((در مذهب زرتشت گاو بسیار محترم است ، آن چنان که یکى از خدایان بزرگ ((و هومن )) اصلا خداى گاو است (و نام خود زرتشت هم ((زوراستر)) یا ((زرتشتر))، یعنى دارنده شتران زرد، نشان این است که وابسته به دوره قبایلى است ) اما برخلاف هند، گاو در ایران فقط محترم است ، نه مورد پرستش و تقدس ، و به جاى گاو، کاریز و قنات و اب ، تقدس پیدا مى کند، که در دوره دامدارى گاو مظهر دام و زندگى اقتصادى دامدار، و در دوره کشاورزى آب مظهر دام و زندگى اقتصادى کشاورز است که ارزش دارد.
این است که در مذهب زرتشت ، آب جانشین گاو مى شود و مورد پرتش و تقدیس قرار مى گیرد.
بزرگترین خدمت زرتشت (از نظر بینش مذهبى ) این است که بیش از همه مذاهب غیر توحیدى مذهب را و پرستش را (که اساس مذاهب است ) به توحید نزدیک مى کند.))
1 خداى زرتشت ؛ ((در مورد ((یگانه بودن )) یا ((دوگانه بودن )) خداى زرتشت دو نظر است : یکى نظریه کلاسیک است که زرتشتیهاى عادى نه آنهایى که توجیه کنندگان مطالب اند) نیز قبولش دارند. از این نظرگاه ، مذهب زرتشت ، مذهب دوگانه پرستى است ، مذهب ((اهورا)) و ((اهریمن ))، مذهب ((انگرمئى نو)) و ((سپنتامئى نو)) و دو ذات ((خیر)) و ((شر)). هر که و هر چه بد باشد، جزء ((انگرئى نو)) است ، و اگر خوب (باشد، جزء) ((سپنتامئى نو))، و این هر دو ذات (انگرمئى نو و سپنتامئى نو) همواره در نبردند.
پس اعتقاد مذهب زرتشت به ((دوگانگى ذات )) در جهان است . نظر دوم از آن مورخین و نویسندگان جدید است که در کار تجلیل و احیاء مذهب زرتشت اند. اینها که مى بینند ذهن امروز جهان ، توحید را مى شناسد و مى ستاید و مى پرستد و حتى غیر مذهبى ها نیز با مقایسه مذاهب ، اعتراف مى کنند که : ((توحید عالى ترین شکل تکامل یافته بینش مذهبى است )) (که مسلم است و غیر قابل تردید) مى کوشند تا از مذاهب مورد توجهشان چهره اى توحیدى بسازند…))
2 ((اهورا مزدا)) و خلق جهان ؛ ((اهورا مزدا را زرتشت خداى ازلى و ابدى خردمند و بصیر و قادر و علیم مى داند که چون خواست جهان را بیافریند، ابتدا روحى جاوید و مطلق ساخت به نام ((و هومن )) یعنى : منش ، ذهن ، فکر و اندیشه نیک ، و بعد و هومن تمام پدیده هاى عالم را آفرید.))
3 ((انگرمئى نو)) و ((سپنتامئى نو))؛ ((در اعتقاد زرتشت ، دو نظام یزدانى ، به نامذات بد ( انگرمئى نو) و ذات خوب (= سپنتامئى نو) در جهان وجود دارد که ((انگر)) شراست و ((سپنتا)) خیر مقدس ، و ((مئى نو)) به معناى ((من ))، ((منش ))،((مانتالیته ))(این ها همه یک کلمه اند و به معناى فکر و اندیشه و خرد و حکمت ) که ((انگرمنش )) و((سپنتامنش )) (ذاب بد و ذات خوب ) همواره در جنگند و هر یک دستیاران و فرشتگانىدارند))
4 یاران ((سپنتامئى نو))؛ ((شش فرشته یا یزدان مقرب ، یاران ((ذاب خوب ))جهانند، که با ((سپنتامئى نو)) جهان خیر را اداره مى کنند و با ((انگرمئى نو)) ودستیارانش مى جنگند. این شش آمساسیند ( روح جاوید و ازلى و ابدى عبارتند از:
۱ بهمن ؛ ((به )) به معناى خوب و خیر و ((من )) به معناى منش ، یعنى فرشته اى با منش خیر. ۲ اردیبهشت ؛ فرشته راستى و عدالت . ۳ شهریور فرشته قدرت (یا به اصطلاح خودشان )؛ یزدان قدرت . ۴ خرتات ؛ برخوردارى و کامیابى و موفقیت و عافیت . ۵ اسپندارمد؛ ((سپند)) به معناى مقدس است ، آنچنان که یکى از صفات زرتشت هم ((سپند من )) است ؛ یعنى داراى منش سپند (مقدس ). اسپندارمد همان ((اسفند)) است و یزدان برکت و عشق و محبت . ۶ مرداد یا امرتات ؛ یزدان خلود و جاودانگى .
این شش ((امشاسپند)) در تحت رهبرى ((سپنتامئى نو)) گروه هفت نفره اى را تشکیل مى دهند که مجرى اراده ((اهورامزدا)) یند در مبارزه با شر و یارى انسانهایى که راه ((اهورامزدا)) را مى پیمایند.
در برابر اینها، شش فرشته شر (اگر بشود، ملک عذاب ) همراه انگرمئى نو گروه هفت نفرى روح خبیث را تشکیل مى دهند. ((سپنتامئى نو)) و ((انگرمئى نو)) و یاران شان در دو سوى هستى صفوف ((خیر و شر)) را آراسته اند، و ((انسان )) در این میانه ، مخیر است که هر صفى را که بخواهد، اختیار کند.
البته بغیر از اینها باز فرشتگان دیگرى هستند… این ، مجموعه نظام اعتقادى متافیزیک مذهب زرتشت است ، که جهان بینى زرتشتى را نیز نشان مى دهد.))