یهودیان چگونه دو کشور اسلامی را به جان هم انداختند؟
هرچند بسیاری درباره مذهب خرمسلطان با تردید صحبت میکنند ولی زمزمههای یهودیبودن او جدی است و شایعه یهودیبودن سلطان سلیم دوم (جانشین سلطان سلیمان و فرزند خرمسلطان) و همچنین قطعیت یهودیبودن نوربانو سلطان (همسر سلیم دوم) بر قوت آن دامن میزند.
از آن زمان که شاه اسماعیل صفوی مذهب رسمی ایران را «تشیّع» و «شیعه دوازدهامامی» اعلام نمود، رگ خصومت و دشمنی سلاطین عثمانی با مردم ایران و حکومت شیعی صفویه جنبیدن گرفت. در نخستین اقدام، سلطان سلیم اول، خلیفه متعصّب و بیرحم عثمانی، چهل هزار نفر از شیعیان مقیم امپراتوری عثمانی را قتلعام نمود، نشاید که این شیعیان هوای مهاجرت به ایران و همراهی با شاه اسماعیل را داشته باشند. سپس نامهای به شاه اسماعیل نوشت مبنی بر اینکه ایران ضمیمه خاک عثمانی شود. شاه اسماعیل نپذیرفت و از این زمان به بعد سلطان سلیم اول و سایر سلاطین عثمانی در پی آن بودند که به بهانههای مختلف به جنگ با ایرانیان بشتابند و اولین حکومت شیعه در ایران پس از اسلام را سرنگون سازند.
در ابتدا تاریخچهای مختصر از تشکیل حکومت صفویه و روی کار آمدن شاه اسماعیل بیان مینماییم و در ادامه در تلاش خواهیم بود تا در این نوشتار، مهمترین اقدامات سیاسی- اجتماعی و اقتصادی که منجر به تعمیق اختلافات و تنش میان حکومت صفویه(ایران) و امپراتوری عثمانی گشت را بیان نماییم.
نقشه ایران در دوره صفویان
*شکلگیری دولت صفوی
شاه اسماعیل در اوایل سال ۹۰۷ ه.قمری پس از غلبه بر رقبای سیاسیاش مانند خاندان آققویونلو، بر تخت سلطنت نشست. سلسله صفوی عملاً از این تاریخ آغاز شد و تا پایان حاکمیت سلطان حسین(۱۱۳۵ ه.قمری)[حدود ۲۱۸ سال] تداوم یافت. [البته پس از سلطان حسین نیز حکومت صفویان بهصورت حاکمیت بر مناطقی از ایران باقی ماند تا اینکه در دوران نادر این سلسله بهطورکلی تاریخ بشریت را بدرود گفت].۱
اگرچه مطابق با آنچه پیش از این ذکر شد که مهمترین دلیل خصومت عثمانیها با ایرانیان اعلام مذهب تشیّع بهعنوان مذهب رسمی بود، لیکن در واقع مهمترین بهانه خصومت و دشمنی سلاطین عثمانی و سهلترین راه برای تهییج اهل تسنّن، این موضوع و عنوان نمودن رفض شیعیان نسبت به خلفای سهگانه بود (در حالی که این مسئله کاملاً جعلی و دروغ بود)، از آنجا که پیش از اعلام مذهب تشیّع از سوی شاه اسماعیل و در زمان درگیری و جنگ میان وی و خاندان آققویونلو، بایزید دوم(سلطان عثمانی) این خاندان[آققویونلو] را که به خاطر اختلافات خانوادگی ضعیف شده بودند به اتّحاد دعوت نمود و آنها را به بازپسگیری سرزمینهایشان تحریک کرد و در واقع سلاطین عثمانی دشمنی خود را با ایرانیان، چند سال قبل از تأسیس سلسله صفویه و اعلام مذهب تشیّع به عنوان مذهب رسمی آغاز نموده بودند.
اقدامات سیاسی- اجتماعی و اقتصادی که موجبات تیره شدن روابط میان ایران و امپراتوری عثمانی را پدید آورد عبارتاند از:
الف) علل سیاسی
۱- رسمی ندانستن یکدیگر
سلطان سلیم اول، پدرش بایزید دوم را وادار به کنارهگیری نمود و او و برادرانش را کشت و بر تخت سلطنت نشست. مطابق با عرف معمول، سفیران و فرستادههایی از کشورهای مختلف برای عرض تهنیت و تبریک وارد استانبول شدند و به سلطان سلیم تبریک گفتند. شاه اسماعیل باوجود اطلاع و آگاهی از جلوس سلطان سلیم، فرستادهای نفرستاد و او را غاصب خواند و علاوه بر آن با دشمنان امپراتوری عثمانی متّحد شد و شروع به تحریک آنان نمود و بدین ترتیب مقدمات تجزیه و انقراض حکومت عثمانی را فراهم میساخت. در مقابل سلطان سلیم نیز شاه اسماعیل را غاصب سرزمینها و خاک عثمانی میدانست و وی را مروّج فتنه در بلاد اسلامی میخواند.
