روابط ایران و انگلیس در دوران محمدشاه چگونه بود؟
«شاهنشاه ممالک ستان بنابر همجواریت ایران و هندوستان نظام کار خراسان را بهانه فرمایند و به آن طرف عزیمت نمایند تا پادشاه افغان به این توهم از عزیمت هندوستان کناره جوید» (تاریخ ذوالقرنین، ص. ۱۲۹).
ماموریت ژنرال ترهزل در خلیج فارس برای یافتن پایگاهی نظامی نشاندهنده فعالیت نظامی فرانسویان در شرق بود؛ به دنبال آن کمپانی هند شرقی انگلیس تصمیم گرفت تا نمایندهای به نام سرجان ملکم را برای ماموریتی سیاسی به ایران و مسقط بفرستد. ملکم با دریافت اطلاعاتی مهم درباره فضای سیاسی ایران از مهدی علیخان، پس از ورود به ایران موفق شد قراردادی سیاسی و تجاری ببندد.
دوستی پایدار طرفین، دفع حمله افغانها به هند، کمک نظامی به ایران در صورت حمله فرانسه، منع فرانسویان از ایجاد پایگاه در مرزهای جنوبی از جمله مفاد مهم قرارداد مزبور بود (خاوری شیرازی، ص. ۱۴۲). از سوی دیگر ملکم در مسقط با سید سعید بر سر استقرار نماینده کمپانی هند شرقی و جلوگیری از فعالیتهای سیاسی و بازرگانی فرانسویان به توافق رسید (وندل، ص. ۸۲).
آغاز جنگهای ایران و روس و برتری نظامی روسها و بیاعتنایی انگلیس به درخواست کمک نظامی ایران، سبب چرخش سیاسی دولتمردان قاجاریه به سوی فرانسویان شد و فضای مناسبی برای تحقق اهداف ناپلئون در هند به وجود آورد، اما فرانسویان از این موقعیت و موفقیت مقطعی استفاده نکردند و با انعقاد معاهده تیلسیت با روسیه سبب شدند که ایران به سیاستهای انگلیس توجه کند و اینگونه فرانسویان از صحنه سیاسی ایران حذف شدند.
دولت انگلیس برای رقابت با کمپانی هند شرقی، نخستین نماینده انتخابی خود، سر هار فورد را در سال ۱۲۲۳ق به ایران فرستاد.
سر هار فورد جونز در ۲۵ محرم ۱۲۲۴ با در نظر گرفتن وضعیت ایران در جنگ با روسیه و اهمیت استراتژیک آن در دفع خطر فرانسویان، در مذاکره با میرزامحمد شفیع مازندرانی، صدراعظم فتحعلیشاه، موفق شد قرارداد مجمل را منعقد کند.
پس از تبیین این عهدنامه، ایران در وضعیت بحرانی جنگ با روسیه نخستین درخواست خود را مبنی بر کمک مالی انگلیس برای مقابله با حمله روسها مطرح کرد، جونز نیز اجرای آن را به امضای قرارداد از سوی پادشاه انگلیس، جرج سوم، موکول ساخت و به این منظور ابوالحسن خان ایلچی رهسپار انگلیس شد.
ابوالحسنخان ایلچی در سال ۱۲۲۶ق در راه بازگشت با سفیر فوقالعاده و تامالاختیار انگلیس، سر گور اوزلی و معاونش، جیمز موریه همراه شد، اوزلی مردی دانا بود و به زبان عربی و فارسی و ترکی و انگریزی و فرانسه و روس سخن میکرد و خط ایشان مینوشت (لسانالملک سپهر، ج. ۱، ص. ۲۰۸)، او به سبب داشتن این قابلیتها توانست پس از جلب توجه فتحعلیشاه و کمک نظامی به ایران، قرارداد مفصل را در ۱۲۲۷ق برای تحکیم مفاد عهدنامه مجمل به امضا برساند.
سرگور اوزلی در مدت کوتاهی، توجه فتحعلیشاه و عباس میرزا را به خود جلب کرد و از سوی آنها برای فراهم کردن شرایط صلح میان ایران و روس به سنپترزبورگ و تفلیس رفت (مفتون دنبلی، ص. ۴۱۴)، اوزلی در حالی که تمایل دولتمردان ایران را برای صلح با روسیه دریافته بود، فصل اول قرارداد را به منظور اصطکاک نداشتن منافع روس و انگلیس در مرزهای شمالشرق ایران، براساس منع عبور نیروهای دولتهای اروپایی از ایران، تاتارستان، بخارا و سمرقند استوار ساخت تا احتمال خطر آتی روسیه را پس از خاموش شدن شعله جنگهای ایران و روس کاهش دهد.
با بستن معاهده گلستان در سال ۱۲۲۸ق اوزلی از ایران رفت و کوششهای انگلیس برای به دست آوردن موقعیتی همسان با روسها در ایران آغاز شد. این بار سر هنری الیس به بهانه ایجاد تغییر در دو فصل از مفاد عهدنامه مفصل به ایران آمد و در حالی که اوضاع را برای گرفتن امتیازهای بیشتر از ایران مناسب نمیدید، قرارداد تهران را به منظور تثبیت سیاستهای پیشین منعقد ساخت.
جیمز موریه در سال ۱۲۱۳ق به لندن رفت و هنری ویلوک به جای او وزیر مختار ایران شد و تا سال ۱۲۴۱ مقام خود را حفظ کرد، او در این سال بر اثر ایجاد نارضایتی در ایران، به تقاضای میرزا صالح شیرازی، سفیر ایران در لندن، از کار برکنار شد و مکدونالد، سرهنگ پیاده نظام مَدرَس، به جای او منصوب شد.
بدین سان انگلیس بار دیگر در زمینه سیاسی ایران نفوذ خود را نشان داد، اما بهدلیل اینکه روسیه در ضمن قراردادهای گلستان و ترکمانچای امتیازهای مهم سیاسی و تجاری گرفته بود، این کشور نیز خواهان گرفتن امتیازهای متقابل از ایران شد؛ از اینرو پس از مرگ مکدونالد در ۱۲۴۷ ق؛ و دوره کوتاه سفارت کمپل، نماینده دیگر کمپانی هندشرقی، وزارت امور خارجه انگلیس به سبب حساسیت اوضاع، خود زمام امور دیپلماتیک را در ایران به دست گرفت و مکنیل، نایبدوم سفارت و از «سردمداران مکتب سیاست ضدروسیه» را به جای کمپل منصوب کرد.
دوره سفارت مکنیل یکی از مهمترین و حساسترین دوران سفارت در ایران عصر محمدشاه است. نقش زیرکانه او در جریان محاصره هرات برای ایجاد صلح و نیز قهر از اردوی ایران، حکومت قاجاریه را نسبت به وفاداری دولتمردان انگلیسی به پیمانهای پیشین مردد ساخت.