واقعه چای بوستون
واقعه چای بوستون یک اقدام اعتراضی سیاسی بود که توسط مستعمرات آمریکایی در ۱۶ دسامبر ۱۷۷۳ در بوستون، ماساچوست انجام شد. مستعمره نشینان که در لباس بومیان آمریکایی موهاوک بودند، در اعتراض به مالیات بر چای و انحصار شرکت بریتانیایی هند شرقی در تجارت چای، ۳۴۲ جعبه چای را به بندر بوستون ریختند.
واقعه چای بوستون بخشی از مناقشه گسترده تر بین پارلمان بریتانیا و سیزده مستعمره بریتانیای آمریکای شمالی بر سر حق پارلمان برای مالیات بر مستعمرات بود. استعمارگران استدلال می کردند که هر تلاشی از سوی پارلمان برای مالیات مستقیم از آنها، حقوق قانونی آنها را به عنوان انگلیسی ها نقض می کند، زیرا آنها در پارلمان نمایندگی نداشتند. در ماه مه ۱۷۷۳، پارلمان قانون چای را تصویب کرد که قرار بود با دادن انحصار به آن در تجارت چای در آمریکا، شرکت هند شرقی را که دچار مشکل مالی شده بود نجات دهد. استعمارگران این را به عنوان تلاش دیگری برای تسلط بر آنها تفسیر کردند و تصمیم گرفتند که از تخلیه بار چای جلوگیری کنند. پس از نابودی چای شرکت هند شرقی، پارلمان تصمیم به مجازات بوستون گرفت و در اوایل سال ۱۷۷۴ مجموعه ای از اعمال تنبیهی را صادر کرد که در مجموع به عنوان “قانون غیر قابل تحمل” شناخته می شوند. تصویب این اعمال به جرقه جنگ انقلابی آمریکا (۱۷۷۵-۱۷۸۳) کمک کرد. واقعه چای بوستون یکی از نمادین ترین قسمت های انقلاب آمریکا (حدود ۱۷۶۵-۱۷۸۹) باقی مانده است.
پیش زمینه این اتفاق
در اواسط دهه ۱۷۶۰، پارلمان بریتانیا به منابع تازه ای از درآمد مالیاتی برای پرداخت بدهی عظیمی که در جنگ هفت ساله اخیر (۱۷۶۳-۱۷۵۶) به دست آورده بود، نیاز داشت. یکی از منابع بالقوه سیزده مستعمره آمریکای شمالی بریتانیا بود که جنگ تا حدی در دفاع از آنها انجام شده بود. پارلمان با اعتقاد به اینکه مستعمره ها باید بار مالی امپراتوری بریتانیا را به دوش بکشند، قانون تمبر را در مارس ۱۷۶۵ تصویب کرد که بر تمام مواد کاغذی مستعمرات آمریکا از جمله روزنامه ها، اسناد قانونی، تقویم ها، کارت های بازی و غیره مالیات تعیین می کرد. قانون تمبر با مقاومت شدید مستعمره نشینان مواجه شد، آنها معتقد بودند که چنین مالیاتی حقوق آنها به عنوان انگلیسی ها، به ویژه حق مالیات بر خود را نقض می کند. از آنجایی که آمریکایی ها در پارلمان نماینده نداشتند، آنها معتقد بودند که پارلمان قدرتی ندارد که مستقیماً از آنها مالیات بگیرد.
تظاهرات در سراسر مستعمرات به راه افتاد و بازرگانان آمریکایی با تحریم واردات بریتانیا بر بریتانیا فشار اقتصادی وارد کردند.
چنین احساساتی توسط مجامع استعماری، از جمله خانه بورجس های ویرجینیا، که مجموعه ای از تصمیمات را صادر کرد و تاکید کرد که تنها ویرجینیا قدرت مالیات بر ویرجینیایی ها را دارد، تکرار شد. تظاهرات در سراسر مستعمرات به راه افتاد. در حالی که بازرگانان آمریکایی با تحریم واردات بریتانیا بر بریتانیا فشار اقتصادی میآوردند، استعمارگران دیگر به خیابانها ریختند. در ۱۴ آگوست ۱۷۶۵، جمعیتی در بوستون، مرکز استان خلیج ماساچوست جمع شدند. قبل از غارت خانه اش، مجسمه توزیع کننده تمبر مستعمره را از درخت نارون آویزان کردند. دوازده روز بعد، جمعیت به خانه فرماندار توماس هاچینسون از ماساچوست یورش بردند و او و خانواده اش را مجبور کردند به جزیره قلعه در بندر بوستون فرار کنند. این شورشها باعث پیدایش پسران آزادی، یک سازمان سست از آشوبگران سیاسی زیرزمینی آمریکایی شد.
در مواجهه با این واکنشهای خصمانه، پارلمان قانون تمبر را در اوایل سال ۱۷۶۶ لغو کرد. با این حال، استعمارگران به سختی فرصت داشتند تا قبل از تصویب مجموعه جدیدی از مالیاتها و مقررات، که مجموعاً به عنوان قوانین تاونشند در سالهای ۱۷۶۷ و ۱۷۶۸ تصویب شود، جشن بگیرند. مستعمرات به نشانه اعتراض فوران کردند. مجلس نمایندگان ماساچوست بخشنامه ای به مجامع استعماری همکار خود تصویب کرد و از آنها خواست که از پادشاه علیه مالیات ها درخواست کنند، در حالی که بازرگانان استعماری قراردادهای جدید عدم واردات کالاهای انگلیسی را منعقد کردند. کانون سرپیچی آمریکا بار دیگر در بوستون بود، در آنجا در ژوئن ۱۷۶۸ جمعیتی به خیابان ها آمدند تا باجگیران را مورد ضرب و شتم قرار دهند. اوضاع در بوستون به حدی ناپایدار شد که ژنرال توماس گیج، فرمانده کل نیروهای بریتانیایی در آمریکای شمالی، ۲۰۰۰ سرباز را برای حفظ صلح در اکتبر ۱۷۶۸ اعزام کرد. ، وقتی سرباز بریتانیایی به جمعیت بوستونی ها در ۵ مارس ۱۷۷۰شلیک کردند، تنش ها در کشتار بوستون به اوج خود رسید؛ یازده مرد مورد اصابت قرار گرفتند که پنج نفر از آنها در نهایت جان باختند.
حدود یک ماه پس از قتل عام، پارلمان اکثر قوانین تاونشند را لغو کرد. لرد نورث، نخستوزیر جدید بریتانیا، میخواست تنشها را در آمریکای شمالی کاهش دهد تا بتواند توجه خود را بر مسائل دیگر در سراسر امپراتوری وسیع بریتانیا متمرکز کند. اگرچه اکثر مالیات ها لغو شد، لرد نورث مالیات چای را به دلایل مختلف حفظ کرد. نخست، پارلمان میخواست این را اعلام کند که از اختیارات خود برای مالیات بر مستعمرات صرف نظر نمیکند. پارلمان با حفظ حداقل یکی از مالیاتهای تاونشند نشان میداد که بحث هنوز تمام نشده است. دوم، مجلس تصمیم گرفت که از این پس، حقوق سرهنگ به مقامات رسمی از درآمد مالیات چای پرداخت می شود. این امر مقامات را به پارلمان وابسته نگه می دارد و تضمین می کند که کمتر تحت تأثیر فشار استعمارگران قرار می گیرند.
قانون چای
پس از این لغو جزئی قوانین تاونشند، دوره ای از آرامش نسبی سیاسی بر مستعمرات نازل شد. این آرامش به هیچ وجه کامل نبود. زخمهای به جا مانده از کشتار بوستون هنوز عمیق بود و آمریکاییهایی را که خود را «وفادار» یا حامی بریتانیا میدانستند، از کسانی که خود را «وطن پرست» یا مخالف مالیاتهای پارلمانی میدانستند، جدا میکرد. مجامع استعماری همچنان با فرمانداران خود نزاع داشتند، “پسران آزادی” هنوز هم گهگاه “وفاداران” را شکنجه می کردند، و گروهی از ساکنان رود آیلند در ژوئن ۱۷۷۲ یک فروند اسکله نیروی دریایی سلطنتی به نام HMS Gaspee را ضبط کردند و سوزاندند. به نظر میرسید که تلاشهای لرد نورث برای کاهش تنشها در آمریکای شمالی موفق بوده است. بازرگانان استعماری از قراردادهای عدم واردات خود دست کشیده بودند و سربازان بریتانیایی که قتل عام بوستون را مرتکب شده بودند محاکمه و عمدتاً تبرئه شدند و بسیاری را امیدوار کرد که روابط بین بریتانیا و مستعمراتش به زودی بهبود یابد.
چنین امیدهایی پس از ۱۰ مه ۱۷۷۳، زمانی که پارلمان قانون چای را تصویب کرد، از بین رفت. برخلاف قانون تمبر و قوانین تاونشند قبل از آن، قانون چای اساساً برای مالیات یا مجازات آمریکایی ها نبود. در عوض، هدف آن نجات شرکت بریتانیایی هند شرقی، یکی از حیاتیترین مؤسسات تجاری بریتانیا بود که پس از تجربه شکستهای مالی در هند، در آستانه ورشکستگی قرار داشت. بسیاری از نمایندگان مجلس، نجات شرکت هند شرقی را در چای مازاد آن دیدند. اگرچه شرکت برای فروش چای در بازارهای اروپایی با مشکل مواجه بود، اما به اندازه کافی کالا در موجودی این شرکت وجود داشت تا بتواند آن را از سقوط نجات دهد، البته اگر فقط خریداری پیدا می شد. راه حل پارلمان اعطای انحصار تجارت چای در مستعمرات آمریکای شمالی به شرکت بود. این انحصار با قیمت کاهش یافته اعطا شد تا انگیزه ای برای آمریکایی ها شود که چای قانونی شرکت هند شرقی را به جای چای هلندی قاچاق که به طور غیرقانونی توسط بازرگانان استعماری فروخته می شد، خریداری کنند. در نتیجه، پارلمان تصمیم گرفت مالیات چای را که در ابتدا در سال ۱۷۶۷ وضع شده بود، حفظ کند. با فقط سه پنس در هر پوند، هیچ کس هرگز فکر نمی کرد که استعمارگران سر و صدای زیادی به پا کنند، با توجه به اینکه چای بسیار ارزان تر از هر جایگزینی حتی با مالیات است.
اما استعمارگران چیزها را متفاوت می دیدند. آنها به جای تلاش ساده پارلمان برای نجات شرکت هند شرقی، آن را تلاش دیگری برای تسلط بر خود می دانستند. ساموئل آدامز (۱۷۲۲-۱۸۰۳)، یک بوستونی که قبلاً به عنوان مخالف سرسخت مالیات بدون نمایندگی شناخته شده بود، انحصار شرکت هند شرقی را به عنوان یک «سم» محکوم کرد. او و دیگر شخصیتهای همفکرشان خاطرنشان کردند که با خرید چای ارزان شرکت هند شرقی، استعمارگران مالیات چای پارلمان را نیز میپردازند که به منزله تصدیق اختیار پارلمان برای مالیات بر آنها است. به قول استیسی شیف، زندگینامهنویس آدامز، به نظر میرسید که پارلمان «به معنای واقعی کلمه میتواند حاکمیت بریتانیا را به باد دهد» (۲۳۰). به همین دلیل، هنگامی که خبر قانون چای در مستعمرات در سپتامبر ۱۷۷۳ رسید، خشمی که در سه سال گذشته خفته بود دوباره شعله ور شد.
مقاومت استعماری
مدت کوتاهی پس از اینکه برای اولین بار از تصویب قانون چای مطلع شدند، مستعمره نشینان خبری دریافت کردند که هفت کشتی حامل چای شرکت هند شرقی قبلاً عازم مستعمرات بودند: چهار کشتی به سمت بوستون و هر کدام یک کشتی برای فیلادلفیا، نیویورک و چارلستون. در هر یک از این شهرها، شرکت هند شرقی تجار آمریکایی را به عنوان تحویل گیرنده منصوب کرده بود. این تجار چای را از شرکت هند شرقی دریافت می کردند و در ازای پورسانت برای آنها می فروختند. حتی قبل از رسیدن چای به مستعمرات،” پسران آزادی “خشم استعماری را متوجه این گیرندگان کردند. در ۱۶ اکتبر ۱۷۷۳ در فیلادلفیا، “پسران آزادی “میزبان جلسهای بودند که طی آن تصمیم گرفته شد که هر کسی که چای شرکت هند شرقی وارد میکند، «دشمن کشورش» شناخته شود و کمیتهای برای استعفای تحویلگیرندگان منصوب شد. (میدلکاف، ۲۲۸). تا دسامبر، تمام دریافت کنندگان فیلادلفیا استعفا داده بودند. این تصمیمات به شدت تحت تأثیر تهدیدهای گروه های میهن پرست مانند کمیته ای که به طور غیرمستقیم “کمیته شکنجه” نامیده می شود، قرار گرفت. بنابراین، هنگامی که کشتی حامل چای شرکت هند شرقی به فیلادلفیا رسید، کسی نبود که آن را دریافت کند و کشتی مجبور شد با محموله فروخته نشده خود به بریتانیا بازگردد.
به طور مشابه، “پسران آزادی” در نیویورک، تحویل گیرندگان خود را با استعفا می ترساندند. فرماندار نیویورک تلاش کرد تا به مقابله بپردازد با توجه به اینکه وقتی چای برسد بدون توجه به آن تخلیه می شد و یک کشتی جنگی بریتانیایی در نزدیکی آماده اجرای این فرمان بود. با این حال، کشتی باری هرگز نرسید. این کشتی که در اثر طوفان آسیب دیده بود و مجبور به تعمیر شد، او خیلی دیر به نیویورک رسید و مجبور شد به مقصد انگلستان حرکت کند، بدون اینکه چای خود را تخلیه کند. کشتی عازم چارلستون، کارولینای جنوبی، به سلامت به مقصد خود رسید، اما مجبور شد در بندر منتظر بماند، زیرا همه دریافت کنندگان چارلستون استعفا داده بودند. پس از ۲۰ روز، فرماندار کارولینای جنوبی به طور قانونی چای را توقیف کرد، زیرا کشتی قادر به پرداخت عوارض واردات نبود. محموله پس از آن ذخیره شد و هرگز فروخته نشد. بنابراین، در سه شهر از چهار شهر استعماری، آمریکایی های معترض صدای خود را به گوش دولت رسانده بودند. اما، بار دیگر، در بوستون بود که دراماتیک ترین و مهم ترین این اعتراضات رخ داد.
مشکل در بوستون
حتی قبل از انتشار خبر قانون چای، مشکلاتی در بوستون آغاز شده بود. در ماه اوت ۱۷۷۲، ماساچوست متوجه شد که حقوق قضاتش از درآمد مالیات چای پرداخت خواهد شد، که به این ترتیب دستگاه قضایی این مستعمران از عموم مردم تاثیر نمی گرفتند.به دلیل نگرانی در مورد اینکه مقامات بیشتری در مستعمره به جای مردم ماساچوست به پادشاهی وابسته شدهاند، ساموئل آدامز و همراهانش خواستار تشکیل یک کمیته برای بیان حقوق مستعمرات شدند. این کمیته در نوامبر ۱۷۷۲ ایجاد شد و یک سند تهیه کرد که در آن حقوق طبیعی مستعمرتها را تأیید کرد و حقوق حقوقی قضات را به عنوان آخرین تخلف در یک لیست طولانی از “نقضها و تجاوزات” از آن حقوق محکوم کرد (شیف، ۲۱۸). این سند که به نام ‘پمفلت بوستون’ شناخته میشود، توسط آدامز و برخی از پاتریوتهای برجسته بوستون از جمله جیمز اوتیس جونیور، جوزایا کوینسی جونیور و دکتر جوزف وارن نوشته شد.
توماس هاچینسون، فرماندار کنونی ماساچوست، با این سند بوستون مخالفت کرد. در ژانویه ۱۷۷۳، او سخنرانی کرد و استدلال کرد که مستعمرهها از برخی حقوق انگلیسیها برخوردارند، اما نه همه، و اینکه مستعمرات از زمان تأسیس خود تابع پارلمان بودهاند. آدامز و متحدانش در ژوئن به این حمله پاسخ دادند، آنها نامه های شخصی هاچینسون را که شش ماه قبل توسط بنجامین فرانکلین (۱۷۰۶-۱۷۹۰) به آنها ارائه شده بود، منتشر کردند. این نامه ها ناامیدی هاچینسون و دیگر مقامات سلطنتی را از مخالفت های اخیر در مستعمرات نشان داد. در حالی که خیلی تعجب آور بود، زمان انتشار نامه ها فقط بر این نکته تأکید می کرد که مقامات بریتانیا از مستعمره نشینان بیگانه بودند. حتی برخی از آمریکاییها این نامهها را به عنوان دلیلی بر وجود توطئه برای سلب حقوق آنها تفسیر کردند.
نه می توانستند چای را تخلیه کنند نه کشتی را بفرستند. تنها کاری که دارتموث میتوانست انجام دهد این بود که منتظر مهلت پرداخت باشد و ببیند چه پیش می آید.
بنابراین، قبل از این که بوستون متوجه شد که چهار کشتی مملو از چای شرکت هند شرقی در راه هستند، تنش ها بالا گرفته بود. جناح میهن پرستان آدامز تمام تلاش خود را کرد تا گیرندگان بوستون را مجبور به استعفا کنند، همانطور که در فیلادلفیا، نیویورک و چارلستون اتفاق افتاد. فرماندار هاچینسون که مشتاق بود مجدداً اقتدار خود را تثبیت کند، تحویل گیرندگان (که دو نفر از آنها پسران او بودند) را متقاعد کرد که در موضع خود بایستند. هیچ مقداری از ارعاب “پسران آزادی” برای وادار کردن آنها به استعفا کافی نبود، و در ۲۸ نوامبر ۱۷۷۳، زمانی که اولین کشتی حامل چای، دارتموث، به بندر بوستون رسید، به بن بست منجر شد. طبق قوانین بریتانیا، دارتموث ۲۰ روز فرصت داشت تا محموله خود را تخلیه و حقوق ورودی لازم را بپردازد تا اینکه کالا توسط ماموران گمرک توقیف و به حراج گذاشته نشود. در این مورد، آخرین مهلت نیمه شب ۱۷ دسامبر بود. در ۲۹ نوامبر، آدامز از «همه دوستان کشورش، خودش و فرزندانش” دعوت کرد تا در جلسهای در تالار فانول بوستون شرکت کنند تا در مورد چگونگی مقابله با این تهدید علیه آزادی آمریکا به بهترین شکل بحث کنند (شیف، ۲۳۴). جلسه آدامز با حضور ۵۰۰۰ بوستونی (از کل جمعیت ۱۶۰۰۰) برگزار شد. از آنجایی که تالار فانویل(Faneuil)خیلی کوچک بود، باید محل برگزاری را به ساختمان” اولد ثوت میتینگ” (Old South Meeting House) تغییر داد.
آدامز اصرار داشت که بارچای را نباید تحویل گرفت و به فرانسیس روچ، تاجر جوان نانتاکت که مالک دارتموث بود، اطلاع داد که محموله باید به انگلستان بازگردانده شود. دربرابر هر گونه تلاشی برای تخلیه چای مقاومت خواهد شد. در این جلسه همچنین تصمیم گرفته شد که یک گروه نگهبانی ۲۵ نفره برای تماشای دارتموث مستقر شود تا اطمینان حاصل شود که هیچ یک از ۱۱۴ جعبه چای کشتی از انبار خارج نشده است. فرماندار هاچینسون با ممنوعیت دارتموث از خروج از بندر بوستون تا زمانی که وظایف لازم را پرداخت کرد، کارش را تلافی کرد. بنابراین، روچ و ناخدای کشتی در تنگنا قرار گرفتند و نتوانستند چای را تخلیه کنند یا کشتی را برگردانند. تنها کاری که آنها می توانستند انجام دهند این بود که منتظر مهلت پرداخت باشند و ببینند چه پیش می آید.
واقعه چای
در ساعت 10 صبح در ۱۶ دسامبر ۱۷۷۳، ساموئل آدامز جلسه دیگری را در خانه جلسات قدیمی جنوبی فراخواند. مانند نشست ۲۹ نوامبر، این جلسه نیز با حضور بخش قابل توجهی از جمعیت بوستون برگزار شد. بوستونیها احتمالاً به این موضوع فشار میآورند صدای آدامز را که مثل در بارانی است در سرمای دسامبر، بشنوید. در حالی که کمتر از ۱۴ ساعت فرصت بود تا ماموران گمرک به طور قانونی چای را ضبط کنند، آدامز از روچ خواست تا در آخرین لحظه از فرماندار هاچینسون درخواست کند تا اجازه خروج داشته باشد. روچ این کار را انجام داد و حدود ساعت ۶ بعدازظهر به “اولد ثوت میتینگ ” بازگشت تا گزارش دهد که درخواست او رد شده است. وقتی از روچ پرسیده شد که آیا چای را تخلیه می کند، راچ پاسخ داد که این کار را انجام می دهد، اما تنها در صورتی که ماموران گمرک او را مجبور به انجام این کار کنند. آدامز سپس از جا برخاست تا از زحمات روچ تشکر کند و اعلام کرد که شرکت کنندگان در جلسه “هر کاری که می توانستند برای نجات کشور خود انجام داده اند” (شیف، ۲۴۰).
حدود ۱۵ دقیقه بعد، صدای جنگ و سوت از خیابان تاریک بیرون خانه جلسه شنیده می شد. با وجود تماسهای آدامز و جان هنکاک برای ادامه جلسه، جمعیت به آرامی از جلسه خارج شدند. برخی از آنها جلسه را ترک کردند و به سمت اسکله گریفین رفتند. در حال حاضر، النور و بیور، دو کشتی دیگر که چای شرکت هند شرقی را حمل می کردند، به دارتموث ملحق شده بود. در این مرحله بود که بین ۳۰ تا ۱۳۰ مرد که برخی از آنها لباس بومیان آمریکایی موهاوک را پوشیده بودند، سوار کشتی ها شدند. مردان جعبههای چای را در انظار کامل جمعیت جمع شده کشیدند، آنها را شکستند و محتویات آن را به بندر بوستون انداختند. طولی نکشید که تمام ۳۴۲ جعبه از بین رفت. این مقدار ۹۲۰۰۰ پوند چای بود که ارزش آن تقریباً ۱۰۰۰۰ پوند بود. قبل از اینکه کسی بتواند جلوی آنها را بگیرد، عاملان چای بوستون دوباره در میان جمعیت ذوب شدند.
عواقب
برخلاف تصور رایج، ساموئل آدامز احتمالاً سیگنالی برای نابودی چای نداد. با این حال، او بلافاصله برای تبلیغ حزب چای بوستون و دفاع از آن تلاش کرد و تأکید کرد که این کار یک جمعیت بی فکر نیست، بلکه یک اقدام اعتراضی سیاسی است. با انتشار اخبار اعتراض، بسیاری از رهبران پاتریوت علناً حمایت خود را اعلام کردند، اگرچه برخی از آنها مخفیانه از تخریب اموال خصوصی ناراحت بودند. در ماههای پس از واقعه چای بوستون، اقدامات مشابهی انجام شد. هفتمین کشتی حامل چای شرکت هند شرقی در دسامبر ۱۷۷۳ در کیپ کاد، ماساچوست غرق شد. چای آن مشمول مالیات و فروخته شد. در مارس ۱۷۷۴، “پسران آزادی ” دریافتند که این چای در انباری در بوستون نگهداری می شود. آنها به انبار هجوم بردند، یک بار دیگر لباس موهاوک به تن کردند و هر چه را که پیدا کردند را نابود کردند. در اکتبر ۱۷۷۴، مستعمره نشینان در آناپولیس، مریلند، از حزب چای بوستون برای سوزاندن کشتی باری پگی استوارت الهام گرفتند.
در لندن، خبر واقعه چای بوستون با خشم مواجه شد. حتی آن دسته از اعضای پارلمان که قبلاً از مستعمرات دفاع کرده بودند، معتقد بودند که آمریکایی ها از حد خود فراتر رفته اند. اگرچه لرد نورث معمولاً در امور استعماری میانه رو بود، او احساس می کرد که پارلمان نمی تواند اجازه دهد که تخریب اموال شرکت هند شرقی بدون مجازات بماند. در اوایل سال ۱۷۷۴، پارلمان مجموعهای از قوانین را تصویب کرد که در مستعمرات به عنوان “اقدامات غیر قابل تحمل” شناخته شدند، که شامل بسته شدن بندر بوستون تا زمانی که شرکت هند شرقی به طور کامل برای چای نابود شده بازپرداخت شد. اگرچه اعمال غیر قابل تحمل عمدتاً بوستون را هدف قرار داد، اما باعث خشم در سراسر مستعمرات شد و به یکی از عوامل مستقیم جنگ انقلابی آمریکا تبدیل شد.
مترجم: زهرا طاهری