بایزید دوم(پدر سلطان سلیم)- توسط سلیم مجبور به کنارهگیری و درنهایت به دست وی کشته شد.
۲- تلاش عثمانی برای کسب قدرت و گسترش اراضی
دولت عثمانی در سال ۸۵۷ ه.قمری در زمان سلطان محمد، قسطنطنیه را فتح نمود و به حیات روم شرقی پایان داد و با عنوان یک امپراتوری مسلمان هراس فراوانی در دنیای مسیحیت ایجاد کرد. جهاد برای گسترش دین اسلام باعث شد که سلاطین بعدی به حملات خود در اروپا و آفریقا ادامه دهند. غلبه بر مصر و تسلّط بر حرمین شریفین، امکانات مادی و معنوی جدید را در اختیار سلاطین عثمانی قرار داد.۲
این دولت تمایل به تسلّط بر ایران و عراق را نیز در سر میپروراند ولی با دولت مقتدر صفوی مواجه شده بود. همانطور که ذکر شد سلطان سلیم از شاه اسماعیل خواست تا خاک ایران را به خاک عثمانی ضمیمه نماید که با مخالفت شاه اسماعیل مواجه شد. سلطان سلیمان قانونی نیز در نامهای توهینآمیز خطاب به شاهطهماسب از او خواست تا ایران را ضمیمه قلمرو عثمانی نماید. سلطان سلیمان قانونی در این نامه تحقیرآمیز خطاب به شاه طهماسب نوشت:
«سر را فروبیفکن و تاج را به زمین بگذار و مانند اجداد خویش، خود را در میان فرقه فقرا بپیچ و مثل درویشان به قسمتی که از برای تو مقرّر شده است، بساز و پشت خود را در خفّت و حقارت خودت دوتا و منحنی نما. اگر بخواهی به در خانه من آمده، لقمه نانی را در راه خدا گدایی کن، من همه خواهشهای تو را مقبول خواهم داشت.»۳
سلطان سلیمان اول ملقب به سلطان سلیمان قانونی یا محتشم
در زمان شاهطهماسب، سلطان سلیمان حداقل چهار بار با تمام قوا به ایران هجوم آورد؛ اما سیاست «زمین سوخته» صفویان در مقابله با عثمانی کارساز افتاد. با این سیاست منطقه خشک و ویرانی به درازای هشتصد کیلومتر و پهنای دویست تا دویست و پنجاه کیلومتر، سدی میان قلمرو صفوی و سیل بنیانکن نیروهای عثمانی به وجود میآورد.۴ زمینهای بیآبوعلف و خالی از سکنه دیگر هیچ میلی برای سربازان ینی چری و یا هیچ سپاهی باقی نمیگذاشت، سربازانی که به امید دریافت غنیمت در جنگ عازم میدان نبرد میشدند. بدین ترتیب قراردادهای صلحی میان ایران و عثمانی امضا شد که طی آن مناطق وسیعی از ایران جدا شد و ضمیمه قلمرو عثمانی گردید.
نگارهای از شاهطهماسب که بر روی دیوار چهلستون حک شده است.
سلطان سلیمان قانونی و سپاهش در حال حرکت به جانب ایران نبرد با شاهطهماسب
سلطان سلیمان قانونی حداقل چهار مرتبه با تمام به ایران شیعی قوا حمله کرد که طی این حملات تعداد زیادی از هموطنانمان کشته شدند.
۳– پناهندگی شاهزادهها
درگذشته، کشته شدن هر پادشاه حوادثی خونین را به دنبال داشت، زیرا بر سر جانشینی او جنگ خونینی درمیگرفت، در این میان کسانی نیز بودند که به این جنگها و درگیریها دامن میزدند؛ چنین وضعی جز هرجومرج و از همگسیختگی اجتماعی حاصلی در برنداشت. ازاینرو کسی که موفق میشد قدرت را در دست گیرد، ناچار بود رقیبان داخلی را از میان بردارد و یا با فشار و اختناق وادار به سکوت نماید. ولی در همه موارد، چنین شانسی نصیب او نمیشد و بسیار پیش میآمد که رقیب از قلمرو حکومت نوپای او فرار کرده، حتی به دشمن دیرینه خود در خارج از مرزهای حاکمیت او پناهنده میشد. همین امر تیرگی روابط بین دو کشور را باعث میشد و به تنشها دامن میزد.۵ القاص(القاس) میرزا برادر شاهطهماسب به دربار عثمانی و سلطان مراد فرزند سلطان احمد و بایزید فرزند سلطان سلیمان به دربار صفویان پناهنده شدند. هریک به نحوی پادشاهان صفوی یا عثمانی را به جنگ علیه دیگری تحریک مینمود.
