چارتاقی هایدنتور اتریش
مناسبات خورشیدی در چارتاقی هایدنتور اتریش
نخستین چارتاقی رومی در خاک اروپا که موفق به شناسایی مناسبات خورشیدی آن شدیم، چارتاقیای در شرق اتریش است که با نامهای «هایدنتور» (Heidentor) و نیز «دروازه شرک» (Pagan Gate) و «دروازه بتپرست» (Heathen`s Gate) شناخته میشود. نام هایدنتور شکل تغییرکردهٔ Heydnisch Tor به معنای «دروازه کفر» است که در ابتدای عصر مسیحیت بر این بنا گذاشته بودند و بر این باور بودهاند که این بنا به دست غیرمسیحیان کافر (و احتمالاً پیروان میترا) بنا شده است. واژه Heiydnisch یا Heide در زبان آلمانی به معنای کافر و واژهٔ Tor (همریشه با Door انگلیسی و «در» پهلوی و فارسی) به معنای دروازه است. همچنین احتمال دارد واژهٔ Pagan با واژهٔ ایرانی «بغان» از یک خاستگاه باشند.
این بنا در یک کیلومتری جنوب غربی و در بیرون دیوارهای بازماندههای شهر نظامی رومی به نام «کارنونتوم» (Carnuntum) در جنوب شرقی وین (پایتخت اتریش) و در نزدیکی مرز اسلواکی قرار دارد. محوطهای که اکنون تبدیل به یک موزه فضای باز با نام «پترونِل» (Petronell) شده است. رود دانوب در فاصله کمی از شمال این محوطه باستانی عبور میکند و چارتاقی در دشتی پهناور با افقی هموار جای دارد. این افق هموار با ارتفاع تقریبی صفر درجه موجب شده است تا همچون چارتاقی خورآباد نیازی به اصلاحات ناشی از افق کوهستانی نباشد و زاویههای منتجشده از پایهها و فضای میان پایهای، معادل و مطابق با تغییرات میل خورشید باشند.
چارتاقی هایدنتور در اتریش
قدمت چارتاقی هایدنتور به حدود ۱۷۰۰ تا ۱۶۵۰ سال پیش باز میگردد و احتمال میرود که در سده چهارم میلادی در فاصله میان سالهای ۳۵۴ تا ۳۶۱ میلادی و در زمان امپراتوری کنستانتینوس دوم (Constantius II) ساخته شده باشد. هر چند که احتمالاتی مبنی بر ساخت آن در دهههای نخستین سده چهارم (پیش از رسمیت یافتن دین مسیحیت) وجود دارد. در سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱ مرمتهایی بر روی بنا انجام شده و محل دو پایهٔ تخریبشدهٔ آن مشخص و تا ارتفاع اندکی بازسازی شده است.
اکنون این چارتاقی به عنوان بنایی با کاربری نامشخص و یا با ذکر احتمال، یک بنای یادبود پیروزی یا تاق نصرتِ (Triumphal arch) چهاردری (Tetrapylon/ Quadrifrons) که به افتخار امپراتور روم ساخته شده، تعریف و شناخته میشود. اما با توجه به ویژگیهای بنا میتوان گمان داد که این بنا سازهای میترایی بوده باشد و یا اینکه در زمان مسیحیت آغازین/ مسیحیت آریانیسمی (Arianism) و تحت تأثیر آموزهها و باورداشتهای میترائیسم بنا شده باشد.
طرح بازسازی چارتاقی هایدنتور اتریش، عکس از: Photographie Helmreich
چارتاقی هایدنتور بنایی متقارن چهار وجهی با قاعده مربع است که از چهار پایه و چهار تاق ساخته شده است. دو پایهٔ غربی بنا سالم باقی ماندهاند، اما دو پایهٔ شرقی آن در زمانهای دور از بین رفته است. بنا از جنس سنگ و آجر ساخته شده و بخشی از آوار جبههٔ شرقی به شکل تودهای حجیم در کنار چارتاقی دیده میشود. چهار سوی چارتاقی هایندنتور (همچون چارتاقیهای ایران) بدون هیچگونه دیوار، در یا پنجره، چشمانداز باز و گشودهای بسوی افق و دشت پهناور است. ارتفاع بنا حدود ۱۵ متر، طول هر ضلع بنا ۱۴.۵۳ متر، طول پایهها ۴.۳۵ متر، طول فاصله میانپایهای ۵.۸۳ متر، نسبت طول پایهها به طول بنا ۳.۳۴ :۱ و مساحت بنا ۲۱۱.۱۲ متر است. گنبد بنا احتمالاً به شکل یک هرم کوتاه چهار وجهی بوده است.
در ضلع داخلی و جنوبی پایهٔ شمالغربی این بنا یک تاقچه کوچک با کاربردی نامشخص دیده میشود که نمونه مشابه آن دقیقاً در ضلع داخلی و جنوبی پایهٔ شمال غربی چارتاقی نیاسر نیز وجود دارد. آیا چنین تشابهی ناشی از اتفاق است یا دارای کارکرد خاص و مشابهی بودهاند؟ این پرسشی است که اکنون نمیتوان بدان پاسخ داد.
در میانه چارتاقی بازمانده یک پایه مجسمه (پوستامنت) به ارتفاع ۴.۳ متر وجود دارد که به نظر میرسد در زمان ساخت بنا، تندیسی بر روی آن جای داشته است. تندیسی که شاید پیکر میترا و یا امپراتور را نشان میداده است. وجود یک پایهٔ مجسمه در میانهٔ بنا، ویژگی مهمی است که هر چند تاکنون در چارتاقیهای ایران دیده نشده است، اما میتوان احتمال وجود نمونههای مشابه آنرا داد و به این گمان نزدیک شد که این بناها با دین میترا/ مهر در پیوند بودهاند. دینی که نیایشگاههای آن تقریباً بطور همزمان، در ایران زرتشتی و اروپای مسیحی ویران شد و پیروان آن سرکوب شدند و تحت تعقیب قرار گرفتند. نام «بتخانه» (به معنای «خانهٔ مجسمه») بر یکی از چارتاقیهای ایران، چنین گمانی را تقویت میکند. چنانکه در نقشه دیده میشود، مسیر پرتوهای خورشید در چهار فصل سال و در فضای «صلیبمانندی» که ناشی از پایهها است، این تندیس را دور میزده و بر گرد آن میچرخیده است.
چارتاقی هایدنتور با ارتفاع ۱۸۷ متر از سطح دریا در ۴۶ درجه و ۰۶ دقیقه شمالی، ۱۶ درجه و ۵۱ دقیقه شرقی واقع است و در نتیجه، محل طلوع خورشید به هنگام انقلاب تابستانی در راستای ۵۲.۲ درجه (۳۶.۹ درجه بالاتر از شرق)، و به هنگام انقلاب زمستانی در راستای ۱۲۵.۴ درجه (۳۶.۳ درجه پایینتر از شرق) است. زاویه میان انقلاب تابستانی با انقلاب زمستانی یا کمان سعهالمشرق ۷۳.۲ درجه است. محور بنا به سوی چهار جهت اصلی است و این موجب میشود که طلوع خورشید به هنگام اعتدال بهاری و پاییزی در امتداد محور بنا و درست روبروی تندیسی که در میانه بنا برافراشته بوده است، دیده شود. زاویه میان خطدید انقلاب تابستانی با انقلاب زمستانی ۷۳.۴ درجه است که با دقت ۰.۲ درجه مطابق با کمان سعهالمشرق است.
در چارتاقی هایدنتور، محور و ساختار بنا و نسبت اندازه طول پایهها به فاصله میان آنها و زاویههای منتج شده از آن به گونهای است که در آغاز هر یک از فصلهای سال، پرتوهای خورشید به هنگام طلوع و غروب در راستاهای سنجیده شدهای از بنا که برابر با تغییرات میل خورشید هستند، میتابند و از روزنههای میان پایههای بنا دیده میشوند. در ادامه، نقشهای از چگونگی این ویژگی و توانایی چارتاقی هایدنتور به عنوان نمونه ممتازی از چارتاقیهای دارای مناسبات خورشیدی، عرضه میگردد.
مناسبات خورشیدی در چارتاقی هایدنتور در اتریش
چنانکه در این نقشه دیده میشود، ساختار خطدیدها شباهت زیادی به چارتاقی کرمجگان در ایران دارد و محور شرقی- غربی بنا بسوی نقاط طلوع و غروب خورشید در اعتدال بهاری و پاییزی است. طلوع خورشید در اعتدال بهاری و پاییزی در راستای ER و غروب آنها در جهت عکس آن یعنی راستای ES دیده میشود. در هنگام طلوع انقلاب تابستانی، پرتوهای خورشید در امتداد دو خط دید موازی SR1 و SR2 و غروب آن در امتداد دو خطدید SS1 و SS2 دیده میشوند. در هنگام طلوع انقلاب زمستانی نیز، پرتوهای بامدادی خورشید در امتداد دو خطدید موازی WR1 و WR2 و غروب آن در امتداد دو خطدید WS1 و WS2 به دیده میآیند. به دلیل افق هموار و تقارن سنجیدهٔ بنا، طلوع خورشید در انقلاب تابستانی و غروب خورشید در انقلاب زمستانی در یک راستا اما در جهت مخالف یکدیگر هستند. اینچنین است، طلوع خورشید در انقلاب زمستانی و غروب خورشید در انقلاب تابستانی که در یک راستا اما در جهت عکس یکدیگر هستند.
چارتاقی هایدنتور، چه از نظر سازه و جزئیات اجرایی و چه از نظر ویژگیها و مشخصههای تقویمی و خورشیدی و چه از لحاظ قدمت و زمان ساخت، شباهت قابل توجهی با چارتاقیهای ایران دارد. این ویژگیهای نویافته و جالب توجه، علاوه بر اینکه برای مطالعات تاریخ علم و رازگشایی بنا مفید است، میتواند راهگشای برخی مطالعات باستانی دیگر و نیز بررسی تأثیر و تأثر و روابط متقابل دانشی و آیینی بین ایران و اروپا باشد.
سپاسگزاری: از آقایان استاد پرویز رجبی، بهرام مراوندی، مهدی فتوحی و خانم شیوا مقدم که توضیحات مفیدی پیرامون معنا و مفهوم برخی واژههای آلمانی به نگارنده دادند، سپاسگزارم. همچنین مراتب سپاس و قدردانی عمیق خود را تقدیم میکنم به جناب آقای رضا اساسی که این برنامه بدون پیگیریهای جدی و علاقهمندی و مطالعات میدانی ایشان به این زودیها به سرانجام مطلوبی نمیرسید.