فجیع ترین حوادث تاریخی جهان

حادثه هایی در طول تاریخ رخ داده است که با وجود گذشت سال ها از وقوع آنها هنوز از یاد نرفته اند، حوادثی که نه تنها خسارات زیست محیطی بسیاری را وارد کرده اند بلکه هزاران انسان نیز در این وقایع تاریخی به کام مرگ کشیده شده اند.

فاجعه سویسو (۱۹۷۶) «فاجعه سویسو» حادثه صنعتی وحشتناکی بود که ساعت ۱۲:۳۷ دقیقه دهم جولای ۱۹۷۶ در یک کارخانه کوچک مواد شیمیایی به وقوع پیوست. این کارخانه در ۱۵ کیلومتری شمال مانیل ایتالیا قرار داشت. گاز شیمیایی که از این کارخانه نشت کرده بود ابر سفید رنگی را تشکیل داد که خیلی زود همه شهر سویسو را پوشاند. به محض انتشار گاز، حیوانات بسیاری به طرز عجیبی جان باختند. به نوشته روزنامه «تایم» یک کشاورز وقتی متوجه شد که گربه اش مرده، سعی کرد جسدش را بردارد اما به محض آنکه به آن دست زد، دم گربه از بدنش جدا شد. وقتی محققان جسد گربه را کالبدشکافی کردند متوجه شدند چیزی جز جمجمه حیوان باقی نمانده است. چهار روز بعد از انتشار گاز سمی، بیماری های مختلفی بین مردم منطقه شیوع پیدا کرد. بعضی ها تاری دید پیدا کرده بودند و روی پوست دست مردم خصوصا کودکان، زخم هایی ایجاد شده بود. رفته رفته شهر خالی از سکنه شد. مدتی بعد از این حادثه، مردم دوباره به شهر برگشتند اما در گوشه و کنار شهر با اجساد صدها حیوان روبرو شدند، ضمن اینکه خاک منطقه به شدت به مواد شیمیایی آلوده شده بود.

بوپال، کمینگاه مرگ (۱۹۸۴) در شب های دوم و سوم دسامبر ۱۹۸۴ حادثه ای مرگبار در بوپال مرکز ایالت مادیا برادش هندوستان رخ داد که وخیم ترین حادثه صنعتی جهان نام گرفت. در این دو شب گاز سمی از کارخانه حشره کش سازی شرکت آمریکایی «یونایتد کارباید» نشت کرد و ابر سمی ناشی از نشت این گاز خطرناک برفراز شهر بوپال به حرکت درآمد. وقتی ابر گاز سمی به خانه های نزدیک کارخانه رسید، بسیاری از مردم منطقه بلافاصله جان باختند و رفته رفته این ابر همه خیابان های شهر را پوشاند و مردم شهر دیگر به سختی می توانستند نفس بکشند. در عرض چند ساعت هزاران نفر از بوپالی ها جان باختند اما مرگ و میر تا ماه های پس از حادثه نیز ادامه داشت. در این حادثه تقریبا ۱۵ هزار نفر جان خود را از دست دادند. نشت نفتکش اکسون والدیز (۱۹۸۹) در یکی از شب های ماه مارس سال ۱۹۸۹، نفتکش «اکسون والدیز» در تپه دریایی بلایت در آب های آلاسکا، به گل نشست.

به محض به گل نشستن نفتکش، ۱۰/۸ میلیون گالن نفت در آب های سرد قطبی شروع به نشت کرد. نفت خام از محل حادثه تا خط ساحلی به فاصله ۸۰۴ کیلومتر گسترده شده بود. حادثه نفتی اکسون والدیز فجیع ترین حادثه زیست محیطی توسط انسان نام گرفت. در این فاجعه، با وجود اینکه ۱۱ هزار نفر سوار بر هزار قایق به پاک سازی محیط پرداختند اما باز هم هزاران پرنده، ماهی فک دریایی و دیگر جانوران دریایی، جان خود را از دست دادند و نزدیک به نیم میلیون نفر آلوده به این گاز سمی دچار نابینایی، از کار افتادن ارگان های بدن و دیگر ناتوانی های جسمی شدند. اگرچه شرکت یونایتد کارباید نیم میلیارد دلار خسارت به خانواده قربانیان پرداخت کرد اما تاثیر این حادثه تا چندین نسل روی مردم منطقه باقی ماند و هیچ مبلغی نتوانست آن را جبران کند.

حادثه چرنوبیل (۱۹۸۶) بدترین فاجعه انفجار هسته ای در طول تاریخ مربوط به چرنوبیل می شود. ۲۶ آوریل ۱۹۸۶، راکتور واحد ۴ پایگاه هسته ای چرنوبیل در اوکراین منفجر شد. بعد از این حادثه، تا کیلومترها و تا جایی که چشم کار می کرد دود بود و آتش، در اثر این انفجار مرگبار، تولیدات اتمی که جرم سنگین تری داشتند در اطراف مجتمع باقی ماندند و آنچه که از تولیدات اتمی و مواد رادیواکتیویته جرم سبک تری داشتند به همراه گاز های سبکی که در اثر مجاورت هوا منفجر شده بودند تا شمال غرب مجتمع کشیده شدند. آتشی که از واحد ۴ زبانه می کشید باعث افزایش غبار و دود قارچی شکل ناشی از انفجار مواد رادیواکتیویته شد. با این انفجار، حجم عظیمی از مواد رادیواکتیو در فضا پخش شد. شدت این حادثه حتی از انفجار اتمی هیروشیما و ناکازاکی در سال ۱۹۴۵ نیز بیشتر بود. مواد رادیواکتیویته به طرف غرب یعنی روسیه حرکت کرد. انفجار اولیه در چرنوبیل جان دو نفر از کارگران را گرفت و نزدیک به ۱۵۰ کارگر دیگر تا پایان ماه ژوئن جان باختند. حادثه جرنوبیل سرانجام به پایان رسید اما منطقه ای به شعاع ۵۰۰ کیلومتر در شمال این نیروگاه آلوده به مواد رادیواکتیو شد و تا ۳۰ کیلومتری اطراف نیروگاه هم هیچکس حق ورود و خروج نداشت.

در سال های بعد ۱۸۰۰ مورد سرطان تیروئید در بین کودکان و نوجوانان گزارش شد و تنها دلیل آن این بود که غده تیروئید کودکان به شدت تحت تاثیر پرتوهای رادیواکتیو و عنصر ید قرار گرفته بود. اثرات مخرب این فاجعه آنقدر زیاد بود که حتی روی نسل های بعد هم تاثیر گذاشت و کودکانی با معلولیت جسمی متولد شدند. زباله های لاو کانال (۱۹۷۸) منطقه «لاو کانال» در نزدیکی آبشار نیاگارا در نیویورک، مکان زیبایی برای کار و زندگی بود. در این منطقه، خانواده هایی از طبقه کارگر جامعه زندگی می کردند و با تاسیس چندین مدرسه در آنجا، کودکان به مدرسه می رفتند تا اینکه سال ۱۹۷۸ حادثه وحشتناکی در این منطقه به وقوع پیوست. بین سال های ۱۹۴۲ تا ۱۹۵۳ کارخانه سازنده مواد شیمیایی «اوکسیدنتال» زباله های آلوده خود را در منطقه لاوکانال را مدفون می کرد. در طی این سال ها، نزدیک به ۲۱ هزار تن زباله در زمین های لاوکانال مدفون شده بود. مدت ها گذشت تا اینکه در سال ۱۹۷۸، زباله های شیمیایی مایع شروع به جوشیدن از دل زمین کردند، حیاط پشتی خانه ها مملو از زباله های شیمیایی شده بود.

 

در ابتدا مشکل چندان مهم به نظر نمی رسید اما رفته رفته مایعات شیمیایی همه مناطق مسکونی را فرا گرفت به طوری که صدها خانواده مجبور به تخلیه محل زندگی خود شدند. پس از این فاجعه در سال ۱۹۸۰، مقامات آمریکایی بودجه ای را تعیین کردند تا هر چه زودتر این منطقه از زباله های شیمیایی بیماری زا پاک شود. بیماری می ناماتا (۱۹۵۰) اواسط دهه ۱۹۵۰، بومیان ساکن در شهر ساحلی می ناماتا در ژاپن متوجه رفتارهای عجیب و غریب حیوانات منطقه شدند. گربه ها حرکات عصبی از خود نشان می دادند و ناگهان جیغ می کشیدند، پرنده ها همانطور که دسته جمعی در حال پرواز بودند ناگهان سقوط می کردند و می مردند. بیشتر ساکنان می ناماتا ماهیگیر بودند و غذای خود را از دریا صید می کردند اما آنها نمی دانستند که این بیماری عجیب و غریب ماهی ها و صدف های دریا را نیز تحت تاثیر قرار داده است. از آنجا که این بیماری نخستین بار بیشتر در گربه ها مشاهده شده بود، مردم منطقه، نام آن را بیماری رقص گربه ها گذاشتند و رفته رفته ساکنان می ناماتا نیز دچار آن شدند. فرد مبتلا به بیماری رقص گربه ها در راه رفتن و حرف زدن دچار مشکل می شد.

 

این فرد نه می توانست خوب ببیند و نه می توانست صداها را به خوبی تشخیص دهد. بی حسی اعضای بدن، گرفتگی عضلات بدن و همچنین از دست رفتن هوشیاری و تعادل در بین ساکنان منطقه، از دیگر آثار بیماری رقص گربه ها بود. این بیماری نخستین بار در بین ساکنان منطقه در ماه می ۱۹۵۶ کشف شد. در این زمان مدیر بیمارستان کارخانه چیسو در شهر می ناماتا، در نامه ای به مقامات محلی بهداشت عمومی، از گسترش یک بیماری ناشناخته عصبی در بین مردم خبر داد و به این ترتیب بیماری رقص گربه شناسایی شد. وقتی مقامات علت شیوع این بیماری را پیگیری کردند متوجه شدند که شرکت جیسو مواد زاید و سنگین فلزی خود را به داخل دریا تخلیه می کرده است. یکی از این فلزات سنگین متیل جیوه بود که باعث این بیماری شده بود. هر چند در آن زمان از شیوع این بیماری جلوگیری شد اما کارخانه چیسو ریختن زباله های صنعتی به دریا را تا سال ۱۹۶۸ ادامه داد و به این ترتیب به علت عوارض ناشی از این زباله ها، تا ماه مارس سال ۲۰۰۱، نزدیک به ۲ هزار و ۲۶۵ نفر به بیماری می ناماتا مبتلا شدند که هزار و ۷۸۴ نفر از آنها جان خود را از دست دادند.

خشکی دریای آرال (۲۰۰۸) سال ۲۰۰۸ «بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل به آسیای مرکزی سفر کرد. در این سفر او از قبرستان کشتی های زنگ زده که تا کیلومترها کشیده شده بود بازدید کرد. دریاچه آرال بین ازبکستان و قزاقستان واقع است. این قبرستان روزی دریای آرال بود که چهارمین دریاچه بزرگ جهان به شمار می رفت و برای همین، نام دریا را روی آن گذاشته بودند. این دریاچه به بزرگی کشور ایرلند بود اما از دهه ۱۹۶۰ یعنی زمانی که روسیه شروع به استفاده از این منبع آبی کرد، تقریبا ۹۰ درصد از آب این دریاچه خشک شد و با گذشت زمان بقیه آب این دریاچه که روزی مملو از موجودات دریایی بود خشک شد. اکنون دریای آرال تبدیل به شوره زاری شده که توفان های شنی، خطر بزرگی برای پوشش گیاهی منطقه به شمار می رود و همچنین سلامت حیوانات و انسان ها را به خطر انداخته است.

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها