زنان بختیاری و نقش آنان در تاریخ
ایل بختیاری که از مقتدرترین ایلات جنوب ایران است، نقش بسزایی در تحولات تاریخ ایران ایفا کرده است. در دوره قاجار منطقه بختیاری از جهت سیاسی و اقتصادی، توجه کشورهای استعماری، بهخصوص انگلیس را به خود جلب کرد.
نافرمانیها و شورشهای خوانین و سرداران بختیاری علیه حکومت مرکزی، حضور مداوم انگلیس در جنوب ایران، امتیاز کشتیرانی در کارون برای شرکتهای انگلیسی، امتیاز احداث جاده لینچ و کشف نفت در منطقه بختیاری را میتوان از علل توجه دولتهای اروپایی به قلمرو بختیاری برشمرد.
نظر به اهمیت موقعیت سوقالجیشی منطقه بختیاری دولتهای اروپایی، افسران و ماموران سیاسی خود را با عنوان سیاح، خاورشناس، باستان شناس و طبیب به این نواحی اعزام میکردند.
این افراد پس از انجام ماموریت، مجموعه گزارشهای خود از اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه بختیاری را با عنوان سفرنامه یا عناوین دیگر منتشر میکردند.
این گزارش ها، خالی از غرضورزی و ثبت وقایع از روزنه نگاه نویسندگان و منافع کشور متبوعشان نبود. باوجوداین، سفرنامهها و شرح خاطرات، ازجمله منابع مهم مطالعات و بررسیهای تاریخی، جامعه شناسی و مردم شناسی محسوب میشوند.
در بین این سیاحان لایارد (Layard)، بیشوپ (Bishop) و الیزابت مکبن روز (Macbean Ross) گزارشهای جامعی از اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه بختیاری و فراز و فرود آن در دوره قاجار ارائه کرده اند. این سهسیاح، در سهبرهه زمانی متفاوت وارد ایل بختیاری شدند و با دقت و ظرافت خاصی، صرفنظر از انگیزه و دیدگاه و گرایش اصلی خود در پردازش گزارش ها، به توصیف جامعه بختیاری و مقایسه مشاهدات خود با گزارشهای سیاحان پیشین پرداختند.
لایارد در سال ۱۸۴۰م، از منطقه بختیاری دیدن کرد. در این زمان، بخشی از ایل تحت ریاست محمدتقی خان از شاخه چهارلنگ بود و مردم ایل، به واسطه نداشتن مبادلات تجاری و فقدان راههای ارتباطی با سایر نقاط کشور و فشار بی رویه حکام و ماموران دولتی برای وصول مالیات، در فقر عمومی به سر میبردند. بیشوپ در سال ۱۸۹۰م، همزمان با ریاست امام قلیخان حاجی ایلخانی از شاخه هفتلنگ، از ایل بختیاری دیدن کرده است.
در این برهه زمانی، منطقه بختیاری دستخوش اختلافات و درگیریهای ایلخانی و ایل بیگی و دسیسهها و تفرقههای درون ایلی بود. با کشتهشدن حسینقلیخان ایلخانی، به دست ظل السلطان، تلاش این خان برای افزایش مبادلات تجاری ایل با دیگر نقاط، به علت نبود درایت و کاردانی در بین جانشینانش مسکوت مانده بود.
مکبن روز، در سال ۱۹۰۹م، شرح متفاوتی از موقعیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایل بختیاری ارائه کرده است. امتیاز کشتیرانی در کارون و جاده لینچ و کشف نفت در منطقه بختیاری، ثروت هنگفتی را در خزانه خوانین ایل انباشت.
همچنین، حضور بختیاریها در عرصه سیاست و همراهی با آرمانهای مردم مشروطه خواه، در فتح اصفهان و پس از آن تهران، تاثیر بسزایی در سرنوشت سیاسی ایل گذاشت؛ به طوری که پس از سقوط استبدادصغیر، سردار اسعد، نخستین وزیر داخله کشور شد و دیگر خوانین، حکومت عمده شهرها و ولایات جنوبی کشور را در دست گرفتند.
تغییرات بنیادی در وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایل، در گزارشهای این سیاحان و دیگر سیاحانی که از ایل بختیاری دیدن کرده اند، منعکس شده است. مقام و موقعیت زن در ایل، ازجمله نکاتی است که سیاحان بر آن اتفاق نظر داشته و آن را ستایش کرده اند. درحقیقت زن، مظهر زایندگی و باروری، همواره نقش بنیادی در ایل بختیاری داشته و از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است.
نوع پوشش و آرایش
ویژگیهای ظاهری یکزن بختیاری این گونه توصیف شده است: اغلب دارای چشمانی سیاه و درشت، ابروهایی کمانی، لبانی نازک و چانهای کشیده بودند؛ اما به علت کار بسیار و مشقتهای فراوان، زیبایی خود را در سنین جوانی از دست میدادند.
آنان دست و پایی پرتوان و قدمهایی بلند و استوار داشتند و بسیار چست و چالاک گام برمیداشتند. بیشتر زنهای بختیاری بلندقد بودند و بهندرت، زنهای چاق و فربه بین آنها دیده میشد. دست و پاهای آنان کوچک بود و اغلب، انگشتانشان بر اثر کار سخت طراوت و زیبایی زنانه را از دست میداد.
همانطور که گفته شد، زنهای بختیاری، بدون نقاب در اجتماع ظاهر میشدند. به گفته لیدی شیل، همسر وزیرمختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصرالدینشاه، زنهای ایلاتی، طبق رسوم معمول صورت خود را نمیپوشانند و از این لحاظ، به نظر ما تقریبا شبیه اروپاییها هستند.
یوشیدا ماساهارو، سفیر ژاپن در ایران که در گزارشهای خود، پوشش زنهای ایل را مانند دیگر زنهای ایرانی میداند، میگوید؛ پوشش متفاوت زنهای بختیاری، نسبت به دیگر زنان جامعه ایران، توجه بیشتر سیاحانی را که از جامعه ایلی به نوعی دیدن کرده اند، به خود جلب کرده است.
جایگاه سیاسی زن در ایل بختیاری
جایگاه منحصربهفرد زن در ایل، در نگاه مکبن روز به حدی است که زنان کشورهای غربی که از حق رأی برخوردار بودند، به آنها غبطه بخورند. زن ایل از مزایایی برخوردار بود که هر زن آزادهای آرزوی آن را داشت. در دورهای که زن چندان به چشم نمیآمد و امکان فعالیت در ملأعام را نداشت، زن ایل پا به پای مردش، در تمامی عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فعالیت میکرد.
با زنها در تمام زمینهها و حتی مسائل سیاسی مشورت میشد و توصیههای آنان معمولا مثبت و مثمرثمر بود. بنابهنوشته مکبن روز، تصرف اصفهان با ابتکار و توصیه یک زن (بی بی صاحب جان) انجام شده است و بیشتر وقایع مهم مشابه دیگر، نیز با همفکری و همیاری زنها صورت پذیرفته است.
زنهای ایل، سرپرستی و وظایف شوهرانشان را در موقع اشتغال آنها به امور دیگر، به نحو شایسته و تحسین آمیزی به انجام میرساندند. زمانی که خانها در تهران یا ولایتهای دوردست به سر میبرند، زنان سررشته امور را به دست میگیرند و زندگی و کار متعلقان و وابستگان به ایل را هدایت میکنند.
مقام و موقعیتی که مکبن روز از بیبیهای بختیاری به تصویر کشیده، آنچنان است که به نظر میرسد حتی، امروزه زنان ایرانی به چنین جایگاهی نرسیده اند.
قدر و منزلت یک بیبی در بختیاری بهقدری است که دیگران به موقعیت او غبطه میخورند. او مستقل از شوهر دارای تشکیلات جداگانهای است، چنانچه شوهرش با وی بدرفتاری کند، هر وقت بخواهد میتواند به خانه پدر یا برادرش برگردد. فرزندانش به وی احترام میگذارند.
او مجاز است با بیشتر خویشان و افراد خانواده اش در هر وقت و به هر مدتی که بخواهد ملاقات کند. در رسیدگی به امور ایلی و محلی و دیگر مسوولیتهای گوناگون، او یکی از دستیاران شوهرش محسوب میشود. آیا یک زن نوگرا و متجدد امروزی چه امتیازی بیشتر از این میخواهد؟ زمانی که شوهر حضور نداشت، همسر اصلی خان، بر تمام امور نظارت میکرد و درصورت لزوم، به نیابت از همسرش از مهر او استفاده میکرد.
همچنین بی بیها مهرهای خاص خود را داشتند و برای انجام معاملات شخصی از آن استفاده میکردند. نفوذ و قدرت بی بیها در ایل بختیاری، به حدی بود که در مقام قضاوت و حل وفصل شکایات قرار میگرفتند. گاهی هم اتفاق میافتاد که بعضی از کشاورزان از ظلم و ستم مباشر به بی بی متوسل میشدند.
در این گونه موارد، بی بی با درایت و واقع بینی خاصی به شکایات شاکی رسیدگی و موضوع را به طریق منصفانهای حلوفصل میکند.
مکبن روز اشاره کرده است که زنهای بختیاری، به مسائل سیاسی کشورشان علاقه بسیاری ابراز کرده و با ولع و اشتیاق فراوان، وقایع روزانه را با خواندن روزنامهها پیگیری میکردند. آنها طرفدار شرکت زنان در انتخابات و مانند زنان اروپایی داشتن حق رأی بودند.
این مطلب تنها درباره مسائل سیاسی منطقهای و قومی صدق نمیکرد؛ چون زنان بختیاری در سیاست خارجی و در جریان مشروطه نقش بسزایی داشتند. سردار بی بی مریم، دختر حسینقلی خان بختیاری و خواهر علیقلی خان سرداراسعد و همسر ضرغام السلطنه بختیاری، از تاریخ سازترین زنان بختیاری است.
او برای پاسداری از مشروطه، اسلحه به دست در برابر قزاقها جنگید و به لقب سرداری نائل آمد. در جنگ جهانی اول نیز، جانب آلمانها را گرفت و در برابر روس و انگلیس ایستاد.
قدرت سردارمریم در منطقه، به حدی بود که روسها هنگام فتح اصفهان، تمام اموال و املاک او را در این شهر مصادره کردند. سرپرسی سایکس مینویسد: «روسها از بختیاریها صرفنظر نکرده تمام هستی لیدرهای آنان را ضبط کردند. ازجمله مایملک بیبی مریم خواهر سردارظفر را غارت نمودند.»
همچنین، ویلسن در شرح ملاقات خود با یک بیبی در اردل، مقر ییلاقی یکی از خوانین بختیاری، مینویسد: «من در بین مردم ایران از هر طبقه اعم از ذکور و اناث، حتی در میان رجال سیاسی این کشور کمتر کسی را دیده ام که به اندازه این بی بی وسعت اطلاعات داشته باشد.
نامبرده پس از اینکه جنبههایی از خدمات خوانین بختیاری را برشمرد، رشته سخن را به واقعه مرگ مرحوم حسینقلی خان ایلخانی کشید و از اینکه ظل السلطان، عموی محمدشاه، در زمان سلطنت پدرش، ناصرالدینشاه، او را ناجوانمردانه به قتل رسانده اظهار تاسف کرد.
سردار بیبی معتقد بود، مادام که سلاطین قاجاریه در این مملکت فرمانروایی میکنند، اهالی این کشور آب خوش از گلویشان پایین نخواهد رفت و اوضاع ناگوار کنونی اصلاح نخواهد شد.
جایگاه اقتصادی زن در ایل بختیاری
درآمد خانوارهای کوچنشین از طریق تولید دامی تامین میشود و زن بختیاری در این نوع فعالیت تولیدی، نقش بارزی ایفا میکند. فعالیتهای دامداری و تولید فرآوردههای دامی و جابه جایی و کوچ، وابسته به کار و فعالیت زنان عشایر است، به طوری که مکبن روز زنان را ستون فقرات و محور اصلی هرگونه تلاش و کوشش در ایل دانسته و نوشته است: «در صورت حذف این عنصر تولیدی، نظام تولید عشایری موازنه خود را از دست میدهد.»
بسیاری از سیاحان وضعیت مطلوبتر زندگی زنان عشایر، در مقایسه با زنان شهری را میستایند؛ اما از این نکته غفلت میورزند که زنان ایلات و عشایر، بهمراتب بیش از زنان جامعه شهری، هم در وجه اساسی تولید و هم در وجوه فرعی «دامداری» جامعه عشایری، یعنی تولید جامعه، مثل بافت عشایری و جمعآوری گیاهان دارویی و خوراکی، خانواده خود را یاری میرساندند. سیاحان در سفرنامهها و گزارشهای خود به موارد دیگر اشاره کرده اند.
ازجمله صنایع دستی که زنهای ایل درست میکردند، میتوان نمدمالی، تهیه زین و یراق اسب، خورجینبافی، چادربافی، قالیبافی، جاجیمبافی، پارچهبافی، بافت جوراب، دستکش و… را نام برد.