دین و مذهب از دیدگان جامعه شناسان
با دين و مذهب از ديدگان جامعه شناسان اشنا شوید
ماکس مولر: ((مذهب کوششى است که براى درک آنچه قابل درک است و بیان آن چیزى که غیر قابل تقریر است .))
((مذهب یعنى ارتباط انسان با قواى ما فوق انسانى که آدمى به آنها اعتقاد پیدا کرده و خود را وابسته به آنها مى داند.))
((مذهب از یک طرف وجود قواى اعلى را که بشر به آنها وابسته است ، اعلام مى دارد و از دیگر طرف ، امکان برقرارى رابطه با آنها را ممکن و ضرورى مى شمارد، این ارتباطات مذهب را تشکیل مى دهند.))
((مذهب یعنى تلاشها و فعالیتهاى بشرى که از اعتقاد به قواى ما بعدالطبیعه سرچشمه گرفته و بشر وابستگى نهائى خود را به آنها حس مى کند.))
((مذهب نظام مشترکى از اعتقادات و اعمال مربوط به مقدسات و محرمات مى باشد…))
((مذهب عبارت از نهادى اجتماعى است که صفت شاخص آن وجود امتى است که افراد آن در امور زیر با هم اتفاق نظر دارند:
الف : اجراى بعضى از مناس مرتب و پذیرش از دستورات و تعبیرات .
ب : اعتقاد به ارزش مطلق که هیچ چیز با آن ارزش مطلق ، معادل نتوان بود و امت ، نگهبان آن ارزش مطلق است .
ج : مربوط نمودن فرد با قدرتى معنوى و برتر از انسان ؛ این قدرت در مقام ((توحید)) خداوند خوانده مى شود…))
((مذهب عبارت است از نظام فردى احاسات و اعتقادات و اعمال که هدفشان خداوند است .))
((دین مجموعه اى از عقاید موروثى است که مورد قبول واقع شده است …))
((دین مکتب خاص اعتقادى و اعمال و عبادات است که در بردارنده مجموعه اى از قواعد اخلاقى و حکمت هاى فلسفى مى باشد.))
((دین کوششى است براى درک آنچه غیر قابل درک است .))
((دین داراى سه مرحله است : ۱ مرحله نظرى یا لاهوتى که در این مرحله آدمى همه پدیده ها را ناشى از اراده اى برتر مى داند. ب : مرحله فلسفى ، مرحله توجیه یا تجرید قواى طبیعت .
ج : مرحله علمى یا تخصصى ، مرحله مقایسه و مقابله پدیده ها با یکدیگر.))
در همین رابطه برخى محققان معتقدند که انسان اولیه داراى سه مرحله از ((دیندارى )) بوده است :
الف : درک یک عظمت ، مانند دیدن آتشفشان یا دریا و…
ب : ترس از آن عظمت که دیده بود.
ج : کمک خواستن از آن عظمت براى حفظ خود.
بنابراین ، بشر در تمام ادوار حیاتش به دین مى اندیشیده است .
شگفت آنکه ، حتى دیکتاتوران و خون آشامان بزرگ تاریخ از آغاز تاکنون ، معتقدات دینى داشته اند، در شرق از اسکندر گرفته تا چنگیز و… و در غرب ، آیشمن ، نرون ، هیتلر و… و چنین بوده است که همیشه دیکتاتوران خون آشام در لباس قدیسان ظاهر مى شده اند و حرث و نسل ملتى را به خاک و خون مى کشیده اند.
بطور کلى ((دین )) به معناى توجه به کانون آفرینش جهان نیز آمده است ؛ از بدوى ترین شکلش که به صورت باور به یک نیروى مرموز غیبى بود تا شکل منطقى ، فلسفى ، عقلى ، علمى و مترقى امروزش که به قول ((ویل دورانت )): ((تشکیل دهنده قدرتها و نهضتهاى طبقات و نهادهاى فرهنگى و معنوى و ایجاد کننده تمدنهاى بشرى است .)) و همین عامل بوده است که به قول دکتر ((بیل )): ((… نقش مهمى در از بین بردن ترسها و وحشتها دارد.)) او به عنوان یک روانپزشک مى گوید:((بسیارى از بیماران وحشت زده خود را به وسیله دین و مذهب معالجه کردم ، زیرا کسى که مبتلا به بیمارى وحشت زدگى است ، اگر توجیه شود که خداوند او را دوست دارد، رفته رفته از ترس و وحشت او کاسته مى شود و روحش نیرو پیدا مى کند)).