ممالیک چرکسی

در عهد سلطان قلاوون دسته‌هایی از بردگان چرکسی به شکل زرخرید وارد مصر شدند. سلطان قلاوون این بردگان را در پادگانی در ارگ قاهره (برج) جای داد. به همین جهت این دسته ممالیک برجی مشهور شدند و از آن جهت که تمام این بردگان از اقوام چرکس بودند به آنان ممالیک  چر کسی نیز گفته می‌شد.[۱]

سلطان قلاوون و جانشینان او ممالیک تازه وارد را نسبت به  فرزندان ممالیک بحری که به زندگی شهری و درباره خو گرفته بودند و از آداب رزم دور مانده بودند ترجیح می‌دادند. به همین جهت ممالیک برجی به سرعت در دولت و ارکان سپاه قدرت گرفتند.

از زمانی که در میان احفاد سلطان قلاوون  شخصیتی برجسته وجود نداشت، ممالیک برجی علیه مخدومان خود شوریدند. سرانجام حاجی آخرین سلطان از ممالیک بحری توسط برقوق رهبر غلامان چرکس در سال ۷۸۴ هجری از سلطنت خلع شد.[۲] بدین ترتیب حکومت از ممالیک بحری به ممالیک چر کسی انتقال یافت.

در این زمان با زوال دولت ایلخانان در ایران، مصر دوره ای از صلح و آرامش را تجربه می‌کرد. هیچ دشمن عمده ای قلمرو ممالیک را تهدید نمی کرد. هرج و مرج های سیاسی و نظامی در ایران باعث کم شدن رونق جاده های تجاری تحت نظر ایلخانان شد و در عوض جاده های تجاری که تحت نظر مصریان بودند رونق یافت.

نگاره ای از  السلطان قلاوون
نگاره ای از السلطان قلاوون

ممالیک مصر به  تجارت از طریق بحر احمر و بازرگانی با شرق توجه ویژه‌ای داشتند. از همین راه بود که کالاهای گرانبهایی نظیر ادویه و ابریشم، چوبهای معطر و…. به مصر و از آن طریق به اروپا می رفت. در این دوره مصریان از تجارت بین المللی سود  سرشاری می‌بردند. دولت مصر با استحکام قدرت خود در حجاز بندر جده را یک مرکز بازرگانی عمده تبدیل نمود.

مصریان با ایجاد تسهیلات و امکانات بندری و همچنین تقلیل عوارض گمرکی جالب و مورد پسندی را برای بندر جدید ایجاد کرده بودند. از این رو بحریه چینی و کشتی‌های بازرگانان شرقی به جای بندر عدن که اهمیت خود را از دست داده بود، در جده لنگر می‌انداختند. با رونق تجارت بین المللی در قرون هشتم و نهم هجری عایدات درآمدهای مصریان افزایش قابل ملاحظه یافت. بدون شک این دوره با آرامش ترین و پر رونق ترین دوره حکومت ممالیک در مصر محسوب می‌شود.[۳]

با طلوع تیمور در شرق، موج جدیدی از جهانگیری استیپ نشینان آسیای مرکزی آغاز شد. به زودی این قدرت جدید مایه تهدید بزرگی برای مصر گردید و دوباره دوران پریشانی در حکومت ممالیک آغاز شد.

موج جدیدی از فراریان و شکست خوردگان از تیمور به دربار مصر پناهنده شدند. در راس آنها سلطان احمد جلال قرار داشت. تیمور فرستاده ای نزد برقوق فرستاد و خواستار استرداد او شد. مصریان که شورش های امرای سوریه علیه خود را در تحریکات تیمور می‌دیدند به صف مخالفان تیمور پیوستند. برقوق فرستاده تیمور را کشت و پیشنهاد سلطان عثمانی، بایزید اول، را برای اتحاد علیه تیمور پذیرفت. اتحاد مثلث مصر، عثمانی و جلایریان علیه تیمور شکل گرفت.

بعد از مرگ برقوق به سال ۸۰۱ هجری اتحاد مثلث فرو ریخت. عثمانیان با تصرف ملطیه که جزو مستملکات مملوکان  محسوب می‌شد، به اتحاد مزبور خاتمه دادند. بار دیگر امیران سوری علیه سلطان جدید مصر شوریدند و تیمور با استفاده از فرصت به دست آمده، حمله جدیدی را به غرب آغاز کرد.

 

فرد جانشین برقوق این بار دست اتحاد عثمانیها علیه تیم او را رد کرد. ممالیک که چاره‌ای برای مقابله با  تیمور نیندیشیده بودند، در محرم سال ۸۰۳ هجری مورد تهاجم غافلگیرانه او قرار گرفتند. تیمور ملطیه را گرفت و وارد متصرفات ممالیک در سوریه شد. در ظرف مدت چند ماه حلب، حماه، حمص،  بعلبک و دمشق به دست لشکریان تیمور فتح و غارت گردید. سوریه از دست رفت، اما مصر به واسطه بازگشت تیمور به شرق در امان ماند.

ویرانی سوریه که با  غارت تیمور آغاز شده بود با حملات لجام گسیخته بدویان کشمکش های امیران آشوبگر، حمله ملخ، بروز قحطی و طاعون ادامه یافت.

سوریه به شکلی جبران‌ناپذیر ویران شد. نابودی سوریه تاثیر ویرانگر بر اقتصاد مصر گذاشت. هزینه جنگ با تیمور و مقابله با بحرا‌ن‌های نظامی ممالیک، بحران اقتصادی مصر را تشدید کرد. مالیات ها بالا رفت و عوارض جدیدی وضع گردید. بروز قحطی بزرگ در سال ۸۰۶ هجری مصر را به سرحد نابودی کشاند. موج جدیدی از بدبختی و بلایای طبیعی دامن مصر را گرفت. در قرن نهم هجری طاعون و قحطی از دیدار کنندگان مرتب مصر بودند که آثار شومی برای مصر به ارمغان می آوردند.

اگر قحطی، بومیان مصر را از بین می‌برد، طاعون بیش از همه بیگانگان خو گرفته به اقلیم مصر به ویژه خود ممالک را از بین می برد. بسیاری از سپاهیان ممالیک و خاندان سلطنتی بر اثر طاعون از بین رفتند. پیدا کردن جایگزین برای آنها بسیار دشوار بود.

تهدیدات خارجی مصر با مرگ تیمور تمام نشد. سلسله های ترکمن در جزیره و دولت نوخاسته عثمانی، همچنان متصرفات ممالک را تهدید می کردند. از جانب غرب دزدان دریایی اروپایی به سواحل سوریه و حتی بندر اسکندریه حمله می‌کردند. گرچه سلطان جدید، الموید شیخ که بعد از فرج به قدرت رسیده بود و در عرصه نظامی موفقیت‌های دست آورد و آرامش را به مرزها باز گرداند، اما جبران هزینه‌های لشکرکشی های او از عهده اقتصاد بیمار و ورشکسته مصر بر نمی آمد.

کشمکش های داخلی برای کسب قدرت عامل دیگری برای زوال دولت مملوکان مصر بود. در نظام ممالیک برجی اطاعت و فرمانبرداری خاندان سلطنتی، از سلطان ماضی به سلطان بعدی انتقال نمی‌یافت. هرچه سلطان پایه قدرت خویش را در دسته ای از ممالیک  وابسته به خود قرار می‌داد، که با او به قدرت می رسیدند. چون نوبت سلطان دیگری می رسید، بردگان قبلی راننده و غالباً به سختی مجازات می‌شدند. به همین جهت دسیسه سازی و کشمکش‌های دائم میان گروه‌های رقیب در مصر جریان داشت.[۴]

در سال ۸۴۵ هجری یکی از ممالوکان سابق برقوق به نام برس بای بر تخت سلطنت مصر جلوس کرد. سلطان جدید با مشکلات فراوانی روبرو بود که ناگزیر در برابر آنها می بایست تدبیری اندیشه می‌کرد.. وی برای تثبیت وضعیت اقتصادی کشور دست به یک سلسله اصلاحات جدید زد. ابتدا با نفوذ در عربستان راه تجاری دریای احمر را تقویت کرد. سپس دستور داد سکه‌های جدید که عیار ثابتی داشتند در مصر  گردد. این سکه‌ها جانشین دوکات ونیزی که تا آن زمان پول رایج مصر در معاملات بازرگانی محسوب می‌شد، گردید. بدین ترتیب درآمدهای تجاری و گمرکی مصر افزایش پیدا کرد و وضعیت مالی مص بهبود یافت.

برس بای برای افزایش بیشتر درآمد دولت سیاست جدیدی پیشه کرد. در سال ۸۲۶ هجری با منحصر کردن تهیه شکر به دولت، سیاست خود را عملی کرد. در سال‌های بعد هر نوع تجارت سودآور مصر در انحصار کارگزاران دولت قرار گرفت. انحصاری کردن فرآورده های داخلی و بازرگانان خارجی برای مصر پیامدهای ناامید کننده ای داشت. وقتی این سیاست توسط جانشینان برس بای به شکل افراطی دنبال شد، تنزل اقتصادی مصر را به همراه داشت.

در نتیجه این سیاست قیمت‌ها در مصر بسیار بالا رفت‌ ارزش پول به شدت تنزل نمود. در این هنگام اقتصاد مصر در شرف متلاشی شدن بود. به تبع وضعیت اقتصادی نظم اجتماعی و نظامی و سیاسی دولت ممالیک نیز چندان سست شد که دیگر نمی‌توانست در مقابل بحران ها و ضربات داخلی و خارجی مقاومت کند و سرپا بماند.

ضربه نهایی بر اقتصاد مصر از خارج وارد آمد. پرتغالیان بر ناوگان برتر و اقیانوس پیما در آب های شرقی سلطه پیدا کردند. دوره اکتشافات جغرافیایی در جهان آغاز و اروپاییان با گشودن راه دریایی مستقیم از هند به اروپا مصر را از تسلط انحصاری بر بازرگانی ادویه محروم کردند و ضربه سختی بر تجارت مصر وارد آمد.[۵]

آخرین تلاش مصریان برای حفظ سیادت دریایی در سال ۹۱۴ هجری توسط سلطان قانصوره غوری انجام گرفت. وی ناوگان مصری را به منظور جنگ با پرتغالیان روانی اقیانوس هند کرد. مصریان در دریا شکست قطعی یافتند و سلطه تجاری خود را برای همیشه از دست دادند.

ضربه قطعی بر نظام سیاسی مصر از شما وارد آمد. عثمانیان همواره با مصر روابط دوستانه و معقول داشتند. در اختلافات و درگیری‌های مرزی محدودی که معمولاً بین دو طرف در می گرفت اغلب تعادل قوا یا برتری نسبی با مصریان بود. اما از زمانی که عثمانی ها به سلاح آتشین مسلح شدند، تعادل نظامی به نفع عثمانی‌ها تغییر یافت.

دهه پایانی قرن نهم هجری روابط عثمانی و  مصر تیره گشت. مصریان از فراریان عثمانی به گرمی پذیرایی کردند و هدایایی که از هند برای سلطان عثمانی فرستاده شده بود توقیف کردند.

تومان بای
تومان بای

در بهار سال ۹۲۲ هجری سلطان سلیم اول حمله گسترده‌ای را به مصر آغاز کرد. هدف عثمانی‌ها این بار فتح کامل مصر و برانداختن حکومت مملوکان بود. قانصوه غوری برای مقابله با سلطان سلیم به سوریه لشکر کشید. دو سپاه در مرج دابق – شمال حلب – در رجب ۹۲۲ هجری با یکدیگر روبرو شدند. ممالیک به سختی شکست خوردند. سلطان مصر در میانه کارزار کشته شد. عثمانیها پیش روی خود را به طرف پایتخت مصر ادامه دادند.

مصریان به سرعت یکی از سرداران سپاهی به نام تومان بای را به تخت سلطنت نشاندند و در ناحیه‌ ریدانیه نزدیکی قاهره آخرین صف مقاومت در برابر مصریان را تشکیل دادند. سپاه عثمانی در ذی الحجه سال ۹۲۲ هجری صف مقاومت مصریان را شکست. سلیم چند روز بعد از پیروزی ریدانیه، وارد قاهره شد. تومان بای دستگیر و به دار آویخته شد. آخرین خلیفه عباسی مصر  المتوکل الله دستگیر و به عثمانی فرستاده شد.[۶]

اکنون سلطان سلیم عثمانی با به دست آوردن تخت خلفای مصر خود را خلیفه خواند. بدین ترتیب بساط حکومت مملوکان برچیده شد و مصر و سوریه به امپراتوری عثمانی منظم گردید.

برای مطالعه

سلسله ممالیک برجی ۹۲۳-۷۸۴ هـ.ق
برقوق

فرج پسر برقوق

ملک الموید شیخ

برس بای

ملک الظاهر چقمق

ملک الاشرف اینال

ملک الظاهر خوشقدم

ملک الاشرف قایت بیگ

ملک الناصر پسر قایت بیگ

ملک الظاهر قانصوه اول

ملک الاشرف جانبلاط

ملک الاشرف قانصوه دوم غوری

تومان بای

غلبه عثمانیان

۷۸۴

۸۰۱

۸۱۵

۸۲۵

۸۴۲

۸۵۷

۸۶۵

۸۷۲

۹۰۱

۹۰۴

۹۰۵

۹۰۶

۹۲۲

۹۲۳

 

 

[۱] . طاهری ناصری، عبدالله، تاریخ سیاسی و اجتماعی شمال آفریقا،  ص ۱۵۸.

[۲] . عصام محمد شبارو،  ص ۸۸-۸۶.

[۳] . طاهری ناصری، عبدالله، پیشین، ص ۱۵۹، هولت،  لمبتن،  ص ۳۰.

[۴] .   مقریزی،  الخطط،  ج ۲، ص ۲۱۴.

[۵] . ر.ک، عصام محمد شبارو،  ص ۹۸- ۹۷.

[۶] . همان، ص۱۵۳ و بعد.

 

منبع:

  • تاریخ جهان اسلام از قرن هفتم تا دهم هجری ، علیرضا خزائلی، انتشارات دانشگاه پیام نور
  • تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