قوم ثمود

ثمود ، از اقوام باستانی شمالی غربی شبه جزیره عربستان که بر اساس آیات قرآن کریم به سبب انکار قیامت و نافرمانی دچار عذاب الاهی شدند.

۱) در منابع تاریخی . چون روایت قرآنی در باره این قوم ما به ازای توراتی ندارد، باستان شناسانی که به روایات تورات ــ دست کم به عنوان نقطه شروع پژوهشهای خود ــ متکی بودند، در وجود این قوم تردید کردند ( رجوع کنید به موسی ، ص ۵۸؛ نَدَوی ، ج ۱، ص ۱۱۶؛ قس سالم ، ص ۷۷، به نقل از کوسن دو پرسوال ، که میان ثمودیان و حوریان در تورات ( سفر پیدایش ، ۱۴:۶ ) مشابهتی دیده است ). اما از سده سیزدهم / نوزدهم به بعد، یافته های باستان شناسان وجود این قوم را تأیید کرد. ازhttp://tarikhema.org/images/2011/03/madkhal_4275_1_1229451343.jpg جمله این یافته ها، کتیبه سارگن دوم (حک : ۷۲۲ـ ۷۰۵ ق م )، پادشاه آشور، است که در آن از ثمودیان ــ که منازعاتی با آشوریان داشتند ــ نام برده شده است ( رجوع کنید به جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۴؛ ندوی ، ج ۱، ص ۱۱۵). در نوشته های بطلمیوس ، پلینیوس (ج ۲، ص ۴۵۷) و دیودوروس نیز به ثمودیان اشاره شده است ( رجوع کنید به موسی ، ص ۵۹؛ جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۵).
نخستین بار، دواتی ــ که در ۱۲۹۳ـ۱۲۹۴/۱۸۷۶ـ۱۸۷۷ از حِجْر * (در شمال غربی عربستان ) دیدن کرد ــ مهم ترین کاوشهای باستان شناسی تمدن ثمودی را انجام داد و سپس اویتینگ ، هوبر ، فیلبی ، ژوسن و سووینیاک کار او را پی گرفتند و به کتیبه های کوتاه بسیاری به زبان ثمودی در تَبوک ، تَیماء، طائف و مصر دست یافتند که تاریخ نگارش آنها سده های چهارم پیش از میلاد تا سوم میلادی است و اغلب در باره موضوعات شخصی یا دینی است (جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۸ـ۳۲۹؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به ثمودی * که پیشینه کتیبه ها را تا سده هشتم پیش از میلاد عقب می برد). بناهای باشکوهی با نقوش پرندگان و حیوانات در مدائن صالح در دامنه کوه اَثالِث ، در مغرب حِجْر، که بقایای اجساد انسانی در آن قرار داشته نیز این گمان را به وجود آورد که این بناها آرامگاه ثمودیان بوده است (موسی ، ص ۵۶ ـ۵۷؛ د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ).

یادکرد از ثمودیان در منابع مختلف باستانی ، عمدتاً مربوط به فاصله زمانی بین قرن هشتم پیش از میلاد تا قرن دوم میلادی است ( رجوع کنید به آذرنوش ، ص ۳۴ـ۳۶).

بر اساس تاریخ نگاری مسلمانان ، زمان ظهور حضرت صالح در میان این قوم مقدّم بر نبوت ابراهیم علیه السلام بوده ( رجوع کنید بهطبری ، ج ۱، ص ۲۱۶؛ مسعودی ، تنبیه ، ص ۸۱؛ ابن جوزی ، ج ۱، ص ۲۵۶) و میان قوم عاد (۲۴۰۰ ق م ) تا ثمود نیز حدودِ پانصد سال فاصله بوده است (سعد زغلول ، ص ۱۱۳). در برخی از مآخذ به جا مانده از ادوار متأخرتر نیز از اقوام ثمودی یاد شده

است . کتیبه دو زبانه یونانی ـ آرامی متعلق به سده دوم میلادی بیانگر ورود این قوم به عرصه فرهنگ و تمدن رومی است . در همین دوره ، هر چند مناسبات امپراتوری روم و اتحادیه قبایل ثمودی را بسختی می توان پی گرفت ، شواهد کافی از دوستی و پیوند نزدیک میان آنان وجود دارد که به ویژه در همکاری رومیان در ساختن معبد رَوّافه منعکس شده است . همچنین قرائنی حاکی از نقش ثمودیان به عنوان محافظان کاروانهای رومی است ( رجوع کنید به گراف ، ص ۱۱ـ۱۲).

در سده پنجم میلادی نیز، که رومیها شمال عربستان را تصرف کردند، حدود سیصد تن از قوم ثمود در لشکر امپراتوری روم در فلسطین و مصر خدمت می کردند و احتمالاً در حمله به نبطیان ، رومیها را یاری دادند (ندوی ، ج ۱، ص ۱۱۶؛ جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۶؛ د. اسلام ، همانجا).

مسکن قوم ثمود در ناحیه حِجر، در ساحل دریای سرخ نزدیک وادی القری بود (اصمعی ، ص ۵۸؛ طبری ، ج ۱، ص ۲۲۶ـ۲۲۷؛ جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۳)، که در مسیر شام به مکه قرار داشت (مسعودی ، مروج ، ج ۲، ص ۱۵۶). استرابون این منطقه را اگره ، و پلینیوس (همانجا) آن را هگره ضبط کرده است ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل «حجر»؛ جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۵). بطلمیوس حِسْما و حجاز را اقامتگاه ثمودیان دانسته است ( رجوع کنید به گراف ، ص ۱۱). در قرآن حدود محل سکونت قوم ثمود معیّن نشده ، ولی اشاره شده است که آنان خانه های خود را در «وادی » از سنگ می ساختند ( رجوع کنید به فجر:۹). جوادعلی (ج ۱، ص ۳۲۸) بلندیهای حجاز و بخشی از اردن امروزی را مسکن آنان دانسته است .

مطالعات محققان در باره زبان و خط ثمودیان هنوز به نتیجه مورد اتفاقی نینجامیده است (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۸ـ۳۳۰؛ نیز رجوع کنید به ثمودی * ؛ برای نمونه خط منسوب به قوم ثمود رجوع کنید به جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۷). آنان بت پرست بودند. نام رَضو/ رضی از بتهای معروف عرب شمالی ، صَلْم از اصنام منطقه تیماء، و دیگر آلهه این مناطق ، در کتیبه های ثمودی آمده است ( رجوع کنید به همان ، ج ۱، ص ۳۲۸ـ۳۳۱). به گفته گراف (ص ۱۱)، محراب روّافه عبادتگاه مرکزی و محل گردهماییهای اتحادیه قبایل ثمودی بود. این محراب همچنین در مسیر جاده تجاری بزرگ نبطی قرار داشت و ارتباط رومیها را با قبایل ثمودی بر قرار می کرد. نقش صلیب و نام مسیح که در ۴۷۶ میلادی بر یکی از کتیبه های ثمودی متعلق به ۲۶۷ میلادی ، افزوده شده گواه آن است که مسیحیت در دوره ای در میان ایشان رواج داشته است (جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۸).

ثمودیان ، چنانکه از متن گِل نبشته ها بر می آید، عمدتاً کشاورز بودند و برخی از ایشان ، به سبب موقعیت مراکز مسکونی خود در مسیر تجاری شام و مصر، به بازرگانی نیز اشتغال داشتند (همان ، ج ۱، ص ۳۳۰). همچنین حق عبور کاروانهای تجاری رومی و نبطی از سرزمینهای تحت اختیار ثمودیان ، یکی از مهم ترین منابع ثروت ثمودیان بود. ضمناً، متن کتیبه های ثمودی بیانگر زندگی شبانی در میان ایشان است (گراف ، ص ۱۲). داستان ثمود در قرآن تا حدی نشانه هایی از مدنیت ثمودیان را آشکار می کند، از جمله اهمیت آب و چرخه زمانی استفاده از آن ، وجود معماری ویژه و متکی بر سنگ ، طول عمر و وسعت معیشت آنان و سرانجام سهم زنان در جامعه ثمودی که در تفاسیر متعدد این داستان بر آن تأکید شده است (برای نمونه رجوع کنید به ثعلبی ، ص ۵۷ ـ۶۲؛ طوسی ، ج ۴، ص ۴۴۸ـ ۴۵۵ و تفاسیر متعدد دیگر). گفته شده که به کارگیری سنگ در ساخت بناها و نیز احداث معابد و آرامگاهها در کوهها تحت تأثیر تمدن مصر بر قوم ثمود بوده است (موسی ، ص ۵۹ ـ ۶۰). پیگولوسکایا (ص ۵۳۳ ـ۵۳۴) احتمال داده است که ثمودیان از اقوام کوچگری بوده اند که به مرحله معیّنی از رشد اجتماعی در نظام قبیله ای رسیده بودند. در حالی که بنا به نظری ، ثمودیان ، با توجه به تعدد و پراکندگی و ویژگیهای متفاوت زبانیِ کتیبه های ثمودی ، نه یک قبیله بلکه اتحادیه ای از قبایل متعدد بوده اند ( رجوع کنید به گراف ، ص ۱۱ـ۱۲).

ظاهراً قوم ثمود در پی بلیه ای ناگهانی تقریباً به طور کامل نابود شد ( رجوع کنید به سورآبادی ، ص ۸۱؛ سالم ، ص ۷۵؛ موسی ، ص ۶۷؛ برای آگاهی از بحث قرآنی آن رجوع کنید به بخش ۲).

بازماندگانِ اندکِ این بلیه از سرزمین حجر گریختند و به مکه (مقدسی ، ج ۳، ص ۴۱)، رمله ، سامره و غَزّه (مسعودی ، مروج ، ج ۲، ص ۱۵۹) مهاجرت کردند. مصطفی مراد دباغ (ص ۲۱ـ۲۲) وجود اماکن متعدد با نام صالح پیامبر را در فلسطین ، دلیل سکونت بازماندگان ثمود در فلسطین دانسته است . به عقیده برخی (از جمله ابوالفرج اصفهانی ، ج ۴، ص ۳۰۲، ۳۰۷) قبیله ثقیف * از اخلاف ثمود بوده اند، اما ابن خلدون (ج ۲، ص ۲۶) در صحت این گفته تردید کرده است . به قولی ، بنی هلال فرزندان قوم ثمودند (جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۸).

از قوم ثمود در سروده های شاعران عصر جاهلی و شاعر مُخَضْرَمی چون حَسّان بن ثابت یاد شده است ( رجوع کنید به سالم ، ص ۷۶؛ اصمعی ، ص ۵۹؛ جوادعلی ، ج ۱، ص ۳۲۳).

منابع : علاوه بر قرآن ؛ کتاب مقدّس . عهد عتیق ؛ آذرتاش آذرنوش ، «نگاهی بتاریخ قوم ثمود»، مقالات و بررسیها ، دفتر ۹ـ۱۲ (بهار ـ تابستان

۱۳۵۱)؛ ابن جوزی ، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛ ابن خلدون ؛ ابوالفرج اصفهانی ؛ عبدالملک بن قریب اصمعی ، تاریخ العرب قبل الاسلام ، چاپ محمدحسن آل یاسین ، بغداد ۱۳۷۹/۱۹۵۹؛ نینا ویکتوروونا پیگولوسکایا، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سده های چهارم ـ ششم میلادی ، ترجمه عنایت اللّه رضا، تهران ۱۳۷۲ ش ؛ احمدبن محمد ثعلبی ، قصص الانبیاء، المسمّی ‘ عرائس المجالس ، بیروت : المکتبه الثقافیه ، ] بی تا. [ ؛ جوادعلی ، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸؛ مصطفی مراد دباغ ، القبائل العربیه و سلائلها فی بلادنا فلسطین ، ] بیروت [ ۱۹۸۶؛ سید عبدالعزیز سالم ، تاریخ العرب فی عصر الجاهلیه ، ] اسکندریه [ ۱۹۸۸؛ سعد زغلول عبدالحمید، فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، بیروت ۱۹۷۶؛ عتیق بن محمد سورآبادی ، قصص قرآن مجید ، بر گرفته از تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری مشهور به سورآبادی ، چاپ یحیی مهدوی ، تهران ۱۳۶۵ ش ؛ طبری ، تاریخ (بیروت )؛ طوسی ؛ مسعودی ، تنبیه ؛ همو، مروج (بیروت )؛ مطهربن طاهر مقدسی ، کتاب البدء و التاریخ ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲؛ محمد عزب موسی ، دراسات اسلامیّه فی التفسیر و التاریخ ، بیروت ۱۹۸۰؛

EI 2 , s.vv. ” A l-H ¤idjr” (by F. S. Vidal), “Thamu ¦d” (by Irfan Shah ªâd); David F. Graf, “The Saracens and the defense of the Arabian frontier”, Bulletin of the American schools of Oriental research , no. 229 (Feb. 1978); Muz ¤affar-Ud- d ¦ân Nadv ¦â, A geographical history of the Qur , an , vol.1, Lahore 1981; Pliny [the Elder], Natural history , with an English translation, vol.2, ed. & tr. H. Rackham, Cambridge, Mass. 1947.

/ گروه فرهنگ و تمدن /

۲) در قرآن . واژه ثمود را برخی عربی به معنای آب اندک (از جمله فراهیدی ؛ جوهری ، ذیل «ثمد») و برخی واژه ای غیرعربی (از جمله راغب اصفهانی ، ذیل «ثمد») دانسته اند. ظاهراً ثمود نام قبیله (طوسی ، ج ۴، ص ۴۴۸) یا نام جدّ این قبیله دانسته شده است (ابن کثیر، ص ۱۱۲).

به قوم ثمود ۲۶ بار در قرآن اشاره شده است ( رجوع کنید به عبدالباقی ، ذیل واژه ). در قرآن کریم ثمودیان جانشینانِ قوم عاد * معرفی شده اند (اعراف : ۷۴) و در یادکرد اقوام و پیامبران پیشین نیز داستان این قوم پس از قوم عاد آمده است (برای نمونه رجوع کنید بهاعراف : ۶۵ـ۷۳ ؛ هود:۵۹ ـ۶۱؛ شعراء:۱۲۳ـ۱۴۱؛ ذاریات : ۴۱ـ ۴۳؛ قمر:۱۸ـ۲۳؛ فجر:۶ـ۹) که به نظر می رسد این ترتیب قرآنی ، ترتیب تاریخی این دو قوم را نیز می رساند (خالدی ، ج ۱، ص ۲۷۰ـ۲۷۱).

بنا بر قرآن ، قوم ثمود به پرستش غیرخدا می پرداختند و مشرک بودند (برای نمونه رجوع کنید به اعراف :۷۳؛ هود:۶۱ـ۶۲، ۶۸).

در یک حدیث از امام باقر علیه السلام آمده است که قوم ثمود هفتاد بت داشتند و آنها را می پرستیدند ( رجوع کنید به کلینی ، ج ۸ ، ص ۱۸۵). بنا بر روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام ، این قوم صخره ای بزرگ را می پرستیدند و سالی یک بار همگی پیرامون آن گرد می آمدند و در برابرش قربانی می کردند ( رجوع کنید به کلینی ، ج ۸ ، ص ۱۸۷). همچنین بر اساس آیاتِ ۴ و ۵ سوره الحاقه ، آنان منکر قیامت و ثواب و عقاب بودند ( رجوع کنید به طوسی ، ج ۱۰، ص ۹۴).

بنا بر آیات قرآن ، خداوند پیامبری را به نام صالح * ، که از قوم ثمود بود، برای هدایت این قوم بر انگیخت تا آنان را از پرستش غیرخدا به یکتاپرستی فرا خواند ( رجوع کنید به اعراف :۷۳؛ هود:۶۱؛ شعراء:۱۴۱ـ۱۴۲؛ نمل :۴۵). به نوشته مفسران در تفسیر آیه «کَذَّبَتْ ثَمُودُ المُرْسَلینَ» (شعراء:۱۴۱)، قوم ثمود با تکذیب حضرت صالح ، در حقیقت همه فرستادگان الاهی را تکذیب کردند (برای نمونه رجوع کنید به طوسی ؛ طبرسی ، ذیل آیه ). آنان از صالح علیه السلام برای اثبات مدعایش تقاضای معجزه کردند (شعراء: ۱۵۴). طبق روایات ، نوع معجزه را نیز مشخص نمودند و از صالح علیه السلام خواستند از درون صخره بزرگی ، که آن را محترم می شمردند و عبادتش می کردند، ناقه (شتر ماده )ای شیرده بیرون آورد ( رجوع کنید به کلینی ، همانجا؛ ثعلبی ، ص ۵۸). خدا خواسته آنان را برآورد و صالح از ایشان خواست که ناقه را به حال خود واگذارند و به آن آزار نرسانند، در غیر این صورت ، گرفتار عذاب الاهی خواهند شد ( رجوع کنید به اعراف : ۷۳؛ هود: ۶۴؛ شعراء: ۱۵۶). از قرآن دانسته می شود که برخی خصوصیات ناقه صالح با شترهای دیگر متفاوت بوده است ( رجوع کنید به شعراء: ۱۵۵).

بر پایه قرآن کریم ، قوم ثمود در برابر دعوت صالحِ پیامبر به دو دسته متخاصم تقسیم شدند ( رجوع کنید به نمل :۴۵). به نظر طباطبائی ( رجوع کنید به ذیل آیه )، معنای آیه این نیست که آنان به دو دسته مشخص و معیّن تقسیم شدند، بلکه مقصود این است که شماری از آنان ایمان آوردند و برخی کفر ورزیدند. آنان ، بنا بر مضمون آیه ۷۵ سوره اعراف ، در حقیقت سه گروه شدند: سران قوم که استکبار ورزیدند، مستضعفانی که ایمان آوردند و مستضعفانی که کفر ورزیدند.

قرآن کریم همچنین از نُه گروه تبهکار در قوم ثمود یاد کرده است که هم سوگند شدند تا صالح علیه السلام و خانواده اش را در یک شبیخون به قتل رسانند و سپس کشتن آنها را انکار کنند ( رجوع کنید بهنمل : ۴۸ـ۴۹)، اما آنان نمی دانستند که خداوند متعال از نیرنگشان آگاه است و نابودشان خواهد کرد ( رجوع کنید به نمل : ۵۰ ـ۵۱). بنا بر بعضی گزارشها، آنان نُه تن بودند که سرانجام خداوند مخفیگاهشان را که در غاری بود، بر سرشان فرود آورد و نابودشان کرد ( رجوع کنید به ثعلبی ، ص ۵۹ ـ۶۰؛ ابوالفتوح رازی ، ج ۸ ، ص ۲۷۶).

بر اساس آیات قرآن ، قوم ثمود از فرمان پروردگارشان در باره آزار نرساندن به ناقه سرپیچی و آن را پِی کردند (اعراف : ۷۷؛ شعراء: ۱۵۷؛ شمس : ۱۴). بنا بر آیه ۲۹ سوره قمر، آنان یک تن را برای این کار انتخاب کردند که قرآن کریم او را نگون بخت ترین این قوم خوانده است ( رجوع کنید به شمس :۱۲). طباطبائی از سیاق آیات پایانی سوره شمس نتیجه گرفته است که ثمودیان آن شخص را به این کار واداشتند. رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و سلم در حدیثی ، قاتل ناقه صالح علیه السلام را از متنفذان و بزرگان قوم ثمود معرفی کرده است ( رجوع کنید بهابن حنبل ، ج ۴، ص ۱۷؛ تِرمِذی ، ج ۵، ص ۱۱۱). نام این شخص در روایات ، قُداربن سالف ذکر شده ( رجوع کنید به طوسی ، ج ۹، ص ۴۵۴) که به احمر ثمود شهرت داشته و در زبان عربی مَثل شومی و شقاوت است (ثعالبی ، ص ۷۹).

شماری از مفسران شیعه ، با استناد به روایتی نبوی ، از همانندی کشنده ناقه صالح علیه السلام («أشْقَی الاوَّلین »، بدبخت ترین پیشینیان ) و قاتل علی علیه السلام («أشْقَی الا´خِرین »، بدبخت ترین آیندگان ) سخن گفته اند (برای نمونه رجوع کنید بهطَبْرِسی ؛ طباطبائی ، ذیل شمس :۱۲).

پس از آنکه ثمودیان ناقه را پی کردند، حضرت صالح به آنان وعید داد که فقط سه روز دیگر از زندگانی در دنیا برخوردار خواهند بود ( رجوع کنید به هود:۶۵). بر پایه برخی گزارشها، رنگ رخسار قوم ثمود در روز نخست زرد، روز دوم سرخ و روز سوم سیاه شد و در این روز به عذاب الاهی گرفتار آمدند به طوری که هیچکس از ایشان باقی نماند ( رجوع کنید به طبری ، ج ۸ ، ص ۲۲۵؛ طوسی ، ج ۶، ص ۲۱؛ ابوالفتوح رازی ، ج ۸ ، ص ۲۸۰ـ۲۸۱).

قرآن کریم از عذاب قوم ثمود با عنوانهای «صاعِقَه » (آذرخش ؛ رجوع کنید به فصّلت :۱۳، ۱۷؛ ذاریات :۴۴)، «صَیْحَه » (بانگ مرگبار؛ رجوع کنید به هود:۶۷) و «رَجْفَه » (زمین لرزه ؛ رجوع کنید به اعراف : ۷۸) یاد کرده است ولی ظاهراً میان این عناوین تعارضی وجود ندارد و آنها حاکی از مراحل و درجات گوناگون آن عذاب اند (خالدی ، ج ۱، ص ۲۹۳).

بر بنیاد برخی همانندیها که در قرآن آمده است ، «اَصحابُالْحِجْر» مذکور در آیه ۸۰ سوره حِجْر، همان قوم ثمود است ( رجوع کنید به طبرسی ؛ ابوالفتوح رازی ؛ طباطبائی ، ذیل آیه ) و حِجْر نام سرزمینی بوده که این قوم در آنجا می زیستند (همانجاها). این سرزمین در وادی القری میان مدینه و شام قرار داشته است (یاقوت حموی ، ذیل «حِجر»).

روایت شده است که در زمان عزیمت سپاه اسلام از مدینه به تبوک ، هنگام عبور از ناحیه حِجر، رسول اکرم از بیم آنکه مبادا همراهانش دچار بلایی شوند که به قوم ثمود رسیده بود، دستور داد از آب آنجا ننوشند و با حالتی گریان از آنجا بگذرند (ثعلبی ، ص ۶۲؛ ابوالفتوح رازی ، ج ۸ ، ص ۲۸۱ـ۲۸۲).

قرآن کریم همچنین به مهارت قوم ثمود در ساختن خانه با تراشیدن کوهها و صخره ها (شعراء:۱۴۹) و ساختن کوشکها و کاخها در دشتها (اعراف :۷۴) و نیز به سرزمین آباد و حاصلخیز آنان (شعراء:۱۴۷ـ ۱۴۸) اشاره کرده است (برای تفصیل

قصه ها و روایات شیعه و سنّی در باره قوم ثمود، مثلاً رجوع کنید بهثعلبی ، ص ۵۷ ـ۶۳؛ ابن کثیر، ص ۱۱۲ـ۱۲۶؛ مجلسی ، ج ۱۱، ص ۳۷۰ـ ۳۹۴).

منابع : علاوه بر قرآن ؛ ابن حنبل ، مسندالامام احمدبن حنبل ، بیروت : دارصادر، ] بی تا. [ ؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء ، چاپ سید جمیلی ، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰؛ ابوالفتوح رازی ، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح ، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ ش ؛ محمدبن عیسی ترمذی ، سنن الترمذی ، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان ، بیروت ۱۴۰۳؛ عبدالملک بن محمد ثعالبی ، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره ] ۱۹۸۵ [ ؛ احمدبن محمد ثعلبی ، قصص الأنبیاء، المسّمی ‘ عرائس المجالس ، بیروت : المکتبه الثقافیه ، ] بی تا. [ ؛ اسماعیل بن حماد جوهری ، الصحاح : تاج اللغه و صحاح العربیه ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ] بی تا. [ ، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش ؛ صلاح خالدی ، القصص القرآنی : عرض وقائع و تحلیل احداثٍ ، دمشق ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی ، بیروت ] بی تا. [ ؛ طباطبائی ؛ طبرسی ؛ طبری ، جامع ؛ طوسی ؛ محمد فؤاد عبدالباقی ، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم ، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ?] ۱۳۹۷ [ ؛ خلیل بن احمد فراهیدی ، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی ، قم ۱۴۰۵؛ کلینی ؛ مجلسی ؛ یاقوت حموی .

/ علیرضا بهاردوست /

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها