سرگذشت احمد یکم مهربان‌ترین پادشاهان عثمانی

احمد یکم، فرزند محمد سوم از همسرش خندان سلطان، چهاردهمین سلطان و خلیفهٔ عثمانی بود.

سلطان احمد یکی از مهربان‌ترین پادشاهان عثمانی بود که از کشتن برادرش مصطفی یکم دست کشید. او ارادت خاصی به پیامبر اسلام و خاندانش داشت. احمد یکم پس از درگذشت پدرش محمد سوم در ۲۲ دسامبر ۱۶۰۳میلادی (سیزده یا پانزده سالگی) به حکومت رسید و تا مرگش در ۲۲ نوامبر ۱۶۱۷ (۲۸ یا ۲۹ سالگی) سلطنت داشت.

سلطان احمد با وجود سن کم و کوتاهی مدت حکومت، از سلاطین بزرگ عثمانی شمرده می‌شود. او سلطانی سازنده وصف می‌شود که به ساختن بناها و مسجدها همّت می‌گماشت که مشهورترین آن‌ها، مسجدی در استانبول است که به نام خودش شهرت یافته که از نمادهای هنر معماری اسلامی می‌باشد. همچنین به بازسازی بناهای زیارتگاه‌ها پرداخت، مانند بهکرد بنای کعبه، تجدید بنای زادگاه فاطمه زهرا.

او همچنین مبالغ بسیاری به حجاز برای انفاق بر مستمندان می‌فرستاد. سلطان احمد حامی علم و علما نیز وصف شده‌است، او را «دوستدار اهل بیت» و «متمسک به سنت و تقوا» نیز نامیده‌اند. احمد یکم در امور سیاسی نیز، شدید رفتار بوده‌است. او همچنین به سوارکاری و پرتاب نیزه علاقه داشته‌است. به ادبیات نیز پرداخت و خود شاعری بود که به زبان‌های ترکی و عربی سرود.

احمد اول با شاه عباس عهدنامه صلح بست و سلطه صفویان را بر آذربایجان و قفقاز به رسمیت شناخت. احمد اول همچنین نبرد با نیروهای هابسبورگ را پایان داد و در معاهده زیتواتوروک خراجگزاری اتریش به دولت عثمانی را لغو کرد. احمد اول از محمدآقا شاگرد معمار سنان خواست که مسجدی در مقابل مسجد ایاصوفیه در استانبول بنا کند؛ این مسجد امروزه به مسجد سلطان احمد معروف است. احمد اول در سال ۱۶۱۷ در اثر ابتلا به بیماری تیفوس در گذشت. سلطان احمد نخستین سلطان بعد از سلیمان قانونی بود که به امور دولت و مملکت رسیدگی می‌کرد زیرا پیشینیان خود مانند پدربزرگش مراد سوم و پدر خود محمد سوم که به اداره حکومت و مملکت داری اهمیتی نمی‌دادند و این گونه مسائل را به مادرانشان می‌دادند و زنان را عملاً در سلطنت شریک حکومت خود می‌ساختند.

همسران

  • کوسم سلطان، خاصگی سلطان احمد یکم و والده سلطان مراد چهارم و ابراهیم یکم بود.
  • ماه‌فیروز سلطان، والده سلطان عثمان دوم بود.

پسران

  • عثمان دوم (تولد ۳/۴ نوامبر ۱۶۰۴ استانبول – اعدام ۲۰ می ۱۶۲۲ استانبول، در مقبره احمد اول در مسجد آبی دفن شد) پسر ماه‌فیروز سلطان
  • شاهزاده محمد (تولد اوایل ۱۶۰۵ استانبول – اعدام ۱۰ ژانویه ۱۶۲۱ استانبول، در مقبره احمد اول در مسجد آبی دفن شد) پسر کوسم سلطان
  • مراد چهارم (تولد ۲۶ ژوئن ۱۶۱۱/۱۲ استانبول – مرگ ۸ فوریه ۱۶۴۰ استانبول، در مقبره احمد اول در مسجد آبی دفن شد) پسر کوسم سلطان
  • شاهزاده بایزید (تولد ۱ دسامبر ۱۶۱۲ استانبول – اعدام ۲۷ ژوئیه ۱۶۳۵ استانبول، در مقبره احمد اول در مسجد آبی دفن شد) پسر ماه‌فیروز سلطان
  • شاهزاده قاسم (تولد حدود ۱۶۱۳ استانبول – اعدام ۱۷ فوریه ۱۶۳۸ استانبول، در مقبره محمد سوم در ایاصوفیا دفن شد) پسر کوسم سلطان
  • شاهزاده سلیمان (تولد ۱۶۱۴/۱۵ استانبول – اعدام ۲۷ ژوئیه ۱۶۳۵ استانبول، در مقبره احمد اول در مسجد آبی دفن شد) پسر ماه‌فیروز سلطان
  • شاهزاده حسین (تولد ۱ نوامبر ۱۶۱۴ استانبول – مرگ بعد از ۱۶۲۳ استانبول، در مقبره احمد اول در مسجد آبی دفن شد)
  • ابراهیم یکم (تولد ۵ نوامبر ۱۶۱۵ استانبول – مرگ ۱۸ اوت ۱۶۴۸ استانبول، در مقبره مصطفی اول در ایا صوفیا دفن شد) پسر کوسم سلطان

 

دختران

  • گوهرخان سلطان، (تولد ۱۶۰۵ استانبول – مرگ ۱۶۶۰ استانبول در مقبره احمد اول در مسجد آبی دفن شد) دختر کوسم سلطان
  • عایشه سلطان، (تولد حدود ۱۶۰۶ استانبول – مرگ ۱۶۵۸ استانبول در مقبره احمد اول در مسجد آبی دفن شد) دختر کوسم سلطان
  • فاطمه سلطان، (تولد حدود ۱۶۰۸ استانبول – مرگ ۱۶۶۸ استانبول در مقبره احمد اول در مسجد آبی دفن شد) دختر کوسم سلطان
  • خان‌زاده سلطان، (تولد ۱۶۰۹ استانبول – مرگ ۲۱ سپتامبر ۱۶۵۲/۵۴ استانبول در مقبره ابراهیم یکم در ایاصوفیا دفن شد) دختر کوسم سلطان
  • عاتکه سلطان، (تولد حدود ۱۶۱۳ استانبول – مرگ ۱۶۷۲ استانبول در مقبره ابراهیم اول در ایا صوفیا دفن شد).
  • عابده سلطان، (تولد ۱۶۱۷ استانبول – مرگ بعد از ۱۶۴۸ استانبول در مقبره احمد اول در مسجد آبی دفن شد)

 

در فرهنگ عامه

مجموعه تلویزیونی ساخت سال ۲۰۱۵ قرن با شکوه کوسم، به زندگی احمد یکم می‌پردازد.

 

جنگ صفویه و عثمانی- صلح و تداوم

وزیراعظم جدید ناصوح پاشا خواستار جنگ با صفویان نبود. همچنین پادشاه صفوی نامه ای فرستاد مبنی بر اینکه وی خواستار امضای یک صلح نامه است و با امضای آن او سالانه ۲۰۰ بار ابریشم به قسطنطنیه خواهد فرستاد. در ۲۰ نوامبر ۱۶۱۲ ناصوح پاشا معاهده ای را امضا کرد که به موجب آن تمامی سرزمینهایی که طی جنگهای سالهای ۱۵۷۸ تا ۱۵۹۰ به دست عثمانی ها افتاده است به ایران بازگردانده شده و حدود مرزها به حالت قبلی خود در سال ۱۵۵۵ باز گردد.

به هرحال این صلح با عدم ارسال ۲۰۰ بار ابریشم از سوی پادشاه ایران خاتمه یافت و در ۲۲ می ۱۶۱۵ وزیر اعظم اوکوز محمد پاشا Öküz Mehmed Pasha مکلف شد که مقدمات جنگ با ایران را فراهم کند. محمد پاشا جنگ را تا سال بعد از آن به تعویق انداخت و تا آن زمان صفویان خود را آماده ساخته و به گنجه حمله کردند. در آوریل ۱۶۱۶ محمد پاشا با سپاهی عظیم حلب را به قصد ایروان ترک کرد اما موفق به تصرف آن نشد و به ارزروم عقب نشینی کرد. او از سمت خود برکنار شد و داماد خلیل پاشا Damat Halil Pasha جایگزین وی شد. خلیل پاشا برای زمستان به دیاربکر Diyarbekir رفت و این در حالی بود که خان کریمه Crimea ،چانیبک گیرای Canibek Giray به مناطق گنجه، نخجوان و جلفا حمله کرده بود.

 

معماری و خدمات به اسلام

سلطان احمد مسجد سلطان احمد را ساخته است که ابر اثر سبک معماری عثمانی مسجد ایاصوفیه Ayasofya mosque است.خود سلطان احمد شخصاً در کلنگ زدن زمین مسجد با یک کلنگ ساخته شده از طلا حضور داشته و ساخت مجموعه مسجد را آغاز کرده  است. زمانیکه سلطان احمد پس از ساخت مسجد متوجه شد که تعداد مناره های این مسجد با تعداد مناره های مسجد اعظم مکه برابر است بسیار خشمگین شد.

وی از این اشتباه  بسیارعصبانی و اندوهگین شده تا اینکه شیخ الاسلام به وی پیشنهاد کرد تا برای حل این مشکل مناره دیگری برای مسجد مکه بسازد. سلطان احمد با خوشحالی مشغول بازسازی کعبه برای یازدهمین بار شد که در آن زمان توسط سیلاب خساراتی به آن وارد شده بود. او معمارانی از استانبول به آنجا فرستاد و دستور داد تا ناودانی از طلا برای آن بسازند تا آب پشت بام کعبه را  هنگام سیل جمع آوری کرده و مانع از خسارت به ساختمان کعبه شود این کار با موفقیت انجام شد.

مجدداً در زمان سلطان احمد بود که یک شبکه فلزی داخل چاه زمزم در مکه کار گذاشته شد. قراردادن این شبکه فلزی در حدود سه فوت پایین تر از سطح آب به این دلیل بود که برخی افراد خوش باور و ساده لوح تصور می کردند که اگر در چاه زمزم بپرند مرگی قهرمانانه خواهند داشت و شهید محسوب می شوند.

در مدینه شهر حضرت محمد (ص)، یک منبر جدید از مرمر سفید از استانبول ارسال و در مسجد حضرت رسول جایگزین منبر قدیمی شد. همچنین مشهور است که سلطان احمد دو مسجد دیگر در اشکودار ناحیه آسیایی استانبول ساخته است که در هر صورت هیچ کدام از آنها باقی نمانده اند.سلطان احمد تاجی داشت با ردپای حضرت محمد که همیشه در روزهای جمعه و اعیاد آن را بر سر می گذاشت و این تاج نمونه بارز محبت وی به حضرت رسول در تاریخ عثمانی است.

 

زندگی شخصی سلطان احمد

مادر احمد اول والده حندان سلطان بود که اصلیتی یونانی داشت و نام اصلی وی هلنا بود. احمد در کاخ مانیسا به دنیا آمد و در سال ۱۶۰۳ در سن ۱۳ سالگی جانشین پدرش محمد سوم ( که از سال۱۵۹۵ تا ۱۶۰۳ امپراطور عثمانی بود) شد. او به سنت برادر کشی در خاندان عثمانی خاتمه داد و به برادرش مصطفی اجازه داد تا همراه با مادر بزرگش صفیه سلطان در کاخ قدیمی زندگی کند. وی به مهارت در شمشیر بازی، شاعری ، اسب سواری و صحبت کردن به چندین زبان مشهور است. یکی از عموهای گم شده احمد به نام یحیی Yahya در سال ۱۶۰۳ که امکان به تخت نشستنش فراهم شد،از سلطان شدن ابراز تنفر کرد و عمر خود را صرف طرح ریزی برای تبدیل شدنش به یک سلطان کرد.

احمد یک شاعر بود و اشعار سیاسی و غزلهای بسیاری تحت عنوان باهتی Bahti سروده است. اما در عین طرفداری از شعر و شاعری با رشته های هنری ناسازگاری داشت و مانند پدرش از نقاشی  مینیاتور که در آن زمان رایج بود غفلت می کرد. نقاشی های مینیاتوری ارتباط عمیقی با باورهای مذهبی داشته و صحنه هایی از زندگی را به شکلی هنرمندانه به تصویر می کشد هنری که شاید در زیبایی با هنر آفرینش آفریدگار رقابت می کند.

بر این اساس احمد خطاطان، ادیبان و عابدان را تشویق و سرپرستی می کرد. از این رو به خوشنویسان دستور داد تا روی کتابی با عنوان جوهر وجود گذشتگان کار کرده و آن را خطاطی کنند. او همچنین سعی داشت تا پیروی از قوانین و سنتهای اسلامی را رواج داده و سعی در بازگرداندن قوانین قدیمی اسلام مثل منع مصرف الکل داشت و سعی داشت تا در نماز جمعه شرکت کرده به نحو صحیحی به افراد فقیر صدقه دهد.

او همچنین مسئول از بین بردن ساعت موزیکالی بود که الیزابت اول ملکه انگلستان در زمان پدر احمد آن را به کاخ هدیه داده بود و دلیل آن این بود که وی با هنرهای تجسمی که در تضاد با اعتقادات مذهبی وی بود مخالفت داشت یا اینکه ساعت اهدایی را به عنوان نمادی از  نفوذ قدرت غربیها می پنداشت.

مرگ سلطان احمد

احمد به دلیل ابتلا به بیماری تیفوس و خونریزی معده در سال ۱۶۱۷ درگذشت.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
1 نظر
  1. ناشناس می گوید

    نظر مه این است که مه میخواستم بیفهمم که احمد وکوشم سلطان ومادر ومادر بزرگ یعنی میخواستن که احمد وکوشم به سلطنت برسد مه میخواهم بگین که چی وقت جواب سوال مه میتین تشکر

ارسال یک پاسخ