آدولف آیشمن را شاید بتوان از خبرسازترین چهرههای
آلمان نازی پس از جنگ دانست. او که در زمان جنگ از افسران بلندپایه حزب نازی و مسئول «ادارهی امور مربوط به
یهودیان» در «ادارهی اصلی امنیت رایش» بود، با مسئولیتی که برای طرحریزی برنامهی «راهحل نهایی» رایش سوم داشت، طرحی که در نهایت به کشتار جمعی و سیستماتیک یهودیان در طول
جنگ جهانی دوم منجر شد، به یکی از چهرههای تاریخی
هولوکاست تبدیل شد.
نقش او در فرستادن یهودیان به کوره های آدمسوزی او را آماج حملات و بیزاری بسیاری کرد. دادگاه او در شهر اورشلیم، انتخابی نمادین از نظر یهودیان، به یکی از خبرسازترین دادگاههای تاریخی تبدیل شد و مجادلات بسیاری را در پی داشت.
راه حل نهایی
آدولف آیشمن در روز نوزدهم مارس سال ۱۹۰۶ در شهر زولینگن آلمان به دنیا آمد و در سال ۱۹۱۴ پس از مرگ مادرش همراه خانواده به شهر لینز در
اتریش مهاجرت کرد. آیشمن ناتوان از به پایان رساندن تحصیلات خود، به کارگری نزد پدرش پرداخت. در آوریل سال ۱۹۳۲ به حزب نازی اتریش و در سال ۱۹۳۴ به اساس (نیروی ویژه پلیس نازی) پیوست و با سمت سرجوخگی در اردوگاه کار اجباری مشغول شد.
اندکی بعد و پس از انتقال به اداره ی مهاجرت یهودیان و با موفقیتی که در کار خود کسب کرد، توجه هیدریش و هیملر، سران اساس را به خود معطوف کرد و مسئولیت بررسی «راهحل نهایی مسئلهی یهود» برعهدهی او گذاشته شد.
در راستای این مأموریت در سال ۱۹۳۷ برای بررسی امکان انتقال یهودیان از آلمان به خاورمیانه، به فلسطین سفر کرد. او به دلایل اقتصادی و مهمتر از آن تعارض موجود میان ایجاد دولت یهودی مستقل با افکار نازی، با ایدهی انتقال یهودیان مخالفت کرد.
در سال ۱۹۳۸ در وین، اداره ی مرکزی مهاجرت یهود را با اختیار صدور مجوز به یهودیان برای
ترک اتریش و مصادرهی اموال آنان در زمان بازگشت، ایجاد کرد. در آغاز جنگ جهانی دوم به درجهی سروانی اساس ارتقاء یافت و با تلاشهایی که در اخراج یهودیان از سرزمین رایش سوم صورت داد، به زودی به درجهی سرهنگی دست یافت.
آیشمن به عنوان دستیار هیملر، رئیس اساس، یکی از اصلیترین چهرههای انتقال یهودیان از سراسر اروپا به اردوگاههای مرگ بود. در سال ۱۹۴۴ در مجارستان که در تصرف آلمان بود، یهودیان بسیاری را در طرح «تبعید به مرگ» روانه ی اتاقهای گاز کرد.
در زمان پایان جنگ بهعنوان خلبان آلمانی توسط نیروهای ارتش
آمریکا دستگیر شد، اما موفق به فرار شد و تا سال ۱۹۵۰ در آلمان به صورت مخفیانه زندگی کرد. در این سال به کمک نیروهای زیرزمینی اساس، با نام مستعار «نیکولاس کلمنت» از ایتالیا راهی آرژانتین شد و با همین نام به همراه همسر و خانوادهاش تا سال ۱۹۶۱ که توسط نیروهای موساد و به قولی پلیس اتریش، دستگیر شد، زندگی کرد.
آیشمن حتی پس از جنگ نیز به ایدههای رایش سوم و آلمان نازی وفادار بود و براساس برخی شواهد بزرگترین اشتباهشان را این میدانست که همه ی یهودیان را نکشته بودند. او که خود را مجری صرف دستورها نمیدانست و بر ایدهپردازی خود در این زمینه تأکید داشت، معتقد بود نیروهای اساس در برآوردن ایده ی رایش سوم، کار خودشان را خوب انجام نداده بودند.
نوارهای بازمانده از آیشمن که توسط مجلهی اشپیگل بازیابی و در اسناد سازمان امنیت آلمان منتشر شده است، نشان از پایبندی آیشمن به اندیشه های نازی و افتخار به جنایاتی که به نام رایش سوم مرتکب شده بود، دارد.
ناتوانی موساد
آیشمن سالها با هویت جعلی در آرژانتین زندگی و برای شرکت مرسدس بنز کار میکرد. در سال ۱۹۶۰ موساد در پی دریافت اطلاعات محرمانه ای، گروهی را برای ربودن و انتقال او به اسراییل به منظور محاکمه، به بوئنوس آیرس اعزام کرد.
روزنامه آلمانی اشپیگل در گزارشی با استناد به اسناد سازمان اطلاعات آلمان به برخی تلاشهای ناموفق اسراییلیها برای دستگیری آیشمن در اوایل سال ۱۹۴۹ اشاره کرده است. اشپیگل، دلیل تأخیر یازده سالهی اسرائیل در دستگیری آیشمن را اطلاعات ناموثق دانسته و اعتبار دستگیری او را هم از آن پلیس اتریش میداند و نه موساد.
اسراییل در آغاز تلاش کرده بود از راههای دیپلماتیک و در مذاکره با دولت آرژانتین زمینهی بازپسگیری آیشمن را فراهم سازد، تلاشهایی که با مخالفت دولت میزبان به بنبست خورد. درنهایت با توجه به اطلاعات موثقی که در اختیار موساد قرار گرفته بود و با توجه به نگرانی برای از دست رفتن محاکمه ی او، ناگزیر به ربودن آیشمن شدند که بنابر اسناد سازمان اطلاعات آلمان و گزارش اشپیگل، با پرداخت وجهی به رئیس پلیس اتریش ممکن شد.
با به دام انداختن آیشمن و بیهوش کردن او، به طور غیرقانونی و با پرواز شرکت هواپیمایی العال اسرائیل او را از آرژانتین خارج کردند. این اقدام خشم آرژانتین را از نقض حق حاکمیت خود و شکایت به سازمان ملل در پی داشت. در واکنش به این اقدام و در دفاع از اسراییل، گلدا مایر، نخستوزیر وقت اسراییل، مدعی شد ربودن و انتقال آیشمن به دست شهروندان غیرنظامی صورت گرفته است و نه مقامات دولتی. درنهایت دو دولت برسر خاتمه دادن به دعوای حقوقی در این زمینه به توافق رسیدند.
محاکمه در اورشلیم
محاکمه آیشمن، که از محاکمه نورنبرگ، مهمترین دادگاه پس از جنگ جهانی دوم گریخته بود، در اورشلیم، انتخابی نمادین برای محاکمه یکی از سران اصلی هولوکاست و کشتار یهودیان، توجه جهانیان را به خود معطوف کرد. محاکمه او در ۱۲ دسامبر ۱۹۶۱ در اورشلیم برگزار شد. او در دادگاه اتهاماتش را نپذیرفت و خود را بیگناه دانست. بنا بر برخی روایتها آیشمن یادداشتهای فراوانی برای مصاحبه آماده کرده بود.
ازجمله هانا آرنت در گزارشهای خود اشاره کرده است که برخی از یادداشتهای او به عنوان مدرک در دادگاه پذیرفته شده بودند، اما «شرح کامل اظهارات نبود»، و در نهایت آیشمن و وکیل او دادگاه را متقاعد کردند که بیشتر اسناد ارائه شده قابل استناد نیست، ظاهراً به این دلیل که اظهارات ضبطشده در حالت مستی و با ترغیب آیشمن به ابراز عقیده های احساسی توسط وکیل و با پیش چشم داشتن هدف فرعی استفاده برای مقاصد تبلیغاتی ارائه شده بود.
با تمام این ملاحظات آیشمن در دادگاه اورشلیم برای جرایم مختلفی از جمله جنایت علیه قوم یهود، جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی در دوران نازی و… محاکمه و محکوم به اعدام شد و در سی ویکم ماه مه سال ۱۹۶۱ در زندان «رمله» با طناب به دار آویخته شد. جنازه او در یک قایق پلیس در دریای مدیترانه سوزانده شد و خاکسترش را به دریا ریختند.
چند سال پیش در سالروز هولوکاست، اسنادی توسط دولت اسرائیل در مورد این واقعهی تاریخی منتشر شد که در میان آنها نامهای از آدولف آیشمن، دیده میشد. این نامه در ادامهی دفاعیات او در دادگاه و برخلاف اظهارات او در دوران زندگی مخفیانهاش نشان میدهد او تا آخرین لحظات پیش از اعدام، خود را گناهکار و مسئول نمیدانسته است. نامه به زبان آلمانی و خطاب به رئیس جمهور وقت اسرائیل، اسحاق بنزوی نوشته شده بود. آیشمن در این نامه آورده بود: «اگر همانطور که قضات میگویند من عامل سرسخت آزار و اذیت یهودیان بودهام، میبایست این اعمال موجب ارتقاء مقام و یا مزایای دیگری برای من میشد، اما هیچ مزیتی برای من دربرنداشت.»
او در جای دیگری افزوده است: «من از قساوتی که بر یهودیان رفت بهعنوان بزرگترین جنایت متنفرم و معتقدم این عادلانه خواهد بود که عاملان چنین فجایعی اکنون و در آینده حساب خود را پس دهند. اما باید مرزی کشید میان رهبرانی که مسئول بودند و افرادی همچون من که آلت دست رهبری بودند. من از رهبرانِ مسئول نبودم و خود را بیگناه میدانم.» او در پایان تقاضای بخشش و توقف حکم اعدام داشته است. نامه به تاریخ ۲۹ ماه مه ۱۹۶۲، ۴۸
ساعت پیش از به دار آویخته شدن آیشمن نگاشته شده است.
منبع: روزنامه سازندگی