نویسنده کتاب عالمآرای عباسی درباره آرایش سپاه عثمانی برای جنگ با ایران پس از تحریک سلطان سلیمان توسط القاص(القاس) میرزا مینویسد:
«چون القاص میرزا روزی چند در استانبول اقامت نمود، به سخنان کاذبه و اقاویل باطله شورافزای دماغ خواهش سلطان سلیمان گردیده، در سنه خمس و خمسین و تسعمائه[۹۵۵ ه.قمری] گروهی انبوه و لشکری کوه شکوه از ممالک روم و شام و مصر و بلد قرامان و دیار ربیعه و عراق عرب جمع آورده، با توپ و ارابه و ضربزن بسیار و جنگجویان بیشمار از استانبول بیرون آمده، روی توجّه به ولایت عجم آورد»۶
۴– توطئه اروپاییان
اروپاییان از دشمنی ایران و عثمانی سود فراوان بردند، به گفته خودشان اگر نبردهای مکرّر و طولانی امپراتوری عثمانی با ایرانیان نبود چیزی به طول نمیانجامید که ترکان عثمانی سرزمینهای اروپایی را یکی پس از دیگری فتح میکردند و کشورهای اروپایی از تهاجم عثمانیان جان سالم به درنمیبردند.
بوسیک سفیر اتریش دراینباره اظهار داشت:
«میان ما و نابودی فقط ایرانیان قرار دارند. اگر این نبرد نبود، ترکان در کوتاهترین مدت بر ما چیره میشدند»۷
نبرد امپراتوری عثمانی با اروپاییان
بوسیک سفیر اتریش: میان ما و نابودی فقط ایرانیان قرار دارند. اگر این نبرد نبود، ترکان در کوتاهترین مدت بر ما چیره میشدند
به گفته خودشان، آنها از این فرصت استفاده کردند و در جهت تحریک بیشتر ایرانیان و عثمانیها برای ادامه جنگ کوشیدند. از طرفی بهطور غیرمستقیم و از طریق جاسوسان و افراد نفوذی در دربار عثمانی بر طبل خصومت با ایران میکوبیدند و از طرف دیگر به ایرانیان در جهت حملونقل دریایی و ساختن توپ و سلاحهای آتشین(گرم) کمک مینمودند.
ادوراد براون دراینباره میگوید:
«هدف از مأموریتهای اروپاییان، تقریباً در همه موارد جلب همکاری مملکت ایران به جنگ با دولت قدرتمند ترکان عثمانی بود»۸
ادوارد براون، مستشرق انگلیسی مینویسد: هدف از مأموریتهای اروپاییان، تقریباً در همه موارد جلب همکاری مملکت ایران به جنگ با دولت قدرتمند ترکان عثمانی بود.
در زمان شاه اسماعیل(۹۲۱ ه.قمری)، الفونس والبوکرک، فرمانده ناوگان پرتغال با شاه اسماعیل معاهدهای بست و در آن مقرّر شد که نیروی او با ایران بر ضد عثمانیها متّحد شوند و با ترکان عثمانی بجنگند.۹ امپراتور آلمان، پادشاه مجارستان، پادشاه اسپانیا و پادشاه سوئیس نیز به ایران پیشنهاد اتّحاد دادند. همه این پیشنهادها و مساعدتها ازآنجا بود که میخواستند مانع از شکست ایران و یا صلح آن با عثمانیها شوند زیرا که در هر دو صورت عثمانیها دوباره متوجّه غرب میشدند.
نبرد زنتا، نبرد امپراتوری عثمانی با اروپاییان
۵- شکستهای مکرّر دولت عثمانی در جبهه اروپا و توجه بیشتر به جبهه شرق
همانطور که بیان شد، اروپاییان نهایت تلاش خود را کردند تا توجّه امپراتوری عثمانی را از جبهه غرب (اروپا) به جبهه شرق و ایران منتقل نمایند و در این راه نیز موفق شدند و در واقع در یک زمان عثمانیها در دو جبهه شرق و غرب میجنگیدند و لذا متوجّه شکستهای متوالی در مناطق اروپایی شدند.
در سال ۱۰۹۴ ه.قمری عثمانی پس از دو ماه محاصره وین نتوانست آن را فتح کند. یک ماه بعد پادشاه لهستان در کاهلنبرگ قشون عثمانی را در هم شکست. در سال ۱۰۹۷ ه.قمری اتحادیهای از کشورهای ضد عثمانی(لهستان، روسیه، ونیز و اتریش) شهر بوداپست را از اشغال ترکها آزاد کردند. سال بعد نیز ارتش عثمانی ایالت بوسنی را به اروپاییان سپرد. دولت عثمانی پس از مصالحه با اتّحاد سهگانه که به پیمان صلح کارلوئیس(۱۶۹۹ میلادی) معروف شد، برای جبران شکستهای خود در اروپا رو بهسوی شهرهای ایران گذاشت.
۱۰-*دخالت دو دولت در امور داخلی یکدیگر
علاوه بر اقداماتی که بیان شد و حاکی از دخالت دولت صفویه و امپراتوری عثمانی در امور یکدیگر بود (مواردی مثل غاصب خواندن سلطان سلیم اول، پناه دادن به شاهزادههای فراری، تحریک جداییطلبان و مخالفان از سوی دو طرف)، مواردی نیز موجب تیرگی عمیق روابط و بروز خصومت و دشمنی شد.
دخالت دولت صفوی در امور داخلی عثمانی مربوط به دوره اول حکومت صفوی میشود. ولی همین دخالت را میتوان عامل جنگ اول ایران و عثمانی در چالدران دانست که طی آن شکست بزرگی بر ایران وارد آمد. درنتیجه این شکست بود که دولت صفوی سعی مینمود از جنگ رودررو با دولت عثمانی پرهیز نماید. مهمترین این مداخلات مسئله سپاه قزلباش ایران است. این قبایل در اصل ساکن آناتولی و جزء قلمرو عثمانی بودند. شاه اسماعیل با این قبایل که در آن زمان خارج از مرزهای ایران بودند در ارتباط بود.
جنگ چالدران، در این جنگ نیروهای قزلباش ۴۰ هزار تن و نیروهای عثمانی ۱۰۰ هزار تن بودند، این درحالی بود که نیروهای عثمانی مجهّز به سلاح گرم نیز بودند.
شاه اسماعیل در جنگ چالدران شجاعانه جنگید و مجروح شد، همسر شاه اسماعیل در این جنگ اسیر شد.
تقابل سوارکاران قزلباش با توپها و گلولههای عثمانی
با پیروزیهای پیدرپی شاه اسماعیل در مناطق مختلف ایران، شهرت و محبوبیت وی در میان قبایل قزلباش رو به فزونی رفت. با افزایش محبوبیت وی در میان قبایل آناتولی، دولتمردان عثمانی احساس خطر کردند زیرا که به روحیه، مذهب تشیّع و تمایل جداییطلبانه این قبایل آشنا بودند. در ادامه عثمانیان از مهاجرت قبایل آناتولی به ایران جلوگیری نمودند و همین امر هم باعث آشفتگی اوضاع در این منطقه شد و چندین رهبر قبایل با اشاره شاه اسماعیل علیه عثمانیان قیام کردند و به دست آنان سرکوب شدند.
در مقابل دخالتهای دولت صفویه در امور داخلی دولت عثمانی، سلاطین عثمانی نیز اقدام به مبارزه علیه شیعیان نمودند و گفتههای علمای شیعه را کفر محسوب نمودند و علمای اهل تسنّن نیز جهاد با کافران را ضروری دانستند. با صدور این فتاوی بود که قتلعام شیعیان اقدام موجهی قلمداد شد. بنا به نوشته منابع، نزدیک به چهل هزار تن از شیعیان آناتولی قتلعام شدند.
به دنبال این اقدامات است که سلطان سلیم عازم جنگ با شاه اسماعیل میشود و جنگ چالدران رخ میدهد. همزمان با این اقدامات سلطان سلیم نامه مفصّلی برای عبدالله خان ازبک میفرستد و در آن شاه اسماعیل را «صوفی بچه ناپاک لئیم» میخواند و او را تشویق میکند تا به مرزهای شرقی حملهور شود.۱۳
۶- نامههای تحریکآمیز
تقریباً در تمامی دوران حکمرانی دودمان صفوی، روابط میان ایران و امپراتوری عثمانی نامناسب بود و بهجز برخی موارد که به خاطر مشکلات فراوان ناچار به صلح میشدند در سایر موارد دو دولت همواره در حال جنگ و ضربه زدن به منافع یکدیگر بودند. نامههایی که به دلایل مختلف میان خاندان صفوی و عثمانی مبادله میشد از جهات مختلف بسیار تحریکآمیز بود. برای پی بردن به تأثیر این نامهها در تعمیق خصومتها و سرباز نمودن زخمهای کهنه تعدادی از آنها را در زیر بررسی مینماییم:
سلطان سلیم علاوه بر اینکه خانان ازبک را ضد شاه اسماعیل تحریک میکرد، خود نیز مستقیماً با شاه اسماعیل نامهنگاری نمود و هدف سلیم از نوشتن نامهها تحریک شاه اسماعیل به جنگ بود.۱۴ [نامههای وی] دارای مضمومی بسیار موهن و زننده و لحن شدید بود.۱۵ گاهی همراه نامه لباسهای زنانه، تسبیح و کشکول میفرستاد.۱۶
شاه اسماعیل هم که در طول مدّت درگیریهایش با قبایل و خاندانهای مختلف مغلوب واقع نشده بود، در مقابل تهدیدات سلطان سلیم کوتاه نیامد و نامههای وی را با لحن نیشدار و کنایههای تند پاسخ داد. همین نامهها نیز مهمترین بهانه برای آغاز جنگ چالدران شد.
سلطان سلیم در اولین نامهاش به شاه اسماعیل خواستار ضمیمه کردن خاک ایران به قلمرو عثمانی میشود:
«بدون تعویق ولایاتی را که از ممالک عثمانی ضبط کردهاند، استرداد نمایید[سپس فرمود در غیر این صورت] عساکر نصرت مآثر ما به مملکت او تاخته، هرچه خواست خداوندی است ظاهر خواهد شد»
سلیم در پایان نامهاش شاه ایران را تهدید کرده نوشت:
«اگر تأیید عزوجل یاری کند، به سرپنجه قوّت کامکاری، دست و بازوی ستمکاریات برکنیم و از سر قدرت سروری به سودای صفدری از سر سراسیمهات به درکنیم…»۱۷
این قبیل نامهها در زمان حکمرانی سایر سلاطین و پادشاهان دو طرف ادامه یافت.
۷-نقض پیمانها
همانطور که در بالا ذکر شد، امپراتوری عثمانی و صفویان در طول ۲۲۸ سال دوام و پایداری صفویان همواره در دشمنی به سر میبردند و اگر گاهی صلح مینمودند به خاطر ضعف هر دو طرف بود. این قراردادهای صلح از این رو بسیار شکننده و سست بود چرا که در بسیاری از موارد دولت مغلوب در هنگام قوّت نسبی قرارداد را نقض مینمود.
۱-۸- نقض پیمان آماسیه
مصطفی پاشا[مشاور دولت عثمانی] در روز ۲۶ صفر سال ۹۸۶ ه.قمری با نیرویی در حدود صد هزار سپاهی از محلی به نام اسکوتاری بهقصد ایران حرکت کرد و درراه بهوسیله یکی از اسیران ایرانی نامهای را برای شاه ایران فرستاد. او در نامه نوشته بود که با نیرویی در حدود سیصد هزار سوار و ششصد توپ و شش هزار تفنگچی به ایران میآید تا عیسویان گرجستان را از دست حاکمان ستمکار ایران رهایی بخشد.۱۸
شاه محمد خدابنده طی نامهای به مصطفی پاشا علّت نقض پیمان آماسیه را خواستار شد. طبق صلح آماسیه قلعه و منطقه قارس بایستی بهصورت مخروبه میماند و منطقه حائل و بیطرف میان ایران و عثمانی بود، ولی خسرو پاشا(حاکم عثمانی) در همان سال آنجا را غارت نمود و مصطفی پاشا نیز شروع به ساختن قلعه نمود.
۲-۸- نقض عهدنامه استانبول
شاهعباس صفوی پس از جلوس ابتدا با عثمانیها مدارا نمود و هنگامیکه ازبکها را از خراسان بیرون نمود، فتنهها را فرونشاند، ازنظر نظامی مجهّز شد و اوضاع را مناسب دید، کینه درونی خود نسبت به عثمانیها را آشکار نمود و به درخواست عثمانیها جواب رد داد،
درخواست آنان ازاینقرار بود:
-تجدید عهدنامه استانبول
-واگذاری خراسان به ازبکها
-فرستادن پسر بزرگش بهعنوان گروگان به دربار عثمانی
-بازگرداندن بیست هزار خانوار کُرد به عثمانی
شاهعباس در سال ۱۰۱۲ ه.قمری عملاً عهدنامه استانبول را زیر پا گذاشت و تبریز، ارمنستان، گرجستان، ایروان و تعدادی دیگر از مناطق را تصرّف نمود.
شاهعباس صفوی، در زمان وی عثمانیها شکست سختی از ایرانیان متحمل شدند و بغداد و تبریز بعد از سالها دوباره به دست ایران افتاد.
قراردادها و پیمانهای دیگری از سوی دو دولت نقض شد که مجال ذکر همه آنها نیست و تنها نام دو مورد دیگر از آنها ذکر میشود:
– نقض عهدنامه دوم استانبول از سوی سلطان احمد عثمانی
– نقض معاهده ایروان از سوی شاهعباس صفوی
– و…
ب) علل اقتصادی
چنانکه ابراهیم پچوی مورّخ ترک در مورد تهاجم ترکان عثمانی به فرماندهی خلیل پاشا در ۱۰۲۷ ه.قمری به مناطق آذربایجان مینویسد:
«مهاجران عثمانی و تاتار برای یغما، همراه خود قاطر و اسب یدکی آورده و آماده کرده بودند که آنها را از اموال دولت پر نمایند»۱۹
و این مطلبی که ابراهیم پچوی بیان میکند نشان میدهد که هدف و انگیزه سربازان ترک و ینی چری جمعآوری غنائم جنگ بوده است. هرچند که در قرن دهم هجری قمری، دولت عثمانی در زمینه راههای تجارت، کشتیرانی و حملونقل زمینی موقعیت خوبی به دست آورده بود ولی هیچیک از موقعیت جاده ابریشم و اهمیت آن نمیکاست. تا این که شاهعباس درصدد برآمد تا عثمانیها را از این کالای ارزشمند و فروش آن محروم نماید. شاهعباس منطقه خلیجفارس را جایگزین منطقه عراق و حلب برای صادرات ابریشم به اروپا نمود. تغییر مسیر محصول ابریشم عثمانیها را متوجّه کانون تولید این محصول یعنی ارمنستان و گرجستان نمود و از این زمان به بعد سلاطین عثمانی به بهانههای مختلف درصدد برآمدند تا این دو منطقه را ضمیمه خاک و قلمرو خود نمایند.
جاده ابریشم، راه بازرگانی و تجاری که از شرق آسیا تا اروپا پیش میرفت، شاهعباس مسیر این جاده را به منطقه خلیجفارس تغییر داد تا عثمانیها را از ثمرات این جاده و خصوصاً محصول ارزشمند ابریشم محروم سازد.
ج) علل اجتماعی (تضاد ایدئولوژیک، تشیّع در برابر اهل سنّت)
شیعهگری شاه اسماعیل، چه ناشی از اعتقاد و ایمان قلبی او بوده و چه ناشی از الزامات سیاسی حکومت صفویه، امری بود که در ایران به وقوع پیوست.۲۰ این سیاست مذهبی موجب اتحاد راسخ قزلباشها با این دولت گشت، در سرکوبی حاکمان و امرای محلی مؤثر بود، موجب همراهی علمای دینی با حکومت و مشروعیت آن شد. بههرحال تأثیرات سیاسی اعلام رسمی مذهب تشیّع بسیار زیاد است بهطوریکه بسیاری از کارشناسان آن را سیاسی میدانند تا اعتقادی.
اما سیاست مذهبی صفویه و ترویج مذهب تشیّع باعث عکسالعمل شدید همسایگان سنّی مذهب ایران یعنی ازبکها در شرق و عثمانیها در غرب شد، بهخصوص که عثمانیها ادعای خلافت اسلامی را در سر داشتند.۲۱ دولت عثمانی در بسیاری از برنامههای مخاصمانه خود علیه ایران از حربه جدال مذهبی استفاده نمود. آنان پیش از این نیز در راستای نائل شدن به توسعهطلبیهای خود و جنگ با اروپاییان بر اعتقادات مذهبی و کافر دانستن آنان و لزوم کشتار و جنگ با آنان تکیه میزدند. حال ایرانیان را «شیعیان رافضی» و در برخی موارد فتوا به کافر بودن آنان میدادند و اینگونه اقدامات وحشیانه و کشتار آنان را توجیه مینمودند.
البته همانطور که ذکر شد، این تضاد ایدئولوژیک و شیعه بودن صفویان تنها بهانهای برای سلاطین عثمانی و سرپوش و رنگ و لعابی برای دخالت در ایران و توسعهطلبی بود.
د) اقدامات یهود در شعلهور نمودن آتش جنگ میان ایران و عثمانی
خداوند متعال درآیات کریمه قرآن مجید، کراراً یهود و یهودیت (تحریفشده) را دشمن اصلی مسلمانان و خصوصاً مؤمنان معرفی مینماید.
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ»۲۲
ترجمه: مسلماً یهودیان و کسانى را که شرک ورزیدهاند، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت و قطعاً کسانى را که گفتند: «ما نصرانى هستیم»، نزدیکترین مردم در دوستى با مؤمنان خواهى یافت، زیرا برخى از آنان دانشمندان و رهباناناند که تکبر نمىورزند.
یهودیان همواره خود را سرور مخلوقان دانسته و به دنبال برپایی ارض موعود و بهشت زمین بوده و هستند. آنان ارض موعود را فلسطین یا اورشلیم میدانند و در طول تاریخ همواره درصدد تصرّف آن و بازپسگیری آن از مسلمانان بودند. امپراتوری هابسبورگ(اسپانیا) که مشاوران یهودی چون اسحاق آبرابانل، لویی سانتانگل و گابریل سانچز در اختیار داشت چندین بار اقدام به جنگ علیه عثمانیها برای تصرّف اورشلیم نمود ولی به دلیل قدرت زیاد امپراتوری عثمانی با شکست روبرو شد.
اسحاق آبرابانل، مشاور یهودی امپراتوری هابسبورگ
یهودیان از یک طرف برای تضعیف و منحرف ساختن توجّه عثمانیها از غرب به شرق و از طرف دیگر برای سرنگون ساختن اولین حکومت شیعی پس از اسلام، شروع به توطئهچینی برای شعلهور نمودن جنگ ایران و عثمانی نمودند. در زیر به یکی از اقدامات خرابکارانه یهودیت در دربار عثمانی اشاره مینماییم:
– نفوذ در دربار و حرمسرای سلاطین عثمانی
نفوذ در دربار و حرمسرای سلاطین و امپراتوریهای مختلف بهعنوان سنّت تاریخی یهود شناخته میشود. همانند ماجرای استر، این بار یهودیان روکسلانه معروف به خرم سلطان را به دربار و حرمسرای سلطان سلیمان قانونی نفوذ دادند که به گفته بسیاری از مورخین با تحریکات خصمانه او(خرّم سلطان) آماج تهاجم عثمانیها از اروپا به سمت ایران و شیعیان منحرف شد و با زمینهسازی او بود که امپراتوری قدرتمند عثمانی در سراشیبی افول قرار گرفت.
استر، دخترک یهودی که با پنهان کردن هویت یهودیاش، به دربار خشایار شاه راه یافت و مقدمات کشتار ایرانیان را فراهم کرد
بسیاری در مورد مذهب خرم سلطان با تردید صحبت میکنند و در این میان زمزمههای یهودی بودن روکسلانه جدی به نظر میرسد
هر چند بسیاری در مورد مذهب خرم سلطان با تردید صحبت میکنند ولی در این میان زمزمههای یهودی بودن روکسلانه جدی به نظر میرسد و شایعه یهودی بودن سلطان سلیم دوم (جانشین سلطان سلیمان و فرزند خرم سلطان) و همچنین قطعیت یهودی بودن نوربانو سلطان (همسر سلیم دوم) بر قوت آن دامن میزند. هرچند این دلیل نمیتواند یهودی بودن روکسلانه را اثبات نماید ولی حداقل در میان گستره شبهات علامت سؤالی مقابل مسیحی بودن و یا مسلمان شدن وی قرار میدهد که نیازها برای واکاوی بیشتر را در این موضوع میطلبد.
«شاید رواج شایعه یهودیتبار بودن سلیم دوم در میان مردم عثمانی ناظر به همین اصل مشکوک روکسلانه بود»۲۳
سلطان سلیم ثانی فرزند خرم سلطان، مورخان سلیم را فاسد و راحتطلب، کاهل و تنآسا و دائمالخمری نالایق توصیف میکنند.
-تحریک سلطان سلیمان برای نبرد با ایران
همانطور که در ابتدا مطرح شد بر طبق شواهد و مدارک فراوان نقش اصلی در تحریک امپراتوری عثمانی و شخص سلطان سلیمان در حمله به ایران شیعی را خرم سلطان با عناد تمام بازی کرد؛ زیرا که سلطان سلیمان مخالف سرسخت جنگ با بلاد مسلمین بود و آن را جزء خطوط قرمز خود میدانست.
«روکسلانه و کانونی که در پیرامون او بود[منظور کانون یهودیان دربار]، نقش اصلی را در تحریکات خصمانه علیه ایران به دست داشتند و همینان بودند که از سال ۱۵۳۲ میلادی چرخشی بنیادین در استراتژی نظامی سلیمان پدید آوردند و با ترفندهای گوناگون، ازجمله ترویج شیعه ستیزی، آماج اصلی تهاجم عثمانی را از اروپا بهسوی ایران و دولت صفوی منحرف نمودند تا بدین ترتیب امپراتوری هابسبورگ را از زیر ضربه خارج کنند.»۲۴
«پس از روکسلانه، دومین فرد که در تبدیل حرمسرای سلطان به نهادی متنفذ در امور سیاسی و شئون حکومتی نقش اساسی ایفا کرد، زنی یهودی است که او را بانام نوربانو سلطان میشناسیم. نوربانو در اوایل صدارت رستم پاشا به همسری سلیم درآمد و مادر پسری از او شد که بانام سلطان مراد سوّم به سلطنت رسید. «نوربانوی یهودیه» در دوران سلطنت سلیم دوّم و مراد سوّم ریاست حرمسرا را به دست داشت و بهعنوان یکی از ارکان مهم سیاست عثمانی شناخته میشد و پس از مرگ روکسلانه (۱۵۵۶) رهبری جناح جنگطلب دربار عثمانی (علیه ایران) را به دست داشت.»۲۵
در پایان لازم است به سخنان یک خاخام یهودی در سال ۲۰۱۰ میلادی در اسرائیل اشاره نماییم که از نفوذ زنان یهودی در دربار سلاطین و پادشاهان پرده برداشت و به این کار مشروعیت بخشید.
این خاخام یهودی با اشاره به واقعه پوریم و استر، اعلام کرد جاسوسان زن سازمان موساد مجاز به انجام هرگونه عمل جنسی با دشمنان برای انجام مأموریت خود هستند؛ همانگونه که استر هویت یهودی خود را پنهان کرد و با یک دشمن ایرانی یعنی اخشورش (خشایار شاه) ازدواج کرد و با این کار ملت یهود را نجات داد.
ارجاعات مستقیم
۱- حسینی، سیدحمید(۱۳۸۹)؛ مقاله «عوامل سیاسی – اجتماعی تنش میان صفویه و عثمانی»، نشریه «فصلنامه سخن تاریخ»، شماره ۹- تابستان ۱۳۸۹ (صص ۲۵ تا ۵۸)، ص ۲۶
2- شهریاری، محمدعلی(۱۳۸۶)؛ مقاله «پیامدهای سیاسی و اقتصادی جنگهای ایران و عثمانی و تأثیر آن بر سقوط دولت صفوی»، نشریه «فصلنامه پژوهشنامه تاریخ»، شماره ۸- پاییز ۱۳۸۶ (صص ۱۱۵ تا ۱۳۸)، ص ۱۲۱ و ۱۲۲
3- حسینی، سیدحمید(۱۳۸۹)؛ همان، ص ۲۷
4- شهریاری، محمدعلی(۱۳۸۶)؛ همان، ص ۱۲۱
5- حسینی، سیدحمید(۱۳۸۹)؛ همان، ص ۲۸
6- همان، ص ۳۲
7- حسینی، سیدحمید(۱۳۸۹)؛ مقاله «پی آمدهای سیاسی تنش بین صفویه و عثمانی»، نشریه «فصلنامه سخن تاریخ»، شماره ۱۱- دی ۱۳۸۹ (صص ۳۲ تا ۵۶)، ص ۳۴
8- همان
9- همان، ص ۳۶
10- شهریاری، محمدعلی(۱۳۸۶)؛ همان، ص ۱۲۴
11- همان، ص ۱۲۳
12- همان
13- همان، ص ۱۲۴
14- حسینی، سیدحمید(۱۳۸۹)؛ همان، ص ۳۵
15- همان
16- همان
17- همان، ص ۳۶
18- همان، ص ۴۹
19- شهریاری، محمدعلی(۱۳۸۶)؛ همان، ص ۱۲۵
20- همان
21- همان، ص ۱۲۶
22- قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۸۲
23- شهبازی، عبدالله(۱۳۷۷)، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی- ج ۴، ص ۳۰۲
24- همان
25- همان، ج ۴، ص ۳۰۶
منابع غیرمستقیم
۱- شهبازی، عبدالله(۱۳۷۷)، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی- ج ۳،۲،۱ و ۵
2- آذری شهرضایی، رضا(۱۳۸۴)؛ مقاله «جنگ بیرق، شیر و خورشید ایران در مقابل با ماه و ستاره عثمانی»، نشریه «فصلنامه گفتگو»، شماره ۴۳- مهر ۱۳۸۴ (صص ۸۶ تا ۹۵)