تشکیلات نظامی و ارتش ایران در دوره قاجار

سپاه و ارتش

در اوایل قرن نوزدهم، ایران دارای ارتشی منظم و منسجم و دائمی نبود. قشون ایران از سواران ایلی و چریک‌های پیاده ای تشکیل می‌شد که توسط حکام و فرمانداران ایالات از افراد قلمروشان، بدون هیچ نظم وقانونی گرد می آمد و حقوق و مواجبشان تا زمانی که مشغول جنگ بودند بی هیچ حساب و قاعده‌ای از سوی دولت پرداخت می‌شد. این قوای نظامی امکانات و وسایل رفاهی و استراحت را در اختیار نداشتند و همچنین از فنون و اطلاعات نظامی بی‌بهره بودند و هیچ گونه تجربه‌ای در سنگر بندی و ایجاد استحکامات دفاعی نداشتند. سلاح ها و تجهیزات این قشون در سطحی بسیار ابتدایی و ساده بود.

ارتش محمدشاه، ارتشی بود غیر منظم و در مواقع عادی، نه چندان بزرگ. در صورت ضرورت افواج قبیله ای و شهری گرد می آمدند و پس از پایان لشکرکشی جنگی پراکنده می شد. در نخستین سال‌های فرمانروایی فتحعلی شاه هم، ارتش به همین گونه بود. پرآوازه ترین فرمانروایان جنگی، از نمایندگان قاجارها یا خاندان‌های برخی  قبیله ها، چون صادق خان شقاقی بودند. سپاه غیر منظم، آرامش درونی دولت را تامین و قیام‌های تجزیه طلبانه آنها و یا مدعیان تخت شاهی را کامیابانه سرکوب می‌کردند.

به علت فقدان ارتش منظم، تمرکز گریزی و نبود فرماندهی واحد برای اداره نیروهای مسلح کشور، شورش ها و سرکشی های معمولی خوانین مختلف در سراسر نیمه اول قرن نوزدهم میلادی در اقصی نقاط کشور رواج داشت. برخی از گروه‌های مسلح تحت امر خود را برای غارت گسیل می نمودند تا از سرکردگان گروه‌های راهزن سهم زیادی از اموال غارت شده را بستانند.

ارتش ایران در دوره محمدشاه قاجار
ارتش ایران در دوره محمدشاه قاجار

ژنرال گاردان وضعیت نظامی ایران را اینگونه توصیف می‌کند: 《اوضاع نظامی ایران قابل اهمیت و اعتبار نیست. پیاده نظام ۶۰۰۰۰ نفر سرباز دارد و افراد آن نیز چندان به کار نمی خورند. عده افراد سوار نظام ۱۴۴۰۰۰ است و سواران خراسانی از دیگران کارآمد ترند. توپخانه ۲۵۰۰ نفر بیشتر عده ندارد. اسلحه افراد پیاده خیلی سنگین است. هر دونفر لااقل یک اسب دارند. پیادگان آذربایجانی و عراقی تفنگ های فیتیله ای دارند و این تفنگ ها را بسیار بد سوار کرده اند. باروت سربازان هم مثل گلوله های ایشان ناقص است. لباس متحدالشکل به هیچ وجه در ایران معمول نیست. مریضخانه به هیچ وجه در ایران نیست، اردوگاهی چگونه نظر ندارد، هیچ قسم نقشه ای در ایران موجود نیست.》

( گاردان، ۱۳۶۸: ۷۵ – ۷۱)

در سپاه ایران طرز سربازگیری قانونمند و منظم نبود، چندین طبقه  از جمله حکام و روحانیون و روسا از خدمت سربازی معاف بودند. بنابراین، این امر به افراد خانواده های بی بضاعت و فقیر تحمیل می شد. همچنین برای گرفتن سرباز از هیچ‌گونه اجحاف و ظلمی نسبت به  مردم فروگذار نمی شد. و حقوق سالیانه ای که برای سرباز در نظر گرفته می شد، هرگز پرداخت نمی گردید. سربازان مجبور بودند برای گذران زندگی خود به کارهای دیگری مانند حمالی و غیره بپردازند. (مقتدر، ۱۳۱۹: ۲۴۴ – ۲۴۲)

نامناسب بودن تجهیزات و مهمات و اسلحه از دیگر مشکلات ارتش بود. در این زمان ایران فاقد کارخانه توپ ریزی و زرادخانه بود و چند قبضه توپی هم که در این دوره وجود داشت از خارج به ایران آورده شده بود. از آنجایی که دانش و فناوری نظامی مورد نیاز برای هرگونه تغییر و اصلاحاتی، در اختیار کشورهای استعمارگری چون فرانسه و انگلیس بود، لذا در معاهداتی که در این دوره میان ایران و انگلیس بسته می‌شد، برخی از فصول آن را به کمک نظامی این کشور به ایران اختصاص یافت.

 ساختار و عناصر سپاه

ساختار نظامی ارتش ایران در دوره قاجاریه بر سه بخش استوار بود: ۱- پیاده نظام ۲- نیروهای ایلیاتی که عمدتا سواره نظام بودند ۳- توپخانه.  پیاده‌نظام مهمترین رکن ارتش بود و شکل سربازگیری آن به صورت بنیچه اعمال می‌شد. بر اساس این نظام هر روستا، بخشی یا طایفه متعهد بود که متناسب با برآورده درآمد خود سرباز مورد نیاز پیاده نظام را  تامین کند.

عمده سپاه ایران را در دوره قاجار سواران ایلات و عشایر و چریک‌های پیاده‌نظام تشکیل می دادند که نیروهای چیز را حکام محلی از بین خانواده‌های تحت قلمرو خود تهیه می کردند. ژوبر ترکیب ارتش ایران را در دوره فتحعلی‌شاه چنین می نویسد: ۱. نگهبانان شاه و شاهزادگان ۲. دسته‌های ایلات  ۳.چریکهای شهرستانی که هیچگونه خدمت مرتب و پیوسته ندارند  ۴. چندین رسته پیاده نظام، سواره نظام و توپخانه که تمرین آنها و رخت نظامی ایشان تا حدودی اروپایی است. از این میان تعداد سواره نظام (غلامان شاهی) در حدود ۴۰۰۰ نفر بودند تعداد افراد ایلات ۸۰۰۰۰ نفر و شمار افراد چیریک هایی که در دفتر نامشان ثبت شده بود ۱۵۰۰۰۰ نفر و دسته‌هایی که به سبک اروپایی آموزش داده می شوند ۲۰۰۰۰ نفر که مجموعاً ۲۵۴۰۰۰ نفر می باشند. (ژوبر۱۳۴۷: ۲۱۵ – ۲۱۴)

سربازان قاجاری
سربازان قاجاری

نحوه سربازگیری در دوره قاجار کاملاً تبعیض آمیز بود. و فقط با میل و اراده حاکم محله خانواده ها مجبور بودند که یک یا بیشتر افراد خانواده خود را به نام سرباز تحویل بدهند. حکام، روسا، روحانیون، تجار، کسبه و منسوبین آنان به سربازی نمی‌رفتند. خانواده های ممتاز با پرداخت پول و رشوه و  پیشکش معاف می شدند. در نتیجه فرزندان بدبخت ترین خانواده‌ها سربازان ایران را تشکیل می دادند. فردی که برای سربازی انتخاب می‌شد تا آخر عمر سرباز بود و به همین جهت در میان سربازان افراد از سن ۱۵ تا ۸۰ حتی بالاتر نیز وجود داشت وضعیت سربازان بخصوص نظام مشقت آور بود. سربازان زمان صلح مرخص می شدند و به کارهای خود می پرداختند. مواجب سربازان که توسط دولت مرکزی پرداخت می‌شد. سرباز کفش و سلاح مرتبی نداشت. تا وقتی که سرباز در پادگان به سر می‌برد زندگی اش تا حدی قابل تحمل بود. اما وقتی به مرخصی رفت تهیه آذوقه برایش سخت بود.

سلسله مراتب نظامی در پیاده نظام از کمترین مقام به بالاترین مقام عبارت بوده از:  سرباز، سرجوخه، وکیل، طبال باشی، موذن باشی، شیپورچی باشی، مفتش، نایب، بیراق دار، سرتیب دوم، آجودان، سلطان، یاور دوم،  یاور اول (سرگرد ماژو) سرهنگ (کلنل) سرتیپ سوم، سرتیپ دوم، سرتیپ اول (میرپنج). (فرهمند، ۱۳۸۴: ۲۹۵)

 

 تشکیلات نظامی ایران در اوایل دوره قاجار

با آغاز اصلاحات نظامی در سپاه ایران و ورود هیئت های نظامی اروپایی به تدریج بخشی از سپاه به صورت منظم در رسته‌های پیاده، سواره و توپخانه ترتیب یافت. از دیگر واحدهای مختلف سپاه می‌توان چند اولان، چرخچیان، خمپاره‌ چی ها، رسته مهندسی سپاه، رسته موزیک نظامی، نسقچی ها، واحد جبا خانه یا قورخانه، بخش جراحی و ظاهراً تحت امر جراح باشی، دسته‌های تفنگچی، دسته‌های چریک و ایلچاری و دیوانخانه سپاه زیر نظر قاضی عسکر نام برد.

علاوه بر مناصب فوق بعضی القاب و عناوین برای فرماندهان سپاه به کار می‌رفت. از جمله امیرکبیر، امیربهادر، سپهسالار و سپهدار که مختص فرماندهان عالی سپاه بود. سالار لشکر نیز عنوان عباس میرزا نایب السلطنه بود که در زمان فتحعلی شاه قاجار فرماندهی کل سپاه را به عهده داشت.

دروویل ترکیب سپاهیان ایران در دوره فتحعلی‌شاه قاجار را به شرح زیر بیان می کند:

الف) سپاهیان نامنظم: شامل سواره ۱. نظام قبایل ۲. سواره‌نظام غلام ها که به چند هزار نفر می‌رسید و از سواران زبده و سپاه مخصوص پادشاه به حساب می‌آمدند.۳. غلامان تفنگچی، سواره‌نظام ولایات: که با آنها آتلی گفته می‌شد. هر گروه از این سواره نظام به عنوان خان یا بیگی که بر آنها فرماندهی داشت، نامیده می شدند. عده این افراد بسیار زیاد بود ولی از نظر انضباط در وضع مطلوبی  نبودند. ۴. سوار نظام موسوم به آذری: که اسب و سلاح آنها را پادشاه تامین می‌کرد و برخلاف سایر سواره نظام و مواجب نمی‌گرفتند. و فقط هنگام جنگ آذوقه و علیق دریا می کردند. این گروه از نظر تجهیزات در وضع مناسبی نبودند. ۵ فوج ۱۲ هزار نفری پیاده نظام، که پادشاه برای حفاظت خود تشکیل داده بود و جانباز نامیده  می شدند. آنها از میان بهترین افراد برای این کار انتخاب می‌شدند. ۶ فوج چهل هزار نفری: که قسمت اعظم آن از افراد ایل قاجار بوده و با عنوان تفنگچیان شاه موسوم بودند و کلیه مخارج آنها از طرف پادشاه تامین می‌شد. (دروویل، ۱۳۶۴: ۲۶۶ – ۲۵۰)

ب) سپاهیان منظم: ۱. شامل پیاده‌نظام. ۲. سواره‌نظام‌. ۳. توپخانه. بودند.

پیاده نظام کلاً از دو گروه ترتیب یافته بود. پیاده نظام قدیمی که به روش نظامی فرانسوی تربیت شده و پیاده نظام جدید که به سبک نظام انگلیسی تشکیل شده بودند. سواره نظام نیز با روش سپاهیان فرانسوی سازمان داده شده بودند.

از نظر نظامی نیز روش یکسانی در سپاه کاروان نبود، محمد شاه در هنگام بازگشت از هرات طی فرمانی دستور داد کلیه نظامیان موظف به پوشیدن لباس متحدالشکل هستند. این لباس از قدک و دارایی و شال ساده کرمانی تشکیل شده بود و پوست های شیرازی در کلجه و کلاه آن به کار می‌رفت. محمدشاه در این فرمان علت صدور این فرمان را در یکسان شدن سپاه، بالا بردن ابهت سپاه در برابر دشمنان، سبک بودن نوع پوشش، کم هزینه بودن و ایجاد تفاوت میان لباس نظامیان با سایر گروه ها ذکر کرده است.

 

 

 سلاح سپاه

ارتش ایران از لحاظ تجهیزات جنگی و سلاح و مهمات وضع خوبی نداشت. سلاح هایشان یا همان سلاح های قدیمی و سنتی بود و یا سلاح‌های گرم از کار افتاده و قدیمی که کارایی چندانی نداشتند و معمولاً در حین جنگ از کار  می افتادند. اگر هم خود اسلحه درست بود مهمات نامرغوب و غیر قابل استفاده بود. در مورد تفنگ های ایران آمده است: 《 تفنگ های دراز و سرپریی داشتند که چندان در برابر گلوله مقاومت نداشت و گاهی می ترکید》. گلوله‌های توپ که ساخته می‌شد 《به اندازه‌ای بد بود و شن و مواد خارجی داشت که دهانه توپ را از هم  می شکافت و بیشتر در موقع بیرون آمدن می ترکید و به هدف نمی‌رسید》. (نفیسی، ۱۳۸۳: ۱/۳۱۵ -۳۱۴)

از نظر دانش نظامی به تاکتیکهای جنگی نیز ارتش ایران کاملا بی بهره بود. ارتش ایران هیچ اطلاعی از فنون مهندسی نداشت و به علت فقدان صنف مهندس از فنون سنگربندی و استحکامات چیزی نمی دانستند. تاکتیک‌ها و فنون جنگی نیز متعلق به قرن های گذشته بود. تاکتیک سپاه ایران در جنگ با روس ها مثل دوره‌های پیشین عبارت بود از: حرکات سریع بی نقشه در پیرامون واحد های دشمن و هجوم ناگهانی به اردوگاه ها و کسب غنیمت و  سواره‌نظام هم تاکتیک حمله و فرار را داشت که برای اروپائیان کاملا شناخته شده بود.

  اصلاحات در ارتش

اصلاحات در زمینه نظامی به دنبال شروع جنگ های ایران و روس پیش آمد، عباس میرزا در همان برخوردهای اولیه با سپاهیان روس فهمید که با لشکریانی متفاوت روبرو شده‌اند. برای مقاومت در برابر روس‌ها ارتش ایران باید متحول می شد. انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها نیز به ایرانیان گوشزد کردند که بدون اصطلاحات نظامی قادر به مقابله با روس ها نخواهند بود.

ناپلئون در نامه‌ای که به فتحعلی شاه  نوشت این امر را تذکر داد: 《من اخلاق ایرانیان را می شناسم و می دانم که با نشاط و سهولت آنچه را که برای افتخارات و امنیت ایشان ضروری است می آموزند. ولی وقتی رعایای تو توانستند اسلحه بسازند، وقتی سربازان تو آموزش دیدند تا بتوانند در یک مانور سریع جمع شوند و متوقف گردند، وقتی یاد گرفتند که حمله شدیدی را به آتش توپخانه متحرک پیش ببرند، بالاخره وقتی سرحدات تو به وسیله قلاع متعدد محفوظ گردید و دریای خزر شاهد اهتزاز پرچم نیروی دریایی ایران شد، آن وقت یک امپراطور غیرقابل تعرض و صاحب رعایای شکست ناپذیر خواهی شد.》 (نوایی، ۱۳۶۹: ۱/۱۰۱)

اصلاحات در ارتش ایران توسط عباس میرزا شروع شد و توسط افسران فرانسوی، انگلیسی، سربازان فراری روس و افسرانی از دیگر کشورهای اروپایی آموزش‌ها و فنون جدید نظامی به سربازان ایرانی آموزش داده می شد. با حمایت عباس میرزا و فتحعلی شاه کارگاه‌های توپ ریزی و اسلحه سازی و باروت سازی دایر گردید. پیاده‌نظام که اروپاییان بر آن تاکید داشتند با حمایت عباس میرزا تربیت یافت و زیر نظر او مشغول خدمت شد. در این میان قائم مقام پدر و پسر نیز پشتیبان و یاور ولیعهد بودند با این اصلاحات تا حدودی بخشی از سپاه ایران تحول یافت.

نگاره ای از عباس میرزا
نگاره ای از عباس میرزا

اما در برابر اصلاحات نظامی که به طور جدی برای اولین بار توسط هیئت گاردان شروع شد. موانع و مشکلات متعددی وجود داشت. بسیاری از ایلات و عشایر ایران نظام جدید آموزش و فنون جنگی جدید را نمی پذیرفتند. افراد این ایلات و عشایر حاضر نبودند زیر نظر یک افسر مسیحی کافر کار کنند، از پوشیدن لباس اونیفورم ابا داشتند. مشق پیاده و تعلیمات سواری را هم زاید ومایه اتلاف وقت می‌دانستند. مزدوران انگلیسی نیز کارشکنی می کردند. که به عنوان نمونه میرزا عبدالله خان امین الدوله حاجی محمدحسین خان صدر در کار فابویه که به جهت ساختن توپ  در اصفهان بود مانع‌تراشی می‌کرد. (همان: ۱۳۲ – ۱۳۱) اما به هر حال با همه این مشکلات وضعیت نظامی ایران تا حدودی متحول شد و به خصوص صنف توپخانه ایران در دوره جنگ های اول و دوم ایران و روس چندین بار لشگر روس را در هم شکست. همچنین در آخرین نبرد ایران و عثمانی در سال ۳۷ -۱۲۳۶ ق/۱۸۲۲ م  لشکر سه چهار هزار نفری عباس‌میرزا سپاه سی چهل هزار نفری عثمانی را تار و مار ساخت.

اما در دوره محمد شاه و به خصوص بعد از قتل قائم مقام اصلاحات نظامی فراموش شد و  قشون ایران به وضعیت ناهنجار قبل از اصلاحات عباس میرزا برگشت. با صدارت امیرکبیر در امور ارتش نیز اصلاحات جدی و همه‌جانبه ای انجام گرفت.

مهمترین اقدامات اصلاحی امیر در امور نظامی عبارت است از:

– اصلاح هیئت فرماندهی و تربیت صاحب منصب.

– استخدام خبرگان نظامی اروپایی و استفاده از متخصصان اتریشی و پروسی.

– تاسیس شعبه علوم نظامی دارالفنون تحت نظر افسر اتریشی.

– تجدید نظر در سازمان لشکری و برپا کردن تشکیلات نظامی دائمی.

– برقراری ِهنگهای ثابت برای ایلات و ارسال صاحب‌منصبان به منظور آموزش دادن تعلیمات جدید به ایلات.

تشکیل دو فوج جداگانه از عنصر اقلیت مسیحی ارومیه، سلماس و جلفای اصفهان برای اولین بار.

 

– برانداختن رسم بخشیدن مناصب بی شغل در سازمان نظامی، ثبت سازمان لشکری در دفتر مخصوص و تعیین دقیق تعداد مقام های نظامی. به دنبال این عمل، تا منصبی خالی نمی گشت، هیچکس شغل و مقام تازه‌ای تحصیل نمی کرد.

– اعطای ترفیعات به صاحب منصبان بر مبنای شایستگی و لیاقت آنان.

– بنای کارخانه های اسلحه سازی در تهران و برخی از ایالات، از جمله آذربایجان، فارس، خراسان، اصفهان، ۱۰ ‐- احیا و راه اندازی کارخانه توپ ریزی و  باروت سازی تبریز که یادگار عهد عباس میرزا بود.

– تاسیس کارخانه مهمات سازی در امیر آباد تهران.

– ساخت ماده قطران در احمد آباد گیلان. این ماده را که در توپخانه مصرف داشت تا آن زمان از روسیه وارد می‌کردند.

– الغای رسم کهن سیورسات‌.

– نظارت بر اعطای بی‌کم و کاست جیره و مواجب و پوشاک سربازان.

– متحدالشکل کردن لباس نظامی با اقتباس از اتریش. در ضمن دوختن دکمه شیر و خورشید نخستین بار مرسوم شد. این تکمه ها را نخست از انگلیس وارد می‌کردند، ولی بعدها در ایران ساختند و علاوه بر این مشخص  گشت که لباس لشکر، خواه کلیجه و خواه شلوار، از اقمشه ی ایران دوخته شود. لباس نظام از شال چوخای مازندران و ماهوت ایرانی و دیگر پارچه های وطنی تهیه می گردید.

– ساخت دژهای نظامی در ناحیه های مرزی و مناطق داخلی که کمتر در امان بودند. برای محافظت از این دژها تعدادی سرباز گماشته شدند.

– تاسیس صندوق نظام. مخارج لشکر مستقیما یعنی بدون مراجعه به دستگاه استیفاء، از همان صندوق پرداخت می‌شد.

– تاسیس نیروی دریایی در خلیج فارس. (آدمیت، ۱۳۶۲: ۳۰۲-۲۸۹)

– تهیه کتابچه و رسالاتی در زمینه امور نظامی.

– تاسیس مریضخانه دولتی برای سپاهیان.

– بنای عمارت و میدان توپخانه در تهران.

– تعداد نفرات ارتش را  از ۹۲۷۲۶ نفر به ۱۳۷۲۴۸ نفر

اما دول استعمارگر به خصوص انگلیس و روسیه از پیشرفت‌های نظامی ایران و اصطلاحات نظامی امیر ناخرسند بودند و از اینکه ایران صاحب ارتشی منظم و قدرتمندی شود بیم داشتند. چرا که ایران مورد علاقه آنها ایرانی ضعیف و ناتوان بود. اما امیرکبیر در دوره کوتاه صدارت خود علیرغم دشمنی میان دو کشور چنان تحولی در نظام ایران ایجاد کرد که مورد تحسین دوست و دشمن قرار گرفت. در رابطه با موضع انگلیسی ها اصطلاحات نظامی امیر، در یادداشت‌های شیر به پالم هر ستون چنین آمده است: به عقیده من از تدابیر و مصلحت به دور است که ما وسیله فراهم نمائیم که دولت ایران صاحب قشون نیرومندی گردد. تشکیل قشون  منظمی   که مجهز به توان نظامی جدید باشد، قدرت فوق‌العاده‌ای را می‌سازد که از نظر انگلستان تجهیزات لشکری مفصلی را علیه آن ایجاب خواهد نمود.》 (همان: ۲۹۱) بعد از عزل امیر اصلاحات نظامی او مانند دیگر اصلاحاتش فراموش گردید و وضعیت قشون ایران روز به روز پریشان تر شد تا جایی که حتی می‌توان گفت نسبت به دوره های قبل از امیر این وضع بدتری یافت.

بریگاد قزاق در تبریز، فروردین ۱۲۸۸
بریگاد قزاق در تبریز، فروردین ۱۲۸۸

اقدام ناصرالدین شاه در مورد تقسیم وظایف حکومت میان شش وزارتخانه اشاره کرد که یکی از آنها وزارت جنگ بود. اما او پس از مدتی با صدور فرمانی در مورد این وزارتخانه ها  عملا قدرت تصمیم گیری را از وزرا سلب نمود، نمونه ای دیگر از اقدامات اصلاحی ناصرالدین شاه تاسیس بریگاد قزاق در ایران بود. ناصرالدین شاه در اروپا تحت تاثیر لباس های شکیل و برازنده  قزاقان روسی، شیفته آنان شد و دستور تشکیل نیروی قزاق ایرانی را صادر کرد.

 

منبع:

  • تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ایران از آغاز دوره ی قاجار تا انقلاب مشروطیت، دکتر سید حسن قریشی
  • تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