آخرالزمان کتاب مقدس

آخرالزمان (به یونانی: apokalypsis، “پرده از اسرار”) یک رویداد نیست، بلکه متنی است که حاوی پیشگویی هایی در مورد مداخله آینده خداوند است، و آخرالزمان مرجعی برای نگرش ها و جهان بینی ها در متون کتاب مقدس و غیر متعارف است که در مفاهیم مشترک در اعتقاد به این که خدای اسرائیل یک بار دیگر در تاریخ بشر مداخله خواهد کرد تا به بیماری های موجود در جامعه رسیدگی کند.

چهار سوار آخرالزمان
چهار سوار آخرالزمان

متون آخرالزمانی از مفاهیم دینی برای نقد دولت های ستمگر و همچنین دیدگاه های اجتماعی و فرهنگی دیگران فراتر از گروه خود استفاده می کنند. در اصطلاح مدرن، “آخرالزمانی” برای توصیف فجایع بزرگ استفاده می شود. آخرالزمان (به یونانی: eschaton، “روزهای پایانی”) مطالعه متون آخرالزمانی است که “روزهای پایانی” را پیشگویی می کند، زمانی که خداوند پادشاهی خود را بر روی زمین برقرار خواهد کرد. مورخان عبارت « آخرت شناسی پایان دنیا- “apocalyptic eschatology» را به کار می برند.

ایده های آخرالزمانی در دنیای باستان

فرهنگ های باستانی معتقد بودند که خدایان هم زندگی انسان ها را کنترل می کنند و هم در آنها دخالت می کنند. قوانین قانونی که توسط خدایان صادر شد، رفتار انسان را سازماندهی می کرد. به صورت دوره ای، بحران هایی رخ می داد. یک لوح آشوری (حدود ۲۸۰۰ پ.م.) از اوضاعی شکایت می کرد (که به طرز عجیبی مدرن به نظر می رسد):

     “زمین ما در روزهای آتی رو به زوال می رود. نشانه هایی وجود دارد که جهان به سرعت در حال پایان یافتن است. رشوه خواری و فساد رایج است. کودکان دیگر از والدین خود اطاعت نمی کنند. هر انسانی می خواهد کتابی بنویسد و معلوم است که پایان دنیا نزدیک است.”

داستان هایی پدید آمد که گاهی خدایان تصمیم می گرفتند از نو شروع کنند. اساطیر مصر داستانی داشت که خدای خورشید، Ra، الهه سخمت را برای مجازات انسان ها فرستاد. بین النهرین حماسه گیلگمش را تولید کرد، که درآن خدایان سیل بزرگی را برای از بین بردن فساد روی زمین فرستادند. چنین داستان هایی درباره  سیل رایج بود. یهودیان داستان نوح را داشتند و اسطوره‌های یونانی دوکالیون را نشان می‌داد که بشریت را نجات داد. کیش دولتی امپراتوری ایران، زرتشتی، تعلیم داد که در نهایت، نبردی بین نیروهای جهانی خیر و شر خواهد بود. رستاخیز مردگان در پی خواهد آمد و ارواح در حین قضاوت در معرض مصیبت قرار خواهند گرفت.

“روزهای پایانی” هرگز به عنوان نابودی کامل درک نشد. خدا هرگز مخلوق اصلی خود را نابود نخواهد کرد.

یهودیت باستان در یک جدول زمانی خطی ظهور کرد. یک آغاز (آفرینش) وجود دارد و بنابراین پایانی وجود خواهد داشت. در کتب مقدس یهود، تاریخ ملت بارها را ذکر کرده است که خداوند خود را بر روی زمین نشان داده بود تا فرمانش را عمل کند، یا آنها را مجازات کند یا آنها را از بحران نجات دهد. اسرائیل دو فاجعه ملی را متحمل شد: در سال ۷۲۲ قبل از میلاد، آشور به پادشاهی شمالی اسرائیل حمله کرد و ده قبیله را به تبعید برد، و در سال ۵۸۷، امپراتوری بابل شهر اورشلیم و معبد را فتح کرد و ویران کرد. این حوادث تاریخی یک بحران اعتقادی ایجاد کرد. اگر خدا با یهود عهد (قرارداد) داشت، چرا از آنها محافظت نکرد؟

نظریه‌ی بازسازی یهودیان

پیامبران بنی اسرائیل به این بحران پرداختند. خدا هنوز هم سلطنت می کند، اما به آن ملت ها اجازه داده بود که اسرائیل را به خاطر گناهانش مجازات کنند. گناه کبیره بت پرستی بود. اما در همان زمان پیام امیدواری دادند که خدا یک بار دیگر دخالت کند و همه بدی های دنیا برطرف شود و اسرائیل به شکوه اولیه خود باز خواهد گشت.

عنوان علمی برای این پیام امید به عنوان ” نظریه‌ی بازسازی یهودیان” شناخته می شود:

  1. خداوند یک بار آخر مداخله می کند، در «روزهای پایانی» که به آن «روز خشم خدا» نیز می گویند.
  2. در آن زمان، خداوند یک مسیح (“مسح شده”) را از نسل داوود پادشاه برمی خیزد. مسیح لشکر فرشتگان و انسانهای خوب خدا را در برابر شریران رهبری خواهد کرد.
  3. خدا گروه کوچکی از مؤمنان را که گناه نکرده بودند شناسای می کند، یعنی «باقیمانده صالح» که در حوادث فاجعه بار وفادار می مانند.
  4. آن یهودیانی که در تبعید، خارج از سرزمین اسرائیل زندگی می کردند، در آنجا جمع می شوند و باز می گردند.
  5. برخی از غیر یهودیان (غیر یهودیان) توبه می کنند و خدای اسرائیل را می پرستند.
  6. نبرد نهایی بین اسرائیل و بقیه ملت ها رخ خواهد داد.

     پس از نصرت خداوند، همه مردگان زنده و داوری خواهند شد. شریران به جهنم (شکل قبلی جهنم) فرستاده خواهند شد، و صالحان آنچه را که خدا در ابتدا در نظر داشت، یعنی مدینه فاضله، باغ جدید عدن بر روی زمین، دریافت خواهند کرد. این همان چیزی است که اشعیا نبی وقتی گفت: “گرگ با بره زندگی می کند” (اشعیا ۱۱: ۶) و مردم “شمشیرهای خود را به گاوآهن خواهند زد” (اشعیا ۲:۴) بود.

«روزهای پایانی» یا «پایان روزها» هرگز به عنوان نابودی کامل درک نشد. خدا هرگز مخلوق اصلی خود را نابود نخواهد کرد. پس از طوفان نوح، زمین همچنان وجود داشت. بلکه نشان دهنده پایان یک عصر است. زندگی همانطور که اکنون درک می شود کاملاً دگرگون می شود و با پادشاهی خدا بر روی زمین جایگزین می شود.

جزئیات، پنجره نوح، شارتر
جزئیات، پنجره نوح، شارتر

سلطه یونان بر اسرائیل

هنگامی که اسکندر مقدونی (۳۳۶-۳۲۳ ق.م) در منطقه یهودیان همراه با سایر اقوام، این عقاید را داشتند، به ویژه در درک مفاهیم فلسفه یونان در مورد رابطه بین جهان (کیهان) و انسان، در این زمان است که ما به ظهور گروه های مختلفی از یهودیان که به فرقه های یهودی معروف هستند، پی می بریم. بسیاری از یهودیان برای یافتن جایی در این دنیای جدید جهانی تلاش کردند، اما همچنین می خواستند نشانگرهای هویت قومی منحصر به فرد خود را (مانند ختنه و قوانین رژیم غذایی) حفظ کنند. یهودیان در سال ۱۶۷ قبل از میلاد با موفقیت علیه حکومت یونانی شورش کردند (شورش مکابیان) و خانواده هامونی ها که رهبری این شورش را بر عهده داشتند بر اسرائیل حکومت کردند.

نوشته شده در این دوره، دانیال تنها آخرالزمانی است که در کتاب مقدس یهودی گنجانده شده است، و مسیحیان بعداتر آن را حفظ کردند، زیرا در محاکمه عیسی در دادگاه سنهدرین نقل شده است. داستانهای قدیمی‌تری از یهودیان تحت حاکمیت بابلی‌ها را بازگو می‌کند، اما همچنین رؤیایی از آخرالزمان دارد. فصل ۷ به رؤیای آخرالزمانی دانیال از جانوران دریا اشاره کرد و هر یک را به شکل حیوانی توصیف کرد. یکی پس از دیگری بلعیده می شوند. فرشته ای آشکار کرد که چهار حیوان نشان دهنده چهار پادشاه هستند و نفر چهارم با «قوم مقدس» برای «یک دوره، دو دوره یا نیم دوره » جنگ خواهد کرد (۷:۲۵). دانشمندان درباره هویت و زمان چهار پادشاهی بحث می کنند.

