صد سال پیش در ایران چه خبر بود؟

جنگ جهانی اول واقعه‌ای که پایان آن را آغاز ورود ایران به دوران مدرن می‌دانند و بزرگترین فاجعه انسانی صد سال اخیر است، صد سال پیش در چنین روز‌هایی به پایان رسید، اما تاثیرگذارترین رویداد یک قرن اخیر گویی از خاطره ایرانیان محو شده است. شاید هم آنقدر دردناک بوده که حافظه جمعی می‌خواسته آن را فراموش کند.

در یک مجموعه چهار قسمتی، با استفاده از کتاب‌های تاریخی، روایت‌ها، خاطرات و روزنامه‌ها به این می‌پردازیم که در آن زمان بر سر مردم ایران چه رفت؛ مردمی که ناخواسته گرفتار جنگ و اشغال قدرت‌های خارجی، بریتانیا، روسیه و عثمانی شده بودند، مردمی گرسنه و بی‌دفاع که باید شکم سربازان ارتش‌های اشغالگر را هم سیر می‌کردند.

آن طور که محمد قائد، نویسنده و پژوهشگر می‌گوید “بحث این نیست که صد سال پیش چه‌ها شد؛ این است که آدمها، یعنی مردم ایران که خود را باهوش‌ترین ملت جهان می‌دانند، در گیر و دار آن وقایع چطور فکر می‌کردند و امروز دربار وقایع معاصر چگونه فکر می‌کنند و بافت این دو طرز فکر، با فاصل صد سال، تا چه حد یکسان است. ”

صد سال پیش در ایران چه خبر بود؟

احمد شاه در کودکی، عکس در کتابی در سال ۱۹۱۵ چاپ شده است

تاجگذاری شاه جوان

احمد علی سپهر شرایط زمان تاجگذاری احمدشاه قاجار را در کتاب “ایران در جنگ بزرگ” این طور توصیف می‌کند:

“تابستان تهران در ماه ژوئیه ۱۹۱۴ زودتر از موعد نیش‌های خود را نشان می‌داد. هوای شهر سنگینی می‌نمود و باد‌های گرمی که از بیابان اطراف می‌وزید نفس‌ها را در سینه تنگ می‌کرد گوئی دیوار‌های گلی از خشکی فریاد العطش برآورده‌اند. روی درختان از گرد و خاک پوشیده شده و سگ‌های ولگرد از تشنگی در کوچه و خیابان سرگردان بودند. مردم مایه‌دار بطرف کوه‌های شمالی تهران و نقاط مختلف شمیران روی آورده، سفارتخانه‌ها در باغ‌های ییلاقی خود مستقر و موکب ملوکانه به نیاوران تبدیل مکان یافته بود.

هر سه قصر صاحبقرانیه و سلطنت آباد و گلستان برای واقعه بزرگی آماده می‌شدند: جشن تاجگذاری شاه جوان در پیش بود. شاعر درباری ماده تاریخ جلوس به تخت سلطنت را در این بیت سرود: خواست یزدان تا شود آباد ملک از عدل و داد / خاتم شاهی به سلطان احمد قاجار داد.

در جشن تاجگذاری سه شب چراغانی مفصلی به عمل آمد. در خیابان‌ها و مقابل مجلس و عمارات دولتی جشن تاجگذاری و اکثر خانه‌های شهر آئین بسته و مردم با یکدیگر با شعف و سرور تبریک می‌گفتند. در چندین میدان موزیک مترنم بود و در سایر شهر‌های ایران هم جشن و چراغانی مجری گردید.

در اغلب خیابان‌های تهران که محل عبور اعلیحضرت بود طاق نصرت بسته بودند. جلو وزارت عدلیه پرنس ارفع الدوله وزیر عدلیه طاقی نظیر طاق کسری در مداین ساخته بود. ”

“در موقع تاجگذاری دعوتی از اعضاء دیپلوماتیک و بعضی از اروپائی‌ها و مأمورین داخله در قصر سلطنت‌آباد بعمل آمد. جمعی به شام و جمعی دیگر به شب‌نشینی دعوت داشتند. علاوه بر این مهمانی، یک شب نیز شاه شخصا رؤسای نمایندگی دول خارجه و خانم‌هایشان را در صاحبقرانیه بشام دعوت نمود، ولیعهد و نصرت السلطنه و اعتضاد السلطنه و عموم وزراء حضور داشتند. ”

“در میان مهمانان کنت لوگوتتی وزیر مختار اتریشمجارستان به نمایندگی از فرانس ژوزف حضور داشت و دو قبضه تفنگ تقدیم احمد شاه کرد. ”

“احمد شاه قبل از ازدواج عشق سوزانی نسبت به کنتس لگوتتی دختر وزیر مختار اتریش داشت و قصر منظریه را در تابستان به اختیار سفارت اتریش قرار داد تا روز‌ها از نیاوران با آن دوشیزه زیبا به گردش و سواری و بازی تنیس بپردازد. ”

صد سال پیش در ایران چه خبر بود؟
مکتب‌خانه، غرب ایران، حدود ۱۹۰۰، عکس از آنتوان سوروگین

دولتیان ستمگر و روحانی‌نمایان

اما زندگی مردم عادی همان روز‌ها در تهران به روایت یحیی دولت آبادی در کتاب حیات یحیی این چنین جریان داشت:”هر چه بیشتر مردم را دیده سخنان ایشان را می‌شنوم بیشتر حس می‌کنم که روح حیات از پیکر این قوم بیرون رفته، احساسات ملی بالمره محو و نابود شده، گویا مرغ مرگ بر سر همگی نشسته، یاس و ناامیدی سرتاسر مملکت را فرا گرفته است، جمعی از ستمکاران سران و سروران قوم شده به یغماگری پرداخته‌اند.

دو قوه فاسد که قرن‌ها بزرگتر بدبختی ایران را تشکیل می‌داده یعنی قوه دولتیان ستمگر و روحانی‌نمایان طمع‌کار بعد از آن همه انقلاب، بعد از آن همه فداکاری، بعد از همه قتل نفوس و هتک اعراض و نهب اموال که در راه آزادی ملت واقع شده، بعد از همه سعی جمیل که در راه کوتاه کردن دست این دو قوه فاسد به کار رفته، به صورتی قبیح‌تر از تمام صورت‌های گذشته حکمروایی می‌نماید.

ناامیدی سرتاسر مملکت را فرو گرفته، با هر کس سخنی از اصلاحات ملکی گفته شود به غیر از نمی‌شود و کار از کار گذشته یعنی تقدیر امور از دست داخله خارج است، جوابی شنیده نمی‌شود، چیزی که در این وقت نویددهنده و موجب سرگرمی مردم شده حکایت تاجگذاری سلطان احمدشاه است که در بیست و هفتم شعبان هزار سیصد و سی دو (۱۳۳۲) مقرر گشته است انجام یابد. مردم بی‌خبر تصور می‌کنند با تاجگذاری احمدشاه اوضاع و احوال رو به بهبود می‌گذارد در صورتی که شاید از اینکه هست بد‌تر شود. ”

صد سال پیش در ایران چه خبر بود؟
ترور فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش در سارایه‌وو ۱۹۱۴

صدای چکمه مردان مسلح در پرشیا

در همان روز در اروپا، امپراتوری اتریش-مجارستان به صربستان اولتیماتوم داده بود، تقریبا سه هفته قبل از آن فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش در صربستان ترور شده بود.یک هفته (یا به عبارتی هشت روز) بعد از تاجگذاری، مردمی که به سلطنت احمدشاه دل بسته بودند شاید هنوز خبر نداشتند که جنگ در اروپا آغاز شده است و کمی بعد ایران در بطن جنگ جهانی خواهد بود.

دولت اتریش در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ به صربستان اعلان جنگ کرد. اول ماه اوت جنگ بین آلمان و روسیه، سوم اوت بین آلمان و فرانسه و چهارم اوت بین آلمان و انگلستان آغاز و دامنه آن به پنج قاره جهان کشیده شد.

جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ آغاز شد و در یازدهمین ساعت یازدهمین روز یازدهمین ماه ۱۹۱۸ به پایان رسید. (ژوئن ۱۹۱۴ ـ. نوامبر ۱۹۱۸/تیر ۱۲۹۳- آبان ۱۲۹۷/ رمضان ۱۳۳۲ ـ. صفر ۱۳۳۷) و حکومت ایران (که در آن زمان هنوز نام رسمی‌اش پرشیا بود) اعلام بی‌طرفی کرده بود، اما این مانع نشد که سه امپراتوری آن زمان، بریتانیا، روسیه و عثمانی، ایران را اشغال کنند.

صد سال پیش در ایران چه خبر بود؟
کاخ گلستان، حدود ۱۹۰۰، عکس از آنتوان سوروگین

ژنرال سر پرسی سایکس در کتاب “پرشیا” می‌نویسد: “هیچ حکومتی برای الزامات و فداکاری‌هایی که جنگ جهانی تحمیل می‌کرد ناآماده‌تر از پرشیا نبود، هیچ حکومتی چنین ناتوانی‌ای در محافظت از مرز‌ها و اتباعش نشان نداد. ”

“پرشیا صدای چکمه مردان مسلح را در بسیاری از استان‌هایش شنید و از عجز مطلق دولتش در محافظت از بی طرفی‌ای که از آن داد سخن می‌داد بشدت عذاب کشید. ”

ریچارد هیل در نوامبر ۱۹۱۵ در نشریه آتلوک اداره کشور را در پرشیا “یکی از بدترین‌ها در دنیا” توصیف می‌کند.

این گونه بود که در بستر جنگ و حکومتی تا این حد ناتوان، “سه سوار ترسناک” پا بر این سرزمین گذاشتند، جز آنفلونزای اسپانیایی که با جنگ آمده بود، دو سوار دیگر، قحطی و وبا خانه زاد بودند.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