علوم مختلف در بیزانس
بیزانسیها سهم مهمی در علوم دارند، به خصوص در ریاضیات و نجوم. فعالیتهای علمی بیزانس را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: ۱. دوره اول از زمان ژوستینین اول تا میخاییل دوم – در این دوره اوتوسیوس و ایزودور میلتوسی کارهای ارشمیدس و آپولونیوس را، که یکی از مشکل ترین رشته های ریاضیات – نظریه اعداد – را مطالعه کرده است پاسداری کردند.
در این دوره بودکه عدهای از فیلسوفان بیزانسی به ایران مهاجرت کردند و در جندی شاپور مشغول گردیدند. ۲. دوره دوم از زمان تئوفیل تا الکسیس پنجم – شاخص این دوره لئو ریاضیدان است که در دانشگاه بارداس مشغول تدریس بود. بدون لئو این دوره هیچ مفهوم و معنی نداشت.
۳. دوره سوم از ۱۲۰۴ تا ۱۴۵۳ میلادی که دوره انتقال علوم از بیزانس به اروپای غربی است. به هر حال، بیزانسیها، که مردمی اهل عمل به شمار می رفتند، در کار بازرگانی، جنگ، اداره امور دولتی و کشاورزی موفق بودند؛ اما اشتیاق یونانیان باستان را به بررسی علم و آفرینش دانش تازه نداشتند. با وصف این، قدری از سرشت کهن یونانی در دانش پزشکی وجود داشت. تنی چند از پزشکان پاره ای از آموزه های جالینوس را اصلاح کردند.
اسکندر ترالسی (۶۰۵-۵۲۵ میلادی) بررسیهای تازه ای درباره نقرس، دیوانگی، اسهال خونی و بیماریهای صفرایی انجام داد و داروی دفع کرم را کشف کرد. پزشک برجسته دیگر، پالوس آیکینایی (۶۹۰-۶۲۵ میلادی) است که دانشنامه ای از آنچه پزشکان عصر وی درباره پزشکی می دانستند، بهصورت چکیده تدوین کرد. او، بهویژه در عملیات جراحی برداشتن لوزه، چرکی شدن سینه ها، زایمان و کودکان چیره دست بود. پزشکان حاذق دیگری نیز بودند، اما عده کمی از اینان توانستند گامی فراتر از جالینوس بردارند (لوکاس، ۱۳۷۶، ص ۳۴۴).
آئتیوس آمیدایی پزشک ژوستینین، دایره المعارف طبی تدوین کرد که شامل بهترین تحلیل درباره بیماریهای چشم، گوش، بینی، دهان و دندان بود و فصلهای جالبی در بیماریهای گواتر و هاری و، همچنین رشته ای عملیات جراحی داشت. طفیلیهای مختلف روده را نام می برد و اختلالهای دستگاه گوارش را دقیقه شرح میداد و با دقت بی سابقه ای تشخیص و معالجه امراض ریوی را توصیف میکرد. کتاب درسی او درباره تشخیص و معالجه امراض داخلی به زبانهای سریانی، عربی، عبری و لاتین ترجمه شد و در عالم مسیحیت نفوذی فراوان یافت (ممتحن، ۱۳۷۰، ص ۷۶۴). لئو، طبیعیدان معروف بیزانسی در قرن نهم میلادی، از مردم سالونیک بود.
شیمی و کیمیاگری هم به موازات هم پیش می رفتند و اسکندریه مرکز آن بود. تنجیم نیز مبنایی بر اساس عقیده داشت، چنانکه در آن زمان معتقد بودند که ستارگان و خورشید و ماه بر وقایع و حوادث زمینی اثر دارند (ممتحن، ۱۳۷۰، ص ۷۶۶).
منبع:
- تاریخ بیزانس، نوشته محمد امیر شیخ نوری و محمدرضا نصیری
- انتشارات پیام نور، چاپ شده در ۱۱ مهر ۹۷
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی