سلسله صفویه چگونه سقوط کرد؟
مقارن ورود شاه طهماسب دوم به قزوین، کشورهای روسیه و عثمانی با استفاده از تشنجات داخلی هر کدام در پی تجاوزات توسعه طلبانه خود بودند. پتر کبیر با استفاده از فرصت از راه دربند و باکو، در گیلان نیرو پیاده کرد. شاه طهماسب پیغام فرستاد که خود از عهده دفاع از خاکش بر میآید و محتاج مساعدت روس ها نیست. روس ها وقعی نگذاشته و طهماسب، قشونی حدود ۱۵ هزار نفر برای حمله به آنها گرد آورد؛ اما ایرانیان شکست خورده و عقبنشینی کردند.
اسمعیل بیگ سفیر ایران در روسیه، انعقاد عهدنامه ای را با روسها پیشنهاد کرد که مطابق آن، پتر تعهد میکرد که افغان ها را از ایران بیرون نموده، و طهماسب میرزا را به سلطنت برساند و در عوض دولت ایران شهرهای دربند و باکو با ملحقات آنها تا ساحل دریای خزر و ایالتهای گیلان و مازندران و استرآباد را به روسیه واگذار کند. به علاوه شاه طهماسب، تمام ملزومات قشون کشی را به عهده می گرفت و هم آزادی تجارت بین روس و ایران را تضمین میکرد. این عهدنامه در سال ۱۱۳۶ هجری قمری توسط سفیر روسیه برای تایید نهایی به دربار رسید؛ اما به تایید نهایی نرسید.
مقارن پیشرفت نفوذ روس ها در ایران ابراهیم پاشا معروف به داماد وزیر سلطان احمد سوم عثمانی، به پیشروی روس ها اعتراض کرد و سفیر فرانسه به نام دوبوناک بین دو کشور، میانجی گری کرد دولت فرانسه نمی خواست بین روس و عثمانی جنگ در گیرد و عثمانی بر اثر جنگ، ضعیف شود؛ زیرا عثمانی دشمن دولت اطریش بود و اطریش رقیب سیاسی و نظامی فرانسه؛ لذا لازم بود در مقابل اطریش، دولت عثمانی با قدرت تمام وجود داشته باشد.
در سال ۱۱۳۶ ه-ق/ ۱۷۲۴ م. عهدنامه ی اسلامبول بین دو دولت روس و عثمانی منعقد گردید که قرارداد تقسیم نواحی شمال و شمال غربی ایران بود. بخشی از عهدنامه در ذیل می آید:
۱.در برابر سقوط دولت صفوی به دست محمود افغان، دولت عثمانی هم گرجستان را اشغال میکند.
۲. پتر کبیر امپراطور روسیه، دوست ابدی عثمانی به علت انقلاب ایران، بر مبنای دوستی ای که با شاه طهماسب دارد، قلعه های دربند و باکو در استان شیروان، و کرانههای باختری دریای خزر را اشغال می کند.
۳. امپراطور طبق پیمانی که با شاه طهماسب امضا کرده، برای بیرون راندن افغانها وتامین پادشاهی طهماسب، به او کمک خواهد کرد و در مقابل، استانهای گیلان و مازندران و استرآباد از آن روسیه خواهد بود.
۴. امپراطور روس در مقابل این کمکی که به طهماسب خواهد کرد، به او توصیه خواهد نمود که نواحی مورد ادعای عثمانی را در اختیار آن دولت بگذارد.
۵. اگر طهماسب از واگذاری شهرهای مورد ادعای عثمانی خودداری کند، دولت روسیه از هیچگونه کمکی به دوست ابدی خود عثمانی، خودداری نخواهد ورزید.
در اجرای این توافق مقدماتی، روم و روس سرزمین ایران را به صورت زیر میان خود تقسیم کردند: علاوه بر گیلان و مازندران و استرآباد، که روسیه مدعی بود شاه طهماسب طبق قرارداد در اختیار او نهاده، دربند و باکو به بخشی از شیروان نیز نصیب روسیه شد. در مقابل، گرجستان و بخشی از شیروان و مرکز آن شماخی، و قراباغ، گنجه و نخجوان و تبریز و خوی و چروس، ارومیه و سلماس، سنندج، همدان وکرمانشاه سهم عثمانی بود.
با این تقسیم نامه، آنچه برای طهماسب مانده بود فقط تهران و قزوین و زنجان بود. تکلیف باقی استانها که در اشغال افغانها بود روشن است.
لکهارت در این زمینه می نویسد:《روسیه و عثمانی هردو دعاوی خویش را بر مملکتی پریشان احوال و در واقع بلادفاع که قسمت اعظم آن در دست غاصب به ستم پیشه سبعی قرار داشت، به قوه قهریه تحمیل کرده بودند. چون لاشه ی از پا درآمده ایران به دست روسها و عثمانیها تقسیم و تجزیه شد، آن را به ظاهر قانونی و موجه قلمداد نمودند… این قرارداد، قراردادی تبهکارانه بود.》
این قرارداد که اساسش بر تجاوز و تزویر و نادرستی قرار داشت، به حکم زور و سرنیزه روسی، عملاً اجرا شد؛ تا اینکه با ظهور نادر شاه و طی قرارداد رشت ۱۱۴۵ هجری قمری/ ۱۷۳۲ میلادی. ایالات ساحلی جنوبی خزر و بر اساس قرارداد گنجه ۱۱۴۸ ه-ق/ ۱۷۳۵ م. ایالات و مناطقی را که در قفقاز تصرف کرده بودند بالاجبار رها نمودند.
در پایان باید گفت روابط صفویان با کشورهای خارجی، به ویژه روسیه، دو نقطه ثقل وجود داشت. اول مخالفت و عناد با عثمانیان به دلیل روابط تجاری دو کشور بود که این مخالفت به سبب تغییر جهت راه های تجاری و گشایش راه شمالی پس از تسلط بر هشترخان ایجاد شد؛ زیرا ترکان در اقیانوس هند بر سر راه های تجارتی با پرتغالی ها درگیر، و خواهان احیای راه آسیای مرکزی و کریمی بودند؛ اما سوء ظنی که بین ترکان و روس ها وجود داشت از یک سو، و از طرفی تضاد به مذهبی که بین ایران و عثمانی به وجود آمده بود، تمایل ایران را به سمت روسها تقویت کرد. لذا پیشنهاد واگذاری سرزمینی به روس ها در مقابل کمک آنان به ایران در برابر عثمانی، زمینه لشکرکشی های روس ها و تجاوزات آنان در زمان پتر کبیر را فراهم ساخت.
از دوران شاه عباس روابط دو کشور از حدّ رد و بدل کردن پیام ها و هدایا خارج و صورت رسمی تری یافت و دو کشور، سفیر دائمی تعیین کردند. انگیزه تجارت کالای مهمی چون ابریشم و این که ابریشم ایران در خلیج فارس ارزان تر از ابریشم عثمانی در بنادر مدیترانه به فروش میرسید شاه عباس را به فکر یافتن بازارهایی در روسیه برای فروش ابریشم ایران انداخت.
همچنین ارتباطات دو کشور به گسترش زبان فارسی در روسیه و اروپا در اثر فعالیتهای تجاری ارامنه انجامید. کلمات فارسی بسیاری در اسناد ارامنه و روس ها دیده میشود: به عنوان نمونه ۷ سوزنی و گل بدن و…، انبا، قلم کاری، توپ، گلیم، سفت، بافت، چهارباف، زباف، بافت، نیم تنه، و قبا، نماز، پارچه، شلوار، ماسک و قصب، قابل مشاهده می باشد. همچنین روسیه در روابط با ایران، نقش واسطه ای نیز داشت؛ چنان که رابطه بین دول اروپایی و ایران بود و طرح سه جانبه اتحادیه روسیه، اتریش و ایران علیه عثمانی، گواه بر این مدعا است.
از قرن سیزدهم، بسیاری از مسافران اروپایی، بازرگانان و مبلغان مذهبی از راه روسیه به آسیا (ایران چین و آسیای جنوب شرقی) می رفتند و این امر پس از فتح قسطنطنیه به دست ترکان مسلمان، توسعه ی بیشتری پیدا کرد؛ به طوری که با انجام این مراودات در روسیه، اندک اندک آشنایی علمی و ادبی با اروپا فراهم آمد.
کفه ترازوی روابط بین دو کشور تا زمان پتر کبیر پادشاه مقتدر روسیه، سنگین تر بود و عموماً روس ها محتاج به همراهی و استعانت بودند. اما با جلوس پتر و اصلاحات و سر و ساماندهی اوضاع داخلی روسیه، پتر به دنبال هدف دسترسی کشور محصور در خشکی اش به اقیانوس های جهان از یک سو و انحصار تجارت ابریشم از طریق روسیه، از سوی دیگر بود. گذشته از آن، بی ثباتی ایران در اثر حملات افغان ها زمینه تجاوزات روس ها به ایران را فراهم میکرد و به دنبال آن، زمینه تجاوزات عثمانی نیز در نواحی شمال و شمال غربی ایران فراهم می گردید.
از این زمان بود که عصر جدیدی در روابط ایران با غرب آغاز شد، تا بدانجا که در پایان قرن هجدهم، روسیه و بریتانیا به صورت دو ملت قدرتمند غربی در منطقه درآمدند و دورهای از یک قرن و نیم مبارزه این دو برای حصول برتری سیاسی و بازرگانی و تلاش ایران برای حفظ موجودیت خود به عنوان ملتی مستقل با قرار دادن دو رقیب در برابر هم، آغاز شد.[۱]
علل سقوط سلسله صفویه
شاردن مینویسد:《هنگامی که شاه بزرگ (شاه عباس اول) از نفس افتاد، رواج و رونق در ایران هم از نفس افتاد،》شاه صفی، نوه و جانشین شاه عباس اول، حفظ و بقای موقعیت خود را در کشتن و کور کردن رقبای احتمالی خود همچون شاهزادگان خاندان صفوی و فرماندهان مقتدر دولت چون قورچی باشی یافت.
دو شهر عمده ایران یعنی بغداد و قندهار در سالهای ۱۰۴۷ – ۱۰۴۸ ه-ق از دست رفت. عباس دوم فرزند و جانشین شاه صفی با حاکمی مقتدر و توانمند بود ولی نتوانست در مقابل فشار رهبران مذهبی تاب بیاورد؛ با این که سیاست تسامح مذهبی شاه عباس اول در مورد مسیحیان، آزادی های آیینی جالب نظری برای آنها داشت ولی عنایت شاه عباس دوم به یهودیان، این سیاست را در بوته تعویق انداخت.
از دیگر عوامل مهمی که در سقوط سلسله صفویه مهم بود، نابودی صوفیان و عدم جایگزینی برای آنان بود. صوفیان هسته اصلی دولت صفویه بودند که از زمان استقرار شیخ صفی الدین اردبیلی بر سجاده ارشاد تا تشکیل پادشاهی صفویه ستون اصلی خاندان صفویه به شمار می رفتند. چون شاه اسماعیل بر تخت نشست، از قدرت این صوفیه نگران شد و تصمیم به مهار آنان گرفت. از این رو مناصب عمده کشوری را به ایرانیان واگذار کرد. قزلباشان صوفی با آنکه از تقسیم قدرت ناراضی بودند ولی چون شاه اسماعیل را مرشد کامل و رهبر مذهبی خود میدانستند اعتراض زیادی به او نکردند.
شاه عباس با تشکیل نیروی شاهسون ضربه دیگری بر آنان وارد کرد و در دوره شاه سلطان حسین صفوی ضربه نهایی بر پیکر آنان فرود آمد؛ زیرا شاه سلطان حسین بنا بر صلاحدید ملا محمد باقر مجلسی، طریقه صوفیه را به کلی برانداخت و جمیع مشایخ صوفیه را از اصفهان بیرونکرد. (قزوینی، ۱۳۷۶، ۷۸)
موضوع دیگر، تربیت شاهزادگان در حرم و دخالت زنان و خواجه سرایان در امور حکومت بود. زیرا این سیاست در هدف اصلی خود یعنی جلوگیری از رفتارهای خیانت آمیز توطئه آمیز و توطئه شاهزادگان درباری نتوانست موفق باشد و محصور شدن شاهزادگان در حرم سبب شد تا بیش از پیش محور دسایس و توطئه های درباری قرار گیرند. این دسایس باعث شد تا شاه عباس پسران خود سلطان محمد میرزا را در ۱۰۳۰ ه-ق و امامقلی میرزا را در ۱۰۳۶ ه-ق کور کند.
عامل دیگر، انحطاط صفویان گسترش بی رویه سیاست تبدیل ایالات ممالک به خاصه بود که در زمان شاه عباس اول شروع شد و در روزگار جانشینان وی ادامه یافت. در اواخر سلطنت شاه عباس اول تنها ایالات مرزی که امکان تهاجم دشمن آنها می رفت، در اختیار حکام قزلباش بود. این روند دو اثر در پی داشت: اول، قدرت نظامی دولت صفوی را تضعیف کرد. دوم تشکیلات ایالات خاصه که که مأموران آن وفادار به دربار و جزو ملازم بودند عملکردی ظالمانه و جبارانه تر از حکام قزلباش و تشکیلات ممالک داشت.
از عوامل دیگر سقوط سلسله صفویه، کشتن امرا بود. شاه صفی اندکی پس از جلوس بر تخت سلطنت، زینل بیگ شاملو از امرای بزرگ را که دارای منصب ایشک آقاسی باشی بود، به جرم شکست از عثمانی ها کشت. (مستوفی، ۱۳۷۵، ۱۰۶) بعد امامقلی خان بیگلربیگی فارس را با سه پسرش به قتل رساند. (تاورنیه، ۱۳۶۹، ۵۱۷) شاه سلیمان نیز شمار زیادی از امرای خود را کشت. (مستوفی، ۱۳۷۵، ۱۱۴)
جنگهای طولانی با همسایگان از دیگر عوامل سقوط این سلسله بود. سلسله صفویه از آغاز تاسیس در شرق قلمرو خود با ازبکان و در غرب متصرفات خویش با عثمانیان در حال نزاع بود. بر سر منطقه قندهار با گورکانیان هند چندین بار درگیر شد. برای سرکوبی شورش های گرجستان به آنجا لشکرکشی کرد و با روسها نیز بر اثر تجاوزات آنها درگیر شد. بنابراین بر اثر این جنگها صدمات زیادی دید و علاوه بر ضررهای اقتصادی، تلفات نیروی انسانی بیشماری را متحمل شد؛ به ویژه قتل افراد کارآمد، خود ضربهای بر پیکر این دولت وارد آورد.
[۱] . برای اطلاعات بیشتر، نک: اسکندر بیک منشی ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، ۳ جلد، بورنوتیان، جورج. ای. ارامنه روس ها، ۲۰۰۱ میلادی، تکناندرفن دریابل، ژرژ. اپترپر سیکوم، گزارش سفارتی به دربار شاه عباس اول، ترجمه محمود تفضلی، ۱۳۶۵؛ جمال زاده،محمد علی. روابط روس و ایران در عصر صفوی، حسام معزی، نجفقلی، تاریخ روابط سیاسی ایران با دنیا، به کوشش همایون مهشیدی، ریاحی، محمد امین، سفارتنامه های ایران، گزارش مسافرت و مأموریت سفیران عثمانی در ایران، شاردن، سفرنامه، ترجمه محمد عباسی، جلد ۱ ، ۴ و ۱۰ سیوری، راجر. ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، شانی نوف، ن بریان. تاریخ روسیه، ترجمه خانبابا بیانی ، شرلی، سفرنامه برادران شرلی، ترجمه آوانس، شوستر والسر، سبیلا، ایران صفوی از دیدگاه سفر نامه های اروپاییان، ترجمه غلامرضا ورهرام، فریر،رانلد، تاریخ کمبریج، ترجمه یوسف آژند، فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، ج ۵، فلور، ویلم، برافتادن صفویان و برآمدن محمود افغان (روایت شاهدان هلندی)، ترجمه ابوالقاسم سری، قزوینی، ابوالحسن، فواید الصفویه، تصحیح مریم میراحمدی، قزوینی، محمد طاهر، عباس نامه، تصحیح ابراهیم دهگان کروسینسکی، سفرنامه کروسینسکی، ترجمه عبدالرزاق دنبلی《مفتون》 تصحیح مریم میراحمدی، کوزونسوا، مقدمه خانمکوزونسوا بر سفرنامه کاتف، ترجمه محمد صادق همایون فرد، لکهارت، لارنس، انقراض سلسله صفوی و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمه مصطفی قلی، عمار، لوفت، پاول، ایران در عهد شاه عباس دوم، ترجمه کیکاووس، جهانداری، مهدوی، هوشنگ، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، ۱۹۴۵ – ۱۵۰۰، نوایی، عبدالحسین، ایران و جهان؛ نوایی، عبدالحسین، اسناد و مکاتبات سیاسی ایران از سال (۱۱۰۵ تا ۱۱۳۵ ه-ق) نوایی، عبدالحسین، روابط سیاسی و اقتصادی ایران در دوره صفویه.
منبع:
- تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره صفویه ، کریم نجفی برزگر، انتشارات دانشگاه پیام نور
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی