انتشار اعلامیه آزادی بردگان
قرائت نخستین پیشنویس اعلامیهٔ آزادی توسط لینکن در ۲۲ ژوئیه ۱۸۶۲ که در پی این اعلامیه با کابینهاش دیدار کرد. از چپ به راست: ادوین استانتون، سالمون چیس، آبراهام لینکلن، گیدئون ولز، کالب اسمیت، ویلیام سودارد، مونتکومری بلر و ادوارد بتس.
اعلامیهٔ آزادی بردگان (به انگلیسی: Emancipation Proclamation) از فرمانهای مهم آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیسجمهوری ایالات متحده است که آن را در اوج جنگ داخلی آمریکا صادر کرد و سپس در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا مُدوّن ساخت.
این فرمان دو قسمته است.
کنگره آمریکا در ژوئیه ۱۸۶۲ با تصویب قانون دوم توقیف، بردگان را آزاد ساخت. هدف قانون این بود که شورشیان را که تحت رهبری و کنترل بردهداران بودند تضعیف کند. این امر نهاد قانونی بردهداری را لغو نمیکرد (کاری که اصلاحیهٔ ۱۳ام انجام داد)، اما نشان میدهد که لینکن از حمایت کنگره در آزادسازی بردگانی که تحت مالکیت شورشیان بودند برخوردار بود. لینکلن قانون جدید را از طریق اعلامیهٔ آزادی اجرا کرد.
لینکن به دلیل خاتمه دادن به بردهداری در آمریکا مشهور است. دیدگاههای او در مورد نقش دولت فدرال در امر بردهداری بسیار پیچیدهاست. قبل از این که کشورهای همپیمان از اتحادیه جدا شوند، لینکن با گسترش بردهداری در مناطق تاریخی ایالات متحده که تحت قدرت و اختیار کنگره بودند به مبارزه پرداخت. با این حال، او اظهار داشت که دولت فدرال نمیتواند از نظر قانون اساسی بردهداری را در ایالتهایی که از قبل بردهداری داشتند متوقف سازد (این امر سبب شد لینکلن در امر بردهداری فردی میانهرو به حساب آید). در سالهای ۱۸۶۱ و ۱۸۶۲، لینکن این مسئله را روشن ساخت که شمال به جنگ تن در داد تا اتحادیه پا برجای بماند نه این که بردهداری خاتمه یابد. آزاد کردن بردهها درسال ۱۸۶۲ اقدامی جنگی بود که شورشیان را با از بین بردن پایهٔ اقتصادی قشر هدایت کننده تضعیف میکرد. طرفداران الغای بردگی، لینکلن را به خاطر این که نتوانست برای الغای کامل بردگی موضع بگیرد، مورد انتقاد قرار میدادند. در ۲۲ اوت ۱۸۶۲، چند هفته قبل از امضای اعلامیهٔ آزادی و پس از این که اعلامیه پیشنویس شده بود، لینکلن در جواب مقالهای از هوراس گریلی که خواستار الغای فوری بردگی شده بود طی نامهای پاسخ داد:
«من اتحادیه را حفظ میکنم. با کوتاهترین راه ممکن از طریق قانون اساسی آن را حفظ میکنم. به زودی اقتدار ملی دوباره باز خواهد گشت و به زودی اتحادیه دوباره همان اتحادیهٔ سابق خواهد شد. اگر کسانی باشند که نخواهند جز با از بین بردن بردهداری به حفظ اتحادیه کمک کنند، من با آنها موافقت نخواهم کرد. هدف اصلی من دراین مبارزه این است که اتحادیه را حفظ کنم، نه این که بردهداری را حفظ کنم یا از بین ببرم. اگر میتوانستم اتحادیه را بدون آزاد کردن هیچ بردهای حفظ کنم این کار را میکردم، اگر میتوانستم اتحادیه را با آزاد کردن تمام بردگان حفظ کنم این کار را میکردم، و اگر میتوانستم اتحادیه را با آزاد کردن گروهی از بردگان و برده نگه داشتن گروهی دیگر حفظ کنم باز هم این کار را میکردم، هر آنچه در مورد بردهداری و نژاد رنگین انجام دهم، بدین دلیل انجام میدهم که فکر میکنم میتواند به حفظ اتحادیه کمک کند…. من بدین وسیله هدفم را بر طبق وظیفهٔ رسمیام اعلام کردم و قصد ندارم هیچ گونه تغییری در آرزوی شخصیام که بارها ابراز داشتهام مبنی بر این که تمامی انسانها در هر کجا که باشند آزادند ایجاد کنم.»
متن فرمان
اعلامیه آزادی که در دو بخش در ۲۲ سپتامبر ۱۸۶۲ و یکم ژانویهٔ ۱۸۶۳ صادر شد بردگان را در مناطقی که تحت کنترل اتحادیه نبودند آزاد کرد. ایالات مرزی که در آنها همچنان بردهداری رواج داشت، مشمول اعلامیه نمیشوند و بر طبق اعلامیه، در نخستین روز یعنی یکم ژانویهٔ ۱۸۶۳ تنها چندین برده فراری آزاد شدند. اما با پیشروی ارتش اتحادیه به سمت جنوب، تعداد بیشتری از بردگان آزاد میشدند تا این که تعداد بردگان آزاد شده به صدها هزار رسید (آمار دقیق مشخص نیست) لینکلن بعدها گفت: «هرگز در تمام زندگیام نسبت به زمانی که این اعلامیه را امضا کردم، در مورد درستی کاری که انجام میدادم این قدر مطمئن نبودم.» اعلامیه، الغای بردهداری را در ایالات شورشی هدفی رسمی برای جنگ قرار داد و انگیزهای شد برای تصویب اصلاحیهٔ سیزدهم قانون اساسی آمریکا که بردهداری را در سرتاسر کشور لغو مینمود. لینکلن عامل اصلی این اصلاحیه بود. او طی نامهای به آلبرت هاجز، در سال ۱۸۶۴، مسئلهٔ همخوانی عدم تناقض میان موضع اولیهاش و موضعی که بعداً در مورد الغای بردهداری اتخاذ کرد را مورد بررسی قرار داد.
لینکن برای مدتی بر روی طرحهایی جهت ایجاد (کلنیهایی در آفریقا و جنوب آمریکا برای حدود ۴ میلیون بردهٔ آزاد شده، کار میکرد. او در اعلامیهٔ آزادی با اشتیاق در مورد اسکان دادن به بردهها اظهار نظر کرد، اما تمامی تلاشهایش برای انجام چنین کار بزرگی به ناکامی منتهی شد. فردریک داگلاس میگوید: «لینکن مرد بزرگی بود که من در آمریکا با او آزادانه صحبت کردم، بدون این که حتی یک بار به تفاوت میان من و خودش، به تفاوت رنگ، اشاره کند.»