آب زیادی که به ایستگاه های برق آبی می رود، تأثیر منفی بر جذابیت زیبایی شناختی آبشار خواهد داشت.
پیمان انحراف رودخانه نیاگارا در سال ۱۹۵۰، که توسط دولت ایالات متحده و در حال حاضر امضا شد و در حال حاضر حدوداً پابرجاست، تعدادی تغییر و اصلاح را برای بزرگترین آب مروارید از سه آب مروارید، اعمال کرد. مک فارلین توضیح میدهد که مهندسان کنارههای آبشار را حفاری و عمیقتر کردند و طول لبه آن را چند صد فوت کاهش دادند تا این تصور را ایجاد کنند که حجم آب بیشتری بر روی یک تاج ناگسستنی جریان دارد.
“مرگ” قریب الوقوع آبشارها
کمپین عمومی با مجموعه ای از مقالات در سال ۱۹۶۵ توسط کلیف اسپیلر، سردبیر یکشنبه آبشار نیاگارا، آغاز شد که “مرگ” قریب الوقوع آبشار نیاگارا را محکوم می کرد. ریزش های سنگی قابل توجه در سال های ۱۹۳۱ و ۱۹۵۴ باعث شده بود که انبوهی از “صخره های ناخوشایند” در پایه آن تشکیل شود. در برخی از مناطق، انباشته سنگ ها (معروف به تالوس) تا ۱۰ طبقه ارتفاع داشت که در واقع ارتفاع آبشار آمریکایی را به نصف رساند. اسپیلر هشدار داد که یک صخره بزرگ دیگر میتواند آبشار را به تپهها تبدیل کند و کار «بهسازی» باید فوراً آغاز شود.
کمپین یک موفقیت بزرگ بود. در یک جلسه عمومی در سال ۱۹۶۶، ای. دنت لاکی، شهردار آبشار نیاگارا اعلام کرد: «اگر بخواهیم با اکثریت آرا تشخیص دهیم چه چیزی زیباست یا چه چیزی زیبا نیست، اکثریت مردم می گویند که ریزش سنگ زیبایی آبشار را خدشه دار می کند. آبشار و بنابراین ادامه ترک آن نقض قانون است.»
کمیسیون مشترک بینالمللی، آژانس مرزی دو ملیتی، هیئتی را برای بررسی این موضوع ایجاد کرد و طرحی برای یکی از چشمگیرترین تلاشهای بشر برای تسخیر طبیعت آغاز شد.
از ۹ ژوئن ۱۹۶۹، شرکت ساختمانی آلبرت الیا، تحت هدایت سپاه مهندسین ارتش ایالات متحده، در ناحیه بوفالو، بیش از ۲۸۰۰۰ تن سنگ را برای ایجاد یک سد به عرض ۶۰۰ فوت برای منحرف کردن جریان رودخانه نیاگارا رها کرد. از آبشار آمریکایی به سمت آبشار نعل اسبی. آبشار آمریکایی قدرتمند به زودی به یک قطره کوچک تبدیل شد.
با «آب زدایی» این آبشارها، مهندسان سپاه ارتش شروع به بررسی علت ریزش سنگ و چگونگی جلوگیری از آن کردند. آنها برای استخراج نمونههای هسته درون سنگ حفاری کردند، رنگهای رنگی را برای ردیابی جریان آب درون شکافها ریختند و حسگرهایی را برای اندازهگیری سطوح تنش و حرکت سنگ نصب کردند. مک فارلین میگوید: «آنچه دریافتند این بود که تالوس سنگی احتمالاً آبشار را بالا نگه داشته است، بنابراین اگر تالوس را دور ببرند، سنگهای بیشتری سقوط میکنند.
در سال ۱۹۷۵، کمیسیون مشترک بینالمللی گزارش نهایی خود را با در نظر گرفتن نظرسنجیهای ارسال شده به مردم، قیمت سنگین حذف تالوس و اینکه تالوس احتمالاً چهره آبشار آمریکایی را تقویت میکرد، منتشر کرد. تصمیم نهایی گزارش: هیچ تالوس حذف نخواهد شد.
اما همه چیز بیهوده نبود. در حالی که آبشارها آبگیری شده بود، مهندسان سپاه ارتش از این فرصت استفاده کردند و بقایای سنگ را حذف کردند و ساختار را تثبیت کردند. مک فارلین می گوید: «آنها از سیمان و پیچ و مهره و تاندون برای کمک به نگه داشتن اشیا در کنار هم استفاده کردند و اساساً برخی از قسمت های سنگ را منگنه می کردند تا آن را در جای خود نگه دارند. به نظر می رسد کار کرده است. “از آن زمان هیچ سنگ بزرگی سقوط نکرده است.”