردمان سرزمین گل در حال غارت بقیه شهر بودند، باقی رومیان در بالای تپه کاپیتولین سنگر گرفتند. آنها چندین حمله گل ها را دفع کردند ولی پس از چند ماه محاصره، رومی ها موافقت کردند تا با پرداخت ۱۰۰۰ پوند طلا ، برونوس و ارتشش ، شهر را ترک کنند. بر اساس افسانه ها، برونوس برای اندازه گیری طلاها از مقیاس های تقلبی استفاده کرد! وقتی رومی ها شکایت کردند ، شمشیر بیرون کشید و فریاد زد “وای بر پیروز شدگان”… رومی ها پس از رفتن گل ها، شروع به بازسازی روم کردند ولی شکست در کنار رود آلیا، زخم های عمیقی برجا گذاشت. به همین دلیل روز ۱۸ جولای یک روز نفرین شده نام گرفت.
۲.وندال ها
کلمه وندالیسم (وحشیگری) برای توصیف ویرانی اموال عمومی استفاده می شود که ریشه آن به وندال ها _یک قبیله آلمانی که روم را غارت کردند_بر می گردد. این حمله با کشتن امپراطور رومی ، والنتینیان سوم شروع شد که دخترش ادوسیا را به پسر پادشاه وندال، جنسریک، وعده داده بود تا صلح شود. اما این قرارداد با مرگ امپراطور باطل شد، جنسریک به ایتالیا حمله کرد، و در ۴۵۵ در روم شورش به راه انداخت. رومی ها نتوانستند جلوی پیشرفت ارتش وندال ها را بگیرند، بنابراین پاپ لئو را برای مذاکره فرستادند. پان تیف از جنسریک خواست که شهر را به آتش نکشند، مردم را نکشند و در عوض وندال ها بدون جنگ و خونریزی اجازه عبور از دروازه شهر را پیدا کنند.
جنسریک و یارانش در طول دو هفته تمام غنایم جنگی که می توانستند را غارت کردند. آنها طلا، نقره و مبلمان را از خانه های اشرافی و همچنین کاخ سلطنتی و معبد ژوپیتر اوپتیموس ماکسیموس را غارت کردند. آنها به قول خود عمل کردند و مردم شهر را نکشتند و ساختمان ها را ویران نکردند ولی چندین زندانی با خود بردند. دختر والنتینیان، شاهزاده ادوسیا را بردند که بعدها با پسر جنسریک ازدواج کرد.
۳.آستروگوت ها
بعد از برکنار کردن آخرین امپراطور غربی در ۴۷۶ ب.م، روم به دست یک سری از پادشاهان آلمانی و آستروگوت افتاد. جاستینیان، امپراطور شرقی، در بازپس گیری منطقه در طول قرن ششم موفق شد، ولی آستروگوت ها بار دیگر به رهبری توتیلا، روم را محاصره کردند. به گفته مورخان، توتیلا و مورخانش در ۵۴۶، در تاریکی و با باز کردن دورازه آسیناریان ، به شهر دسترسی پیدا کردند. پادگان کوچک روم خیلی زود بی دفاع ماند و غارت شد.
استروگوت ها چندین هفته را به غارت در شهر گذراندند، اما با وجود اینکه عهد بسته بودند که روم را به چراگاه گوسفندان تبدیل کنند، ولی توتیلا از ویران ساختن آن خودداری کرد و در ۵۴۷ آنجا را ترک کرد. ساختمانهای روم پا برجا بود ولی به زودی به ویرانه ای بی حاصل تبدیل شد. این شهر در روزهای باشکوه امپراطوری روم، بیش از یک میلیون جمعیت داشت ولی وقتی گات ها آنجا را ترک کردند ، جمعیت آن به چند صد نفر می رسید.
۴.نورمن ها
جنگ سالار نورمن، رابرت گایزکارد، تنها چند سال پس از آغاز حمله ویلیام به انگلیس، دست به غارت وحشیانه روم زد. گایزکارد _نامی به معنای شرور یا حیله گر_ در ۱۰۸۴ در شهر روم شورش را آغاز کرد. درست زمانی که از طرف متحد خود، پاپ گرگوری هفتم،(که تحت محاصره امپراطور رومی، هنری چهارم بود) درخواست کمک دریافت کرد. گایزکارد به راحتی شهر را تصرف کرد و پاپ را نجات داد ولی سربازان او از طرف شهروندان رومی دشمن شمرده می شدند. وقتی مردم علیه او قیام کردند، گایزکارد شورش آنها را در هم شکست و به سربازانش اجازه تجاوز و غارت داد. سراسر شهر آتش به پا شد و بسیاری از مردم کشته شدند یا به بردگی گرفته شدند. گایزکارد و نورمن های او ، بسیاری از بناهای باستانی با ارزش روم را ویران کردند.
۵.امپراطوری روم مقدس
در ماه می ۱۵۲۷، یک ارتش یاغی تحت سلطنت امپراطوری روم مقدس، چارلز پنجم، حمله وحشیانه ای به روم را ترتیب داد. توسط پاپ کلمنت هفتم پول زیادی به این سربازان وعده داده شده بود، اما ماه ها بود که پولی به آنها پرداخت نشد. دوک بوربون، فرمانده آنها، که میخواست شورش را حفظ کند، به آنها قول داد که در آخر جنگ اجازه غارت روم را خواهد داد. سربازان هم در ۶ می به شهر حمله کردند. دوک در طول جنگ کشته شد، ولی افرادش دیوارهای دفاعی را شکافتند و به شهر یورش بردند. گارد واتیکان سویس بسیار مقاومت کرد ولی در طول آخرین مقاومت در نزدیکی کلیسای سنت پیتر، خنثی شد. در همی حین، پاپ کلمنت، مجبور شد از یک تونل مخفی فرار کند و خود را در قلعه سنت آنجلو پنهان کرد.
وقتی به روم وارد شد، ارتش بی سرپرست ، به یک گروهک خونخوار تبدیل شد. مردان و بچه ها شکنجه و کشته شدند. و زنان حتی راهبه های کاتولیک، مورد تجاوز قرار گرفتند. تا زمانی که این ارتش شاهنشاهی شهر را ترک کرد، روم کاملا غارت شده بود و ۵۵۰۰۰ سکنه آن کشته و یا بی خانمان شدند. آسیب فرهنگی نیز شدید بود. هنرمندان زیادی کشته شدند و بسیاری اثار هنری گرانبها دزدیده شدند و یا ویران شدند. برخی محققان سال ۱۵۲۷ را پایان رسمی رنسانس ایتالیا معرفی کردند.