     در رؤیای خود نگاه کردم، و پیش از من یکی مانند پسر انسان بود که با ابرهای آسمان می آمد. او به قدیم الایام نزدیک شد و حضور پیدا کرد. به او اقتدار، جلال و قدرت حاکمیت داده شد. همه ملل و مردمان از هر زبانی او را پرستش کردند. فرمانروایی او فرمانروایی جاودانی است که از بین نخواهد رفت و سلطنت او هرگز نابود نخواهد شد. (۷:۱۳-۱۴)

طومارهای دریای مرده

برخی از یهودیان که در تاریخ با نام اسنی ها ( Essenes)که با حکومت حشمونایی موافق نبودند، اورشلیم را ترک کردند و در قمران در دریای مرده (حدود ۱۵۰ پیش از میلاد) ساکن شدند تا در انتظار مداخله نهایی خداوند باشند. در سال ۱۹۴۷، طومارهای کتابخانه آنها بازیابی شد. طومارها ، پنجره ای به این جامعه آخرالزمانی باستانی ارائه می دهند. در این زمان، پیامبران سنتی جای خود را به بصیرت داده بودند. این مردان سفرهای خارج از بدن به بهشت را تجربه کردند، و در آنجا اسرار روزهای پایانی به آنها نشان داده شد. این متون ادعا می کردند که یا فرشتگان یا یکی از پدرسالاران اسرائیل به عنوان راهنمای آنها در بهشت خدمت می کند. آثاری به شخصیت هایی مانند خنوخ، موسی، اشعیا، داوود، سلیمان و عزرا نسبت داده شد.

طومار دریای مرده پشیر اشعیا
طومار دریای مرده پشیر اشعیا

اسن ها با حفظ عناصر اساسی الهیات بازسازی یهودی، عقاید خود را از طریق مفاهیم قطبی شده مجدداً تنظیم کردند:

  1. تمام تاریخ به دو دوره زمانی متقابلاً منحصر به فرد تقسیم شد، “عصر شرارت فعلی” و “عصر آینده”.
  2. بشریت نیز بین «فرزندان نور» (اسنی ها) و «فرزندان تاریکی» تقسیم شد. هیچ منطقه خاکستری در این بین وجود نداشت. دقیقه نودی برای توبه وجود نداشت. دیگر خیلی دیر بود. تاریخ را خدا مقدر کرده بود و تلاش بشر نتوانست آن را تغییر دهد.
  3. خلوص در بقایای عدالت حفظ شد. اسن ها قوانین جامعه ای داشتند که به گونه ای طراحی شده بودند که جامعه خود را خالص نگه دارند و توسط افراد خارجی آلوده نشوند. این به معنای دوری از فرهنگ غالب، چه یهودی و چه یونانی-رومی بود.
  4. در حالی که پیامبران اسرائیل نبرد نهایی را بین اسرائیل و ملت ها مطرح کردند، نبرد نهایی اکنون همه نیروهای جهان را، اعم از خیر و شر، در بر می گیرد. همه کسانی که با اسن ها مخالف بودند به عنوان مأموران شیطان توصیف شدند. شیطان در نبرد نهایی نابود خواهد شد.
  5. درام تفکر آخرالزمانی با صحنه های مبهم خشونت و ویرانی که در انتظار فرزندان تاریکی بود، تقویت شد. اعتقاد بر این بود که این عصر به قدری فاسد شده است که فقط اقدام خشونت آمیز آن را درمان می کند. مصیبت ها قبل از پایان بود. اینها علائم هشدار دهنده مداخله نهایی بود. جنگ، قحطی، طاعون.

     آخرالزمان ها از زبان رمزگذاری شده و نمادها استفاده می کردند. آنها در زمان بحران یا آزار و اذیت حاکمان فعلی یا گروه‌های رقیب از مؤمنان نوشته می‌شدند و به این ترتیب، ادبیاتی برانداز بودند که رژیم کنونی را مورد انتقاد قرار می‌دادند. در دنیای باستان، چنین انتقادی به عنوان خیانت تعبیر می شد که همیشه مجازات اعدام را در پی داشت. با قاب بندی پیشگویی های خود در مورد رویدادهای آینده در قالب رمزها یا کلمات کلیدی، فقط یک گروه منتخب منابع را درک کردند. هیچ نام یا مکان واقعی ذکر نشده است، و این متون آخرالزمانی را با کشش باورنکردنی در رابطه با تفسیر در طول قرن ها ارائه می دهد. با تغییر رژیم ها و فرهنگ ها در طول زمان، متون آخرالزمانی به روز شدند (و باقی می مانند).

عیسی ناصری، پیامبر آخرالزمانی

در انجیل مرقس (حدود ۷۰ بعد از میلاد)، عیسی با این اعلامیه معرفی شد: “… ملکوت خدا نزدیک شده است. توبه کنید…” (۱:۱۴). در قرن اول پس از میلاد، فهرست در” نظریه بازسازی یهودی” به یک عبارت کوتاه یعنی “پادشاهی” کاهش یافت. این «بشارت» (انجیل) است که توسط پیروان عیسی پس از مرگ او موعظه شد. هم انجیل‌ها و نامه‌های پول، به طور مداوم از پیامبران نقل قول می‌کنند تا ادعا کنند که زمان پایانی در زندگی و تعالیم عیسی مسیح ظاهر شده بود. عنوان ترجیحی مارک برای عیسی “پسر انسان” از کتاب دانیال است. اندیشه‌های مسیحی بعدی ادعا می‌کند که به عنوان پسر انسان، عیسی قبل از وجود داشته و در زمان خلقت خداوند هم حاضر بوده است.

زمینه تاریخی انجیل مرقس، شورش بزرگ یهودیان در سال ۶۶ پس از میلاد است، جایی که روم شهر اورشلیم و مجموعه معبد را ویران کرد. مرقس ۱۳ به عنوان آخرالزمان کوچک توصیف می شود:

     هنگامی که عیسی از معبد خارج می شد، یکی از شاگردانش به او گفت: “استاد، ببین چه سنگ های عظیمی! چه ساختمان های باشکوهی!” “آیا این همه ساختمان بزرگ را می بینید؟” عیسی پاسخ داد. “اینجا یک سنگ روی سنگ دیگر باقی نخواهد ماند، همه به زمین خواهند ریخت.” (۱۳:۱-۲)

مارک زمان بین خدمت و رویدادهای جاری را با پیش بینی عیسی که معبد توسط روم ویران خواهد شد، کوتاه کرد. برای مارک، این اولین نشانه پایان بود.

پولس (که در دهه های ۵۰ و ۶۰ میلادی می نوشت) نیز پیام پادشاهی آینده را با فوریت بحران قریب الوقوع اعلام کرد. اما چرا زمانی که مسیح روی زمین بود، پادشاهی برقرار نشده بود؟ یک مسیحی اولیه استدلال کرد که عیسی در حال بازگشت است. آنگاه تمام عناصر پادشاهی برآورده خواهند شد. این مفهوم به عنوان پاروسیا (parousia)، ظهور دوم شناخته می شود.

رستاخیز مسیح اثر پیرو دلا فرانچسکا
رستاخیز مسیح اثر پیرو دلا فرانچسکا

 نامه‌های پولس به جوامع خود توضیح داد که چگونه کل جهان دگرگون می‌شود. همه کنوانسیون‌های اجتماعی به هم می‌خورد: در پادشاهی، “نه یهودی و نه غیریهودی، نه برده و نه آزاد، و نه مرد و زن وجود ندارد” (غلاطیان ۳:۲۸). در حالی که جوامع در انتظار “بازگشت” هستند، جوامع او باید به صورت پرلپتیک(دوران قبل از ظهور) زندگی کنند، گویی که پادشاهی اکنون اینجاست. پولس این تأخیر را فرصتی می‌دانست که دعوت خود را از جانب خدا به پایان رساند تا رسول غیریهودیان باشد.

با گذشت چندین دهه، جوامع مسیحی در سراسر امپراتوری روم تأسیس شدند. مسیحیان در حالی که منتظر پایان دوره بودند، سلسله مراتبی (انتخاب اسقف ها) و قوانین رفتاری برای ایمانداران ایجاد کردند. جدایی مسیحیت از یهودیت در قرن دوم میلادی کامل شد. کلیسا اکنون الگوی پادشاهی بود تا اینکه مسیح بازگردد. زندگی پس از مرگ دیگر به عنوان وجود روی زمین تعبیر نمی شد، بلکه به عنوان پاداش و مجازات در بهشت یا جهنم تعبیر می شد. در این دوران، آخرالزمان های مسیحی (منسوب به پولس، پیتر و دیگران) تولید شد. آخرالزمان پیتر یکی از اولین تورهای ما در جهنم را با شکنجه های مفصلی که در انتظار دسته های مختلف گناهان بود، ارائه کرد. نسخه بعدی آن در ادبیات قرون وسطی، یعنی در دوزخ دانته آلیگری یافت می شود.

کتاب مکاشفه نوشته جان پاتموس

در زمان سلطنت دومیتیان (ح. ۸۱-۹۶ میلادی)، مسیحیان به دلیل امتناع از شرکت در آیین امپراتوری و دولتی روم مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. مسیحیان به بی خدایی یا بی اعتقادی به خدایان متهم شدند. این یک جنایت، خیانت بود، زیرا خشم خدایان به این معنی بود که شما می توانید سعادت امپراتوری را تهدید کنید. بنابراین، مسیحیان به دلیل امتناع آنها از احترام به خدایان نزد شیرها فرستاده شدند.

شاید یکی از مشهورترین کتاب های آخرالزمانی توسط جان مسیحی نوشته شده باشد که در اواخر قرن اول میلادی به جزیره پاتموس تبعید شد. او رؤیاهای روزهای آخر خود را با استفاده از کتاب های دانیال و حزقیال ثبت کرد. جان مانند اسن ها جهانی را متصور شد که بین خیر و شر دو قطبی شده بود. مسیحیان و روم از نظر زبان و تصاویر نمادین، مکاشفه یکی از پیچیده ترین متون آخرالزمانی است.

یحیی به آسمان برده شد، جایی که او همه چیز را در هفت و دوازده،یعنی اعداد مقدس در یهودیت، تصور کرد. او شاهد آزادی چهار سوار آخرالزمان بود که نماینده همه شرارت هایی هستند که قرار است بر روی زمین رها شوند. فرشتگان طومارها را یکی یکی باز می کنند و فجایع آینده را پیشگویی می کنند. یوحنا ادعا کرد که شیطان (در اصل یکی از فرشتگان خدا) پیش تر با قل و زنجیر به جهنم فرستاده شده است. (این منبع ایده سقوط شیطان از بهشت است.) شیطان عامل خود،یعنی فرد فریبکار را به زمین می فرستد. اصطلاح «ضد مسیح» در این متن نیامده است، بلکه به عنوان کلمه ای برای این عامل تبدیل شده است. او مردم را فریب می دهد تا این باور را داشته باشند که او خوب است. در طول قرن‌ها، افراد زیادی نقش ضد مسیح را به خود اختصاص داده‌اند: آتیلا هون در قرن پنجم میلادی، ناپلئون، و البته هیتلر و استالین. کسانی که از فریبکار پیروی می کنند با علامت مخفی “۶۶۶” مشخص شده اند. حدس و گمان بر معنای این عدد متمرکز است.

قحطی، سومین سوارکار آخرالزمان
قحطی، سومین سوارکار آخرالزمان

یوحنا ادعا کرد که مسیح به زمین بازخواهد گشت و هزار سال حکومت خواهد کرد. این ایده هزاره بعدها با ساعت زمین اشتباه گرفته شد. در سال ۱۰۰۰، مسیحیان اروپا مشغول تلاش برای ایجاد جدول زمانی بودند که وقایع پیش‌بینی‌شده را رمزگشایی می‌کرد، به ویژه از امپراتوری‌های فهرست شده در کتاب دانیال. وقتی به سال ۲۰۰۰ رسیدیم، شایعاتی مطرح شد فراوان در مورد ویروس Y2K که کامپیوترهای ما را نابود می کند.

در نبرد نهایی، لشکرهای خدا در شهر مجدو ملاقات کرده و به سمت جنوب اورشلیم حرکت خواهند کرد. اصطلاح “آرماگدون” که در نزدیکی کوه مگیدو (به عبری: har-megeddan) قرار دارد، مترادف با نبرد نهایی شد و اغلب به عنوان یک استعاره مدرن استفاده می شود. در نهایت شیطان از جهنم رها می شود و توسط مسیح شکست می خورد. معبد جدیدی در اورشلیم جدید فرود می آید و پادشاهی خدا در نهایت آغاز می شود.

مفهومی که به عنوان «رپچر-خلسه- Rapture» شناخته می شود در کتاب مکاشفه وجود ندارد. یک وزیر بریتانیایی قرن هجدهم نگران مصیبت های مورد انتظار بود. چگونه می‌توانستند مسیحیان خوب در آتش متقابل گرفتار نشوند هنگامی که خدا نابودی آینده را به راه انداخت؟ او به اولین نامه پولس به تسالونیکیان روی آورد، درآنجا پولس آنچه را که هنگام بازگشت مسیح اتفاق خواهد افتاد، توضیح داد که “ما که هنوز زنده ایم، که تا ظهور خداوند باقی مانده ایم” (۴:۱۵) در آن زمان به آسمان منتقل خواهیم شد برای استقبال از مسیح. این همان چیزی است که او آن را تسخیر نامید – که درست قبل از پایان، برای نجات مؤمنان از خشونت و ویرانی قریب الوقوع اتفاق می افتد.

چندین کتاب و تولید کابلی معروف به سری Left-Behind وجود دارد که زندگی روی زمین را پس از آغاز پایان توصیف می‌کند، برای کسانی که به اندازه کافی خالص نبودند که در اولین خلسه گرفته شوند.

اندیشه های آخرالزمانی در اسلام

در اصلاح یهودیت و مسیحیت سنتی، پیامبر اسلام (۵۷۰-۶۳۲ پس از میلاد) همان عقاید آخرالزمان را حفظ کرد. روز قیامت (به عربی: یوم القیامه)، زمانی است که همه مردگان برانگیخته می شوند و بر اساس آن قضاوت می شوند. در این میان، مسلمانان توسط دو فرشته در قبرهایشان ملحق می شوند که تصاویری از آنچه در بهشت یا جهنم در انتظارشان است را به آنها نشان می دهند.

میراث اندیشه آخرالزمانی

کتاب مکاشفه در طول قرن‌ها بارها تفسیر شده است و هر نسل ارزیابی‌های خود را از خوب و چه کسی شر توصیف می‌کند. در زمینه تاریخی، کتاب اصلی تحت سلطه انتقام از امپراتوری روم در آن زمان بود.

هنگامی که مارتین لوتر به فساد واتیکان و کلیسای کاتولیک اعتراض کرد (۱۵۱۹)، گروه های مختلفی از جوامع مسیحی به عنوان فرقه های پروتستان تأسیس شدند. کتاب مکاشفه زمانی رایج شد که این فرقه ها در اروپا مورد آزار و اذیت قرار گرفتند (کالوینیست ها، آناباپتیست ها، پیوریتان ها، پیلیگریم ها). با مهاجرت به آمریکا، سرزمین موعود جدید، قوانینی برای رفتار وضع شد تا خود را به عنوان باقیمانده صالحان، تا زمان بازگشت مسیح حفظ کنند.

به عنوان یک ژانر، داستان علمی تخیلی حاوی نقدی بر جامعه معاصر است. داستان‌هایی که در آینده اتفاق می‌افتند، نحوه برخورد کردن یا نکردن جامعه با مشکلات را به تفصیل شرح می‌دهند. تأثیر ایده‌های آخرالزمانی بر تولیدات هالیوود در جوامع پسا هسته‌ای غالب است، اغلب با بازماندگانی که در تلاشند تا راه خود را در دنیایی کاملاً تغییر یافته باز کنند. در حال حاضر، سناریوهای آخرالزمانی در بحث تغییرات آب و هوا مورد استفاده قرار می گیرند.

رجوع به کتاب مقدس برای اعتبار بخشیدن به دیدگاه‌های فرد، این اطمینان را ایجاد می‌کند که بیماری‌های کنونی در نهایت با مداخله الهی برطرف خواهند شد.

مترجم: زهرا طاهری

منبع worldhistory
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها